پرش به محتوا

کرامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۱ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
'''نظر کرامیه در باره خدا'''
'''نظر کرامیه در باره خدا'''
کرامیه معتقد بودند خداوند دارای جسم است. عرش مکان اوست. آن ها صفات و حالاتی را که برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم اثبات می کردند.  
کرامیه معتقد بودند خداوند دارای جسم است. عرش مکان اوست. آن ها صفات و حالاتی را که برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم اثبات می کردند.  
مثلا در تفسیر آیه شریفه  «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» می گویند که خدا در جهت بالا و در بالای عرش قرار گرفته است! و نیز از جهت تحتانی نهایت دارد! آنان در این اعتقاد، سخن [[ثنویه]] را تکرار می کنند که می گویند نور از جهت تحتانی محدود به تاریكی ها است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref> او و پیروانش خداوند را محل و جایگاه تمام حوادث می‌دانند.
مثلا در تفسیر آیه شریفه  «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» می گویند که خدا در جهت بالا و در بالای عرش قرار گرفته است! و نیز از جهت تحتانی نهایت دارد! آنان در این اعتقاد، سخن [[ثنویه]] را تکرار می کنند که می گویند نور از جهت تحتانی محدود به تاریكی ها است.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364</ref> او و پیروانش خداوند را محل و جایگاه تمام حوادث می‌دانند.<ref> بغدادی عبدا لقاهر،الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية، بيروت، دارالآفاق الجديده، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية، ص 203و204</ref>
<ref>البغدادی ،عبدالقاهربن طاهربن محمد ؛الفرق بين الفرق وبيان الفرقة الناجية ،بيروت ،دارالآفاق الجديده ، ۱۹۷۷،الطبعةالثانية ،ص 203و204</ref>


'''تفسیر کرامیه در باره رسالت و پیامبران'''
'''تفسیر کرامیه در باره رسالت و پیامبران'''
به اعتقاد این فرقه، نبوت و رسالت دو صفت عرضی هستند که به غیر از وحی، معجزه و عصمت از گناه، در ایشان به ‏وجود می آید و همچنین معتقدند ‏کسی که دارای این دو صفت باشد، بر خداوند تعالی واجب است که او را  رسالت بر گزیند و به مردم معرفی کند. به عبارت دیگر، [[معجزه]]، [[وحی]] و [[عصمت]]، ملاك [[نبوت]] و [[رسالت]] نیست، بلکه هر كسی که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود، بر خدا واجب است كه او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال كند آن شخص مرسل (فرستاده شده) می شود و گرنه مرسل نیست! و نیز بین رسول و مُرسل تفاوت گذارده‏ اند. از دیدگاه آن ها، رسول کسی است که این صفت در او باشد و مرسل مأمور به ادای رسالت است. یعنی با این وصف مُرسل کسی است که بدون برخورداری از شرایط رسالت، مأمور به انجام تکلیف رسالت می ‏شود! کرامیه درباره عصمت پیامبران نیز گفته ‏اند که پیامبران نسبت به هر گناهی که مستوجب کیفر باشد و عدالت را ساقط کند معصوم اند، ولی در مورد همه گناهان معصوم نیستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس</ref>
به اعتقاد این فرقه، [[نبوت]] و [[رسالت]] دو صفت عرضی هستند که به غیر از [[وحی]]، [[معجزه]] و [[عصمت]] از گناه، در ایشان به ‏وجود می آید و همچنین معتقدند ‏کسی که دارای این دو صفت باشد، بر خداوند تعالی واجب است که او را  رسالت بر گزیند و به مردم معرفی کند. به عبارت دیگر، معجزه، وحی و عصمت، ملاك نبوت و رسالت نیست، بلکه هر كسی که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود، بر خدا واجب است كه او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال كند، آن شخص مرسل (فرستاده شده) می شود و گرنه مرسل نیست. بنا بر این، بین رسول و مُرسل تفاوت گذارده‏ اند با این تفسیر که رسول کسی است که این صفت در او باشد و مرسل فقط مأمور به ادای رسالت است. یعنی با این وصف مُرسل کسی است که بدون برخورداری از شرایط رسالت، مأمور به انجام تکلیف رسالت می ‏شود! کرامیه درباره عصمت پیامبران نیز گفته ‏اند که پیامبران نسبت به هر گناهی که مستوجب کیفر باشد و عدالت را ساقط کند، معصوم اند، ولی در مورد همه گناهان معصوم نیستند.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364 با اقتباس</ref>


