۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (Hadifazl صفحهٔ مبانی اعتقادی جريانهای تکفيری را به مبانی اعتقادی جریانهای تکفیری منتقل کرد: جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در روایات متعددی که مورد قبول برادران اهل سنت نیزاست امده است که رسول اکرم ص اقدامات کفرامیزوتروریستی برخی ازافراطیون امت خویش را پیشگوئی نموده و بشدت مسلمانان را از تکفیر و کشتن یکدیگر تحذیر نموده است که بعنوان نمونه یکی ازانها در اینجا ذکر می شود: | در روایات متعددی که مورد قبول برادران اهل سنت نیزاست امده است که رسول اکرم ص اقدامات کفرامیزوتروریستی برخی ازافراطیون امت خویش را پیشگوئی نموده و بشدت مسلمانان را از تکفیر و کشتن یکدیگر تحذیر نموده است که بعنوان نمونه یکی ازانها در اینجا ذکر می شود: | ||
حاکم در مستدرک نقل می کند: | حاکم در مستدرک نقل می کند: | ||
مخشى بن حجر بن عدی عن أبیه أن نبی الله صلى الله علیه وآله وسلم خطبهم فقال ای یوم هذا قالوا یوم حرام قال فأی بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأی شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان | مخشى بن حجر بن عدی عن أبیه أن نبی الله صلى الله علیه وآله وسلم خطبهم فقال ای یوم هذا قالوا یوم حرام قال فأی بلدهذا قالوا بلد حرام قال فأی شهر هذا قالوا شهر حرام قال فان دماءکم وأموالکم واعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا کحرمة شهرکم هذا کحرمة بلدکم هذا لیبلغ الشاهد الغائب لا ترجعوا بعدی کفارا یضرب بعضکم رقاب بعض- انتهی - المستدرک - الحاکم النیسابوری - ج 3 - ص 470 | ||
علی علیه السلام صاحبان این افکار خطرناک را بزرگترین ابزار و طعمه قدرتهای شیطانی دانسته و انان را بدترین انسانها در زمین می خواند: | علی علیه السلام صاحبان این افکار خطرناک را بزرگترین ابزار و طعمه قدرتهای شیطانی دانسته و انان را بدترین انسانها در زمین می خواند: | ||
ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16 | ثم انتم شرار الناس و من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تیهه16 | ||
==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیری ها: احادیث رفض== | ==2-بررسی یکی از مبانی حدیثی تکفیری ها: احادیث رفض== | ||
دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عده ای در اخرالزمان می ایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می گویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می کنند انگاه پیامبر دستور می دهد ا ینان ر ا به قتل برسانید در برخی از این روایات از اینان بعنوان مشرک نیز یاد شده است در اینجا برخی از این روایات ر اذکر می کنیم : | دربرخی از کتابهای حدیثی اهل سنت احادیثی امده است که مضمونش این است که عده ای در اخرالزمان می ایند که مدعی عشق به اهلبیت پیامبر ص هستند در حالی که دروغ می گویند اینان رافضی بوده و نشانه رفض و خروج اینان این است که به اصحاب من از جمله ابوبکر و عمر سب و لعن می کنند انگاه پیامبر دستور می دهد ا ینان ر ا به قتل برسانید در برخی از این روایات از اینان بعنوان مشرک نیز یاد شده است در اینجا برخی از این روایات ر اذکر می کنیم : | ||
1- محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم | 1- محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون . قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال : یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم .17 | ||
. 2- حدثنا محمد بن عوف ، ثنا | . 2- حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بکر بن خنیس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبی عوف ، عن فاطمة بنت علی ، عن فاطمة الکبرى ، عن أسماء بنت عمیس ، عن أم سلمة قالت کانت لیلتی وکان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فجاءت إلی فاطمة مسلمة فتبعها علی فرفع رسول الله صلى الله علیه وسلم رأسه فقال : أبشر یا علی أنت وأصحابک فی الجنة إلا إن ممن یزعم أنه یحبک قوم یرفضون الإسلام یلفظونه یقال لهم الرافضة ( فإذا التقیتهم فجاهدهم ) فإنهم مشرکون قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون على السلف 18 | ||
3 - حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : | 3 - حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون . 19 | ||
. 4 - ثنا أبو | . 4 - ثنا أبو بکر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل ، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال : یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام .20 | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی باشد بعلاوه انکه در سلسله سند انها افرادی قرار گرفته اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می کنیم | احادیث رفض بر اساس اعتراف عالمان بزرگ اهل سنت از موضوعات و مجعولات بوده و قابل استناد نمی باشد بعلاوه انکه در سلسله سند انها افرادی قرار گرفته اند که در کتب رجالی اهل سنت ضعیف شمرده شده اند د ر اینجا گفتار برخی از عالمان اهل سنت ر ا در زمینه غیر قابل استناد بودن احادیث رفض بیان می کنیم | ||
1- حدیث اول : محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم | 1- حدیث اول : محمد بن علی بن میمون ، حدثنا أبو سعید محمد بن أسعد التغلبی . حدثنا عثبر بن القاسم أبو زبید ، عن حصین بن عبد الرحمن ، عن أبی عبد الرحمن السلمی . عن علی قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم : سیأتی بعدی قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون . قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال : یقرضونک بما لیس فیک ویطعنون على أصحابی ویشتمونهم .21 | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعد التغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز ذیل این حدیث ص460 می نویسد : | در بین روات ذکر شده در حدیث ابوسعید محمدبن اسعد التغلبی گرچه برخی رجالیین او را توثیق کرده اما ابو زرعه او را منکر الحدیث می داند عمروبن ابی عاصم مولف کتاب السنه نیز ذیل این حدیث ص460 می نویسد : | ||
إسناده ضعیف ، ورجاله | إسناده ضعیف ، ورجاله کلهم ثقات غیر محمد بن أسعد التغلبی قال أبو زرعة والعقیلی " منکر الحدیث "22 | ||
