۸۷٬۸۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
</div> | </div> | ||
'''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمينى (ره)'''، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، فقیه و اصولی و یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه معاصر متولد بيستم جمادى الآخره (روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت فاطمه زهرا (س)) 1320ق، مطابق با اول مهر 1281ش و 24 سپتامپر 1902م می باشد. جد اعلاى او، «سيد حيدر موسوى اردبيلى»، همراه با پدرزن خويش، «مير سيد على همدانى» براى تبليغ دين اسلام و آئين تشيع، در قرن هشتم هجرى از ايران به | '''سید روحالله موسوی خمینی''' (1281-1368ش)، معروف به '''امام خمينى (ره)'''، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، فقیه و اصولی و یکی از مراجع بزرگ تقلید شیعه معاصر متولد بيستم جمادى الآخره (روز ولادت دخت گرامی [[حضرت محمد|نبی مکرم اسلام]] حضرت فاطمه زهرا (س)) 1320ق، مطابق با اول مهر 1281ش و 24 سپتامپر 1902م می باشد. جد اعلاى او، «سيد حيدر موسوى اردبيلى»، همراه با پدرزن خويش، «مير سيد على همدانى» براى تبليغ دين اسلام و آئين تشيع، در قرن هشتم هجرى از ايران به کشمير هجرت کرد.<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]](ره)، ص78</ref> پدربزرگ او «سيد احمد» که براى کسب علم به نجف مشرف شده بود، به دعوت اهالى خمين، وارد ايران شد و در خمين ساکن گرديد.<ref>همان، ص79 و 9</ref> | ||
پدر بزرگوار امام، «آقا مصطفى» از علما و چهرههاى درخشان منطقه خمين بود. او تحصيلات عاليه علوم دينى را در نجف و سامرا به انجام رسانده و پس از بازگشت به خمين، به نشر | پدر بزرگوار امام، «آقا مصطفى» از علما و چهرههاى درخشان منطقه خمين بود. او تحصيلات عاليه علوم دينى را در نجف و سامرا به انجام رسانده و پس از بازگشت به خمين، به نشر احکام اسلام، رسيدگى به خواستههاى مردم و حمايت از مظلومان در برابر برخى خوانين ستمگر مىپرداخت. وى سرانجام در زمستان 1281ش12/ ذىالقعده 1320ق، در راه «خمين - اراک» به دست اشرار محلى به شهادت رسيد.<ref>همان، ص88، 90 و 122</ref>بدن مطهر او به نجف اشرف برده شد و در جوار حرم مطهر [[امام على(ع)|اميرمؤمنان على (ع)]] آرام گرفت. روحالله کوچک (حضرت امام) که در آن زمان، تنها پنج ماه از بهار زندگىاش گذشته بود، بعدها با شنيدن ماجراى پدر، شيفته او گرديد و همواره از او ياد مىکرد؛ بهگونهاى که در بزرگسالى براى خود نام خانوادگى «مصطفوى» را برگزيد<ref>همان، ص105</ref>و در جوانى بعضى نوشتههايش را با نام «ابن الشهيد» تمام مىکرد.<ref>خاطرات آيتاللّه پسنديده (گفتهها و نوشتهها) - يادها، 9</ref> | ||
==دوره نخست (از 1281-1300ش)== | ==دوره نخست (از 1281-1300ش)== | ||
=== | ===کودکى و نوجوانی=== | ||
روحالله با فراق پدر، در آغوش مادرى مهربان (بانو هاجر) و سرپرستى عمهاى دلسوز (صاحب خانم) و دايهاى پرهيزگار پرورش يافت. دوران | روحالله با فراق پدر، در آغوش مادرى مهربان (بانو هاجر) و سرپرستى عمهاى دلسوز (صاحب خانم) و دايهاى پرهيزگار پرورش يافت. دوران کودکى و نوجوانى روحالله همزمان با بحرانهاى سياسى و اجتماعى ايران سپرى شد. وى از همان ابتداى زندگى، با درد و رنج مردم و مشکلات جامعه آشنا مىشد و تأثر خود را با ترسيم خطوطى بهصورت نقاشى بروز مىداد. شخصيت او در کنار خانواده و اطرافيان در سنگر دفاع، ساخته و پرداخته مىگرديد و آموزشهاى اوليه سوارکارى، تفنگدارى و تيراندازى را مىگذراند و در کوران حوادث به مجاهدى تمامعيار تبديل مىگشت.<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]](ره)،، ص131</ref>برخى از حوادث متأثرکننده اين دوران، مثل بمبباران مجلس، در نقاشىها<ref>همان، ص150</ref>و مشقهاى خوشنويسى<ref>همان، ص193</ref>دوران کودکى و نوجوانى او منعکس شده و در دسترس است.<ref>همان، ص153</ref>که نمونه آن، قطعه شعرى است در دفترچه يادداشت دوران نوجوانى (9-10 سالگى) با عنوان «غيرت اسلام کو جنبش ملى کجاست»، خطاب به ملت ايران.<ref>کوثر(مجموعه سخنرانىهاى حضرت امام...)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام...، چاپ اول: 1371، جلد اول، ص615</ref> | ||
مىتوان از آن نوشته، بهعنوان اولين بيانيه سياسى دوران نوجوانى روحالله ياد | مىتوان از آن نوشته، بهعنوان اولين بيانيه سياسى دوران نوجوانى روحالله ياد کرد و دغدغه ذهنى او را راجع به مسائل مملکتى فهميد. تمايلات روحالله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدى بود که در نهضت جنگل، پا از حد بيان و سرودن شعر در وصف ميرزا، فراتر نهاده، مىخواست به نهضت جنگل بپيوندد و چون براى او ميسر نشد، به درخواست او، مقدارى آذوقه به نام خود و برادرانش راهى جنگل شد.<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]](ره)، ص232.</ref>يک زمان نيز، مجالى پيدا کرده در راه بازگشت از مشهد به جنگل سفر مىکند و پايگاه ميرزا را از نزدیک مىبيند.<ref>همان، ص237.</ref> | ||
