۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==نام بلخ در اوستا و زبان یونانی== | ==نام بلخ در اوستا و زبان یونانی== | ||
این نام در سنگ نبشته داریوش (بیستون) به صورت «باختری ـ ش»، در اوستا به صورت «باخذی» و در یونانی «باکْترا» آمده است. شاید صورت اصلی آن، باخدْری، از نام رودخانهای به همین نام باشد. <ref></ref> | این نام در سنگ نبشته داریوش (بیستون) به صورت «باختری ـ ش»، در اوستا به صورت «باخذی» و در یونانی «باکْترا» آمده است. شاید صورت اصلی آن، باخدْری، از نام رودخانهای به همین نام باشد. <ref>J Marquart، A catalogue of the provincial capitals of Eranshahr، ج۱، ص۳۴، ed G Messina، Rome ۱۹۳۱.</ref> | ||
==باکتریان یونانی== | ==باکتریان یونانی== | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
==وجود آتشکده== | ==وجود آتشکده== | ||
بلخ در سنت زردشتیان نیز اهمیت داشت و تا قبل از اسلام دارای پنج آتشکده بود. این شهر، دست کم از زمان اسکندر، با بارویی عظیم حراست میشد. (چگونگی ایجاد بلخ در منابع فارسی و عربی و آگاهی عربها از قدمت این شهر). <ref></ref> | بلخ در سنت زردشتیان نیز اهمیت داشت و تا قبل از اسلام دارای پنج آتشکده بود. این شهر، دست کم از زمان اسکندر، با بارویی عظیم حراست میشد. (چگونگی ایجاد بلخ در منابع فارسی و عربی و آگاهی عربها از قدمت این شهر). <ref>Ch Schefer، Chrestomathie Persane، I، Paris ۱۸۸۳، ۵۶-۹۴، ۶۵-۱۰۳.</ref> | ||
=جغرافیای بلخ باستان= | =جغرافیای بلخ باستان= | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==زمان فتح== | ==زمان فتح== | ||
به گفته بلاذری <ref></ref> اَحْنَف بن قیس، در زمان عثمان (۳۲) و حکومت عبدالله بن عامر بن کریز در خراسان، به بلخ و طخارستان یورش برد، اما بلخ تا زمان معاویه فتح نشد. | به گفته بلاذری <ref>احمدبن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۴۰۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۸.</ref> اَحْنَف بن قیس، در زمان عثمان (۳۲) و حکومت عبدالله بن عامر بن کریز در خراسان، به بلخ و طخارستان یورش برد، اما بلخ تا زمان معاویه فتح نشد. | ||
==چگونگی فتح== | ==چگونگی فتح== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
=بلخ در دوره اموی= | =بلخ در دوره اموی= | ||
در زمان عثمان و معاویه، معبد بزرگ بودایی نوبهار که در ربض (حومه) بلخ واقع بود ویران شد، هر چند تا مدتها مکانی مقدس باقی ماند؛ نیزک ترخان، امیر هفتالی شمالی که در سال ۹۰ در جوزجان و طخارستان سفلی بر ضد حکومت مسلمانان، به حاکمیت قتیبه بن مسلم باهلی <ref></ref> شورش کرده بود، برای عبادت و طلب رحمت به این معبد رفت؛ و قتیبه ناگزیر شد که برای مقابله با وی لشکر دوازده هزار نفری خود را به بلخ روانه کند. | در زمان عثمان و معاویه، معبد بزرگ بودایی نوبهار که در ربض (حومه) بلخ واقع بود ویران شد، هر چند تا مدتها مکانی مقدس باقی ماند؛ نیزک ترخان، امیر هفتالی شمالی که در سال ۹۰ در جوزجان و طخارستان سفلی بر ضد حکومت مسلمانان، به حاکمیت قتیبه بن مسلم باهلی <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۶، ص۴۵۴. </ref> شورش کرده بود، برای عبادت و طلب رحمت به این معبد رفت؛ و قتیبه ناگزیر شد که برای مقابله با وی لشکر دوازده هزار نفری خود را به بلخ روانه کند. | ||
==ویرانی بلخ== | ==ویرانی بلخ== | ||
