۱۳۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
== مقدمه : == | ==مقدمه :== | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
== حقوق بين الملل == | ==حقوق بين الملل== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
بروز جنگ جهاني اول و دوم كه به كشته شدن مليونها انسان – قريب 100مليون نفر- منتهي گرديده و جامعه جهاني را بشدت تكان داد از عوامل اصلي تنظيم و تصويب اعلاميه مذكور بود . احساس عدم امنيت و نگراني از بروز مجدد فجايعي اينچنين در فضاي عمومي جهان سبب گرديد مهمترين اصول و حقوق انساني در ان گنجانده شود . | بروز جنگ جهاني اول و دوم كه به كشته شدن مليونها انسان – قريب 100مليون نفر- منتهي گرديده و جامعه جهاني را بشدت تكان داد از عوامل اصلي تنظيم و تصويب اعلاميه مذكور بود . احساس عدم امنيت و نگراني از بروز مجدد فجايعي اينچنين در فضاي عمومي جهان سبب گرديد مهمترين اصول و حقوق انساني در ان گنجانده شود . | ||
هر چند دولتهاي غربي كه خود افتخار تدوين چنين اعلاميه اي را داشتند در حيطه عمل از بزرگترين ناقضان ان شمرده مي شوند اما اين امر از طبيعي بودن چنين حقوقي نمي كاهد . اعلاميه مذكور معياري است براي ملتهاي جهان كه رفتار دولتها و حاكماني را كه مدعي طرفداري از حقوق بشرند با ان مورد <ref>سنجش قرار دهند.</ref> | هر چند دولتهاي غربي كه خود افتخار تدوين چنين اعلاميه اي را داشتند در حيطه عمل از بزرگترين ناقضان ان شمرده مي شوند اما اين امر از طبيعي بودن چنين حقوقي نمي كاهد . اعلاميه مذكور معياري است براي ملتهاي جهان كه رفتار دولتها و حاكماني را كه مدعي طرفداري از حقوق بشرند با ان مورد <ref>سنجش قرار دهند.</ref> | ||
== تحليل شهيد مطهري از ناكارامدي اعلاميه حقوق بشر == | ==تحليل شهيد مطهري از ناكارامدي اعلاميه حقوق بشر== | ||
در اينكه چرا اعلاميه مذكور به رغم پشتوانه هاي عريض و طويلش هنوز نتوانسته است در سطح جهان خوشبختي را براي بشريت معاصر به ارمغان اورده و نگراني ها را بزدايد بلكه اينده جهان را بشدت درمعرض تهديد قرار داده است دلائل مهمي مطرح گرديده است كه مهمترين ان تناقضي است كه بين حقوق مطرح شده دراعلاميه مذكور و مباني فكري تدوين كنندگان – دولتهاي غربي - ان در زمينه انسان شناسي است . شهيد مطهري در تبيين اين تناقض مي نويسد : | در اينكه چرا اعلاميه مذكور به رغم پشتوانه هاي عريض و طويلش هنوز نتوانسته است در سطح جهان خوشبختي را براي بشريت معاصر به ارمغان اورده و نگراني ها را بزدايد بلكه اينده جهان را بشدت درمعرض تهديد قرار داده است دلائل مهمي مطرح گرديده است كه مهمترين ان تناقضي است كه بين حقوق مطرح شده دراعلاميه مذكور و مباني فكري تدوين كنندگان – دولتهاي غربي - ان در زمينه انسان شناسي است . شهيد مطهري در تبيين اين تناقض مي نويسد : | ||
تكيه گاه اين اعلاميه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حيثيت ذاتى انسان است.از نظر اين اعلاميه انسان به واسطه يك نوع كرامت و شرافت مخصوص به خود داراى يك سلسله حقوق و آزاديها شده است كه ساير جانداران به واسطه فاقد بودن آن حيثيت و شرافت و كرامت ذاتى، از آن حقوق و آزاديها بىبهرهاند. ... بايد بپرسيم آن حيثيت ذاتى انسانى كه منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و كبوتر متمايز ساخته چيست؟ و همين جاست كه يك تناقض واضح ميان اساس اعلاميه حقوق بشر از يك طرف و ارزيابى انسان در فلسفه غرب از طرف ديگر <ref>نمايان مىگردد.</ref> | تكيه گاه اين اعلاميه «مقام ذاتى انسان» است ، شرافت و حيثيت ذاتى انسان است.از نظر اين اعلاميه انسان به واسطه يك نوع كرامت و شرافت مخصوص به خود داراى يك سلسله حقوق و آزاديها شده است كه ساير جانداران به واسطه فاقد بودن آن حيثيت و شرافت و كرامت ذاتى، از آن حقوق و آزاديها بىبهرهاند. ... بايد بپرسيم آن حيثيت ذاتى انسانى كه منشأ حقوقى براى انسان گشته و او را از اسب و گاو و گوسفند و كبوتر متمايز ساخته چيست؟ و همين جاست كه يك تناقض واضح ميان اساس اعلاميه حقوق بشر از يك طرف و ارزيابى انسان در فلسفه غرب از طرف ديگر <ref>نمايان مىگردد.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