===تحصيلات روحالله=== | ===تحصيلات روحالله=== | ||
سيد روحالله از همان | سيد روحالله از همان کودکى تحصيلات خود را آغاز نمود. در آغاز، معلمانى به نامهاى «ميرزا محمود» و «ميرزا محمدمهدى» به خانه آمده و او را درس مىدادند. پس از آن نزد معلم ديگرى به نام ملا ابوالقاسم، «عم جزء»، «گلستان» و «بوستان سعدى» را فراگرفت. سپس به مدرسه رفت تا از علوم جديد نيز بهرهمند گردد. مدتى نيز نزد برادر بزرگش «آقامرتضى» به فراگيرى «خوشنويسى» و علوم مقدماتى (سيوطى، منطق و مطوّل) پرداخت.<ref>همان، ص192 و 193</ref> | ||
===آغاز جوانى و هجرت=== | ===آغاز جوانى و هجرت=== | ||
در سال 1300ش (1339ق)، در 19 سالگى به | در سال 1300ش (1339ق)، در 19 سالگى به اراک رفت تا از حوزه علميّه «سپهدار» که زير نظر [[حائری، عبدالکریم|حضرت آيتالله عبدالکريم حائرى يزدى]] اداره مىشد، بهرهمند گردد. علومى چون «منطق» (در محضر آقا شيخ محمد گلپايگانى)، «[[المطول|مطول]]» (در محضر آقا ميرزا محمدعلى بروجردى)<ref>همان، ص 246</ref>و «شرح لمعه» (در محضر آقا عباس اراکى)<ref>همان، ص259</ref>را در آنجا آموخت. | ||
===اولين خطابه رسمى روحالله=== | ===اولين خطابه رسمى روحالله=== | ||
روحالله ضمن تحصيل در | روحالله ضمن تحصيل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آيتالله سيد محمد طباطبائى، اولين خطابه خود را قرائت کرد و تحسين حاضران را برانگيخت. اين خطابه در واقع بيانيهاى سياسى بود که به جهت قدردانى از زحمات و خدمات علمدار مشروطيت از جانب حوزه علميه اراک از زبان يک طلبه جوان قرائت مىشد. از قول وى نقل شده: «... پيشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابيدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر مىکردم فردا بايد روى منبرى بنشينم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولين تا آخرين منبرى که خواهم رفت، هرگز سخنى نگويم که جملهاى از آن را باور نداشته باشم و اين خواستن، عهدى بود که با خدا بستم. اولين منبرم طولانى شد، اما کسى را خسته نکرد... و عدهاى احسنت گفتند. وقتى به دل مراجعه کردم، از احسنتگويىها خوشم آمده بود؛ به همين خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هيچ منبرى پا نگذاردم».<ref>همان</ref> | ||
==دوره دوم زندگى روحالله (از 1300ش-1320)== | ==دوره دوم زندگى روحالله (از 1300ش-1320)== | ||
اين دوره از زندگى روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سياستهاى دينزدايى دوره رضاخانى (1304-1320ش) همزمانى داشت. اين زمان، روحالله مشغول تحصيل، تدريس، تأليف | اين دوره از زندگى روحالله با هجرت او به قم آغاز شد و با سياستهاى دينزدايى دوره رضاخانى (1304-1320ش) همزمانى داشت. اين زمان، روحالله مشغول تحصيل، تدريس، تأليف کتاب و آشنايى با علماى برجسته مبارزى، همچون: «حاج آقا نورالله اصفهانى»<ref>آيتالله پسنديده و [[مظاهری، حسین|آيتالله مظاهرى]]، خبرنامه نخستين همايش حاج آقا نورالله اصفهانى، شماره اول، ص16-17 و شماره دوم، ص13-12</ref>، «مدرّس»<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]](ره)، ص376 و صحيفه نور، جلد 1، ص255 تا 266</ref>و برخى ديگر بود. هدف عُلما در اين دوره اختناق رضاخانى، حفظ حوزه علميه قم بود که ثمره آن در راهبرى مردم و تأسيس حکومت اسلامى به سال 57 نمايان شد. بااينهمه، نقش بىبديل آيتالله سيد حسن مدرس در تکوين شخصيت سياسى و دميدن روح مقاومت در روحالله جوان شايان توجه است. آقا سيد روحالله در سال 1301ش (1340ق)، در سن 20 سالگى همراه استادش «حضرت آيتالله عبدالکريم حائرى يزدى»، مؤسّس حوزه علميّه قم به اين شهر هجرت کرد. دروس سطح را نزد «آيتالله سيد على يثربى کاشانى» به پايان رساند و پس از آن در درس خارج حضرت آيتالله حائرى شرکت کرده تا به درجه اجتهاد نائل آمد. | ||
===ازدواج=== | ===ازدواج=== | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
===شخصيت علمى=== | ===شخصيت علمى=== | ||
آقا سيد روحالله با بهرهورى از استعداد فوقالعاده، رشتههاى مختلف علوم را بهسرعت طى | آقا سيد روحالله با بهرهورى از استعداد فوقالعاده، رشتههاى مختلف علوم را بهسرعت طى کرد. علاوه بر فقه و اصول، فلسفه و عرفان را نيز در عالىترين سطح نزد اساتيد برجسته آن زمان (آيتالله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و آيتالله ميرزا محمدعلى شاهآبادى) در قم فراگرفت و در مدت 6 سال، جهش فوقالعادهاى در اين علوم داشت. در سال 1315ش (1355ق) که حضرت آيتالله حائرى درگذشت، حاج آقا روحالله از چهرههاى سرشناس علمى حوزه علميّه قم بشمار مىآمد. | ||
===تدريس فلسفه=== | ===تدريس فلسفه=== | ||
درس فلسفه او پيش از 28 سالگى، در سال 1308ش (1348ق) شروع شده بود. وى در آن زمان در مدرسه «دارالشفا» | درس فلسفه او پيش از 28 سالگى، در سال 1308ش (1348ق) شروع شده بود. وى در آن زمان در مدرسه «دارالشفا» سکونت داشت و از اساتيد بزرگ فلسفه و حکمت الهى بشمار مىآمد. شاگردان او از چهرههاى فاضل و انديشمند حوزه علميّه قم بودند. حاج آقا روحالله خود، آنان را انتخاب مىکرد و مرتّب بهگونه کتبى و شفاهى، ايشان را مىآزمود. | ||
===تدريس عرفان=== | ===تدريس عرفان=== | ||
يکى ديگر از مجالس درس حضرت امام، درس عرفان بود. اين درس، ويژه شاگردان خاص و مورد اعتمادش بود. عرفان براى او جزو علايق اصلى بود؛ بهگونهاى که در سال 1307ش، کتاب شرح دعاى سحر را - که تفسير جامعى بود بر دعایى که امام محمد باقردر ماه رمضان مىخواند - نوشت. او دو سال بعد، «[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة|مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية]]» را نوشت. اثر ديگر وى در آن سالها، مجموعهاى از تفسيرها پيرامون «[[تعلیقات علی شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الانس» |تفسير فصوص قيصرى]]» بود. عرفان، تأثير زيادى در شخصيت فکرى، روحى و نيز فعالیتهای سياسى آتى او داشت. | |||
===درس اخلاق=== | ===درس اخلاق=== | ||
نخستين درسى | نخستين درسى که آقا روحالله پس از رحلت آيتالله حائرى آغاز کرد و با استقبال طلاب و مردم کوچه و بازار مواجه شد، درس اخلاق بود. او در اين درس، بهمناسبتهاى مختلف، اشاراتى گويا و گاه کنايهآميز، به وضعيت حکومت و اسلامزدايى پهلوى اول، مطرح مىکرد که برخورد حکومت رضاخانى را با وى در پى داشت. مأموران شهربانى حکومت تازه تأسيس پهلوى در قم، از ادامه اين درس در فيضيه جلوگيرى کردند. آقا روحالله نيز درس خود را به مدرسه حاج ملا صادق منتقل نمود. کتاب «اربعين حديث» از نتايج اين درس اخلاقى - عرفانى است.<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/130/3630/17830/ برگرفته از پايگاه اطلاعرسانى حوزهنت، مجله: حضور - شماره 38، زمستان 1380، «ديدگاههاى] [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبرى]]»، نویسنده: نامشخص، ص3، برگرفته در تاريخ 2 خردادماه 1394،</ref> | ||
==دوره سوم (از 1320-1340)== | ==دوره سوم (از 1320-1340)== | ||
اين دوره از زندگى آيتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگى آغاز مىشود. احاطه گسترده ايشان در علوم عقلى و تحقيقات فلسفى، وى را در زمره اساتيد اول فلسفه در حوزه علميّه قم قرار مىداد. او به شبهات عقلى و ايراداتى | اين دوره از زندگى آيتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگى آغاز مىشود. احاطه گسترده ايشان در علوم عقلى و تحقيقات فلسفى، وى را در زمره اساتيد اول فلسفه در حوزه علميّه قم قرار مىداد. او به شبهات عقلى و ايراداتى که به مکتب اسلام مىشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار في شرح الاستبصار|کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تأليف فرمود. | ||
حوزه علميه قم با رحلت آيتالله حائرى (1315ش) و فشار روزافزون | حوزه علميه قم با رحلت آيتالله حائرى (1315ش) و فشار روزافزون حکومت پهلوى، روزهاى سختى را مىگذراند. با آغاز دهه 20 و سقوط رضاخان، شرايط براى تحقق مرجعيت عظمى فراهم گرديد. [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]] شخصيت علمى برجستهاى بود که مىتوانست جانشين مناسبى براى مرحوم حائرى و حفظ کيان حوزه باشد. اين پيشنهاد از سوى شاگردان آيتالله حائرى و از جمله حاج آقا روحالله بهسرعت تعقيب شد. حاج آقا روحالله در دعوت از آيتالله بروجردى براى هجرت به قم و پذيرش مسئوليت خطير زعامت حوزه بسيار تلاش کرد. او در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328ش، طرح «اصلاح اساس ساختار حوزه علميه» را با همکارى آيتالله مرتضى حائرى تهيه کرد؛ هرچند با موانعى روبهرو شد. | ||
===تدريس خارج فقه و اصول=== | ===تدريس خارج فقه و اصول=== | ||
آيتالله حاج آقا روحالله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگى (در سال 1364ق)، | آيتالله حاج آقا روحالله درس خارج فقه و اصول خود را در سن 44 سالگى (در سال 1364ق)، که مصادف با ورود حضرت آيتالله بروجردى به شهر قم بود، آغاز کرد. پارهاى از ويژگىها و امتيازات درس خارج وى، طرح اشکالات هر مسئله و شرح و بسط کامل مباحث آن، مخلوط نکردن مباحث اصولى با مباحث فلسفى، طرح نظريات نو و ابتکارى و تقليد نکردن از علماى پيشين بود. | ||
در اينجا شايسته است «اساتيد»، «مشايخ روايى» و «تأليفات» ايشان را (بيرون از زمانبندى دورهها) برشمريم. | در اينجا شايسته است «اساتيد»، «مشايخ روايى» و «تأليفات» ايشان را (بيرون از زمانبندى دورهها) برشمريم. | ||
===استادان=== | ===استادان=== | ||
حضرت امام در رشتههاى مختلف علوم، همچون ادبيات فارسى و عربى، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، | حضرت امام در رشتههاى مختلف علوم، همچون ادبيات فارسى و عربى، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، کلام، هيئت و... محضر اساتيد متعددى را درک نمودند. برخى از اساتيد ايشان با توجه به پارهاى منابع<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]] بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]](ره)، ص143، 180، 190، 192، 246، 259، 384، 385، 388 و 393؛ زمزم نور: زندگىنامه، آثار و... [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]، مؤسسه فرهنگى قدر ولايت، تهران، چاپ نهم، ص9 و 10؛ رضا بابايى، کارنامه نور (زندگىنامه [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]])</ref>بدين شرحاند: | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
# آقا ميرزا محمود افتخار العلماء؛ | # آقا ميرزا محمود افتخار العلماء؛ | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
# [[گلپایگانی، محمدرضا|حاج شيخ محمد گلپايگانى]]؛ | # [[گلپایگانی، محمدرضا|حاج شيخ محمد گلپايگانى]]؛ | ||
# آقا ميرزا محمدعلى بروجردى؛ | # آقا ميرزا محمدعلى بروجردى؛ | ||
# آقا عباس | # آقا عباس اراکى؛ | ||
# ميرزا محمدعلى اديب تهرانى؛ | # ميرزا محمدعلى اديب تهرانى؛ | ||
#[[خوانساری، محمدتقی|آيتالله سيد محمدتقى خوانسارى]]؛ | #[[خوانساری، محمدتقی|آيتالله سيد محمدتقى خوانسارى]]؛ | ||
# آقا شيخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى؛ | # آقا شيخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى؛ | ||
# آيتالله سيد على يثربى | # آيتالله سيد على يثربى کاشانى؛ | ||
# آيتالله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى؛ | # آيتالله حاج سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى؛ | ||
# [[حائری، عبدالکریم|آيتالله حاج شيخ | # [[حائری، عبدالکریم|آيتالله حاج شيخ عبدالکريم حائرى]]؛ | ||
# [[بروجردی، حسین|آيتالله محمدحسين بروجردى]]؛ | # [[بروجردی، حسین|آيتالله محمدحسين بروجردى]]؛ | ||
# آيتالله حاج ميرزا | # آيتالله حاج ميرزا علىاکبر حکمى يزدى؛ | ||
# [[شاهآبادی، محمدعلی|آيتالله ميرزا محمدعلى شاهآبادى]]؛ | # [[شاهآبادی، محمدعلی|آيتالله ميرزا محمدعلى شاهآبادى]]؛ | ||
# [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|آيتالله حاج ميرزا جواد | # [[ملکی تبریزی، جواد بن شفیع|آيتالله حاج ميرزا جواد ملکى تبريزى]].{{پایان}} | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
#[[امین، محسن|سيد محسن امين]]، از سيد محمدهاشم موسوى رضوى هندى، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]؛ | #[[امین، محسن|سيد محسن امين]]، از سيد محمدهاشم موسوى رضوى هندى، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]؛ | ||
#[[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، از [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]؛ | #[[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، از [[نوری، حسین بن محمدتقی|محدث نورى]]، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]؛ | ||
#سيد ابوالقاسم | #سيد ابوالقاسم دهکردى اصفهانى، از ميرزا محمدهاشم اصفهانى، از [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
# شرح دعاى سحر؛ | # شرح دعاى سحر؛ | ||
# شرح اربعين حديث؛ | # شرح اربعين حديث؛ | ||
# حاشيه بر فصوص | # حاشيه بر فصوص الحکم قيصرى و مصباح الأنس؛ | ||
# حاشيه بر مفتاح الغيب؛ | # حاشيه بر مفتاح الغيب؛ | ||
# أسرار الصلوة يا معراج | # أسرار الصلوة يا معراج السالکين؛ | ||
# رسالهاى در طلب و اراده؛ | # رسالهاى در طلب و اراده؛ | ||
# حاشيه بر رساله شرح حديث رأس الجالوت، قاضى سعيد و شرح مستقلى بر حديث؛ | # حاشيه بر رساله شرح حديث رأس الجالوت، قاضى سعيد و شرح مستقلى بر حديث؛ | ||
# | # کشف الأسرار؛ | ||
# شرح حديث جنود عقل و جهل؛ | # شرح حديث جنود عقل و جهل؛ | ||
# آداب الصلاة؛ | # آداب الصلاة؛ | ||
# الرسائل؛ | # الرسائل؛ | ||
# | # کتاب البيع؛ | ||
# | # کتاب الطهارة؛ | ||
# أنوار الهداية في التعليقة على | # أنوار الهداية في التعليقة على الکفاية؛ | ||
# مناهج الوصول إلى علم الأصول؛ | # مناهج الوصول إلى علم الأصول؛ | ||
# رسالة في الاجتهاد و التقليد؛ | # رسالة في الاجتهاد و التقليد؛ | ||
# زبدة | # زبدة الأحکام؛ | ||
# | # المکاسب المحرمة؛ | ||
# تحرير الوسيلة؛ | # تحرير الوسيلة؛ | ||
# جهاد النفس يا جهاد | # جهاد النفس يا جهاد اکبر؛ | ||
# | # حکومت اسلامى يا ولايت فقيه؛ | ||
# تفسير سوره حمد؛ | # تفسير سوره حمد؛ | ||
# | # مناسک حج؛ | ||
# لمحات الأصول؛ | # لمحات الأصول؛ | ||
# ديوان اشعار.{{پایان}} | # ديوان اشعار.{{پایان}} | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
# آيتالله يوسف صانعى | # آيتالله يوسف صانعى | ||
# آيتالله حسن طاهرى خرمآبادى | # آيتالله حسن طاهرى خرمآبادى | ||
# آيتالله محمد فاضل | # آيتالله محمد فاضل لنکرانى | ||
# آيتالله محمدعلى گرامى | # آيتالله محمدعلى گرامى | ||
# آيتالله عباس محفوظى گيلانى | # آيتالله عباس محفوظى گيلانى | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
# آيتالله حسينعلى منتظرى | # آيتالله حسينعلى منتظرى | ||
# آيتالله سيد عبدالغنى موسوى اردبيلى | # آيتالله سيد عبدالغنى موسوى اردبيلى | ||
# آيتالله سيد | # آيتالله سيد عبدالکريم موسوى اردبيلى | ||
# آيتالله محمدرضا مهدوى | # آيتالله محمدرضا مهدوى کنى | ||
# آيتالله حسين نورى همدانى .{{پایان}} | # آيتالله حسين نورى همدانى .{{پایان}} | ||
===توجه=== | ===توجه=== | ||
گفتنى است افراد مزبور، | گفتنى است افراد مزبور، کسانى هستند که برخى از آنان دروس امام را تقرير نموده و برخى به درجه مرجعيت نائل آمدهاند وگرنه از آن حضرت، شاگردان فاضل و دانشمند ديگرى نيز بهره جسته و در روند مبارزه، پيروزى و تثبيت و تداوم انقلاب اسلامى نقش داشتهاند، همچون: آيات و حجج اسلام بهشتى، ربانى شيرازى، سعيدى، صدر (موسى)، غفارى، قدوسى، [[مطهری، مرتضی|مطهرى]]، [[مفتح، محمد|مفتح]]، [[هاشمی رفسنجانی، اکبر|هاشمى رفسنجانى]] و... | ||
دوره سوم زندگى او مصادف است با دو حادثه مهم: | دوره سوم زندگى او مصادف است با دو حادثه مهم: يکى، بروز جنگ جهانى دوم و ديگرى، اشغال ايران، خروج رضاخان از ايران و آغاز سلطنت محمدرضا. بنا بر اعتقاد حاج آقا روحالله، اين زمان، فرصت مناسبى براى قيام اصلاحى بود. با همه اميدهاى روحالله، قيام مورد نظر صورت نگرفت. او در اين دوره عالمى است کامل و جامع الشرايط، مُصلحى است هوشيار با پشتوانه دانش و بينش سياسى، با کولهبارى از تجربه دوران 20 ساله رضاخانى، که شناخت کاملى از اوضاع ايران و جهان دارد؛ لذا با صدور بيانيهاى در 1323/3/13ش (11 جماديالثاني 1363ق)، زمان مناسب تحول بنيادين را يادآورى مىکند: «امروز، روزى است که نسيم روحانى وزيدن گرفته و براى قيام اصلاحى بهترين روز است. اگر مجال را از دست بدهيد و قيام براى خدا نکنيد و مراسم دينى را عودت ندهيد، فرداست که مشتى هرزهگرد و شهوتران بر شما چيره و تمام آيين و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند». | ||
==دوره چهارم زندگى امام (از 1340-1368)== | ==دوره چهارم زندگى امام (از 1340-1368)== | ||
===مرجعيت=== | ===مرجعيت=== | ||
اين دوره، همزمان با رحلت آيتالله بروجردى (10 فروردين 1340) است. در اين هنگام، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به آيتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند | اين دوره، همزمان با رحلت آيتالله بروجردى (10 فروردين 1340) است. در اين هنگام، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به آيتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عمليّه ايشان چاپ شود، اما او نپذيرفت؛ ازاينرو، فتاواى وى را از حاشيهاش بر کتاب «[[وسيلة النجاة مع تعاليق الإمام الخميني(ره)|وسيلة النجاة]]» [[اصفهانی، ابوالحسن|سيد ابوالحسن اصفهانى]] و نيز حاشيه بر «العروة الوثقى» به دست مىآوردند؛ تااينکه با وفات حضرت آيتالله حکيم(1349ش)، بخش معتنابهى از مردم، مقلد «حضرت آيتالله حاج آقا روحالله موسوى خمينى» شدند. | ||
===قيام پانزده خرداد 1342=== | ===قيام پانزده خرداد 1342=== | ||
اين دوره، آغازى براى رفع موانع براى دشمنان ايران و اسلام بود. همزمان با تسلط | اين دوره، آغازى براى رفع موانع براى دشمنان ايران و اسلام بود. همزمان با تسلط آمريکا بر امور مملکت، فشار بر رژيم براى اجراى اصلاحات آمريکايى افزايش يافت و در قالب اصلاحات ارضى و لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى با چشماندازى ظاهراً مردمفريب رخ نمود؛ ولى در باطن از اتحاد شومى خبر مىداد و تسلط آمريکا، اسرائيل و عوامل آنها را بر کليه شئون مملکت فراهم مىکرد. در اين زمان، حضرت آيتالله حاج آقا روحالله خمينى در برابر اصلاحات آمريکايى بهشدت ايستاد و رژيم شاه به تلافى آن، در دوم فروردين 1342 که مصادف بود با شهادت [[امام جعفر صادق|امام جعفر صادق (ع)]]، به مدرسه فيضيه يورش برد. در اين حادثه، تعدادى شهيد و مجروح شدند. حاج آقا روحالله در پى اين حادثه، خطاب به مردم و علماى نجف و قم فرمود: «امروز سکوت، همراهى با دستگاه جبار است» و در اعلاميه معروف خود تحت عنوان «شاهدوستى؛ يعنى غارتگرى»، جهتگيرى مبارزه را مشخص ساخت. راز تأثير شگفت پيام و کلام او را در روان مردم که تا مرز جانبازى پيش مىرفت، بايد در همين اصالت انديشه، صلابت رأى و صداقت بىشائبهاش با آنان جستجو کرد. | ||
آيتالله خمينى در پيامى بهمناسبت چهلم فاجعه فيضيه دست به افشاگرى زد: «من مصمم هستم | آيتالله خمينى در پيامى بهمناسبت چهلم فاجعه فيضيه دست به افشاگرى زد: «من مصمم هستم که از پاى ننشينم تا دستگاه فاسد را به جاى خود بنشانم». ايشان نطق تاريخى خود را در 13 خرداد 1342 در مدرسه فيضيه ايراد نموده، خطاب به شاه گفت: «آقا من به شما نصيحت مىکنم؛ اى آقاى شاه! اى جناب شاه! من به تو نصيحت مىکنم؛ دست بردار از اين کارها. آقا اغفال مىکنند تو را. من ميل ندارم که يک روز اگر بخواهند تو بروى، همه شکر کنند». شاه فرمان خاموش کردن فريادش را صادر کرد. در شامگاه 14 خرداد آيتالله خمينى دستگير و به زندان قصر منتقل شد. صبح روز پانزدهم خبر بازداشت ايشان، به تهران و ساير شهرها رسيد. مردم به خيابانها ريخته، با شعار «يا مرگ يا خمينى» بهسوى کاخ شاه به حرکت درآمدند. قيام، با شدت سرکوب شد و به خون نشست. حکومت تصميم داشت او را پس از محاکمه اعدام کند؛ تااينکه اعلاميهاى به امضاى علما و مراجع منتشر شد که در آن بهصراحت، مرجعيت وى را تأييد کرده، خواهان آزادى او شدند. سرانجام حاج آقا روحالله پس از اعتراضات زياد، صبح روز 19 فروردين 1343، پس از ده ماه زندان و مراقبت، به قم برگردانده شد. قيام 15 خرداد 1342 علىالظاهر از جوشش و جنبش افتاد؛ اما افشاگرى او عليه تصويب لايحه کاپيتولاسيون (مصونيت قضايى کارمندان آمريکايى)، ايران را در آبان سال 43 در آستانه قيامى دوباره قرار داد. حاج آقا روحالله در روز 4 آبان 1343 بيانيهاى انقلابى صادر کرد و در آن نوشت: «دنيا بداند که هر گرفتارى که ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از آمريکاست. ملل اسلام از اجانب عموماًو از آمريکا خصوصا متنفر است... آمريکاست که از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مىکند...». سحرگاه 13 آبان 1343 او را بازداشت کرده و با يک فروند هواپيماى نظامى به ترکيه انتقال دادند و بار ديگر پس از يک سال او را به عراق (نجف) تبعيد کردند. انتقال او به نجف به اين منظور بود که شخصيت وى تحتالشعاع ديگر علماى حوزه بزرگ نجف قرار گيرد؛ اما ايشان ستارهاى درخشان در آسمان فقاهت آن حوزه هزار ساله شد و مورد احترام علماى آن شهر قرار گرفت. | ||
===اقامت در نجف=== | ===اقامت در نجف=== | ||
ايشان در نجف، درس خارج فقه خود را از سال 1344 در مسجد شيخ انصارى شروع | ايشان در نجف، درس خارج فقه خود را از سال 1344 در مسجد شيخ انصارى شروع کردند که از پربارترين درسهاى آن حوزه بشمار مىآمد. کتاب حکومت اسلامى يا ولايت فقيه ايشان نيز متن يکى از درسهاى خارج فقه آن دوران است. ايشان همواره رخدادهاى ايران را پيگيرى کرده و در برابر رژيم شاه موضع انقلابى داشتند. همچنين با تدريس نظريه «ولايت فقيه»، طرح بزرگشان را براى ايجاد حکومت اسلامى ارائه دادند. حاج آقا روحالله در مدت سيزده سال تبعيد خود در نجف، شاگردان فراوانى تربيت کرده که استوانههاى محکمى براى انقلاب اسلامى ايران شدند. ايشان از بدو ورود به نجف با ارسال نامهها و پيکهايى به ايران، ارتباط خويش را با مبارزان حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پايدارى در پيگيرى اهداف قيام فرامىخواندند. واکنش تند ايشان در برابر برنامههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و سياسى رژيم، همچون: «جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى»، «جشن هنر شيراز»، «ديکتاتورى حزبى رستاخيز»، «تغيير تاريخ رسمى کشور از مبدأ هجرت پيامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشى»، «تخريب معيشت فرودستان و گسترش حلبىآبادها»، «خريد بىرويه تسليحات نظامى از غرب»، «حرکت ايران همسو با اهداف آمريکا در خاور ميانه» و «سرکوب مبارزان سياسى» تنور مبارزه را گرم نگاه مىداشت. | ||
===اوجگيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قيام مردم=== | ===اوجگيرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قيام مردم=== | ||