اما حدیث دوم - حدثنا محمد بن عوف ، ثنا | اما حدیث دوم - حدثنا محمد بن عوف ، ثنا بکر بن خنیس ، حدثنا سواد بن مصعب ، عن داود بن أبی عوف ، عن فاطمة بنت علی ، عن فاطمة الکبرى ، عن أسماء بنت عمیس ، عن أم سلمة قالت کانت لیلتی وکان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فجاءت إلی فاطمة مسلمة فتبعها علی فرفع رسول الله صلى الله علیه وسلم رأسه فقال : أبشر یا علی أنت وأصحابک فی الجنة إلا إن ممن یزعم أنه یحبک قوم یرفضون الإسلام یلفظونه یقال لهم الرافضة ( فإذا التقیتهم فجاهدهم ) فإنهم مشرکون قلت یا رسول الله ما العلامة فیهم ؟ قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون على السلف .23 | ||
بررسی سند | بررسی سند | ||
بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24 | بکربن خنیس در کتاب الضعفا و المجروحین و عقیلی د رالضعفا او را ضعیف شمرده است و نیز در همین کتاب از قول یحیی بن معین نقل می کند که :بکر بن خنیس لیس بشیئ 24 | ||
مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می نویسد :إسناده ضعیف جدا ، آفته سوار بن مصعب ، قال البخاری : " | مولف کتاب السنه نیزدر زمینه ضعف اسناد این حدیث می نویسد :إسناده ضعیف جدا ، آفته سوار بن مصعب ، قال البخاری : " منکر الحدیث " . وقال النسائی وغیره : " متروک " . وبکر بن خنیس ضعیف .... والحدیث أخرجه الخطیب فی " التاریخ " ( 12 / 358 ) من طریق الفضل بن غانم : وحدثنا سوار بن مصعب به وأتم منه . والفضل هذا ضعیف کما قال الخطیب ، .... والحدیث أورده الشوکانی فی " الأحادیث الموضوعة " ( ص 381 ) .25 | ||
طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است : | طبرانی نیز این حدیث را نقل نموده و در ذیل ان گفته است : | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
اما حدیث سوم : | اما حدیث سوم : | ||
- حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : | - حدثنا إسماعیل بن سالم ، حدثنا یونس بن محمد ، حدثنا عمران ابن زید عن الحجاج بن تمیم ، عن میمون بن مهران ، عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون .27 | ||
مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث می نویسد : | مولف کتاب السنه نسبت به ضعف سندی این حدیث می نویسد : | ||
إسناده ضعیف ، الحجاج بن تمیم ضعیف . وعمران بن زید وهو التغلبی | إسناده ضعیف ، الحجاج بن تمیم ضعیف . وعمران بن زید وهو التغلبی کما فی " التقریب " . وسائر رجاله ثقات رجال مسلم ، وإسماعیل بن سالم هو الصائغ البغدادی . والحدیث أخرجه أبو یعلى ( 2 / 673 ) من طریق أخرى عن عمران بن زید به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه أبو یعلى ، والبزار ، والطبرانی ، ورجاله وثقوا ، وفی بعضهم خلاف " 28. | ||
همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة می نویسد : | همانگونه ملاحظه شد علاوه بر ضعف برخی رواتی که در سند حدیث قرار گرفته اند در مورد برخی از روات بین رجال اهل سنت نسبت به جرح و تعدیل انها اختلاف است که دراینصورت نیز حدیث مقبول نخواهد بود اگر در مورد یکی از روات بین علمای رجال در توثیق و عدم ان اختلا ف وجود داشت همگی معتقدند که قول جارح مقدم است در این زمینه سید حسین رجا - مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة می نویسد : | ||
إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور | إذا اختلف علماء الرجال فی رجال السند فجرح بعضهم زیدا وعدله آخرون یقدم الجرح على التعدیل وهذا هو الصحیح الذی علیه الجمهور وکما جاء فی التدریب على التقریب ما ملخصه إذا اجتمع فی الراوی جرح مفسر وتعدیل فالجرح مقدم ولو زاد عدد المعدل | ||
ایشان در علت تقدیم قول جارح می نویسد :.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل ، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه ، وقید الفقهاء | ایشان در علت تقدیم قول جارح می نویسد :.لأن مع الجارح زیادة علم لم یطلع علیها المعدل ، ولأنه مصدق للمعدل فیما أخبر به من ظاهر حاله إلا أنه یخبر عن أمر باطن خفی عنه ، وقید الفقهاء ذلک بما لم یقل المعدل عرفت السبب الذی ذکره الجارح ولکنه تاب وحسنت حاله فإنه حینئذ یقدم المعدل31. | ||
اما حدیث چهارم : | اما حدیث چهارم : | ||
أبو | أبو بکر بن أبی شیبة ، ثنا یزید بن هارون ، حدثنا یحیى بن المتوکل أبو عقیل ، حدثنا کثیر بن إسماعیل أبو إسماعیل ، عن إبراهیم بن الحسن ، عن أبیه ، عن جده ، عن علی بن أبی طالب رضی الله عنه ، عن النبی صلى الله علیه وسلم قال :یکون قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام 29. | ||
مولف کتاب السنه ذیل این حدیث می نویسد : | مولف کتاب السنه ذیل این حدیث می نویسد : | ||
إسناده ضعیف ، یحیى بن | إسناده ضعیف ، یحیى بن المتوکل وشیخه کثیر وهو ابن إسماعیل أبو إسماعیل النواء ، کلاهما ضعیف ، وساق الذهبی هذا الحدیث فیما أنکر على النواء . والحدیث أخرجه عبد الله بن أحمد فی " زوائد المسند " ( 1 / 103 ) من طریقین آخرین عن یحیى به . وقال الهیثمی ( 10 / 22 ) : " رواه عبد الله والبزار ، وفیه کثیر بن إسماعیل النواء وهو ضعیف " .30 | ||
5- عن علی قال : یخرج فی آخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، ینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وآیة | 5- عن علی قال : یخرج فی آخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، ینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وآیة ذلک أنهم یشتمون أبا بکر وعمر ، أینما أدرکتموهم فاقتلوهم ! فإنهم مشرکون . ( اللالکائی )32 | ||
این حدیث نیز بدلیل ارسالش قابل استناد نیست | این حدیث نیز بدلیل ارسالش قابل استناد نیست | ||
6-عن ابن عباس قال | 6-عن ابن عباس قال کنت عند النبی صلى الله علیه وسلم وعنده على فقال النبی صلى الله علیه وسلم یا علی سیکون فی أمتی قوم ینتحلون حب أهل البیت لهم نبز یسمون الرافضة قاتلوهم فإنهم مشرکون .33 | ||
این روایت نیز بدلیل حجاج بن تمیم از منظر رجالیین اهل سنت قابل استناد نیست | این روایت نیز بدلیل حجاج بن تمیم از منظر رجالیین اهل سنت قابل استناد نیست | ||