نتيجه انكه از منظر ايشان براى غرب لازم بود نخست در تفسير خويش از انسان تجديد نظر نموده آنگاه اعلاميههاى بالابلند در زمينه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر كند. | نتيجه انكه از منظر ايشان براى غرب لازم بود نخست در تفسير خويش از انسان تجديد نظر نموده آنگاه اعلاميههاى بالابلند در زمينه حقوق مقدس و فطرى بشر صادر كند. | ||
بعد از بيان مقدمات ذكر شده اينك به تبيين موضوع اصلي مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بين الملل و نظام حقوقي اسلام – مي پردازيم : | بعد از بيان مقدمات ذكر شده اينك به تبيين موضوع اصلي مقاله – حق بازگشت از منظر حقوق بين الملل و نظام حقوقي اسلام – مي پردازيم : | ||
== الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بين الملل == | ==الف - حق بازگشت به موطن در حقوق بين الملل== | ||
از جمله حقوق طبيعي كه خالق هستي به همه انسانها كرامت فرموده و در منشور جهاني حقوق بشر نيز مورد تصويب قرار گرفته است حق ادميان در انتخاب مكان جهت اقامت و سكني و نيز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلاميه مذكور امده است : | از جمله حقوق طبيعي كه خالق هستي به همه انسانها كرامت فرموده و در منشور جهاني حقوق بشر نيز مورد تصويب قرار گرفته است حق ادميان در انتخاب مكان جهت اقامت و سكني و نيز حق بازگشت به ان است . در ماده13 اعلاميه مذكور امده است : | ||
ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند. | ماده 13- الف) هرکس حق دارد در داخل هر کشور آزادانه نقل مکان کند و هر کجا بخواهد اقامت گزیند. | ||
ب) هرکس می تواند هر کشوری را که بخواهد، منجمله کشور خود را،ترک کند و می تواند به کشور خود باز گردد. | ب) هرکس می تواند هر کشوری را که بخواهد، منجمله کشور خود را،ترک کند و می تواند به کشور خود باز گردد. | ||
بر اين اساس ادميان ازادند در هر كجا كه بخواهند اقامت داشته و انرا موطن خويش قرار دهند . هيچكس نمي تواند انانرا از موطني كه برگزيده اند اخراج نموده و يا مانع بازگشت انان به موطن اصلي شان گردد. | بر اين اساس ادميان ازادند در هر كجا كه بخواهند اقامت داشته و انرا موطن خويش قرار دهند . هيچكس نمي تواند انانرا از موطني كه برگزيده اند اخراج نموده و يا مانع بازگشت انان به موطن اصلي شان گردد. | ||
== نيرنگ صهيونيزم در تصويب " قانون بازگشت" == | ==نيرنگ صهيونيزم در تصويب " قانون بازگشت"== | ||
از شگفتي هاي جهان معاصر ان است كه اندكي بعد از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر و گنجاندن حق بازگشت در ان پارلمان دولت جعلي اسرائيل در برابر ديدگان جهانيان قانوني را بعنوان قانون بازگشت تصويب نمود كه تعارض جدي با قانون بازگشت در اعلاميه مذكور داشت. بر اساس اين قانون كه در پنج ژوئیه سال ۱۹۵۰ تصویب شد"صراحتا به هر يهودي حق داده است كه (پس از سالها غيبت موقت ) به اسرائيل مهاجرت كند يا باز گردد و بطور ضمني اين حق را براي فلسطينيان كه در سال 1948از زمين خود مهاجرت كردند- انكار مي كند تا فضاي حياتي براي يهوديان و كشور يهودي فراهم شود و خالي از اعراب باشد. | از شگفتي هاي جهان معاصر ان است كه اندكي بعد از تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر و گنجاندن حق بازگشت در ان پارلمان دولت جعلي اسرائيل در برابر ديدگان جهانيان قانوني را بعنوان قانون بازگشت تصويب نمود كه تعارض جدي با قانون بازگشت در اعلاميه مذكور داشت. بر اساس اين قانون كه در پنج ژوئیه سال ۱۹۵۰ تصویب شد"صراحتا به هر يهودي حق داده است كه (پس از سالها غيبت موقت ) به اسرائيل مهاجرت كند يا باز گردد و بطور ضمني اين حق را براي فلسطينيان كه در سال 1948از زمين خود مهاجرت كردند- انكار مي كند تا فضاي حياتي براي يهوديان و كشور يهودي فراهم شود و خالي از اعراب باشد. | ||