هرچند رژيم شاه در سال 1355ش، در اوج اقتدار خود به سر مىبرد، اما با بحران مشروعيت روبهرو شده بود. | هرچند رژيم شاه در سال 1355ش، در اوج اقتدار خود به سر مىبرد، اما با بحران مشروعيت روبهرو شده بود. سرکوبى مخالفان کار را بدانجا رساند که آن رژيم از بيرون مرزها، به نقض حقوق بشر متهم شد. شاه براى رفع اين اتهام و به خيال اينکه خطرى براى تداوم و ثبات رژيمش ندارد، سياست «فضاى باز سياسى» را آغاز کرد. «حضرت آيتالله خمينى» با رصد رخدادها و وضعيت ايران، در مرداد 1356 طى پيامى اعلام کردند: «اکنون بهواسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنايات رژيم در مجامع و مطبوعات خارجى، فرصتى است که بايد مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جا بىدرنگ از آن استفاده کنند و بىپرده بهپا خيزند». گروههاى مبارز و مردمى که شخص شاه را عامل استبداد و وابستگى مىدانستند، به استقبال پيام ايشان برآمده و منتظر فرصت براى اعتراضات اجتماعى بودند. درگذشت مشکوک آيتالله [[خمینی، مصطفی|حاج آقا مصطفى خمينى]]، در اول آبان 1356 و مراسم پرشکوهى که در ايران برگزار شد، نقطه آغازى بر خيزش دوباره روحانیت و قيام جامعه مذهبى ايران بود. ايشان اين واقعه را از الطاف خفيه الهى ناميدند. رژيم شاه با درج مقالهاى توهينآميز عليه ايشان در روزنامه اطلاعات، انتقام گرفت. اعتراض مردمى به اين مقاله، به قيام 19 دىماه 1356 قم و ادامه اعتراضات در سال 57 منجر شد. رژيم، به کارهاى مردمفريب، مانند بستن مراکز فساد و آزادى مطبوعات دست زد؛ اما اراده مردم، با فرمان مقاومت از سوى امام، تغيير نيافت. سرکوب راهپيمايى 17 شهريور، نقطه عطفى در اوجگيرى مبارزه بود. امام مبارزان ميانهرو را از شعار «الزام شاه براى عمل به قانون اساسى با حفظ سلطنت مشروطه» برحذر داشتند که پيامد آن، تلاش رژيم براى فشار وارد آوردن به امام و اخراج ايشان از عراق بود. رفتن امام بهسوى کويت و ممانعت از پذيرش ايشان، پرواز به فرانسه و اقامت در «نوفل لوشاتو» را براى رهبر انقلاب رقم زد. ايشان توانست صداى انقلاب را رساتر به مردم ايران و جهان برسانند. بازتاب سرکوب دانشجوها و اقشار ديگر مردم در روز 13 آبان و راهپيمايى روز عاشورا در 20 آذر، کار را بر شاه و حاميان غربى او سختتر کرد. تغيير پىدرپى کابينهها و حکومت نظامى هم بر اراده امام و مردم بىتأثير بود. سران چهار کشور غربى (آمريکا، فرانسه، آلمان و بريتانيا) در نشست «گوادلوپ» به اين نتيجه رسيدند که اميدى به بقاى نظام سلطنتى در ايران نيست و خروج شاه و روى کار آمدن يک دولت غير نظامى مىتواند از شدت بحران بکاهد. امام با رفتن شاه، دستور تشکيل «شوراى انقلاب» را صادر کرده و با استقبال بىنظير مردم در روز 12 بهمن به وطن بازگشتند. انقلاب مردم با سخنرانى تاريخى در بهشت زهراى تهران و سپس تعيين دولت از سوى ايشان به سرانجام خوش پيروزى نزدیک شد. يوم الله 22 بهمن 1357ش، تنفس صبحى دوباره در جان ملت، روز پيروزى انقلاب و نقطه آغاز تحولات بزرگ تاريخى براى سرزمين ايران، آئين تشيع و جهان اسلام بود.<ref>انقلاب اسلامى ايران، جمعى از نويسندگان، نهاد نمايندگى [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبرى]] در دانشگاهها، 1384، ص94 تا 111.</ref> | ||
درايت، هوشمندى و اقتدار رهبرى حضرت امام خمينى، بهويژه در سالهاى نخست پس از پيروزى، بسيار درخشان و ممتاز است. | درايت، هوشمندى و اقتدار رهبرى حضرت امام خمينى، بهويژه در سالهاى نخست پس از پيروزى، بسيار درخشان و ممتاز است. | ||
===رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران=== | ===رهبر و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران=== | ||
دوره رهبرى ده سال و چهار ماه ايشان رسما از 22 بهمن 1357ش، تا 14 خرداد 1368ش، ادامه داشت. حضرت امام خمينى ابتدا به تثبيت نظام سياسى جديد پرداخت و «جمهورى اسلامى» را با توجه به مبانى «اسلام سياسى شيعى» و مقتضيات دنياى جديد طراحى | دوره رهبرى ده سال و چهار ماه ايشان رسما از 22 بهمن 1357ش، تا 14 خرداد 1368ش، ادامه داشت. حضرت امام خمينى ابتدا به تثبيت نظام سياسى جديد پرداخت و «جمهورى اسلامى» را با توجه به مبانى «اسلام سياسى شيعى» و مقتضيات دنياى جديد طراحى کردند. بلافاصله پس از پيروزى، با فراخوانى مردم به رفراندم براى تعيين نظام سياسى و تشکيل مجلس خبرگان و همهپرسى قانون اساسى، الگوى جديدى از حکومت اسلامى را به جهان نشان دادند. با فروپاشى استبداد پهلوى و رواج گسترده آزادىهاى اجتماعى، گروههاى مختلف توانستند با برگزارى نشستها و انتشار انديشههاى خود به رقابت بپردازند؛ اما به دليل نبود تجربه