۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|حضرموت • مکه • مدینه | |حضرموت • مکه • مدینه | ||
|- | |- | ||
|زمان اسلام آوردن | |زمان اسلام آوردن | ||
|جزء نخستین گروندگان | |جزء نخستین گروندگان | ||
|- | |- | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
|[[بدر]] و جنگهای دیگر | |[[بدر]] و جنگهای دیگر | ||
|- | |- | ||
|نقش برجسته | |نقش برجسته | ||
|از یاران برجسته [[امام علی (ع)]] | |از یاران برجسته [[امام علی (ع)]] | ||
|- | |- | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
</div> | </div> | ||
'''مقداد بن | '''مقداد بن عمرو معروف به مقداد بن اسود''' سیزدهمین نفری است که [[مسلمان]] شد. از این رو جزء سابقین در [[اسلام]] است و همچنین جزء هفت نفری است که نخستین بار اسلام خود را اظهار نمودند، او دو دفعه [[هجرت]] نمود و معروف به (هاجر الهجرتین) است. یکبار بر اساس دستور [[پیامبر(ص)]] همراه عدّه ای از مسلمانان به [[حبشه]] هجرت کرد و مرتبه دوم به [[مدینه]] هجرت نموده است. | ||
مقداد پس از رحلت پیامبر(ص) | مقداد پس از رحلت پیامبر(ص) از جانشینی [[امام علی(ع)]] حمایت کرد و با [[ابوبکر]] [[بیعت]] نکرد و از معدود افرادی بود که در تشییع [[حضرت زهرا(س)]] حضور داشت. مقداد را از مخالفان سرسخت [[خلافت]] [[عثمان]] برشمردهاند. | ||
در [[روایات]] [[اهل بیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعتکنندگان در [[زمان ظهور]] [[حضرت مهدی(عج)]] معرفی شده است. | در [[روایات]] [[اهل بیت]] از مقداد به نیکی یاد شده و از رجعتکنندگان در [[زمان ظهور]] [[حضرت مهدی(عج)]] معرفی شده است. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
=مقداد کیست= | =مقداد کیست= | ||
مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه | مقداد فرزند «اسود بن عمرو بن ثعلبه کندی بهرائی» معروف به مقداد بن اسود و مقداد کندی است. | ||
مقداد از پیشگامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیل القدر [[رسول خدا (ص)]] بود. وی از مهاجرین به حبشه است | مقداد از پیشگامان در اسلام و از [[اصحاب]] جلیل القدر [[رسول خدا (ص)]] بود. وی از مهاجرین به حبشه است که به [[مكه|مکه]] بازگشت ولی نتوانست با پیامبر خدا (ص) به مدینه هجرت نماید و بعدها با عبیده بن حارث که به نمایندگی پیامبر (ص) به مکه آمد و با [[مشركان|مشرکان]] ملاقات داشت، توانست با او به مدینه مهاجرت نماید. <ref>اسد الغابه, ج 4, ص 409؛ الغدیر, ج 9, ص 116</ref> | ||
وی در جنگهای [[بدر]] و [[احد]] و سایر غزوه های اسلام | وی در جنگهای [[بدر]] و [[احد]] و سایر غزوه های اسلام شرکت کرد و در دیانت و [[ایمان]] بسیار محکم و ثابت قدم بود. | ||
[[ابن مسعود]] نقل | [[ابن مسعود]] نقل میکند: نخستین مسلمانانی که اسلام خود را اظهار کردند، هفت نفر بودند که مقداد بن اسود، عمّار و بلال از جمله آنان هستند. <ref>مستدرك حاكم, ج 3, ص 393</ref> | ||
پیامبر خدا (ص) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر [[زبیر بن عبدالمطلب]] (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد. | پیامبر خدا (ص) در مدینه میان او و جبّار بن صخر عقد برادری بست و ضباعه دختر [[زبیر بن عبدالمطلب]] (دختر عموی خود را) به ازدواج او در آورد. | ||
او پسر و دختری به نام عبداللَّه و | او پسر و دختری به نام عبداللَّه و کریمه به دنیا آورد، عبداللَّه در [[جنگ جمل]] در لشکر [[عایشه]] بود و به قتل رسید. و چون امیرمؤمنان (ع) بر کشتهاش عبور کرد فرمود: « بئس ابن الأخت أنت؛ تو بد خواهرزادهای بودی.» <ref>طبقات الكبری, ج 8, ص 46</ref> | ||
مقداد از [[اركان اربعه]] <ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است | مقداد از [[اركان اربعه|ارکان اربعه]] <ref>طبقات, ج 1, ص 81</ref> است که پس از رحلت پیامبر خدا (ص) در صراط مستقیم باقی ماند و هرگز به انحراف نرفت و از اصحاب باوفا و یاران مخلص [[امیرالمؤمنین علی (ع)]] گردید <ref>رجال طوسی ,ص 57, ش 1</ref> و تا عصر [[عثمان]] که زنده بود در خلافت بلافصل آن حضرت تلاش بی وقفه مینمود و در ماجرای خلافت [[ابوبكر|ابوبکر]] در [[سقیفه]] و خلافت عمر و عثمان صریحاً به مخالفت برخاست و از ولایت [[حضرت علی (ع)]] دفاع نمود. | ||
=ملحق شدن مقداد به صف مسلمین= | =ملحق شدن مقداد به صف مسلمین= | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل هجرت تأیید میکند این است که پیامبر(ص) در جریان اجرای عقد اخوت میان انصار و مهاجرین، بین مقداد و <big>جبار بن صخر</big> عقد اخوت جاری کرد و اجرای عقد اخوت در سال اول هجری رخ داده است. <ref> ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، چاپ اول، ج3،ص120</ref> | موضوعی که مهاجرت مقداد به مدینه را در همان اوائل هجرت تأیید میکند این است که پیامبر(ص) در جریان اجرای عقد اخوت میان انصار و مهاجرین، بین مقداد و <big>جبار بن صخر</big> عقد اخوت جاری کرد و اجرای عقد اخوت در سال اول هجری رخ داده است. <ref> ابن سعد، محمد بن سعد بن منیع؛ طبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1410، چاپ اول، ج3،ص120</ref> | ||
=مقداد در | =مقداد در روز غدیر= | ||
بعد از [[رویداد غدیر]] و نصب [[علی(ع)]] به | بعد از [[رویداد غدیر]] و نصب [[علی(ع)]] به امارت مسلمانان به وسیله پیامبر(ص)، آن حضرت به گروهی که نامشان را بردند فرمان دادند: برخیزند و بر [[علی]]، به خاطر امیری اش بر مسلمانان تبریک بگویند و مقداد جزو آنان بود. آنان از جای برخاسته، بر علی(ع) [[سلام]] دادند و [[بیعت]] کردند. مقداد در آن روز با علی بیعت کرد و تا آخر عمرش بر این بیعت استوار ماند و پیمان را نشکست. | ||
[[امیر مؤمنان علی(ع)]] خود، ماجرا را اینگونه توضیح میدهند: | [[امیر مؤمنان علی(ع)]] خود، ماجرا را اینگونه توضیح میدهند: | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
فقال النبی(ص) : قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(ع) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین. <ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref> | فقال النبی(ص) : قُمْ یا سلمان، قم یا مقداد، قم یا جندب، قم یا عمّار... فبایعوا لأخی علی(ع) و سلّموا علیه بامرة المؤمنین، فقاموا باجمعهم فبایعوا لی وسلّموا علیّ بِإِمْرَة المؤمنین. <ref>الهدایة الكبری، حسین بن همدان الخصیبی، مؤسسة البلاغ، بیروت، لبنان، ١٩٩١ م، ص١٠٢</ref> | ||
پیامبر(ص) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت | پیامبر(ص) فرمود: به پا خیزید [[سلمان]]، مقداد، [[جندب]] و [[عمار]]! ... با علی، برادرم بیعت کنید و بر او به عنوان [[امیرمؤمنان]] سلام کنید. آنان همگی برخاستند و بر من، به عنوان «امیرمؤمنان» سلام کردند. | ||
=[[بهشت]]، مشتاق مقداد= | =[[بهشت]]، مشتاق مقداد= | ||
مقداد، به جهت عظمت و والایی شأنی | مقداد، به جهت عظمت و والایی شأنی که داشته جزو چهار نفری است که بهشت مشتاق دیدار آنها است. | ||
عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللهِ(علیه السلام): الْحَدِیثُ الَّذِی جَاءَ فِی اْلأَرْبَعَةِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: اْلأَرْبَعَةُ الَّتِی اشْتَاقَتْ إِلَیْهِمُ الْجَنَّةُ؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ. <ref>الاختصاص، محمد بن نعمان المفید، علی اكبر الغفاری، جماعة المدرسین، بیتا، ص١١</ref> | عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْمَدَائِنِیِّ، عَنْ عِیسَی بْنِ حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لأَبِی عَبْدِاللهِ(علیه السلام): الْحَدِیثُ الَّذِی جَاءَ فِی اْلأَرْبَعَةِ. قَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: اْلأَرْبَعَةُ الَّتِی اشْتَاقَتْ إِلَیْهِمُ الْجَنَّةُ؟ قَالَ: نَعَمْ مِنْهُمْ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ. <ref>الاختصاص، محمد بن نعمان المفید، علی اكبر الغفاری، جماعة المدرسین، بیتا، ص١١</ref> | ||
عمرو بن سعید مدائنی نقل | عمرو بن سعید مدائنی نقل کرده از قول عیسی بن حمزه که گفت: | ||
