confirmed، مدیران
۳۷٬۵۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
عُمیر بن عامر بن ذی الشری <ref>سير اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذيب الكمال، ج34، ص366 | عُمیر بن عامر بن ذی الشری <ref>سير اعلام النبلاء، ج2، ص578؛ تهذيب الكمال، ج34، ص366 | ||
</ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش كنیهها آوردهاند. كتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت كردهاند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سُكَین بن صخر و عامر بن عبدشمس. <ref>الاستيعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسد الغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref> میمونه / امیمه <ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref> دختر صُفیح / صبیح بن حارث، مادر او بود.<ref> المعارف، ص227؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref> كه به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا كه وی به سال 58ق. در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست. <ref>الاصابه، ج7، ص362</ref> | </ref> از تیره دَوْس قبیله اَزْد یمن بود. <ref>الطبقات، ابن سعد، ج5، ص196؛ جمهرة انساب العرب، ص381-382؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> شرح حالنگاران با توجه به اختلاف بسیار در نام او، شرح حالش را در بخش كنیهها آوردهاند. كتابهای رجالی و تاریخی بیش از 18 نام برای او ثبت كردهاند؛ از جمله: عبدالرحمن بن صخر، عبدالله بن عامر، عبدالله بن عائذ، سُكَین بن صخر و عامر بن عبدشمس. <ref>الاستيعاب، ج4، ص1768-1769؛ اسد الغابه، ج5، ص319؛ الاصابه، ج7، ص352</ref> میمونه / امیمه <ref> المعارف، ص277؛ الاصابه، ج8، ص32</ref> دختر صُفیح / صبیح بن حارث، مادر او بود. <ref>المعارف، ص227؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص579</ref> كه به گزارش ابوهریره با دعای پیامبر [[مسلمان]] شد. از آنجا كه وی به سال 58ق. در 78 سالگی درگذشت، میتوان تولد او را حدود 20 سال پیش از هجرت دانست. <ref>الاصابه، ج7، ص362</ref> | ||
وی به كنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا كه در جوانی گربهای را نگاه میداشت، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسد الغابه، ج5، ص320</ref> این كنیه را پدرش به او داد. <ref>تاريخ دمشق، ج67، ص298؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> برخی بر آنند كه [[رسول خدا]] این كنیه را به او داده است. <ref>الاستيعاب، ج4، ص1770؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر كسی لقب زشت نمی نهاد، بلكه لقب ها و | وی به كنیه ابوهریره شهرت داشت. بر پایه گزارش خودش، از آنجا كه در جوانی گربهای را نگاه میداشت، <ref>الطبقات، ابن سعد، ج4، ص245؛ اسد الغابه، ج5، ص320</ref> این كنیه را پدرش به او داد. <ref>تاريخ دمشق، ج67، ص298؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> برخی بر آنند كه [[رسول خدا]] این كنیه را به او داده است. <ref>الاستيعاب، ج4، ص1770؛ البداية و النهايه، ج8، ص103</ref> این سخن پذیرفتنی نیست؛ زیرا رسول خدا بر كسی لقب زشت نمی نهاد، بلكه لقب ها و نام های ناروا را تغییر میداد. از او با لقب <big>شیخ المَضِیره</big> نیز یاد شده؛ زیرا بر سفره مضیره (غذای مخصوص و لذیذ معاویه) حضور مییافت.<ref>ربيع الابرار، ج3، ص227؛ الكني و الالقاب، ج1، ص181</ref> او را فردی شوخ طبع، گندمگون، چهارشانه، دارای موی بلند، گشاده دندان، با ریش بلند خضاب شده به رنگ زرد، و دارای سبیل تراشیده وصف كردهاند. <ref>المعارف، ص278؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص586</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |