پرش به محتوا

خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ نوامبر ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۲: خط ۲۲:
=خمس از نظر لغت=
=خمس از نظر لغت=


خمس در لغت به معناى <big>یک پنجم</big> و در اصطلاح فقه عبارت از یک پنجم از درآمد و [[غنيمت|غنیمت]] است که باید طبق شرایط خاصى پرداخت شود. <ref> احکام اقتصادى (ج 1)، ص 19</ref> پس خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و [[بنی ‌هاشم]] مستحق آن هستند. <ref>مجمع البحرین ج۴، ص۶۶</ref>
خمس در لغت به معناى <big>یک پنجم</big> و در اصطلاح فقه عبارت از یک پنجم از درآمد و [[غنیمت|غنیمت]] است که باید طبق شرایط خاصى پرداخت شود. <ref> احکام اقتصادى (ج 1)، ص 19</ref> پس خُمُس یا خُمس در اصطلاح شرع حقی است که خروج آن از مال واجب بوده و [[بنی ‌هاشم]] مستحق آن هستند. <ref>مجمع البحرین ج۴، ص۶۶</ref>


=خمس در قرآن=
=خمس در قرآن=
خط ۳۸: خط ۳۸:
و آن حضرت همچنان که افرادی را برای جمع‌آوری زکات می‌فرستاد برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام می‌فرمود: چنان که [[علی (ع)]] را به [[یمن]] اعزام داشت و دستور داد خمس را از آن‌ها بگیرد. <ref> بحارالانوار، ج 21، ص 360</ref> و مردی از بنی‌اسد را نیز مأمور گرفتن خمس کرد. <ref> تفسیر عیاشی، ج 2، ص 93</ref> لذا جای تردید باقی نمی‌ماند که مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیز خواهد بود و با توجه به آن چه ذکر شد و بسیاری از مدارک و روایات دیگر علمای شیعه فتوا داده‌اند که آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز می‌شود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمت‌های جنگی در شش مورد دیگر (که بعداً بیان می‌شود) نیز دادن خمس را واجب دانسته‌اند.
و آن حضرت همچنان که افرادی را برای جمع‌آوری زکات می‌فرستاد برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام می‌فرمود: چنان که [[علی (ع)]] را به [[یمن]] اعزام داشت و دستور داد خمس را از آن‌ها بگیرد. <ref> بحارالانوار، ج 21، ص 360</ref> و مردی از بنی‌اسد را نیز مأمور گرفتن خمس کرد. <ref> تفسیر عیاشی، ج 2، ص 93</ref> لذا جای تردید باقی نمی‌ماند که مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیز خواهد بود و با توجه به آن چه ذکر شد و بسیاری از مدارک و روایات دیگر علمای شیعه فتوا داده‌اند که آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز می‌شود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمت‌های جنگی در شش مورد دیگر (که بعداً بیان می‌شود) نیز دادن خمس را واجب دانسته‌اند.


و نکته قابل توجهی که آیه مزبور به آن اشاره کرده است اهمیت خمس می‌باشد که می‌فرماید: «باید خمس سودی که می‌برید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم ایمان دارید» و می‌رساند که اگر بر کسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری می‌کند به خدا و آنچه بر [[پیامبر]] نازل شده [[ایمان]] و اعتقاد ندارد. <ref> فروع دين، غلامحسين رحيمي، ص 31</ref>
و نکته قابل توجهی که آیه مزبور به آن اشاره کرده است اهمیت خمس می‌باشد که می‌فرماید: «باید خمس سودی که می‌برید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کرده‌ایم ایمان دارید» و می‌رساند که اگر بر کسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری می‌کند به خدا و آنچه بر [[پیامبر]] نازل شده [[ایمان]] و اعتقاد ندارد. <ref> فروع دین، غلامحسین رحیمی، ص 31</ref>