کشمکشهای این دوره به ویرانی بلخ منجر شد، ازینرو مسلمانان پادگان نظامی جدیدی در دو فرسخی شهر، به نام بَروقان، بنا کردند. در سال ۱۰۷، پس از شورشی در میان لشکریان عرب در بروقان، اسد بن عبدالله قسری، حاکم بلخ، آنجا را بازسازی کرد و به عنوان نمایندهاش برای این کار برمک، احتمالاً پدر خالد برمکی وزیر عباسی، <ref></ref> را به خدمت گرفت. اسد، چند سال بعد پایتخت خراسان را موقتاً از مرو به بلخ منتقل کرد و این شهر رونق تازهای گرفت. | کشمکشهای این دوره به ویرانی بلخ منجر شد، ازینرو مسلمانان پادگان نظامی جدیدی در دو فرسخی شهر، به نام بَروقان، بنا کردند. در سال ۱۰۷، پس از شورشی در میان لشکریان عرب در بروقان، اسد بن عبدالله قسری، حاکم بلخ، آنجا را بازسازی کرد و به عنوان نمایندهاش برای این کار برمک، احتمالاً پدر خالد برمکی وزیر عباسی، <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۴۹۰ـ ۱۴۹۱، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.</ref> را به خدمت گرفت. اسد، چند سال بعد پایتخت خراسان را موقتاً از مرو به بلخ منتقل کرد و این شهر رونق تازهای گرفت. | ||
==بلخ شهر نظامی== | ==بلخ شهر نظامی== | ||
آخرین حاکم اموی خراسان، نصر بن سیار کِنانی، بلخ را به صورت مرکز نظامی مهمی درآورد و در ۱۱۶ در آنجا لشکری ده هزار نفری، متشکل از قبایل عرب خراسان و احتمالاً نیروهای سوری مستقر کرد. <ref></ref> | آخرین حاکم اموی خراسان، نصر بن سیار کِنانی، بلخ را به صورت مرکز نظامی مهمی درآورد و در ۱۱۶ در آنجا لشکری ده هزار نفری، متشکل از قبایل عرب خراسان و احتمالاً نیروهای سوری مستقر کرد. <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الرسل والملوک، ج۱، ص۱۵۶۶ـ۱۵۶۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۹ـ۱۹۰۱.</ref> | ||
==حمله ابومسلم خراسانی به بلخ== | ==حمله ابومسلم خراسانی به بلخ== | ||
هنگام دعوت عباسیان در خراسان به رهبری ابومسلم، زیاد بن عبدالله قُشَیری برای حفظ منافع نصر و امویان از بلخ بشدت دفاع کرد. ابومسلم برای مقابله با او و سایر نیروهای وفادارِ حکومتی، نایب خود، ابوداوود خالد بن ابراهیم بکری، را گسیل کرد. در این زمان شهر گاه در اختیار مدافعان اموی و گاه از آن ابوداوود و عثمان بن کرمانی، فرماندهان ابومُسلم، بود. در سومین نبرد، در سال ۱۳۰، شهر به دست شورشیان افتاد <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> | هنگام دعوت عباسیان در خراسان به رهبری ابومسلم، زیاد بن عبدالله قُشَیری برای حفظ منافع نصر و امویان از بلخ بشدت دفاع کرد. ابومسلم برای مقابله با او و سایر نیروهای وفادارِ حکومتی، نایب خود، ابوداوود خالد بن ابراهیم بکری، را گسیل کرد. در این زمان شهر گاه در اختیار مدافعان اموی و گاه از آن ابوداوود و عثمان بن کرمانی، فرماندهان ابومُسلم، بود. در سومین نبرد، در سال ۱۳۰، شهر به دست شورشیان افتاد <ref>، J Marquart، A catalogue of the provincial capitals of Eranshahr، ed G Messina، Rome ۱۹۳۱.</ref> <ref>J Wellhausen، The Arab kingdom and its fall، Eng tr، Calcutta ۱۹۲۷.</ref> <ref>M A Shaban، The Abbasid revolution، Cambridge ۱۹۷۰، فهرست.</ref> <ref>P Schwarz، Bemerkungen zu den arabischen Nachrichten ber Balkh، ج۱، ص۴۳۴ـ ۴۴۳، in Oriental studies in honour of C E Pavry، London ۱۹۳۳، ۴۳۴-۴۴۳.</ref> | ||
=بلخ در دوره عباسی= | =بلخ در دوره عباسی= | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
==الحاق بلخ به حکومت شرقی== | ==الحاق بلخ به حکومت شرقی== | ||