اين قانون دو بار ابتدا در اوت 1954 و بارديگر در مارس 1970 بدين شكل اصلاح گرديد كه هر يهودي در جهان حق دارد كه به فلسطين مهاجرت كند و به محض رسيدن به يك شهروند تبديل شود. | اين قانون دو بار ابتدا در اوت 1954 و بارديگر در مارس 1970 بدين شكل اصلاح گرديد كه هر يهودي در جهان حق دارد كه به فلسطين مهاجرت كند و به محض رسيدن به يك شهروند تبديل شود. | ||
== منطق سست و ظالمانه صهيونيزم در عدم حق بازگشت فلسطينيان == | ==منطق سست و ظالمانه صهيونيزم در عدم حق بازگشت فلسطينيان== | ||
قانون بازگشت يهوديان بر اين فرض بنا شده است كه "فلسطين سرزمين بدون ملت است و اگردر طي دهها قرن گذشته ملتي در ان وجود داشته است اين وجود عرضي و موقتي است و هيچ حقوق ثابتي به اعضاي اين ملت نمي دهد زيرا يهوديان به تنهائي در زمين فلسطين- يا انگونه كه در ادبيات صهيونيستي و اسرائيلي و يهودي گفته مي شود - در ارتش يسرائيل از حقوق مطلق اندامي برخوردارند ." ." | قانون بازگشت يهوديان بر اين فرض بنا شده است كه "فلسطين سرزمين بدون ملت است و اگردر طي دهها قرن گذشته ملتي در ان وجود داشته است اين وجود عرضي و موقتي است و هيچ حقوق ثابتي به اعضاي اين ملت نمي دهد زيرا يهوديان به تنهائي در زمين فلسطين- يا انگونه كه در ادبيات صهيونيستي و اسرائيلي و يهودي گفته مي شود - در ارتش يسرائيل از حقوق مطلق اندامي برخوردارند ." ." | ||
بايد گفت صهيونيست ها جهت مشروعيت بخشيدن به اقدام شومشان در اخراج فلسطينيان و اسكان يهوديان مهاجر در سرزمين انها ، از واژه"بازگشت" بجاي واژه " مهاجرت و تابعيت " استفاده نمودند تا مهاجرت يهوديان به فلسطين را امري طبيعي جلوه داده و در سطح دنيا چنين وانمود شود كه گويا اينان از نقاط مختلف دنيا به وطنشان باز مي گردند . | بايد گفت صهيونيست ها جهت مشروعيت بخشيدن به اقدام شومشان در اخراج فلسطينيان و اسكان يهوديان مهاجر در سرزمين انها ، از واژه"بازگشت" بجاي واژه " مهاجرت و تابعيت " استفاده نمودند تا مهاجرت يهوديان به فلسطين را امري طبيعي جلوه داده و در سطح دنيا چنين وانمود شود كه گويا اينان از نقاط مختلف دنيا به وطنشان باز مي گردند . | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
عجيب انكه صهيونيست ها معتقدند كه حق بازگشت يهوديان به فلسطين در نهاد هر يهودي نهفته است و قانون بازگشت در صدد ان نيست كه حقي را براي يهوديان تشريع كند بلكه "غرض اين قانون مشخص كردن ويژگي كشور صهيونيستي و هدف بي نظير ان است – به اين معنا كه - اين كشور از نظر عناصر تشكيل دهنده و اهداف با ديگر كشورها جهان فرق مي كند، حاكميت ان محدود به ساكنانش است اما درهاي ان به روي هر يهودي در هر جائي كه باشد باز است ". | عجيب انكه صهيونيست ها معتقدند كه حق بازگشت يهوديان به فلسطين در نهاد هر يهودي نهفته است و قانون بازگشت در صدد ان نيست كه حقي را براي يهوديان تشريع كند بلكه "غرض اين قانون مشخص كردن ويژگي كشور صهيونيستي و هدف بي نظير ان است – به اين معنا كه - اين كشور از نظر عناصر تشكيل دهنده و اهداف با ديگر كشورها جهان فرق مي كند، حاكميت ان محدود به ساكنانش است اما درهاي ان به روي هر يهودي در هر جائي كه باشد باز است ". | ||
