confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
وقف مسلمان بر [[کافر مرتد]] غیر فطری(ملی) صحیح است. <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 392، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413ق؛ بصرى بحرانى، زین الدین محمد امین، کلمة التقوى، ج 6، ص 137، قم، نشر سید جواد وداعى، چاپ سوم، 1413ق</ref> اما برای مرتد فطری محل تأمل است. <ref>تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71</ref> | وقف مسلمان بر [[کافر مرتد]] غیر فطری(ملی) صحیح است. <ref>علامه حلّی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، ج 2، ص 392، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1413ق؛ بصرى بحرانى، زین الدین محمد امین، کلمة التقوى، ج 6، ص 137، قم، نشر سید جواد وداعى، چاپ سوم، 1413ق</ref> اما برای مرتد فطری محل تأمل است. <ref>تحریر الوسیلة، ج 2، ص 71</ref> | ||
=شرایط وقف= | |||
1. دوام داشته باشد؛ پس اگر بگوید: «وقف کردم این باغ را بر فقرا تا یکسال» از حیث وقف باطل است. <ref> امام خمینی، تحریر الوسیلة، مترجم: اسلامی، علی، ج 3، ص 115، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ بیست و یکم، 1425ق</ref> | |||
2. وقف منجّز باشد؛ یعنی وقف بر چیزی معلّق نکند؛ مانند اینکه بگوید: «وقف کردم فلان مال را اگر اول ماه بیاید». | |||
<ref>برخی از فقها چنین وقفی را احتیاطاً باطل دانستهاند. ر.ک: تحریر الوسیلة (ترجمه)، ج 3، ص 118</ref> | |||
3. اقباض: یعنی از ملکیت خود خارج کردن و به موقوف علیهم پرداخت کردن و قبض مال موقوفه توسط آنان. <ref> شرائع الإسلام، ج 2، ص 171</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |