۸۷٬۶۵۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگ ترین استاد حکمت باشد. | حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگ ترین استاد حکمت باشد. | ||
حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب می گردد که از مهم ترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: «إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ. <ref>فاطر: | حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب می گردد که از مهم ترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: «إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ. <ref>فاطر: آیه 28</ref> در میان بندگان خدا، تنها دانشمندان اند که از او بیمناک اند». | ||
این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که می فرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ. <ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref> بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است. | این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که می فرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ. <ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref> بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است. | ||
حکمت حقیقی، جاذبه ای عقلانی و ضدّ کشش های نفسانی است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی در انسان، ضعیف می شود، تا آنجا که کاملًا از بین می رود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد و از آن پس، زمینه ای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمی مانَد. در نتیجه، حکمت، با [[عصمت]]<ref>ر.ک:مقاله عصمت</ref>، همراه می گردد و در نهایت، همه ویژگی های حکیم و عالِم حقیقی برای آدمی حاصل می گردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسی، [[خداشناسی]]، [[امامت]] و رهبری دست می یابد. <ref>دانشنامه | حکمت حقیقی، جاذبه ای عقلانی و ضدّ کشش های نفسانی است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی در انسان، ضعیف می شود، تا آنجا که کاملًا از بین می رود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد و از آن پس، زمینه ای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمی مانَد. در نتیجه، حکمت، با [[عصمت]]<ref>ر.ک:مقاله عصمت</ref>، همراه می گردد و در نهایت، همه ویژگی های حکیم و عالِم حقیقی برای آدمی حاصل می گردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسی، [[خداشناسی]]، [[امامت]] و رهبری دست می یابد. <ref>دانشنامه عقاید اسلامى: ج 2 ص 353 بخش پنجم: حکمت</ref> | ||
بر این پایه، [[انبیای الهی]] و اوصیای آنان که به قلّه حکمت علمی و عملی و حقیقی دست یافته اند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شده اند. | بر این پایه، [[انبیای الهی]] و اوصیای آنان که به قلّه حکمت علمی و عملی و حقیقی دست یافته اند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شده اند. |