۸۷٬۷۷۵
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) (←پانویس) |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
===1. ایمان به خدا و توحید=== | ===1. ایمان به خدا و توحید=== | ||
اما نخستین شاخصه تمدن نوین اسلامی «ایمان به خدا و توحید» است. قرآن در این باره میفرماید: | اما نخستین شاخصه تمدن نوین اسلامی «ایمان به خدا و توحید» است. قرآن در این باره میفرماید: | ||
«شهد الله أنه لا إله إلا هو | «شهد الله أنه لا إله إلا هو والملائکة وأولوا العلم قائماً بالقسط لا إله إلا هو العزیز الحکیم» <ref>(آل عمران(3): 18)</ref> | ||
مهمترین شعار پیامبران الهی، وحدانیت و توحید بوده است. <ref>(نحل (16): 36)</ref> ، و خداوند بیشترین هزینه را برای معرفی خود انجام داده است. در این باره آیات پرشماری در قرآن آمده است که ذکر آنها خارج از ظرفیت این مقاله است. اما تحلیل همهی آنها این است که باور افراد جامعه در ایمان به خدا، آنان را در یک نقطه گرد هم میآورد و در چنین فرصتی ساختن جامعه متمدن یا تمدنسازی یک جامعه، به سهولت اتفاق خواهد افتاد، زیرا تمام ظرفیتهای ذهنی و مادی افراد جامعه به یک سو سوق داده خواهد شد. | مهمترین شعار پیامبران الهی، وحدانیت و توحید بوده است. <ref>(نحل (16): 36)</ref> ، و خداوند بیشترین هزینه را برای معرفی خود انجام داده است. در این باره آیات پرشماری در قرآن آمده است که ذکر آنها خارج از ظرفیت این مقاله است. اما تحلیل همهی آنها این است که باور افراد جامعه در ایمان به خدا، آنان را در یک نقطه گرد هم میآورد و در چنین فرصتی ساختن جامعه متمدن یا تمدنسازی یک جامعه، به سهولت اتفاق خواهد افتاد، زیرا تمام ظرفیتهای ذهنی و مادی افراد جامعه به یک سو سوق داده خواهد شد. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
دومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «معرفت» است. منظور از معرفت که پس از ایمان به خدا قرار دارد، آن است که باور انسان به خداوند نباید کورکورانه باشد، بلکه باید ناشی از حسی قریب و سرشار از نشانهها و ادله قانعکننده باشد، هرچند ممکن است شناخت مذکور دارای شدت و ضعف باشد. در جامعه متمدن اسلامی، انسانهای با معرفت و همراه با شناخت کافی زندگی میکنند، و معارف غیر اسلامی چون قانع کننده نیستند محکوم به بطلان هستند. قرآن در جاهای متعدد ارزش معرفت را یادآوری میکند: | دومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «معرفت» است. منظور از معرفت که پس از ایمان به خدا قرار دارد، آن است که باور انسان به خداوند نباید کورکورانه باشد، بلکه باید ناشی از حسی قریب و سرشار از نشانهها و ادله قانعکننده باشد، هرچند ممکن است شناخت مذکور دارای شدت و ضعف باشد. در جامعه متمدن اسلامی، انسانهای با معرفت و همراه با شناخت کافی زندگی میکنند، و معارف غیر اسلامی چون قانع کننده نیستند محکوم به بطلان هستند. قرآن در جاهای متعدد ارزش معرفت را یادآوری میکند: | ||
«هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون». <ref>(زمر(39): 9)</ref> | «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون». <ref>(زمر(39): 9)</ref> | ||
«وما یعلم تأویله إلا الله والراسخون فی العلم یقولون آمنا به | «وما یعلم تأویله إلا الله والراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا وما یذکر إلا أولوا الالباب». <ref>(آل عمران(3): 7)</ref> | ||
«والله | «والله أخرجکم من بطون أمهاتکم لا تعلمون شیئاً وجعل لکم السمع والابصار والافئدة لعلکم تشکرون». <ref>(نحل(16): 78)</ref> | ||
«قل هل یستوی الاعمى والبصیر أفلا | «قل هل یستوی الاعمى والبصیر أفلا تتفکرون». <ref>(انعام(6): 50)</ref> | ||
«مثل الفریقین | «مثل الفریقین کالأعمى والأصم والبصیر والسمیع هل یستویان مثلاً أفلا تذکرون». <ref>(هود(11): 24)</ref> | ||