7- عن 7-أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت على ، عن فاطمة ، قالت : نظر رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال : هذا فی الجنة ، وإن من شیعته قوما یلفظون الاسلام لهم نبز یسمون الرافضة ، من لقیهم فلیقتلهم ، فإنهم | 7- عن 7-أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت على ، عن فاطمة ، قالت : نظر رسول الله صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال : هذا فی الجنة ، وإن من شیعته قوما یلفظون الاسلام لهم نبز یسمون الرافضة ، من لقیهم فلیقتلهم ، فإنهم مشرکون 34 | ||
.همین روایت با تغییراتی جزیی در ج 2 میزان الاعتدال - الذهبی - - ص 18نیزنقل شده است : | .همین روایت با تغییراتی جزیی در ج 2 میزان الاعتدال - الذهبی - - ص 18نیزنقل شده است : | ||
تلید بن سلیمان ، عن أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت علی ، عن فاطمة - أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال : أما | تلید بن سلیمان ، عن أبی الجحاف ، عن محمد بن عمرو الهاشمی ، عن زینب بنت علی ، عن فاطمة - أن رسول الله صلى الله علیه وسلم قال : أما إنک یا بن أبی طالب وشیعتک فی الجنة ، وسیجئ أقوام ینتحلون حبک یمرقون من الاسلام ، یقال لهم الرافضة : فإن لقیتهم فاقتلهم ، فإنهم مشرکون . فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالکذب . ورواه أبو الجارود زیاد بن المنذر ، وهو ساقط ، عن أبی الجحاف . | ||
بررسی سند | بررسی سند | ||
اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تلید ، فإنه متهم | اولا تلید بن سلیمان بنابرنقل ذهبی متهم به کذب می باشد در میزان الاعتدال - الذهبی - ج 2- ص 18امده است :. فهذا آفته تلید ، فإنه متهم بالکذب | ||
ایشان در میزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث می نویسد:تلید بن سلیمان [ ت ] | ایشان در میزان الاعتدال نیز ج 1 - ص 358در مورد سند این حدیث می نویسد:تلید بن سلیمان [ ت ] الکوفی الأعرج . عن عطاء بن السائب ، وعبد الملک بن عمیر . وعنه أحمد ، وابن نمیر . فمن مناکیره ....وقال النسائی : ضعیف –انتهی- | ||
ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاریخ | ثانیا بدلیل نقل ابی الحجاف از محمد بن عمرو الهاشمی روایت مرسل می باشد (رجوع کنید به التاریخ الکبیر ج 1 / ص 191 : در این قسمت از کتاب امده است :محمد بن عمرو الهاشمی عن زینب ، روى عنه أبو الجحاف حدیثه مرسل لم یصح ، إن لم یکن هذا هو الأول فلا أدری یعنی محمد بن عمرو بن الحسن .) | ||
بنابر این حدیث مذکورقابل استناد نیست . | بنابر این حدیث مذکورقابل استناد نیست . | ||
8-اخبرنا إبراهیم بن مخلد المعدل ، حدثنا محمد بن أحمد بن إبراهیم | 8-اخبرنا إبراهیم بن مخلد المعدل ، حدثنا محمد بن أحمد بن إبراهیم الحکیمی قال : حدثنا أحمد بن زهیر ، حدثنا الفضل بن غانم ، حدثنا سوار بن مصعب عن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری عن أم سلمة قالت : کانت لیلتی من رسول الله صلى الله علیه وسلم فأتته فاطمة ومعها علی فقال له النبی صلى الله علیه وسلم " أنت وأصحابک فی الجنة ، أنت وشیعتک فی الجنة ، إلا أن ممن یحبک قوما یضفزون الإسلام بألسنتهم یقرءون القرآن لا یجاوز تراقیهم ، لهم نبز یسمون الرافضة . فإذا لقیتهم فجاهدهم فإنهم مشرکون " قال : قلت یا رسول الله ما علامة ذلک فیهم ؟ قال : " یترکون الجمعة والجماعة ، ویطعنون فی السلف الأول "35 . | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
6 | 6 | ||
9-عبد الله بن محمد النشار أبو أحمدروى عن هشام بن عمارروى عنه محمد بن عیسی الرازی ومحمد بن علی بن الحسن العطوفی أخبرنا أبو الفتح نصر الله بن محمد الشافعی نا نصر بن إبراهیم لفظا أنا أبوالقاسم عبد الوهاب بن محمد العمری قراءة علیه نا أبو الحسن علی بن أحمد بنغسان نا أبو | 9-عبد الله بن محمد النشار أبو أحمدروى عن هشام بن عمارروى عنه محمد بن عیسی الرازی ومحمد بن علی بن الحسن العطوفی أخبرنا أبو الفتح نصر الله بن محمد الشافعی نا نصر بن إبراهیم لفظا أنا أبوالقاسم عبد الوهاب بن محمد العمری قراءة علیه نا أبو الحسن علی بن أحمد بنغسان نا أبو بکر أحمد بن الفضل بن جعفر الرامهرمزی نا أبو بکر الجیان نامحمد بن عیسی بن عیسی الرازی بالعقیق حدثنی أبو أحمد عبد الله بن محمدحدثنی هشام بن عمار نا الولید بن مسلم عن ثور بن یزید عن خالد بن معدان عن معاذ بن جبل قال : | ||
کنت مع رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) فی منزل أیوب الأنصاری قال فتلا رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) الآیة " یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا " فرأیت رسول الله ( صلى الله علیه وسلم ) قد تغرغرت یعنی عینیه فقلت یا رسول الله ما تفسیر هذه الآیة " یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا " فبکى حتى غشی علیه ثم أفاق فإذا هو ینتفض ویفیض عرقا ثم قلت یا رسول الله ما قوله " فتأتون ‹ أفواجا ) قال یا معاذ لقد سألتنی عن أمر عظیم وبکى حتى ظننت أنی قد أسأت إلى النبی ( صلى الله علیه وسلم ) ثم أقبل علی فقال یا معاذ هل تدری عمن سألت قلت اخبرنی یا رسول الله عن قوله " فتأتون أفواجا " قال إنک أول من سألنی عنها إذا کان یوم القیامة تجزأ أمتی عشرة أجزاء یحشرون على عشرة أفواج صنف على صورة القردة وصنف على صورة الخنازیر وصنف على صورة الکلاب وصنف على صورة الحمیر وصنف على صورة الذر وصنف على صورة البهائم وصنف على صورة السباع وصنف یحشرون على وجوههم وصنف رکبان وصنف مشاة .....قلت یا رسول الله فما الصنف الذین یحشرون على صورة الحمیر قال صنف من هذه الأمة یسمون الرافضة قلت یا رسول الله فما علامتهم قال إنهم مشرکون ینتحلون حبنا ویتبرأون من أبی بکر وعمر ویشتمونهما لهم نبز لا یرون جمعة ولا جماعة أولئک فی النار شر مکانا قلنا یا رسول الله ألیس هذه الأصناف مؤمنون قال یا معاذ ما نفعهم ایمانهم شیئا إذا ترکوا الإیمان وخالفوا ما جئت به أولئک لا تنالهم شفاعتی37 | |||
بررسی سند | بررسی سند | ||
10- عن علی رضی الله عنه قال : یخرج فی أخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، وینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وأیة | 10- عن علی رضی الله عنه قال : یخرج فی أخر الزمان قوم لهم نبز یقال لهم الرافضة یعرفون به ، وینتحلون شیعتنا ولیسوا من شیعتنا ، وأیة ذلک أنهم یشتمون أبا بکر وعمر أینما أدرکتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون 38این حدیث نظیر حدیث پنجم می باشد که بدلیل ارسالش مردود است | ||