نتيجه انكه بر اساس قانون بازگشت ، يهوديان در هر سرزميني كه باشند حق مهاجرت به اسرائیل را داشته اما فلسطينياني كه در اثر اشغال سرزمين شان توسط صهيونيست ها از خانه پدري و اباء واجدادي شان اواره شده و به كشورهاي مختلف گريخته اند حق بازگشت به سرزمين خود را نخواهند داشت . | نتيجه انكه بر اساس قانون بازگشت ، يهوديان در هر سرزميني كه باشند حق مهاجرت به اسرائیل را داشته اما فلسطينياني كه در اثر اشغال سرزمين شان توسط صهيونيست ها از خانه پدري و اباء واجدادي شان اواره شده و به كشورهاي مختلف گريخته اند حق بازگشت به سرزمين خود را نخواهند داشت . | ||
== ب - حق بازگشت به موطن در اسلام == | ==ب - حق بازگشت به موطن در اسلام== | ||
در نظام اجتماعي اسلام مبحث حقوق ادميان – با قطع نظر از مباني اعتقادي و فكري شان - از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد . دليل اين امر شواهد متعدد قراني و روايي و نيز سيره عملي رهبران الهي است كه در مقاله حاضر به تبيين برخي از انها خواهيم پرداخت . | در نظام اجتماعي اسلام مبحث حقوق ادميان – با قطع نظر از مباني اعتقادي و فكري شان - از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد . دليل اين امر شواهد متعدد قراني و روايي و نيز سيره عملي رهبران الهي است كه در مقاله حاضر به تبيين برخي از انها خواهيم پرداخت . | ||
=== الف – حق بازگشت در قران === | ===الف – حق بازگشت در قران=== | ||
حق باز گشت به موطن از جمله حقوق طبيعي است كه در قران كريم بران تاكيد گرديده و با سلب كنندگان چنين حقي ازانسانها بشدت برخورد شده است. در اين مقاله به تبيين برخي از اياتي كه بر اثبات چنين حقي دلالت مي كند خواهيم پرداخت : | حق باز گشت به موطن از جمله حقوق طبيعي است كه در قران كريم بران تاكيد گرديده و با سلب كنندگان چنين حقي ازانسانها بشدت برخورد شده است. در اين مقاله به تبيين برخي از اياتي كه بر اثبات چنين حقي دلالت مي كند خواهيم پرداخت : | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ | وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ | ||
هر چند خطاب ظاهري ايه مذكور جمعيت بني اسرائيل بوده كه متذكر به پيمانهاي الهي شده اند اما وجود قرائن در ايه و نيز ايات قبل و بعد ان بيانگر ان است كه نمي توان مخاطبين ايه را خصوص بني اسرائيل دانسته و ديگر ادميان را از پيمانهاي مذكور كه اموري انساني و ارزشي هستند مستثني دانست. در تبيين نكته مذكور بايد گفت : اولا سياق و متن ايه ذكر شده و نيز ايه قبل از ان - وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ، بيانگر ان است كه خطاب مذكور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بني اسرائيل نمي باشد چون پيمانهاي ذكر شده در اين ايه عمومي و جهاني مي باشد . ثانيا منحصر نمودن خطاب در ايات مذكور به خصوص بني اسرائيل و عدم تعميم ان به سائر انسانها با فلسفه ذكر انها در قران- عبرت گرفتن از خطاها و عواقب پيشينيان - منافات خواهد داشت. | هر چند خطاب ظاهري ايه مذكور جمعيت بني اسرائيل بوده كه متذكر به پيمانهاي الهي شده اند اما وجود قرائن در ايه و نيز ايات قبل و بعد ان بيانگر ان است كه نمي توان مخاطبين ايه را خصوص بني اسرائيل دانسته و ديگر ادميان را از پيمانهاي مذكور كه اموري انساني و ارزشي هستند مستثني دانست. در تبيين نكته مذكور بايد گفت : اولا سياق و متن ايه ذكر شده و نيز ايه قبل از ان - وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ، بيانگر ان است كه خطاب مذكور متوجه همه انسانها بوده و مختص به بني اسرائيل نمي باشد چون پيمانهاي ذكر شده در اين ايه عمومي و جهاني مي باشد . ثانيا منحصر نمودن خطاب در ايات مذكور به خصوص بني اسرائيل و عدم تعميم ان به سائر انسانها با فلسفه ذكر انها در قران- عبرت گرفتن از خطاها و عواقب پيشينيان - منافات خواهد داشت. | ||
نكات : | نكات | ||
<nowiki>:</nowiki> | |||
برخي از نكاتي را كه از ايه مذكور قابل استنباط است عبارتند از : . | برخي از نكاتي را كه از ايه مذكور قابل استنباط است عبارتند از : . | ||