=خمس در روایات=
=خمس در روایات=


#[[امام رضا (ع)]] مى فرماید: هیچ مالى حلال نمى گردد مگر از طریقى که خداوند آن را حلال کرده است؛ خمس، پشتوانه ما براى تقویت دین ما و اداره زندگى ما و کمک به دوستان ما است. با خمس، آبروى خود را از کسانى که از قدرتشان بیم داریم، حفظ مى کنیم. پس خمس را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم نکنید. <ref> وسائل الشيعه، ج 6، ص 375</ref>
#[[امام رضا (ع)]] مى فرماید: هیچ مالى حلال نمى گردد مگر از طریقى که خداوند آن را حلال کرده است؛ خمس، پشتوانه ما براى تقویت دین ما و اداره زندگى ما و کمک به دوستان ما است. با خمس، آبروى خود را از کسانى که از قدرتشان بیم داریم، حفظ مى کنیم. پس خمس را از ما دریغ ندارید و خود را از دعاى ما محروم نکنید. <ref> وسائل الشیعه، ج 6، ص 375</ref>
#
#
#قالَ‌الباقِر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا؛ <ref> وسائل، ج 6، ص 337، ح 4</ref> ابوبصیر می‌گوید: [[امام باقر(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام باقر (ع)</ref> فرمود: برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد تا این که حق ما را به ما برساند.
#قالَ‌الباقِر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا؛ <ref> وسائل، ج 6، ص 337، ح 4</ref> ابوبصیر می‌گوید: [[امام باقر(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام باقر (ع)</ref> فرمود: برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد تا این که حق ما را به ما برساند.
خط ۶۳: خط ۶۳:
[[احکام اسلامى]] بر اساس مصلحت ها و مفسده هایى است که در ذات موضوعات آن ها نهفته است و هیچ گاه این احکام بى حساب مقرر نگردیده است. حکمت و فلسفه بخش قابل ملاحظه اى از احکام اسلامى در آیات و روایات توضیح داده شده است؛ بخش دیگر آن را نیز عقل آدمى با کمک علم و تجربه در گذر زمان مى تواند دریابد. بنابراین وجوب خمس نیز براساس مصلحت یا مصلحت هایى است که در حقیقت آن موجود است. چنان که در برخى از روایات به آن اشاره شده است.
[[احکام اسلامى]] بر اساس مصلحت ها و مفسده هایى است که در ذات موضوعات آن ها نهفته است و هیچ گاه این احکام بى حساب مقرر نگردیده است. حکمت و فلسفه بخش قابل ملاحظه اى از احکام اسلامى در آیات و روایات توضیح داده شده است؛ بخش دیگر آن را نیز عقل آدمى با کمک علم و تجربه در گذر زمان مى تواند دریابد. بنابراین وجوب خمس نیز براساس مصلحت یا مصلحت هایى است که در حقیقت آن موجود است. چنان که در برخى از روایات به آن اشاره شده است.


به عنوان نمونه امام صادق (ع) درباره علت دریافت خمس از مردم مى فرمود: «انّى لَاخُذُ مِنْ احَدِکُمُ الدِّرْهَمَ وَ انّى لَمِنْ اکْثَرِ اهْلِ الْمَدینَةِ مالًا، ما اریدُ بِذلِکَ الَّا انْ تُطَهَّرُوا؛ <ref>علل الشرايع، شيخ صدوق، ص 377-378</ref> من با این که از بیشتر اهل [[مدينه|مدینه]] داراترم، یک درهم (خمس ) را هم از شما مى گیرم و از این کار قصدى جز پاک شدن شما ندارم».
به عنوان نمونه امام صادق (ع) درباره علت دریافت خمس از مردم مى فرمود: «انّى لَاخُذُ مِنْ احَدِکُمُ الدِّرْهَمَ وَ انّى لَمِنْ اکْثَرِ اهْلِ الْمَدینَةِ مالًا، ما اریدُ بِذلِکَ الَّا انْ تُطَهَّرُوا؛ <ref>علل الشرایع، شیخ صدوق، ص 377-378</ref> من با این که از بیشتر اهل [[مدینه|مدینه]] داراترم، یک درهم (خمس ) را هم از شما مى گیرم و از این کار قصدى جز پاک شدن شما ندارم».


چنان که از حدیث شریف استفاده مى شود اهل بیت (ع) از نظر معیشت و گذران زندگى هیچ نیازى به کمک دیگران ندارند و فلسفه اصلى خمس، اداره حکومتى است که آن بزرگواران باید در رأس آن قرار گیرند و مردم را به سوى پاکى رهنمون شوند. بر همین اساس است که در بعضى از روایات از خمس به عنوان «حق امارت و حکومت» یاد شده است.
چنان که از حدیث شریف استفاده مى شود اهل بیت (ع) از نظر معیشت و گذران زندگى هیچ نیازى به کمک دیگران ندارند و فلسفه اصلى خمس، اداره حکومتى است که آن بزرگواران باید در رأس آن قرار گیرند و مردم را به سوى پاکى رهنمون شوند. بر همین اساس است که در بعضى از روایات از خمس به عنوان «حق امارت و حکومت» یاد شده است.


[[حضرت على (ع)]] مى فرماید: آن چه خداى عالم از اسباب و راه هاى معیشت و زندگى مخلوقات در [[قرآن]] بیان فرموده پنج چیز است که عبارتند از: جهت امارت و حکومت، عمران و آبادانى، اجاره، تجارت و صدقات؛ اما جهت امارت و حکومت همان خمس است که خداوند تعالى درباره اش فرمود: «وَاعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ ءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى وَالْیَتامى وَالْمَساکینِ...؛ بدانید هر چیزى را که به غنیمت گرفتید خمس آن از آنِ خداوند، پیامبر، خویشاوندان پیامبر، یتیمان و مسکینان است». <ref>سوره انفال، آيه 41</ref> <ref> وسائل الشيعه، ج 6، ص 341</ref>
[[حضرت على (ع)]] مى فرماید: آن چه خداى عالم از اسباب و راه هاى معیشت و زندگى مخلوقات در [[قرآن]] بیان فرموده پنج چیز است که عبارتند از: جهت امارت و حکومت، عمران و آبادانى، اجاره، تجارت و صدقات؛ اما جهت امارت و حکومت همان خمس است که خداوند تعالى درباره اش فرمود: «وَاعْلَمُوا انَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَىْ ءٍ فَانَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى الْقُرْبى وَالْیَتامى وَالْمَساکینِ...؛ بدانید هر چیزى را که به غنیمت گرفتید خمس آن از آنِ خداوند، پیامبر، خویشاوندان پیامبر، یتیمان و مسکینان است». <ref>سوره انفال، آیه 41</ref> <ref> وسائل الشیعه، ج 6، ص 341</ref>