11- عن أنس قال : قال رسول الله ص : أن الله اختارنی وأختار لی أصحابی فجعلهم أنصاری وجعلهم أصهاری وأنه سیجئ فی آخر الزمان قوم یبغضونهم ، ألا فلا | 11- عن أنس قال : قال رسول الله ص : أن الله اختارنی وأختار لی أصحابی فجعلهم أنصاری وجعلهم أصهاری وأنه سیجئ فی آخر الزمان قوم یبغضونهم ، ألا فلا تواکلوهم ولا تشاربهم ، ألا فلا تناکحهم ألا فلا تصلون معهم ولا تصلون علیهم ، 39 | ||
چند روایت نیز که مضامینش در روایات قبل امده است د ر کتاب الریاض النضره ذکر شده است :-عن ابن عمر رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة | چند روایت نیز که مضامینش در روایات قبل امده است د ر کتاب الریاض النضره ذکر شده است :-عن ابن عمر رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة یا علی أنت فی الجنة سیکون قوم یقال لهم الرافضة فإن أدرکتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون قال یا رسول الله ما علامة ذلک قال لا یرون جمعة ولا جماعة ویشتمون أبا بکر وعمر 40 | ||
13- عن علی رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی ألا | 13- عن علی رضی الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم لعلی ألا أدلک على عمل إذا فعلته کنت من أهل الجنة وإنک من أهل الجنة إنه سیکون بعدی أقوام یقال لهم الرافضة إذا أدرکتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون قال وآیة ذلک أنهم یسبون أبا بکر وعمر 41 | ||
14- وعن ابن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم | 14- وعن ابن عباس رضی الله عنهما قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم یکون فی اخر الزمان قوم یسمون الرافضة یرفضون الإسلام ویدعون مودة أهل بیتی فإذا لقیتموهم فاقتلوهم فإنهم مشرکون 42 . | ||
15- وعن فاطمة بنت محمد صلى الله علیه وسلم قالت نظر النبی صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال هذا فی الجنة وإن من شیعته قوما یلفظون الأسلام لهم نبز یسمون الرافضة من لقیهم فلیلعنهم أنه فإنهم | 15- وعن فاطمة بنت محمد صلى الله علیه وسلم قالت نظر النبی صلى الله علیه وسلم إلى علی فقال هذا فی الجنة وإن من شیعته قوما یلفظون الأسلام لهم نبز یسمون الرافضة من لقیهم فلیلعنهم أنه فإنهم مشرکون 43-عن أم سلمة بزیادة ولفظه قالت کان رسول الله صلى الله علیه وسلم عندی فقعدت إلیه فاطمة ومعها زوجها فرفع النبی صلى الله علیه وسلم إلیه رأسه وقال أنت وشیعتک فی الجنة إنه ممن یزعم أنه یحبک أقوام یصفون الإسلام ثم یرفضونه محمد ثلاث مرات یقرأون القرآن لا یجاوز تراقیهم یقولها ثلاثا یقال لهم الرافضة فإن أنت أدرکتهم فجاهدهم فإنهم مشرکون قال یا رسول الله فما العلامة فیهم قال لا یشهدون جمعة ولا جماعة ویطعنون فی السلف الأول44 | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه های قران کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قران کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود عده ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می گردند را لعن نموده است بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به انها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به انها را | 1- در مفهوم سب و شتم و فرق ا ن با لعن و نفرین با ید دقت نمود بنا براموزه های قران کریم سب و فحش دادن به هیچکس حتی به بت مشرکین نیزجایزنیست اما لعن که در برابردعا بوده و نوعی نفرین است درموارد متعدد در قران کریم ذکرشده است و خداوندمتعال خود عده ای را نظیر ظالمین و نیزکسانی را که موجب اذیت او و پیامبرش می گردند را لعن نموده است بنابر این باید بین سب و اهانت به برخی اصحاب و لعن و نفرین نسبت به انها فرق گذاشت وروایات رفض برفرض صحت سب به اصحاب را موجب شرک و کفردانسته است نه لعن و نفرین به انها را | ||
2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می شوند: | 2- روایات رفض چند طائفه هستند که مضامین برخی ازانها با یکدیگر قابل جمع نیستند –در برخی از این روایات امده است که فرقه رافضه در ا خر الزمان پیدا می شوند: | ||
عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : | عن ابن عباس قال : سمعت رسول الله صلى الله علیه وسلم یقول : یکون فی آخر الزمان قوم ینبزون الرافضة یرفضون الإسلام ویلفظونه فاقتلوهم فإنهم مشرکون45 | ||
در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفا تش می داند : | در برخی دیگر امده است که پیامبر ص زمان پیدایش این فرقه را بعد از وفا تش می داند : | ||
سیکون من بعدی الرافضة فإن وقعوا فی أیدیهم فاقتلوهم لکونهم من أهل الشرک إنهم یسبون أبا بکر ومن یفعل ذلک فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین .46 | |||
در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیکترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه می دانند :- تولد فی أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابی وتتبع أخطاءهم فلا وع سوهم ولا | در برخی دیگر از این روایات امده است که پیامبر ص نزدیکترین زمان را هنگام پیدایش فرقه رافضه می دانند :- تولد فی أقرب الأزمنة فرقة تسب أصحابی وتتبع أخطاءهم فلا وع سوهم ولا تناکحوهم ولا تسلموا علیهم علیهم لعنة الله ( عمدة الطالبین : ص ) .47 | ||
بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می گوییم | بعد از بیان سه طائفه از روایات مذکور می گوییم | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۱۳: | ||
مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می گوید | مولف کتاب دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 255 در این زمینه تحقیق جامعی کرده و می گوید | ||
..... فإذا | ..... فإذا کان المقصود بکلمة رافضة هم الغلاة ؟ فهؤلاء طوائف ، ..... فباعتبار أن الغلاة متعددون والمغالی فیه متعدد کذلک . وعلیه فمن الممکن حصرهم فی ثلاث فرق .الأولى الغلاة فی آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) : نمثل لهذه الفرقة ( بالخطابیة ) .....قال الإمام عبد الحسین شرف الدین الموسوی : " الخطابیة أصحاب أبی الخطاب محمد بن مقلاص الأجدع علیه وعلیهم لعنة الله والملائکة والناس أجمعین کان قبحه الله مغالیا فی الصادق ( علیه السلام ) فاسد العقیدة خبیث المذهب لا ریب فی کفره وکفر أصحابه وقد تبرأ منه الصادق ( علیه السلام ) ولعنه وأمر الشیعة بالبراءة منه . ولهذا الکافر بدع کثیرة : منها تأخیر صلاة المغرب حتى تستبین النجوم ، وقد نسب الجاهلون هذه البدعة إلینا على أنا نبرأ إلى الله منها وممن ابتدعها ، والذی نذهب إلیه أن أول وقت صلاة المغرب غروب الشمس من جمیع أفق المصلى ، ویتحقق ذلک بارتفاع الحمرة المشرقیة کما لا یخفى على من راجع فقهنا. | ||
ایشان می نویسد : اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند: | ایشان می نویسد : اگر مراد از رافضه غلاه هستند باید گفت اینان سه گروه هستند: | ||
گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند . | گروه اول : غلات نسبت به اهل بیت ع که مصداق بارز اینان فرقه خطابیه هستند براساس گفتار بزرگان شیعه نظیر سید شرف الدین اینان کافر بوده وامامان شیعه پیروانشان ر ا از انها تحذیر کرده اند . | ||
الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان : ونمثل لهذه الفرقة ( بالیزیدیة ) | الثانیة الغلاة فی آل معاویة بن أبی سفیان : ونمثل لهذه الفرقة ( بالیزیدیة ) کما جاء على لسان عبد الوهاب عبد اللطیف الأستاذ المساعد بکلیة أصول الدین بجامعة الأزهر الشریف ... | ||
گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز ان فرقه یزیدیه هستند. | گروه دوم غلات نسبت به خاندان معاویه که مصداق بارز ان فرقه یزیدیه هستند. | ||
الثالثه الغلاة فی أنفسهم : ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفیة من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محی الدین بن عربی | الثالثه الغلاة فی أنفسهم : ونمثل لهذا الفرقة ببعض غلاة الصوفیة من أصحاب الحلول والاتحاد ووحدة الوجود أمثال محی الدین بن عربی الکبریت الأحمر والحلاج وابن سبعین والصدر الرومی والعفیف التلمسانی وغیرهم وبما أن الحلول قریب من الاتحاد - فإذا اتهم أحدهم بأحدهما اتهم بالآخر - عبر أهل النظر والباحثون عن الفارق بینهم کل بما رآه مناسبا للبحث من بسط وایجاز2 | ||
گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند. | گروه سوم غلاتی هستند که در وجود خویش افکار غلو امیز داشته و ادعاهای عجیبی می کنند نظیر برخی از متصوفه و عرفا مثل ابن عربی و حلاج و... که قائل به وحدت وجود می باشند که در این موارد باید سخن محققان و اهل اندیشه را جستجو نمود که انان نسبت به این نوع تفکرات چه می گویند. | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
- وإن | - وإن کان المراد بکلمة رافضة الذین رفضوا خلافة الشیخین فی عصرهما أو فی عصر زید بن علی زین العابدین کما قیل فهذا سعد بن عبادة الصحابی الجلیل هو أول من رفض خلافة أبی بکر وعمر فلم یشهد لهما شورة ولا رأیا ولا جمعة ولا جماعة اگر مراد ازرافضه کسانی اند که زیربارخلافت شیخین نرفته و منکر خلافت انان شدند در اینصورت باید گفت اولین رافضی سعدبن عباده انصاری است که یکی از صحابه جلیل القدر پیامبرص می باشد چونایشان خلافت شیخین را به رسمیت نشناخت و در هیچیک از مراسم جمعی انان شرکت ننمود | ||
-قال : ابن قتیبة : " | -قال : ابن قتیبة : " فکان سعد لا یصلی بصلاتهم ولا یجمع بجمعتهم ولا یفیض بإفاضتهم ولو یجد علیهم أعوانا لصال بهم ولو تابعه أحد على قتالهم لقاتلهم ". فهل هذا الصحابی سعد بن عبادة رافضی عندکم ؟ وهل یرفض الإسلام کما زعمتم فی الحدیث الذی نحن فی صدده أم رضی الله عنه وأرضاه ، فإذا کان مرضیا عنه کما هو المعتقد فما الفرق بین رافضی ورافضی مع اتحاد الموجب فی مناط الحکم ؟ ولا حول ولا قوة إلا بالله . وإذا کان عجز الحدیث المشؤوم هذا نصه " فاقتلهم فإنهم مشرکون " فهل الشرک والقتل ینطبقان عندکم على سعد بن عبادة باعتباره أول رافضی بعد موت رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) ؟سپس ایشان از معتقدان به احادیث رفض سئوال می کند که: ایا بخودتان اجازه می دهید این صحابی بزرگ پیامبر ص را کافر و مشرک دانسته و او را مهدور الدم بدانید | ||
سپس درجواب می گوید : | سپس درجواب می گوید : | ||
أنا أجیب عن أخوانی أهل السنة - بالطبع لا ، سعد بن عبادة غیر رافضی وغیر | أنا أجیب عن أخوانی أهل السنة - بالطبع لا ، سعد بن عبادة غیر رافضی وغیر مشرک وغیر مهدور الدم بل من السابقین الأولین ورضی الله عنه أرضاه | ||
من از طرف برادران اهل سنت جواب می دهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود . | من از طرف برادران اهل سنت جواب می دهم خیر سعدبن معاذ رافضی و مشرک و مهدورالدم نبوده بلکه از سابقین و صحابه راستین پیامبر ص بود که خداوند از او راضی بود . | ||
خط ۲۳۹: | خط ۲۳۹: | ||
: | : | ||
فإذا | فإذا کان هذا کذلک عندکم فما بال عمر بن الخطاب اعتبر سعد بن عبادة رافضیا فقیض له المغیرة بن شعبة وقیل خالد بن الولید ورجلا آخر قیل هو محمد بن مسمة فقتلاه لیلا غیلة فهتف صاحب خالد ببیتین من الشعر على لسان الجن : - قد قتلنا سید الخزرج * سعد بن عبادة - - ورمیناه بسهمین * فلم نخطئ فؤاده - راجع أول الکتاب الحدیث الثانی ترى العجبایشان در ادامه معنای ر فض می گوید : | ||
.. وإن | .. وإن کان المقصود بکلمة رافضة الذین یحبون آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وینهلون من فیض علمهم ویحذون حذوهم ویقتفون أثرهم ویقتدون بهم ویتخذونهم مثلا أعلى لهم فهؤلاء هم المهتدون حیث نفذوا عهد الله وتمسکوا بوصیة رسول الله کما أخرج مسلم عن زید بن أرغم قال : ( قام رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) یوما خطیبا بماء یدعى خما بین مکة والمدینة فحمد الله وأثنى علیه ووعظ وذکر ثم قال : أما بعد أیها الناس فإنما أنا بشر یوشک أن یأتی رسول ربی فأجیب وأنا تارک فیکم ثقلین أولهما کتاب الله . . . وأهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی أذکرکم الله فی أهل بیتی ). وعلیه فکیف یذم رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) من التزم بالثقلین | ||
اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان انان هستند دراینصورت باید انان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند به عهد الهی بوده و عمل به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده اند. | اگر مراد از رافضه محبین اهل بیت ع و پیروان انان هستند دراینصورت باید انان را در زمره هدایت شدگان دانست چون اینا ن پایبند به عهد الهی بوده و عمل به وصیت پیامبر ص در تمسک به ثقلین نموده اند. | ||