زندگى در فضاى باز سياسى و نبود نکات مورد اتفاق همه نيروهاى اجتماعى، اين فضا بهزودى به منازعهاى دامنگير تبديل شد. آرايش نيروهاى اجتماعى، بهويژه برخى گروهها و احزاب سياسى که متأثر از مکاتب سياسى غرب و شرق (ليبراليسم و کمونيسم) بودند و صفبندى آنها در برابر «مکتب انقلاب اسلامى» که برگرفته از انديشه سياسى حضرت امام و خواسته مردم ولايتمدار بود، رخدادهاى تلخ بىشمارى را در تاريخ انقلاب رقم زد. اين رخدادها همگام با رويکرد خصمانه استکبار جهانى به سرکردگى آمريکا و حمايت غرب و شرق از گروههاى معارض داخلى در کنار تهاجم نظامى رژيم بعثى عراق به نمايندگى از حاکمان مرتجع جهان عرب، شرايطى را رقم زد که مىتوان گفت هرکدام از آنها مىتوانست مسير انقلاب را تغيير داده، به شکست بکشاند؛ اما دست خداوند، هوشمندى و رهبرى مقتدرانه امام، جانفشانى، وفادارى و آگاهى مردم ايران، راه انقلاب را هموار کرد. حضرت امام خمينى در بهمنماه 1358، پس از عارضه قلبى، به تهران آمدند و با اقامت در آنجا سکان کشتى انقلاب را به دست گرفتند. بحرانهايى چون تغيير دولتها، اختلافهاى قواى سهگانه، شهادت جمع بسيارى از کارگزاران نظام، مشکلات ناشى از جنگ تحميلى و... با دست باکفايت ايشان فرومىنشست. درايت ايشان در ارائه نظريه «ولايت مطلقه فقيه» و تشکيل نهادهايى همچون «مجمع تشخيص مصلحت نظام»، راه برونرفت از بحرانها را فراروى انقلاب نهاد. ملت ايران نيز پاسدار ميراث بزرگ امام خويش بود و ايشان را در رواق چشمانش مىنشاند. علاقه مردم ولايتمدار به امام بهگونهاى بود که در سال 1368، در حالى با پيکر پاک ايشان پس از سالها تحمل سختىها و مشکلات، وداع مىکرد که حضور جمعيت، چندين برابر بيشتر از لحظه ورود وى به خاک وطن بود و عشق و پايدارى آنان عميقتر و قصدشان بر ادامه راه امام و انقلاب، جدىتر و نظامشان علىرغم همه توطئهها و حوادث، پرثباتتر از هر زمان ديگر شد. «جمهورى اسلامى»، بارزترين ثمره عمر حضرت امام است. ايشان اين نظام سياسى را بهگونهاى طراحى کردند که به هيچ فردى تکيه نداشته و در وصيتنامه خودشان به ملت چنين سفارش مىکنند که: «با قدرت و تصميم اراده به پيش روند و بدانند که با رفتن يک خدمتگزار، در سدّ آهنين ملت خللى حاصل نخواهد شد؛ که خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و اللَّه نگهدار اين ملت و مظلومان جهان است». | ||
==دیدگاه های تقریبی== | ==دیدگاه های تقریبی== | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
===رحلت=== | ===رحلت=== | ||
حضرت امام خمينى به دنبال بروز | حضرت امام خمينى به دنبال بروز مشکل دستگاه گوارش در 28 ارديبهشت 1368، از روز دوم خرداد تحت عمل پزشکى قرار گرفتند. به دنبال مشکل اساسى که در ساعت سه بعد ظهر 13 خرداد در روند بيمارى ايشان به وجود آمده بود، در شامگاه شنبه، ساعت 22 و 20 دقيقه 13 خرداد سال 1368 خورشيدى (3 ژوئن 1989م) برابر با 24 شوال 1409ق، در 87 سالگى، روحشان از اين دنيا رحلت کرده، به ملکوت اعلا پيوست. | ||
آنچه پس از ايشان از متاع مادى بهجا ماند، به گزارش ديوان عالى | آنچه پس از ايشان از متاع مادى بهجا ماند، به گزارش ديوان عالى کشور - که مطابق اصل 142 قانون اساسى موظف بود دارایى رهبر و مسئولان ردهبالاى نظام را قبل و بعد از مسئوليت، رسيدگى و بررسى کند و حضرت امام نخستين کسى بود که صورت دارایى خود را در تاريخ 24 دىماه 1359 براى ديوان عالى ارسال نمود - بدين شرح است: «نهتنها به اموال امام چيزى اضافه نشده، بلکه قطعه زمين ارثرسيده به امام در خمين نيز پس از انقلاب، در زمان حيات ايشان بين مستمندان محل، تقسيم شده است. تنها ملک غير منقول امام، منزل قديمى ايشان در قم بود که از زمان تبعيد در سال 1343، عملاً در اختيار اهداف نهضت و محل تجمع مردم بوده است. مختصر وسايل اوليه زندگى در منزل، متعلق به همسرشان بوده و دو قطعه قالى مستعمل موجود، ملک کسى نيست و بايد به سادات نيازمند داده شود. از آن حضرت هيچ وجه نقدى باقى نمانده و هرچه هست، وجوهات است که ورثه، حقى در آن ندارند». بدين ترتيب، دارایى برجامانده از مردى که قريب به نود سال عمر کرد و بر قلوب مردم حکومت داشت، عينک، ناخنگير، شانه، تسبيح، قرآن، سجاده نماز، عمامه، لباس روحانى او و کتب دينى بود. | ||
مراسم تشييع در روز 16 خرداد با حضور ميليونها نفر برگزار شد و | مراسم تشييع در روز 16 خرداد با حضور ميليونها نفر برگزار شد و پيکر ايشان همان روز در بهشت زهراى تهران، در جايى که اکنون «حرم [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمينى]]» است، به خاک سپرده شد. او با «دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل خدا»، به ديدار معبود شتافت. | ||
==پانویس== | ==پانویس== |