1-در ايه مذكور از دو پيمان الهي با انسانها سخن بميان امده است كه در عرض يكديگر قرار دارند : پيمان منع از كشتار و خونريزي و پيمان اجتناب از اخراج مردم از موطنشان- وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ- | 1-در ايه مذكور از دو پيمان الهي با انسانها سخن بميان امده است كه در عرض يكديگر قرار دارند : پيمان منع از كشتار و خونريزي و پيمان اجتناب از اخراج مردم از موطنشان- وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ- | ||
خط ۸۳: | خط ۸۷: | ||
ايه دوم : أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ | ايه دوم : أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ | ||
الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ | الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا ۗ وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ | ||
برخي از مفسرين شان نزول ايه مذكور را مهاجريني مي دانند كه بناحق از خانه و كاشانه اشان از مكه اخراج گرديده و بسوي مدينه هجرت گزيدند اما شكي نيست كه اين شان نزول مانع ان نيست كه مفادش را مطلق كساني بدانيم كه توسط حاكمان جور از مناطق خويش ظالمانه اخراج گرديده و به سرزميني ديگر مهاجرت نموده اند بخصوص انكه تعليل ذكر شده در ايه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبني بر لزوم دفاع در برابر متجاوزين به حقوق انسانها ، قرينه بر تعميم و عدم اختصاص ايه به خصوص مهاجريني است كه ظالمانه از موطنشان در مكه اخراج گرديده اند . | برخي از مفسرين شان نزول ايه مذكور را مهاجريني مي دانند كه بناحق از خانه و كاشانه اشان از مكه اخراج گرديده و بسوي مدينه هجرت گزيدند اما شكي نيست كه اين شان نزول مانع ان نيست كه مفادش را مطلق كساني بدانيم كه توسط حاكمان جور از مناطق خويش ظالمانه اخراج گرديده و به سرزميني ديگر مهاجرت نموده اند بخصوص انكه تعليل ذكر شده در ايه "وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ... "مبني بر لزوم دفاع در برابر متجاوزين به حقوق انسانها ، قرينه بر تعميم و عدم اختصاص ايه به خصوص مهاجريني است كه ظالمانه از موطنشان در مكه اخراج گرديده اند . | ||
نكات : | نكات : | ||
برخي از نكاتي كه از ايه مذكور قابل استنباط است عبارتند از : | برخي از نكاتي كه از ايه مذكور قابل استنباط است عبارتند از : | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۴۴: | ||
-...يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ | -...يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِۦ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ | ||
-وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ | -وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّكُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا ۖ فَأَوْحَىٰ إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ | ||
=== ب- "حق بازگشت "در منابع حديثي === | ===ب- "حق بازگشت "در منابع حديثي=== | ||
بطور كلي احاديثي را كه بحث وطن در انها مطرح گرديده است مي توان به چند طائفه تفسيم نمود : | بطور كلي احاديثي را كه بحث وطن در انها مطرح گرديده است مي توان به چند طائفه تفسيم نمود : | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۷۴: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
== منابع : == | ==منابع :== | ||
صفاتاج مجيد دانشنامه صهيونيسم و اسرائيل ناشر انتشارات ارون چاپ دوم 1391چاپخانه حيدري | صفاتاج مجيد دانشنامه صهيونيسم و اسرائيل ناشر انتشارات ارون چاپ دوم 1391چاپخانه حيدري | ||
طبرسى، فضل بن حسن مجمع البيان فى تفسير القرآن ناشر: انتشارات ناصر خسرومكان چاپ: تهران سال چاپ: 1372 ش | طبرسى، فضل بن حسن مجمع البيان فى تفسير القرآن ناشر: انتشارات ناصر خسرومكان چاپ: تهران سال چاپ: 1372 ش |
ویرایش