.....وإن | .....وإن کان المراد من کلمة رافضة اتباع آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) الذین التزموا " بالمقروء " أی الکتاب والسنة " والقارئ " أی العترة المطهرة الذین عبر عنهما رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) بالثقلین وتبرؤا من کل تغییر وتبدیل مختلف الحدیث آمن عرضه ولأجله قام مداحو الملوک وتجار التملق أصحاب الطباع الخسیسة والضمائر الرخیصة بإیجاد حدیث الرفض المشؤوم وأمثاله لیستساغ لفراعنة الأمة وطواغیتها الإجهاز على اتباع آل محمد ( صلى الله علیه وآله وسلم ) وبالفعل قد حدث ذلک ، فراجع تاریخ أبناء النبوة واتباعهم مثل حجر بن عدی ورشید الهجری ومیثم الثمار وجوریة ابن مسهر وکمیل بن زیاد وقنبر وغیرهم من الصالحین . فأنت لا تکاد ترى شیعة علی بن أبی طالب إلا وهم یتلقون أشد أنواع العذاب فتارة بالتنکیل والاضطهاد وتارة بقطع الألسن من القفى وأخرى بالقتل والتشرید ورابعة بقطع الأیدی وسمل الأعین وخامسة بالصلب على جذوع النخل وما إلى غیر ذلک – انتهی - | ||
6- در برخی از احادیث رفض پیشگوئی از امری شده است که جریان گروه رافضه اخرالزمان اتفاق می افتد در حالی که بر اساس شواهد تاریخی و حدیثی که وجود دارد شیعه در زمان پیامبرص وجود داشته است که در اینجا چند نمونه از ان را بیان می کنیم | 6- در برخی از احادیث رفض پیشگوئی از امری شده است که جریان گروه رافضه اخرالزمان اتفاق می افتد در حالی که بر اساس شواهد تاریخی و حدیثی که وجود دارد شیعه در زمان پیامبرص وجود داشته است که در اینجا چند نمونه از ان را بیان می کنیم | ||
خط ۲۶۸: | خط ۲۶۸: | ||
17- اگر سب و لعن برخی از صحابه – خلیفه اول و دوم - موجب کفر و شرک است چرا پیامبر ص به خلافت این دو تنصیص نفرمود که بین امتش چنین اختلاف و فتنه عظیمی ایجاد نشود فتنه ای که بر اساس نص قران کریم بمراتب از قتل مهمتر بوده که در اثر ان تا کنون خسارات فراوانی متوجه جوامع اسلامی شده است | 17- اگر سب و لعن برخی از صحابه – خلیفه اول و دوم - موجب کفر و شرک است چرا پیامبر ص به خلافت این دو تنصیص نفرمود که بین امتش چنین اختلاف و فتنه عظیمی ایجاد نشود فتنه ای که بر اساس نص قران کریم بمراتب از قتل مهمتر بوده که در اثر ان تا کنون خسارات فراوانی متوجه جوامع اسلامی شده است | ||
18- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقران کریم امده است مشروط به ان است که نقض نگردد از این رو درسوره فتح ایه 9پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است : | 18- رضایت خداوند ازصحابه (مهاجرین و انصار )که درقران کریم امده است مشروط به ان است که نقض نگردد از این رو درسوره فتح ایه 9پذیرش بیعت صحابه با پیامبرص (بیعت الشجره ) و رضوان الهی ازانان مشروط به عدم النکث شده است : | ||
إن الذین | إن الذین یبایعونک إنما یبایعون الله ید الله فوق أیدیهم فمن نکث فإنما ینکث على نفسه ومن أوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه أجرا عظیما | ||
دراینجا باید گفت :نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را می گیرد به ان حضرت گفته می شود که بسیاری از انان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند : | دراینجا باید گفت :نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ اسلام نشان می دهد که برخی از صحابه پیامبرص متاسفانه نقض عهد نموده وحتی مرتدشدند چنانکه طبق بر خی از احادیثی که از منابع معتبراهل سنت نظیر صحیح مسلم و بخاری نقل شده است در قیامت انگاه که سراغ اصحابش را می گیرد به ان حضرت گفته می شود که بسیاری از انان به جاهلیت سابقشان برگشت ه و از شریعتت دور شدند : | ||
عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال | عن ابن عباس رضی الله عنهما عن النبی صلى الله علیه وسلم قال إنکم تحشرون حفاةعراة غرلا ثم قرأ کما بدأنا أول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین وأول من یکسى یوم القیامة إبراهیم وان أناسا من أصحابی یؤخذ بهم ذات الشمال | ||
فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهمصحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110 | فأقول أصحابی أصحابی فیقال انهم لم یزالوا مرتدین على أعقابهم منذ فارقتهمصحیح البخاری - البخاری - ج 4 - ص 110 | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۸۰: | ||
در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | در اینکه ایا سب و شتم صحابه موجب کفر است یا خیر باید گفت: | ||
اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل می نویسد: | اولا سب و شتم بر اساس اموزه های قرانی مطلقا حتی به بت های بت پرستان جایز نیست( اری لعن و نفرین بر ظالمین و کافران و منافقین یکی از اموزه های قرانی است که منطبق بر ادله عقلی نیز می باشد ) اما این که این عمل سبب کفر گردد باید گفت اگر سب به صحابه فقط به دلیل صحابی بودنشان باشد شکی نیست که موجب کفر خواهد بود چون این عمل در واقع اهانت به پیامبرص خواهد بود اما اگر به این عنوان نباشد گر چه عمل حرامی است اما نمی توان حکم به کفر چنین کسی نمود چون مستلزم انکار رکنی از ارکان دین نشده است در این زمینه ایه الله صافی در مجموعة الرسائل می نویسد: | ||
. ولا یخفى انه لو | . ولا یخفى انه لو کان فی من ینتحل دین الاسلام من سب بعض الصحابة أو غیرهم من المسلمین عناد لله ورسوله فلا شک فی کفره ، وأما إذا کان الساب جاهلا أو أوردته الشبهة ذلک المورد یکون على ما صرح به ابن حزم معذورا | ||
اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود | اگر کسی که در پوشش اسلام به صحابه یا سایر مسلمین اهانت می کنداز روی عناد به خداوند و رسولش باشد شکی در کفر او نیست اما اگر این عمل از روی جهل یا القای شبهه ای در ذهنش ب اشد بنا بر سخن ابن حزم معذور خواهد بود | ||
خط ۲۸۶: | خط ۲۸۶: | ||
سپس از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می کند که : | سپس از قول برخی عالمان اهل سنت نقل می کند که : | ||
. وعن الأوزاعی انه قال : لئن نشرت لا أقول | . وعن الأوزاعی انه قال : لئن نشرت لا أقول بتکفیر أحد من أهل الشهادتین ، وعن صاحب الاختیار : اتفق الأئمة على تضلیل أهل البدع أجمع وتخطئهم ، وسب أحد من الصحابة وبغضه لا یکون کفرا لکن یضلل ، وعن صاحب فتح القدیر : انه قطع بعدم کفر من یکفر الصحابة ویسبهم ، وذکر ان ما وقع فی کلام أهل المذهب فی تکفیرهم لیس من کلام الفقهاء الذین هم المجتهدون انما هو من کلام غیرهم . وصرح ابن حجر فی الصواعق بان مذهبه فیمن لعن انه لا یکفر بذلک اوزاعی می گوید اگر مرا تهدید به اعدام هم کنند هیچگاه حکم به تکفیر حتی یک نفر در صورتی که اظهار شهادتین کند نخواهم کرد و مولف کتاب الاختیار می گوید : همه امامان اهل سنت بر گمراهی اهل بدعت اجماع دارند اما سب و بغض صحابه را موجب کفر ندانسته وفقط چنین شخصی را گمراه می دانند و مولف فتح القدیر می گوید : کسی که صحابه را کافر دانسته یا به انان سب می کند قطعا کافر نخواهد بود و کسانی که حکم به کفر اینان نموده اند در زمره مجتهدان نیستند و ابن حجر نیز در الصواعق لعن کننده به صحابه را کافر نمی داند | ||
ایشان در ادامه می نویسد : | ایشان در ادامه می نویسد : | ||
. ولو سردنا | . ولو سردنا الکلام فی نقل فتاوى اعلام أهل السنة فی ذلک خرجنا عن طریق الایجاز ، ومقتضى کلام غیر واحد من هؤلاء ان الساب لا یکفر ، وان کان متعمدا فی ذلک ، عالما بحرمته ، مثل ان یسبه لمناقشة وقعت بینهما اگر بخواهیم همه فتاوای فقیها ن اهل سنت را ذکر کنیم از حالت اختصار خارج شده اما اجمالا می گوئیم مقتضای کلام بسیاری از انان است که ساب به صحابه کافر نخواهد بود حتی اگر عملش از روی عمد و علم به حرمت ان باشد | ||
ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل می کند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است اینا حتی خوارج را کافر می دانند بنابر این بطریق اولی پیرو ان مذهبی که شعار اهلبیت را می دهد مسلمان خواهند 45 | ایشان در ادامه مستند گفتار این فقیهان را از احادیث نبوی بیان کرده و در ادامه ازبزرگان اهل سنت نقل می کند که قول به عدم کفر ساب به صحابه و مسلم بودن کسی که اظهار شهادتین نموده و به ارکان خمسه دین اعتقاد دارد مورد اتفاق همه فقیهان اهل سنت است اینا حتی خوارج را کافر می دانند بنابر این بطریق اولی پیرو ان مذهبی که شعار اهلبیت را می دهد مسلمان خواهند 45 | ||
- ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاء الدین) در | - ابن عابدین از عالمان اهل سنت ( علاء الدین) در تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581می نویسد : | ||
.......والحاصل : أن | .......والحاصل : أن الحکم بالکفر على ساب الشیخین أو غیرهما من الصحابة مطلقا قول ضعیف لا ینبغی الافتاء به ولا التعویل علیه کما حققه سیدی الوالد رحمه الله تعالى فی کتابه تنبیه الولاة والحکام فراجعه 46. ‹ | ||
خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد | خلاصه انکه حکم به کفر کسی که به شیخین یا دیگر صحابه سب می کند قول ضعیفی است و شایسته نیست کسی چنین فتوایی بدهد و اعتماد به چنین فتوایی نیزنباید کرد | ||
نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه می نویسد : | نووی در شرح مسلم در باب تحریم سب الصحابه می نویسد : | ||
باب تحریم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی | باب تحریم سب الصحابة ...... واعلم أن سب الصحابة رضی الله عنهم حرام من فواحش المحرمات سواء من لابس الفتن منهم وغیره لأنهم مجتهدون فی تلک الحروب متأولون کما أوضحناه فی أول فضائل الصحابة من هذا الشرح قال القاضی وسب أحدهم من المعاصی الکبائر ومذهبنا ومذهب الجمهور انه یعزر ولا یقتل - انتهی –47 سب صحابه بطور مطلق از محرمات و گناه کبیره بوده و کسی که مرتکب ان بشود تعزیر شده ولی کشته نخواهد شد. | ||
بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست | بنابر این حکم به کفر و قتل ساب الصحابه طبق این گفتار جایز نیست | ||
خط ۳۰۵: | خط ۳۰۵: | ||
اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل می کند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است : | اما برخی از عالمان اهل سنت در این زمینه ارای دیگری دارند چنانکه در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 از قول برخی اهل سنت نقل می کند که ساب الصحاب ه مطلقا حتی سب و شتم افرادی مثل عمروعاص موجب کفر شده و چنین شخصی قتلش لازم و واجب است : | ||
...... وقال القاضی أبو یعلى : الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن | ...... وقال القاضی أبو یعلى : الذی علیه الفقهاء فی سب الصحابة إن کان مستحلا لذلک کفر ، وإن لم یکن مستحلا فسق ولم یکفر ، سواء کفرهم أو طعن فی دینهم مع إسلامهم وقد قطع طائفة من الفقهاء من أهل الکوفة وغیرهم بقتل من سب الصحابة وکفر الرافضة . وقال أبو بکر بن عبد العزیز فی المقنع : فأما الرافضی فإن کان یسب فقد کفر فلا یزوج . وقال الشیخ علاء الدین أبو الحسن الطرابلسی الحنفی فی [ معین الحکام فیما یتردد بین الخصمین من الأحکام ] ص 187 : من شتم أحدا من أصحاب النبی علیه السلام أبا بکر أو عمر أو عثمان أو علیا أو معاویة أو عمرو بن العاص فإن قال : کانوا على ضلال وکفر . قتل وإن شتمهم بغیر هذا من مشاتمة الناس نکل نکالا شدیدا . | ||
ایشان در ادامه از ذهبی نقل می کند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار ایات الهی در مدح صحابه برمی گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد می کند 48 - | ایشان در ادامه از ذهبی نقل می کند که ساب به صحابه از دین الهی خارج شده و عملش به انکار ایات الهی در مدح صحابه برمی گردد و انگاه به روایاتی در این باب استشهاد می کند 48 - | ||
احادیثی نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49 | احادیثی نیزدراین رابطه در برخی منابع اهل سنت امده است49 | ||
خط ۳۶۰: | خط ۳۶۰: | ||
30- همان | 30- همان | ||
31- دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 253 - 260 | 31- دفاع من وحی الشریعة ضمن دائرة السنة والشیعة ص 253 - 260 | ||
32- | 32- کنز العمال - المتقی الهندی - ج 11 - ص 325 | ||
33- مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 10 - ص 22 | 33- مجمع الزوائد - الهیثمی - ج 10 - ص 22 | ||
34- میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358 | 34- میزان الاعتدال - الذهبی - ج 1 - ص 358 | ||
7- 35- تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 353 | 7- 35- تاریخ بغداد - الخطیب البغدادی - ج 12 - ص 353 | ||
