۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
=در ایران و اسلام= | =در ایران و اسلام= | ||
در اسلام، همانند ادیان یهود و مسیحیت پرستش اصنام منع شده است. در ایران باستان نیز در [ | در اسلام، همانند ادیان یهود و مسیحیت پرستش اصنام منع شده است. در ایران باستان نیز در [[مزداپرستی]] زرتشتی [[بتپرستی]] مرسوم نبوده است. هرودت به این نکته تصریح دارد و برخی دیگر از تاریخنگاران و مؤلفان یونانی نیز گفته او را تکرار کردهاند. ولی از قرائن موجود چنین برمیآید که در دوران سلطنت اردشیر دوم (۴۰۴-۳۶۰قم) و ظاهراً از تأثیر عقاید بابلیان، در شهرهای بزرگ ایران نیز بتخانههایی برای پرستش اَناهیتا (الهه آبها و باروری) و بعضی دیگر از ایزدان تأسیس شده بود. در دوره اشکانی و [[ساسانی]] نیز نقوش برجسته بعضی از ایزدان و شاهان بر سنگها دیده میشود، ولی اینگونه آثار بیشتر یادمانهای تاریخیند و یا جنبه تزیینی و نمادین دارند، چنانکه نظایر آنها در تخت جمشید و جاهای دیگر هم دیده میشود. بت و بتکده از لحاظ تاریخی و دینی تعریف دیگری دارد و در جوامع مربوط به خود دارای محل و کاربرد خاص است. به طور کلی، در ادبیات دینی زرتشتی مخالفت با این رسم دیده میشود و در اسطورههای دینی ایرانی آمده است که تهمورث رسم بتپرستی را برانداخت؛ [[ضحاک]] بتپرستی را رواج داده بود، ولی زرتشت بدان پایان داد و کیخسرو بتکدههایی را که افراسیاب بنا کرده بود، ویران کرد. | ||
=در دوران پیش از اسلام= | =در دوران پیش از اسلام= | ||
از سوی دیگر، در دوران پیش از اسلام | از سوی دیگر، در دوران پیش از [[اسلام]] سرزمین های شرقی ایران و خراسان بزرگ از مراکز مهم تجمع و تبلیغات بوداییان و هندوان بوده، و طبعاً پرستش بتها و بنای بتخانه ها و برگذاری آیینهای مربوط بدان در آن نواحی معمول و مرسوم بوده است. نام یکی از بزرگترین شهرهای این ناحیه، بخارا، در اصل «ویهاره» بوده که به معنی معبد بوداییان است، و بتکده آن به قدری بزرگ و مشهور و معتبر بوده که نام خود را به این شهر داده است. بتهایی که در معابد شهرهایی چون فرخار، طراز و چگل پرستیده میشدند، به زیبایی و آراستگی شهرت تمام داشتند، و معمولاً چون بتها را به زیباترین صورت میتراشیدند و غالباً آنها را آرایش و رنگآمیزی نیز میکردند، از دیرباز در شعر عاشقانه و ادبیات عرفانی مظاهر کمالِ حسن و غایتِ جمال را بت و صنم و نگار میگفتهاند و معشوق (به معنای حقیقی یا مجازی) را بدین نامها میخواندهاند و یا در نسبت به محل، در ترکیباتی چون «بت طراز»، «بت ختن»، «بت فرخار» و... از آنها یاد میکردهاند. «خنگ بت» و «سرخ بت»، دو بتِ بامیان - که تا چند سال پیش در آن ناحیه در سینه کوه جای داشتند و در دوران حکومت طالبان نابود شدند - در عظمت و شکوهمندی بیهمتا بودند و داستانهایی درباره آنها ساخته شده بود، از جمله منظومهای که عنصری با عنوان «خنگ بت و سرخ بت» سروده، و کتابی که ابوریحان بیرونی به نام حدیث صنمی البامیان تصنیف کرده بود. [۱۲] | ||
=کاربرد بت در فقه= | =کاربرد بت در فقه= | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
=حکم فروختن چوب برای بت سازی= | =حکم فروختن چوب برای بت سازی= | ||
فروختن چوب و مانند آن به كسى كه از آن بت مىسازد بنابر مشهور مکروه است و اگر در معامله، ساختن بت شرط شود، حرام و معامله باطل خواهد بود. [۱۴] نابود كردن هيئت (شكل ظاهرى) بت با قدرت بر آن، واجب است و ضمان آور نيست؛ ليكن از بين بردن مادّۀ آن موجب ضمان است مگر آنكه اتلاف هيئت متوقّف بر آن باشد. برخى- حتّى در صورت عدم توقّف اتلاف هيئت بر آن- قائل به عدم ضمان شدهاند. [۱۵] سوگند خوردن به بت حرام است و قسم منعقد نمىشود. [۱۶] | فروختن چوب و مانند آن به كسى كه از آن بت مىسازد بنابر مشهور [[مکروه]] است و اگر در معامله، ساختن بت شرط شود، حرام و معامله باطل خواهد بود. [۱۴] نابود كردن هيئت (شكل ظاهرى) بت با قدرت بر آن، واجب است و ضمان آور نيست؛ ليكن از بين بردن مادّۀ آن موجب ضمان است مگر آنكه اتلاف هيئت متوقّف بر آن باشد. برخى- حتّى در صورت عدم توقّف اتلاف هيئت بر آن- قائل به عدم ضمان شدهاند. [۱۵] سوگند خوردن به بت حرام است و قسم منعقد نمىشود. [۱۶] | ||
=منابع= | =منابع= |