۸٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
تهمت دو صورت دارد: | تهمت دو صورت دارد: | ||
==افتراء== | |||
تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد یعنی میداند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است معالوصف آن را به او نسبت میدهد و حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آنرا به دیگری نسبت میدهد، که در اصطلاح به آن افتراء گویند. | تهمت زننده با علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت میدهد یعنی میداند که آن شخص دارای این عیب نیست و یا این گناه از او صادر نشده است معالوصف آن را به او نسبت میدهد و حتی گاهی خود او مرتکب عمل زشتی شده ولی برای نجات خود از گرفتاری و فرار از مجازات آنرا به دیگری نسبت میدهد، که در اصطلاح به آن افتراء گویند. | ||
==بهتان== | |||
تهمتزننده بدون علم بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت میدهد مانند نمونهی اول و دوم که در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشهی صورت دوم همان سوءظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب میشود هر کاری که از دیگران صادر شود آنرا حمل بر فساد و بدی کند. و اکثر تهمتها بخاطر ناآگاهی و سوءظن است، و لذا خداوند در قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم؛[۲۱] ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است.» | تهمتزننده بدون علم بلکه از روی ظن و گمان چیزی را به شخصی نسبت میدهد مانند نمونهی اول و دوم که در اصطلاح به آن بهتان گویند. ریشهی صورت دوم همان سوءظن و بدبینی نسبت به دیگران است که موجب میشود هر کاری که از دیگران صادر شود آنرا حمل بر فساد و بدی کند. و اکثر تهمتها بخاطر ناآگاهی و سوءظن است، و لذا خداوند در قرآن میفرماید: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن ان بعض الظن اثم؛[۲۱] ای مؤمنان از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا بعضی از گمانها گناه است.» | ||
البته کاملاً روشن است که پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری میباشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستکه به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از کسانی که بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل میکنند مرتکب گناه و معصیت میشوند. چنانچه در آیه دیگر فرمود: «ولاتقف ما لیس لک به علم؛[۲۲] از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن.» و در جای دیگر گروهی را بخاطر اینکه به سوءظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش میکند و میفرماید: «فظننتم ظن السوء و کنتم قوماً بوراً؛[۲۳] شما بدگمان شدید و سوءظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید پس هلاک و تباه گشتید.» و نیز میفرماید: «ان یتبعون الا الظنّ و ان هم الایخرصون؛[۲۴] مشرکان پیروی نمیکنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.» | البته کاملاً روشن است که پیدایش ظن و گمان یا وهم و خیال در ذهن امری غیر اختیاری میباشد و حسن و قبح، ثواب و عقاب در قلمرو افعال اختیاری است نه غیر اختیاری، بنابراین مراد اینستکه به گمان خود ترتیب اثر ندهید و از عمل بدون علم اجتناب ورزید زیرا بسیاری از کسانی که بدون علم و بر اساس حدس و گمان عمل میکنند مرتکب گناه و معصیت میشوند. چنانچه در آیه دیگر فرمود: «ولاتقف ما لیس لک به علم؛[۲۲] از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن.» و در جای دیگر گروهی را بخاطر اینکه به سوءظن خود ترتیب اثر دادند ملامت و سرزنش میکند و میفرماید: «فظننتم ظن السوء و کنتم قوماً بوراً؛[۲۳] شما بدگمان شدید و سوءظن پیدا کردید و بر اساس آن عمل کردید پس هلاک و تباه گشتید.» و نیز میفرماید: «ان یتبعون الا الظنّ و ان هم الایخرصون؛[۲۴] مشرکان پیروی نمیکنند مگر گمان را و آنان گمان آوران هستند.» | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
برای اینکه ببینیم عکسالعمل مؤمن در مقابل شخص تهمتزننده چگونه باید باشد به قرآن مراجعه میکنیم و دو نمونه از برخورد پیامبران با تهمتزنندگان و مفتریان را ذکر میکنیم: | برای اینکه ببینیم عکسالعمل مؤمن در مقابل شخص تهمتزننده چگونه باید باشد به قرآن مراجعه میکنیم و دو نمونه از برخورد پیامبران با تهمتزنندگان و مفتریان را ذکر میکنیم: | ||
==عکسالعمل پیامبر اکرم== | |||