از [[امام صادق(ع)]] درباره آن چهار نفر پرسیدم، حضرت فرمود: | از [[امام صادق(ع)]] درباره آن چهار نفر پرسیدم، حضرت فرمود: کدام چهار نفر؟ گفتم: چهار نفری که بهشت مشتاق آنان است؟ فرمود: آنها سلمان، [[ابوذر]]، مقداد و عمار هستند. | ||
مقداد، در ماجرای دفن شبانه [[حضرت زهرا(س)]] در | مقداد، در ماجرای دفن شبانه [[حضرت زهرا(س)]] در کنار علی(ع) حضور داشت و هرگز روی خوش به مخالفان علی(ع) نشان نداد. | ||
=عسرت روزگار و صبر مقداد= | =عسرت روزگار و صبر مقداد= | ||
مقداد، به لحاظ معیشت، در سختی روزگار میگذراند و بر این عسرت، | مقداد، به لحاظ معیشت، در سختی روزگار میگذراند و بر این عسرت، شاکر و صبور بود؛ چنانکه نقل است که علی(ع) در دوران پیامبر گرامی اسلام(ص)، در خانه چیزی نداشتند. | ||
[[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(ع) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[زهرا(س)]] تهیه | [[عبدالله بن مسعود]] گوید: علی(ع) به نزد ابیی ثعلبه جهنی رفتند و دیناری برای رفع نیاز زندگی [[زهرا(س)]] تهیه کردند. تا برای خانه چیزی فراهم نمایند؛ زیرا سه روز بود که چیزی در خانه برای رفع گرسنگی نداشتند. حضرت، پول را گرفت و به سمت بازار رفت تا چیزی تهیه کند. | ||
فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه السلام) : یا مقداد ما | فمرّ بالمقداد قاعداً فی ظلّ جدار قد غارتا عیناه من الجوع فقال له علی(علیه السلام) : یا مقداد ما أقعدک فی هذه الظّهیرة فی ظلّ هذا الجدار؟ فقال: یا أبالحسن، أقول کما قال العبد الصالح لما تولّی إِلَی الظّلّ، ربّ إنّی لما أنزلت إلیّ من خیر فقیر، قال(علیه السلام) مذ کم؟ فقال: مذ أربع یا ابالحسن، قال علیّ(علیه السلام): فنحن منذ ثلاث و أنت منذ أربع، أنت أحقّ بالدینار. <ref>شرح الاخبار، قاضي نعمان المغربي، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامي لجماعه المدرسين، بيتا، ص٢۶</ref> | ||
حضرت هنگام گذر از راهی، دید | حضرت هنگام گذر از راهی، دید که مقداد در سایه دیواری نشسته و چشمانش به کاسه سر رفته است. پرسید: ای مقداد! چرا وسط ظهر در اینجا نشستهای؟ مقداد گفت: ای [[ابا الحسن]]! به تو میگویم آنچه را که عبدصالح به [[خدا]] گفت؛ که ای خدا! من به لقمهای نان محتاجم. حضرت پرسید: مقداد! از چه زمانی غذا نخوردهای؟ مقداد گفت: چهار روز است. حضرت فرمود: ما سه روز است که غذا نخوردهایم و تو چهار روز! پس آن دینار را به مقداد داده فرمودند: تو به این پول سزاوارتری. | ||
مقداد درحالی | مقداد درحالی که روزگار به عسرت و سختی میگذراند، همواره صابر، شکور و سپاسگزار بود؛ «وکان المقداد بن اسود، صبوراً قوّاماً شکوراً». <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref> | ||
صبر و بردباری مقداد به حدّی بود | صبر و بردباری مقداد به حدّی بود که سلمان با آن عظمت و مکانت، بهپایش نمیرسید. | ||
[[ابوبصیر]] از امام صادق(ع) نقل | [[ابوبصیر]] از امام صادق(ع) نقل کرده که پیامبر(ص) خطاب به سلمان فرمود: | ||
یا سلمان! لو عرض | یا سلمان! لو عرض علمک علی المقداد لکفر، یا مقداد لو عرض صبرک علی سلمان لکفر. <ref>شرح الاخبار، قاضی نعمان المغربی، ج٢، مؤسسة النشر الاسلامی لجماعه المدرسین، بیتا، ص٢۶</ref> | ||
ای سلمان! اگر علم تو به مقداد عرضه شود، [[كافر]] میشود. ای مقداد! اگر صبر تو هم بر سلمان عرضه شود، | ای سلمان! اگر علم تو به مقداد عرضه شود، [[كافر|کافر]] میشود. ای مقداد! اگر صبر تو هم بر سلمان عرضه شود، کافر میگردد. | ||
= وفات مقداد= | =وفات مقداد= | ||
مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی (ع)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می گذشت. | مقداد بن اسود کندی، این صحابه والاقدر پیامبر و یار وفادار و صبور و بیدار [[علی (ع)]] پس از عمری ایمان و هجرت و [[جهاد]] و مقاومت و طرف داری از [[ولایت]] و وفا به پیمان [[غدیر]]، در سال 33 هجری چشم از جهان فرو بست، در حالی که هفتاد سال از عمرش می گذشت. |