با توجه به این حدیث شریف و آیه شریفه، خمس در درجه اول مال خداست <ref>مال خداست؛ يعنى حق خداوند است که خمس دهنده بايد آن را در راه خداوند (فى سبيل الله) به مصرف برساند، منت‌ها خداوند همين سهم خود را براى پيغمبر اکرم صلى الله عليه و آله و خاندانش قرار داده و شخص موظف است خمس مال خود را به پيغمبر، امام معصوم عليه السلام يا نايب او بپردازد.</ref> که در نظام حکومتى الهى در اختیار مقام رسالت و امامت قرار مى گیرد و در زمان غیبت به [[ولى فقيه|ولى فقیه]]، [[مجتهد جامع الشرايط|مجتهد جامع الشرایط]]، عالم بالله و امین بر حلال و حرام الهى سپرده مى شود تا در راه مصالح مسلمانان، توسعه و ترویج فرهنگ و معارف اسلامى، تبلیغات، ایجاد سازمان هاى دفاعى و غیره مصرف کند. از این رو، اداره شئون مقام [[ولايت|ولایت]]، [[امامت]] و رهبرى، تقویت مراکز دینى و اسلامى، تقویت بنیه اقتصادى [[حکومت اسلامى]]، تضمین استقلال آن، رفع محرومیت ها و نیازمندى هاى جامعه (به ویژه [[سادات]]) و... از آثار و برکات خمس خواهد بود.
با توجه به این حدیث شریف و آیه شریفه، خمس در درجه اول مال خداست <ref>مال خداست؛ یعنى حق خداوند است که خمس دهنده باید آن را در راه خداوند (فى سبیل الله) به مصرف برساند، منت‌ها خداوند همین سهم خود را براى پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و خاندانش قرار داده و شخص موظف است خمس مال خود را به پیغمبر، امام معصوم علیه السلام یا نایب او بپردازد.</ref> که در نظام حکومتى الهى در اختیار مقام رسالت و امامت قرار مى گیرد و در زمان غیبت به [[ولى فقیه|ولى فقیه]]، [[مجتهد جامع الشرایط|مجتهد جامع الشرایط]]، عالم بالله و امین بر حلال و حرام الهى سپرده مى شود تا در راه مصالح مسلمانان، توسعه و ترویج فرهنگ و معارف اسلامى، تبلیغات، ایجاد سازمان هاى دفاعى و غیره مصرف کند. از این رو، اداره شئون مقام [[ولایت|ولایت]]، [[امامت]] و رهبرى، تقویت مراکز دینى و اسلامى، تقویت بنیه اقتصادى [[حکومت اسلامى]]، تضمین استقلال آن، رفع محرومیت ها و نیازمندى هاى جامعه (به ویژه [[سادات]]) و... از آثار و برکات خمس خواهد بود.


امام رضا (ع) فرمود: «انَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ عَلى عَیالاتِنا وَ عَلى مَوالینا؛ <ref> جامع احاديث الشيعه، ج 8، ص 581</ref> همانا خمس کمکى بر دین (و اهداف دینى، خاندان و دوستان ماست».
امام رضا (ع) فرمود: «انَّ الْخُمْسَ عَوْنُنا عَلى دینِنا وَ عَلى عَیالاتِنا وَ عَلى مَوالینا؛ <ref> جامع احادیث الشیعه، ج 8، ص 581</ref> همانا خمس کمکى بر دین (و اهداف دینى، خاندان و دوستان ماست».


از همین رهگذر، مؤمنان نیز باید براى برپایى و نشر آیین خود مایه بگذارند و با پرداخت خمس اموال خود حکومت اسلامى را در اداره کشور و استقلال آن در تمام زمینه هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و نظامى یارى نمایند. <ref>احکام اقتصادى (ج 1)، ص 19</ref>
از همین رهگذر، مؤمنان نیز باید براى برپایى و نشر آیین خود مایه بگذارند و با پرداخت خمس اموال خود حکومت اسلامى را در اداره کشور و استقلال آن در تمام زمینه هاى فرهنگى، اقتصادى، سیاسى و نظامى یارى نمایند. <ref>احکام اقتصادى (ج 1)، ص 19</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۹۸۰

ویرایش