دیری نپایید که بلخ به قلمرو وسیع حکومت شرقی که از سوی خلفای عباسی به طاهریان سپرده شده بود، ضمیمه شد. اما از آنجا که مقر طاهریان شهر نیشابور بود، ظاهراً بلخ به امیران محلی واگذار شده بود. این امیران از خاندان ابوداوود یا بانیجور، و به احتمال بسیار ایرانی تبار بودند. | دیری نپایید که بلخ به قلمرو وسیع حکومت شرقی که از سوی خلفای عباسی به طاهریان سپرده شده بود، ضمیمه شد. اما از آنجا که مقر طاهریان شهر نیشابور بود، ظاهراً بلخ به امیران محلی واگذار شده بود. این امیران از خاندان ابوداوود یا بانیجور، و به احتمال بسیار ایرانی تبار بودند. | ||
داوود بن عباس بن هاشم بن بانیجور به جانشینی پدر، از ۲۳۳ به بعد حاکم بلخ بود و دهکده و قلعه نوشاد یا نوشار را در نزدیکی بلخ بنا کرد. وی هنگامی که یعقوب لیث، نوشاد را ویران و بلخ را پیش از رفتن به کابل موقتاً تسخیر کرد، در آنجا بود. (به نوشته گردیزی، در سال ۲۵۶ <ref></ref>و به نوشته ابن اثیر در سال ۲۵۷ <ref></ref>) داوود به سمرقند، قلمرو سامانیان، گریخت، سپس به بلخ بازگشت و پس از چندی آنجا را دوباره تصرف کرد و در ۲۵۹ در همانجا درگذشت. | داوود بن عباس بن هاشم بن بانیجور به جانشینی پدر، از ۲۳۳ به بعد حاکم بلخ بود و دهکده و قلعه نوشاد یا نوشار را در نزدیکی بلخ بنا کرد. وی هنگامی که یعقوب لیث، نوشاد را ویران و بلخ را پیش از رفتن به کابل موقتاً تسخیر کرد، در آنجا بود. (به نوشته گردیزی، در سال ۲۵۶ <ref>عبدالحی بن ضحاک گردیزی، ج۱، ص۱۱، زین الاخبار، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.</ref>و به نوشته ابن اثیر در سال ۲۵۷ <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۴۷، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷. </ref>) داوود به سمرقند، قلمرو سامانیان، گریخت، سپس به بلخ بازگشت و پس از چندی آنجا را دوباره تصرف کرد و در ۲۵۹ در همانجا درگذشت. | ||
==حکومت ابوداوود بر بلخ== | ==حکومت ابوداوود بر بلخ== | ||
ابوداوود محمد بن احمد، خویشاوند او از ۲۶۰ حاکم بلخ شد. او در این زمان درگیر کشمکش قدرت میان فرماندهان رقیب برای سلطه بر خراسان شد، چرا که در ۲۵۹ طاهریان مغلوب صفاریان شدند و صفاریان نیشابور را تصرف کردند. لشکری پنج هزار نفری به فرماندهی ابوحفص یعمربن شَرکَب، ابوداوود را در بلخ محاصره کرد و دیری نپایید که برادر ابوحفص، ابوطلحه منصور، به ابوداوود حمله کرد <ref></ref><ref></ref>ابوداوود، اندراب و پنجشیر در بدخشان را نیز در اختیار داشت و در آنجا با استفاده از نقره محلی سکه ضرب کرد و تا ۲۸۵ یا ۲۸۶ هنوز حاکم بلخ بود تا اینکه عمرو بن لیث صفاری، او و سایر فرمانروایان مستقل محلی خراسان شمالی و ماوراءالنهر را به اطاعت و فرمانبرداری فراخواند. اما نقشههای عمرو برای تسلط بر این مناطق به دلیل شکست در نزدیکی بلخ تباه شد، زیرا اسماعیل سامانی (۲۸۷) بلخ را با خندق و بارو تجهیز کرده بود <ref></ref><ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> | ابوداوود محمد بن احمد، خویشاوند او از ۲۶۰ حاکم بلخ شد. او در این زمان درگیر کشمکش قدرت میان فرماندهان رقیب برای سلطه بر خراسان شد، چرا که در ۲۵۹ طاهریان مغلوب صفاریان شدند و صفاریان نیشابور را تصرف کردند. لشکری پنج هزار نفری به فرماندهی ابوحفص یعمربن شَرکَب، ابوداوود را در بلخ محاصره کرد و دیری نپایید که برادر ابوحفص، ابوطلحه منصور، به ابوداوود حمله کرد <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۲۹۶، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷. </ref><ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۳۰۰، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷. </ref>ابوداوود، اندراب