'''تفسیر کرامیه در کلام'''
'''تفسیر کرامیه در کلام'''
در باب [[کلام الهی]]، کرامیه میان «کلام» و «قول» تفاوت گذاشته اند و گفته اند که قول خداوند در نظر آن ها، حادث و کلام او قدیم است.ابن کرام در برخى از كتاب هایش جایگاه پروردگار را به «حیثوثیت» تعبیر كرده است و معتقد است نخستین چیزى كه خداى تعالى آفریده ناگزیر باید جسمى زنده باشد كه بتواند عبرت گیرد و اگر او نخست جمادات را مى ‏آفرید، از حکمتش به دور بود.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364  با اقتباس</ref> آنان معتقدند که هر موجودی كه عرض نباش ، یعنی جسم باشد،  باید در یكی از جهات باشد بنا بر این گفتند که خدا در برترین و شریف ترین جهات، یعنی جهت فوق است. <ref>شهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
در باب [[کلام الهی]]، کرامیه میان «کلام» و «قول» تفاوت گذاشته اند و گفته اند که قول خداوند در نظر آن ها، حادث و کلام او قدیم است.ابن کرام در برخى از آثارش جایگاه پروردگار را به «حیثوثیت» تعبیر كرده است و معتقد است نخستین چیزى كه خداى تعالى آفریده ناگزیر باید جسمى زنده باشد كه بتواند عبرت گیرد و اگر او نخست جمادات را مى ‏آفرید، از حکمتش به دور بود.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 364  با اقتباس</ref> آنان معتقدند که هر موجودی كه عرض نباش ، یعنی جسم باشد،  باید در یكی از جهات باشد بنا بر این گفتند که خدا در برترین و شریف ترین جهات، یعنی جهت فوق است. <ref>شهرستاني،عبدالکریم؛ الملل والنحل، بيروت، دارالمعرفة، ج۱ ص ۱۰۷و۱۰۸
</ref>
</ref>


'''کرامیه و امامت'''  
'''کرامیه و امامت'''  
ابن کرام در مورد [[امامت]] می گوید که وجود دو امام  در یک زمان در صورت وقوع جنگ و نبرد میان اصحاب و اختلاف احکام جایز  است و حتی در یکی از کتاب ‏هایش امامت [[معاویه]] و [[حضرت علی]](علیه السلام) را در یک زمان جایز دانسته و گفته است که پیروی پیروان ایشان، امری ناگزیر بوده است هرچند که یکی از آنها عادل و دیگری ستمکار بوده ‏است...!
ابن کرام در مورد [[امامت]] می گوید که وجود دو امام  در یک زمان در صورت وقوع جنگ و نبرد میان اصحاب و هنگام اختلاف احکام جایز  است و حتی در یکی از کتاب ‏هایش امامت [[معاویه]] و [[حضرت علی]](علیه السلام) را در یک زمان جایز دانسته و گفته است که پیروی پیروان ایشان، امری ناگزیر بوده است، هرچند که یکی از آن ها عادل و دیگری ستمکار بوده ‏است...!


==کرامیه و تفسیر ایمان==  
==کرامیه و تفسیر ایمان==  
کرامیه [[ایمان]] را فقط اقرار زبانی می دانند و می گویند که ایمان تنها قول است، نه تصدیق و عمل. نه نیازی به معرفت و تصدیق قلبی است و نه هیچ امر دیگری! بنابراین، [[کفر]] نیز تنها انکار خداوند با زبان است.
کرامیه [[ایمان]] را فقط اقرار زبانی می دانند و می گویند که ایمان تنها قول است، نه تصدیق و عمل. ایمان نه نیازی به معرفت و تصدیق قلبی است و نه هیچ امر دیگری! بنابراین، [[کفر]] نیز تنها انکار خداوند با زبان است.
   
   
'''فتاوای فقهی کرامیه'''
'''فتاوای فقهی کرامیه'''
confirmed
۵٬۹۱۷

ویرایش