هنگامی که پیامبر از سوی کافران و مشرکان مورد تهمت قرار گرفت و گفتند این قرآنی که ادعا میکند از جانب پروردگار خویش آورده سخنان خود اوست که بخدا نسبت داده است، ابتداء پیامبر آنها را موعظه و نصیحت کرد، و بعد برای آنها استدلال فرمود که شما در اشتباه هستید و این گمان باطلی است و پیروی از گمان شما را به حق و حقیقت نمیرساند، سپس فرمود: اگر من دروغ میگویم و این کتاب را از جانب خداوند برای هدایت شما نیاوردهام پس شما منکران هم که مثل من عرب زبان و اهل فصاحت و بلاغت هستید یک سوره مانند آن بیاورید و هرگز بر آن قادر نخواهید بود. | هنگامی که پیامبر از سوی کافران و مشرکان مورد تهمت قرار گرفت و گفتند این قرآنی که ادعا میکند از جانب پروردگار خویش آورده سخنان خود اوست که بخدا نسبت داده است، ابتداء پیامبر آنها را موعظه و نصیحت کرد، و بعد برای آنها استدلال فرمود که شما در اشتباه هستید و این گمان باطلی است و پیروی از گمان شما را به حق و حقیقت نمیرساند، سپس فرمود: اگر من دروغ میگویم و این کتاب را از جانب خداوند برای هدایت شما نیاوردهام پس شما منکران هم که مثل من عرب زبان و اهل فصاحت و بلاغت هستید یک سوره مانند آن بیاورید و هرگز بر آن قادر نخواهید بود. | ||
و پس از مجادله به حق و اقامهی بینه و برهان، آنها همچنان بر کفر و شرک خویش اصرار ورزیده، حضرت را تکذیب میکردند و به او نسبت دروغ میدادند، خداوند به پیامبر فرمان داد که اگر آنها باز هم بر گفتهی خویش اصرار و ترا تکذیب کردند به آنها بگو: «و ان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم، انتم بریئون مما اعمل و انا بریء مما تعملون؛ [۶۸] عمل من برای من و اعمال شما برای خودتان باشد. شما از عمل من بیزارید و من از عمل شما بیزارم.» شما بخاطر من مؤاخذه نمیشوید من هم بخاطر تهمت شما مؤاخذه نمیشوم. | و پس از مجادله به حق و اقامهی بینه و برهان، آنها همچنان بر کفر و شرک خویش اصرار ورزیده، حضرت را تکذیب میکردند و به او نسبت دروغ میدادند، خداوند به پیامبر فرمان داد که اگر آنها باز هم بر گفتهی خویش اصرار و ترا تکذیب کردند به آنها بگو: «و ان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم، انتم بریئون مما اعمل و انا بریء مما تعملون؛ [۶۸] عمل من برای من و اعمال شما برای خودتان باشد. شما از عمل من بیزارید و من از عمل شما بیزارم.» شما بخاطر من مؤاخذه نمیشوید من هم بخاطر تهمت شما مؤاخذه نمیشوم. | ||
==عکسالعمل حضرت نوح== | |||
هنگامی که حضرت نوح مردم را از شرک و بتپرستی به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و به آنها فرمود: «و ما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کاذبین؛[۶۹] من پیامبر خدا هستم قومش گفتند: ما فضیلتی برای تو و پیروانت نسبت به خودمان نمیبینیم و تو از ما برتر نیستی بلکه ما گمان میکنیم شما دروغ میگوئید.» و به این ترتیب به حضرت نوح تهمت زدند، حضرت نوح پس از مجادله آنها را از عذاب الهی بیم داد تا شاید جز خدا را نپرستند اما اندرز و انذار مؤثر واقع نشد و گفتند: ای نوح اگر راست میگوئی پس عذابی که به ما وعده داده بودی بیاور و هنگامی که آنها در کفر و شرک خویش اصرار ورزیدند خداوند به نوح (علیهالسّلام) فرمود: «قل ان افتریته فعلی اجرامی و انا بریء مما تجرمون؛[۷۰] به آنها بگو اگر من دروغ میگویم و بدروغ دعوی نبوت میکنم پس جرم و گناه من بر خود من است و من از گناهان شما بیزارم.» و به این ترتیب از تهمتزنندگان تبری جست. بنابراین مومنی که مورد تهمت دیگران واقع میشود باید: | هنگامی که حضرت نوح مردم را از شرک و بتپرستی به توحید و یکتاپرستی دعوت نمود و به آنها فرمود: «و ما نری لکم علینا من فضل بل نظنکم کاذبین؛[۶۹] من پیامبر خدا هستم قومش گفتند: ما فضیلتی برای تو و پیروانت نسبت به خودمان نمیبینیم و تو از ما برتر نیستی بلکه ما گمان میکنیم شما دروغ میگوئید.» و به این ترتیب به حضرت نوح تهمت زدند، حضرت نوح پس از مجادله آنها را از عذاب الهی بیم داد تا شاید جز خدا را نپرستند اما اندرز و انذار مؤثر واقع نشد و گفتند: ای نوح اگر راست میگوئی پس عذابی که به ما وعده داده بودی بیاور و هنگامی که آنها در کفر و شرک خویش اصرار ورزیدند خداوند به نوح (علیهالسّلام) فرمود: «قل ان افتریته فعلی اجرامی و انا بریء مما تجرمون؛[۷۰] به آنها بگو اگر من دروغ میگویم و بدروغ دعوی نبوت میکنم پس جرم و گناه من بر خود من است و من از گناهان شما بیزارم.» و به این ترتیب از تهمتزنندگان تبری جست. بنابراین مومنی که مورد تهمت دیگران واقع میشود باید: | ||
اولاً در مقام دفاع از خود برآید و تهمتزننده را متوجه اشتباه خود سازد و او را ارشاد و نصحیت نماید. | اولاً در مقام دفاع از خود برآید و تهمتزننده را متوجه اشتباه خود سازد و او را ارشاد و نصحیت نماید. |