و پنجشیر در بدخشان را نیز در اختیار داشت و در آنجا با استفاده از نقره محلی سکه ضرب کرد و تا ۲۸۵ یا ۲۸۶ هنوز حاکم بلخ بود تا اینکه عمرو بن لیث صفاری، او و سایر فرمانروایان مستقل محلی خراسان شمالی و ماوراءالنهر را به اطاعت و فرمانبرداری فراخواند. اما نقشههای عمرو برای تسلط بر این مناطق به دلیل شکست در نزدیکی بلخ تباه شد، زیرا اسماعیل سامانی (۲۸۷) بلخ را با خندق و بارو تجهیز کرده بود <ref>عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین الاخبار، ج۱، ص۱۱ـ ۱۹، چاپ محمدناظم، برلین ۱۹۲۸.</ref><ref>Muhammed b Jafar Narshakhl، Tarik-e Bokara The history of Bukhara، ص ۸۷ به بعد، tr R N Frye، Cambridge، Mass ۱۹۵۴.</ref> <ref>J Marquart، A catalogue of the provincial capitals of Eranshahr، ج۱، ص۳۰۱ـ۳۰۲، ed G Messina، Rome ۱۹۳۱.</ref> <ref>W W Barthold، Sochineniya، ج۱، ص۷۷ـ ۷۸، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref> <ref>۲۲۴ـ۲۲۵، W W Barthold، Sochineniya، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref> | ||
==رونق بلخ== | ==رونق بلخ== | ||
جغرافیدانان اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم از رفاه و شکوفایی بلخ با شگفتی یاد کردهاند و آن را «ام البلاد» (بزرگترین شهر) خراسان از نظر جمعیت منطقه <ref></ref> و «بلخ البهیه» (بلخ باشکوه) نامیدهاند. <ref></ref> | جغرافیدانان اواخر سده سوم و اوایل سده چهارم از رفاه و شکوفایی بلخ با شگفتی یاد کردهاند و آن را «ام البلاد» (بزرگترین شهر) خراسان از نظر جمعیت منطقه <ref>احمد بن اسحاق یعقوبی، البلدان، ج۱، ص۲۸۷، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.</ref> و «بلخ البهیه» (بلخ باشکوه) نامیدهاند. <ref>محمد بن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، ج۱، ص۳۰۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷. </ref> | ||
=جغرافیای بلخ دوره اسلامی= | =جغرافیای بلخ دوره اسلامی= | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
==رودخانه بلخاب== | ==رودخانه بلخاب== | ||
بلخ در کنار رودخانه بلخاب (به نوشته ابن حوقل ده آس (چرخ) دَه آسیا»<ref></ref>) قرار داشت که از هندوکش سرچشمه میگرفت و بتدریج در شن فرو میرفت. بلخاب در داخل شهر به دوازده شعبه تقسیم و از این طریق حومه شهر نیز آبیاری میشد. | بلخ در کنار رودخانه بلخاب (به نوشته ابن حوقل ده آس (چرخ) دَه آسیا»<ref>ابن حوقل، صوره الارض، ج۱، ص۴۴۸، چاپ کرامرس، لیدن ۱۹۳۸ـ ۱۹۳۹.</ref>) قرار داشت که از هندوکش سرچشمه میگرفت و بتدریج در شن فرو میرفت. بلخاب در داخل شهر به دوازده شعبه تقسیم و از این طریق حومه شهر نیز آبیاری میشد. | ||
==کشاورزی و دامپروری بلخ== | ==کشاورزی و دامپروری بلخ== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
==حضور هندوان و یهودیان در بلخ== | ==حضور هندوان و یهودیان در بلخ== | ||