36-(رک به تاریخ الذهبی ج1ص153و بحر الدم (فی من مدحه أحمد أو ذمه) - یوسف بن المبرد - ص 71در این کتاب امده است :سوار بن مصعب شیخ أبی جهم : قال أحمد : | 36-(رک به تاریخ الذهبی ج1ص153و بحر الدم (فی من مدحه أحمد أو ذمه) - یوسف بن المبرد - ص 71در این کتاب امده است :سوار بن مصعب شیخ أبی جهم : قال أحمد : متروک الحدیث . وقال فی روایة المروذی : لیس بشئ .) | ||
37- تاریخ مدینة دمشق - ابن | 37- تاریخ مدینة دمشق - ابن عساکر - ج 32 - ص 383 | ||
خط ۳۸۱: | خط ۳۸۱: | ||
- رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415: | - رک به: مجموعة الرسائل - - ج 2 - ص 413 – 415: | ||
...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه - : إذا | ...... وقد قال رسول الله صلى الله علیه وآله فی حدیث أخرجه البخاری فی صحیحه - : إذا حکم الحاکم فاجتهد ثم أصاب فله اجران ، وإذا حکم فاجتهد ثم أخطأ فله اجر . وهذا ابن حزم یقول فی کتابه الفصل : وذهبت طائفة إلى أنه لا یکفر ولا یفسق مسلم بقول قاله فی اعتقاد أو فتیا ، وان کل من اجتهد فی شئ من ذلک فدان بما رأى أنه الحق فإنه مأجور على کل حال ، وان أصاب فاجران وان أخطأ فاجر واحد ( قال ) وهذا قول ابن أبی لیلى وأبی حنیفة ، والشافعی وسفیان الثوری ، وداود بن علی ، وهو قول کل من عرفنا له قولا فی هذه المسألة من الصحابة لا نعلم منهم خلافا فی ذلک أصلا . وقال الفاضل النبهانی فی أوائل کتاب ( شواهد الحق ) على ما حکى عنه : اعلم انى لا اعتقد ولا أقول بتکفیر أحد من أهل القبلة لا الوهابیة ولا غیرهم ، وکلهم مسلمون تجمعهم مع سائر المسلمین کلمة التوحید والایمان بسیدنا محمد صلى الله علیه وآله ، وما جاء من دین الاسلام . وبالغ فی ذلک الشیخ أبو طاهر القزوینی على ما حکى عنه فی کتابه ( سراج العقول ) فقال باثبات الاسلام لکل فرد من أهل القبلة ، وجزم بنجاة الجمیع من کل فرق الاسلام ، وحکى عن شیخ السادة الحنفیة ابن عابدین فی باب المرتد من کتاب الجهاد ص 302 انه حکم قاطعا باسلام من یتأول فی سب الصحابة ، مصرحا بان القول بتکفیر المتأولین فی ذلک مخالف لاجماع الفقهاء . وقد أسلفنا فی بعض المباحث السابقة مقالة ابن حزم فیمن سب أحدا من الصحابة ، وما قال فی تکفیر عمر بحضرة النبی صلى الله علیه حاطبا ، وهو صحابی مهاجری بدری. وأضف إلى جمیع ذلک کله النصوص الکثیرة المخرجة فی الصحاح الستة الحاکمة على أهل الأرکان الخمسة بالاسلام ودخول الجنة ، وإذا کان الخوارج الذین استحلوا دما المسلمین ، وکفروا الصحابة ، وحاربوا أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام ، ونص النبی صلى الله علیه وآله على أنهم یمرقون من الدین کما یمرق السهم من الرمیة ثم لا یعودون فیه ، وانهم شر الخلق والخلیقة ، وطوبى لمن قتلهم وقتلوه ، عند أهل السنة من المسلمین والمعذورین فی مذهبهم ، فغیرهم ممن تمسکوا بالثقلین وتمذهبوا بمذاهب أهل البیت أعدال الکتاب ، واقتفوا أثرهم واهتدوا بهدیهم أولى بذلک –انتهی | ||
- | - | ||
46- | 46- تکملة حاشیة رد المحتار) - ج 1 - ص 580 – 581 | ||
47- شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94 | 47- شرح مسلم ج 16 - ص 92 – 94 | ||
48- رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 –269:الذهبی فی | 48- رک به الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 –269:الذهبی فی کتاب " الکبائر " ص 233 منها : سب أحد من الصحابة وقال فی ص 235 : فمن طعن فیهم أو سبهم فقد خرج من الدین ، ومرق من ملة المسلمین لأن الطعن لا یکون إلا عن اعتقاد مساویهم ، وإضمار الحقد فیهم ، وإنکار ما ذکره الله فی کتابه من ثنائه علیهم وما لرسول الله صلى الله علیه وسلم من ثنائه علیهم وفضائلهم ومناقبهم وحبهم ولأنهم أرضى الوسائل من المأثور والوسائط من المنقول والطعن فی الوسائط طعن فی الأصل والازدراء بالناقل ازدراء بالمنقول : هذا ظاهر لمن تدبره وسلم من النفاق ومن الزندقة والالحاد فی عقیدته ، وحسبک ما جاء فی الأخبار والآثار من ذلک کقول النبی صلى الله علیه وسلم : إن الله اختارنی واختار لی أصحابا فجعل لی منهم وزراء وأنصارا وأصهارا فمن سبهم فعلیه لعنة الله والملائکة والناس أجمعین لا یقبل الله منه یوم القیامة صرفا ولا عدلا –انتهی | ||
49-- نظیر : محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : " | 49-- نظیر : محب طبری در الریاض النضرة ازپیامبر ص نقل می کند که ان حضرت فرمود : " کنت أنا وأبو بکر وعمر وعثمان وعلی أنوارا على یمین العرش قبل أن یخلق آدم بألف عام ، فلما خلق أسکناه ظهره ، ولم نزل ننتقل فی الأصلاب الطاهرة إلى أن نقلنی الله إلى صلب عبد الله ، ونقل أبا بکر إلى صلب أبی قحافة ، ونقل عمر إلى صلب الخطاب ، ونقل عثمان إلى صلب عفان ، ونقل علیا إلى صلب أبی طالب ، ثم اختارهم لی ، فجعل أبا بکر صدیقا ، وعمر فاروقا ، وعثمان ذا النورین ، وعلیا وصیا ، ومن سب أصحابی فقد سبنی ومن سبنی فقد سب الله ، ومن سب الله أکبه فی النار على منخره - انتهی -"- در کتاب الغدیر – علامه أمینی - ج 10 - ص 268 – 269 امده است : | ||
...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید ، قال محمد بن یوسف الفریابی : سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا | ...... ولهم فی سب الشیخین وعثمان تصویب وتصعید ، قال محمد بن یوسف الفریابی : سئل " القاضی أبو یعلى " عمن شتم أبا بکر ؟ قال : کافر . قیل : فیصلى علیه ؟ قال : لا . وسأله کیف یصنع به وهو یقول : لا إله إلا الله ؟ قال : لا تمسوه بأیدیکم ادفعوه بالخشب حتى تواروه فی حفرته . .....وقال ابن تیمیة فی " الصارم المسلول " ص 581 : قال إبراهیم النخعی کان یقال شتم أبی بکر وعمر من الکبائر . وکذلک قال أبو إسحاق السبیعی : شتم أبی بکر و عمر من الکبائر التی قال الله تعالى : إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه . وقتل عیسی بن جعفر بن محمد لشتمه أبا بکر وعمر وعائشة وحفصة بأمر المتوکل على الله . قاله ابن کثیر فی تاریخه 10 : 324 . وفی " الصارم المسلول " ص 576 : قال أحمد فی روایة أبی طالب فی الرجل یشتم عثمان : هذا زندقة . هب أن هذه الفتاوى المجردة من مسلمات الفقه ، ولیس للباحث أن یناقش أصحابها الحساب ، ویطالبه –انتهی - | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} |