این که باب هندوان یکی از هفت دروازه بود خود گواه آن است که تاجران هندی به این شهر رفت و آمد میکردند. همچنین باب الیهود نشان دهنده وجود جماعتی یهودی در بلخ بود. تا سده سیزدهم/ نوزدهم، این دو گروه بهطور قابل ملاحظهای در بلخ حضور داشتند، هرچند که بلخ به عنوان مرکز تجاری اهمیت چندانی نداشت. <ref></ref> حدود العالم، بلخ را به عنوان مرکز تجارت (بارکده) هندوستان توصیف کرده است. عمده بازارها و مسجد جمعه در مدینه (شهرستان) بود، و به نوشته یعقوبی <ref></ref> چهل و هفت مسجد با منبر در بلخ و اطراف آن وجود داشت <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref><ref></ref> <ref></ref><ref></ref> | این که باب هندوان یکی از هفت دروازه بود خود گواه آن است که تاجران هندی به این شهر رفت و آمد میکردند. همچنین باب الیهود نشان دهنده وجود جماعتی یهودی در بلخ بود. تا سده سیزدهم/ نوزدهم، این دو گروه بهطور قابل ملاحظهای در بلخ حضور داشتند، هرچند که بلخ به عنوان مرکز تجاری اهمیت چندانی نداشت. <ref>C E Yate، Northern Afghanistan، ج۱، ص۲۵۶، Edinburgh and London ۱۸۸۸.</ref> حدود العالم، بلخ را به عنوان مرکز تجارت (بارکده) هندوستان توصیف کرده است. عمده بازارها و مسجد جمعه در مدینه (شهرستان) بود، و به نوشته یعقوبی <ref>احمدبن اسحاق یعقوبی، کتاب البلدان، ج۱، ص۲۸۸، چاپ دخویه، لیدن ۱۹۶۷.</ref> چهل و هفت مسجد با منبر در بلخ و اطراف آن وجود داشت <ref>G Le Strange، The lands of the Eastern Caliphate، ص ۴۲۰ـ۴۲۲، Cambridge ۱۹۳۰.</ref> <ref>Hodud al alam The regions of the world، ص ۱۰۸، tr V Minorsky، London ۱۹۷۰.</ref> <ref>W W Barthold، Sochineniya، ج۱، ص۴۱ـ ۴۴، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref> <ref>۴۷، W W Barthold، Sochineniya، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref><ref>۱۹۷۱، ص۴۹، W W Barthold، Sochineniya، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref> <ref>W W Barthold، Sochineniya، ص۲۵ـ ۲۶، VII: Istoriko-geograf i cheskii § obzor Irana، Moscow ۱۹۷۱، tr S Soucek، Historical- geographical survey of Iran، Princeton ۱۹۸۳.</ref><ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۷۶ـ۷۹، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> | ||
=علمای بلخ= | =علمای بلخ= | ||
رونق اقتصادی بلخ باعث پرورش علما و محققان شد، چندان که سمعانی، <ref></ref> تعداد آنان را بی شمار خوانده است؛ شخصیتهایی چون ابواسحاق ابراهیم بن ادهم (متوفی ۱۶۱) صوفی متقدم، <ref></ref> ابوزید احمد بلخی (متوفی ۳۱۲) جغرافیدان و منجم، و ابوالقاسم بلخی (متوفی ۳۱۹) متکلّم معتزلی. | رونق اقتصادی بلخ باعث پرورش علما و محققان شد، چندان که سمعانی، <ref>عبدالکریم بن محمد سمعانی، الانساب، ج۲، ص۳۰۳۳۰۵، چاپ عبدالرحمان بن یحیی معلمی یمانی. </ref> تعداد آنان را بی شمار خوانده است؛ شخصیتهایی چون ابواسحاق ابراهیم بن ادهم (متوفی ۱۶۱) صوفی متقدم، <ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۵۶، بیروت ۱۹۶۵۱۹۶۷. </ref> ابوزید احمد بلخی (متوفی ۳۱۲) جغرافیدان و منجم، و ابوالقاسم بلخی (متوفی ۳۱۹) متکلّم معتزلی. | ||
=بلخ در دوره سامانی= | =بلخ در دوره سامانی= | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
==هزینه لشکرکشی محمود== | ==هزینه لشکرکشی محمود== | ||
همچنین میدانیم که ابواسحاق محمد بن حسین، «رئیس» بلخ، مبلغی برای لشکرکشی محمود در اختیار او گذاشت ؛ و این در زمانی بود که به دلیل مطالبات اسفراینی وزیر، خراجی از خراسان نمیرسید. بدون تردید، این پول را بازرگانان بلخ تأمین کرده بودند<ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref><ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> <ref></ref> | همچنین میدانیم که ابواسحاق محمد بن حسین، «رئیس» بلخ، مبلغی برای لشکرکشی محمود در اختیار او گذاشت ؛ و این در زمانی بود که به دلیل مطالبات اسفراینی وزیر، خراجی از خراسان نمیرسید. بدون تردید، این پول را بازرگانان بلخ تأمین کرده بودند<ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۵۳ـ۲۵۴، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۵۹، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۷۲، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۷۶، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۸۰، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۸۸ـ ۲۸۹، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref> <ref>W W Barthold، Turkestan down to the Mongol invasion، ج۱، ص۲۹۱، ۳rd ed، London ۱۹۶۹.</ref><ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۳۱، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۳۹، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۴۲ـ۴۳، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۴۸ـ۵۰، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۱۵۴، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>M Nazim، The life and times of Sulta n Mahmud of Ghazna، ج۱، ص۱۶۶، Cambridge ۱۹۳۱.</ref> <ref>C E Bosworth، The Ghaznavids: their empire in Afghanistan and Eastern Iran ۹۴۴-۱۰۴۰، ذیل «بلخ»، Edinburgh ۱۹۶۳.</ref> | ||
==حمله سلجوقیان== | ==حمله سلجوقیان== | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۱۷: | ||
=دوره مغولان در بلخ= | =دوره مغولان در بلخ= | ||
مغولان در تابستان ۶۱۷، برای نخستین بار، به بلخ آمدند. چنین به نظر میرسد که شهر، صلح جویانه محاصره شده بود. اما در بهار ۶۱۸، چنگیزخان به آنجا رسید و احتمالاً پس از شورش اهالی بر لشکریان مغول، بلخ بهطور فجیعی دستخوش غارت و چپاول شد. درستی این مطلب که جمعیت بلخ پیش از قتل عام مغولان دویست هزار تن بوده، معلوم نیست، اما یاقوت <ref></ref> از فعالیتهای کشاورزی و تجاری بلخ هنگامی که محصولاتش را به خراسان و خوارزم میفرستاد، یاد کرده است. بلخ در حمله مغولان، دچار چنان افولی شد که تا زمان تیموریان، نتوانست به موقعیت پیشین خود دست یابد. | مغولان در تابستان ۶۱۷، برای نخستین بار، به بلخ آمدند. چنین به نظر میرسد که شهر، صلح جویانه محاصره شده بود. اما در بهار ۶۱۸، چنگیزخان به آنجا رسید و احتمالاً پس از شورش اهالی بر لشکریان مغول، بلخ بهطور فجیعی دستخوش غارت و چپاول شد. درستی این مطلب که جمعیت بلخ پیش از قتل عام مغولان دویست هزار تن بوده، معلوم نیست، اما یاقوت <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۷۱۳، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳.</ref> از فعالیتهای کشاورزی و تجاری بلخ هنگامی که محصولاتش را به خراسان و خوارزم میفرستاد، یاد کرده است. بلخ در حمله مغولان، دچار چنان افولی شد که تا زمان تیموریان، نتوانست به موقعیت پیشین خود دست یابد. | ||
=تاریخچه بلخ از دوره مغول به بعد= | =تاریخچه بلخ از دوره مغول به بعد= | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
==الحاق بلخ به افغانستان== | ==الحاق بلخ به افغانستان== | ||
پیمان روس ـ انگلیس در ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳، الحاق نهایی بلخ به سرزمین افغان را تسریع کرد و آمودریا به عنوان مرز میان مناطق نفوذ دو کشور تثبیت شد. | پیمان روس ـ انگلیس در ۱۲۹۰/ ۱۸۷۳، الحاق نهایی بلخ به سرزمین افغان را تسریع کرد و آمودریا به عنوان مرز میان مناطق نفوذ دو کشور تثبیت شد. | ||
" | |||