تأکید قرآن در نابرابری عالم و جاهل، حاکی از جایگاه بلند معرفت در تمدنسازی نوین اسلامی است. بدیهی است در این آیات منظور از تقابل میان علم و عدم علم، أعمی و بصیر، أصم و سمیع، تقابل میان انسانهای با معرفت و بی معرفت است. از همینرو خداوند به پیامبرش امر میکند که از درگاه الهی، افزایش علم و معرفت را طلب کند. <ref>(طه(20): 114)</ref> ، و علمی که پیامبر از خداوند طلب میکند همان معرفت و شناخت الهی است، که موجب خشوع و تواضع در برابر خداوند میگردد. <ref>(اسراء (17): 107)</ref> | تأکید قرآن در نابرابری عالم و جاهل، حاکی از جایگاه بلند معرفت در تمدنسازی نوین اسلامی است. بدیهی است در این آیات منظور از تقابل میان علم و عدم علم، أعمی و بصیر، أصم و سمیع، تقابل میان انسانهای با معرفت و بی معرفت است. از همینرو خداوند به پیامبرش امر میکند که از درگاه الهی، افزایش علم و معرفت را طلب کند. <ref>(طه(20): 114)</ref> ، و علمی که پیامبر از خداوند طلب میکند همان معرفت و شناخت الهی است، که موجب خشوع و تواضع در برابر خداوند میگردد. <ref>(اسراء (17): 107)</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
سومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «جهاد در راه خدا» است. بسیاری از آیات قرآن، جهاد در راه خدا را به عنوان فریضه الهی <ref>(بقره(2): 216)</ref> ، و مجاهدان در راه خدا را انسانهای برگزیده <ref>(حج (22): 78)</ref> ، و برخوردار از اجر عظیم <ref>(نساء (4): 95)</ref> ، و دارای عمل کافی <ref>(احزاب (33): 25)</ref> معرفی کرده است. | سومین شاخصه تمدن نوین اسلامی «جهاد در راه خدا» است. بسیاری از آیات قرآن، جهاد در راه خدا را به عنوان فریضه الهی <ref>(بقره(2): 216)</ref> ، و مجاهدان در راه خدا را انسانهای برگزیده <ref>(حج (22): 78)</ref> ، و برخوردار از اجر عظیم <ref>(نساء (4): 95)</ref> ، و دارای عمل کافی <ref>(احزاب (33): 25)</ref> معرفی کرده است. | ||
و در مقابل، فرار از جهاد را اطاعت از کافران <ref>(فرقان (25): 52)</ref> ، انسانهای شبیه مرده <ref>(محمد (47): 20)</ref> ، فاسق <ref>(توبه (9): 24)</ref> ، و نابرابر با مجاهدان <ref>(نساء (4): 95)</ref> به شمار آورده است. | و در مقابل، فرار از جهاد را اطاعت از کافران <ref>(فرقان (25): 52)</ref> ، انسانهای شبیه مرده <ref>(محمد (47): 20)</ref> ، فاسق <ref>(توبه (9): 24)</ref> ، و نابرابر با مجاهدان <ref>(نساء (4): 95)</ref> به شمار آورده است. | ||
«وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله | «وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم». <ref>(انفال (8): 60)</ref> | ||
===4. عدالت=== | ===4. عدالت=== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
===5.اخلاق=== | ===5.اخلاق=== | ||
پنجمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «اخلاق» است. برخورداری از مکارم اخلاق در جامعه نبوی که تتمیم آن از وظایف اصلی پیامبر اسلام(ص) بوده است <ref>(بیهقی، 1424ق، ج10ص323)</ref> ، از عناصر کلیدی تمدن نوین اسلامی است. در آیاتی از قرآن، نسبت به اخلاق و تزکیه نفوس تأکید شده است <ref>(بقره(2):129؛ (آل عمران(3):164)؛ (جمعه(62):2)</ref>؛ به همین دلیل خداوند این منت را بر مؤمنین نهاد که در میان آنان پیامبری از جنس خودشان برگزیند که آیات خدا را بر آنان بخواند و آنها را پاک گرداند: | پنجمین شاخصه تمدن نوین اسلامی «اخلاق» است. برخورداری از مکارم اخلاق در جامعه نبوی که تتمیم آن از وظایف اصلی پیامبر اسلام(ص) بوده است <ref>(بیهقی، 1424ق، ج10ص323)</ref> ، از عناصر کلیدی تمدن نوین اسلامی است. در آیاتی از قرآن، نسبت به اخلاق و تزکیه نفوس تأکید شده است <ref>(بقره(2):129؛ (آل عمران(3):164)؛ (جمعه(62):2)</ref>؛ به همین دلیل خداوند این منت را بر مؤمنین نهاد که در میان آنان پیامبری از جنس خودشان برگزیند که آیات خدا را بر آنان بخواند و آنها را پاک گرداند: | ||
«لقد من الله على المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم یتلو علیهم آیاته | «لقد من الله على المؤمنین إذ بعث فیهم رسولاً من أنفسهم یتلو علیهم آیاته ویزکیهم ویعلمهم الکتاب والحکمة وإن کانوا من قبل لفی ضلال مبین». <ref>(آل عمران(3): 164)</ref> | ||
پس از ارسال رسولان الهی، قطعاً مظهر فضائلِ اخلاقیِ همهی پیامبران، رسول گرامی اسلام است، و با آمدن او نیکوترین و برجستهترین روحیات اخلاقی جامعه نبوی، تبلور یافته، و اینگونه جامعه متمدن اسلامی شکل گرفته است. از اینرو قرآن پیامبر اسلام را دارای خلقی عظیم معرفی کرده <ref>(قلم(68): 4)</ref> ، و این خلق عظیم را از رحمت خداوند دانسته است. <ref>(آل عمران(3): 159)</ref> | پس از ارسال رسولان الهی، قطعاً مظهر فضائلِ اخلاقیِ همهی پیامبران، رسول گرامی اسلام است، و با آمدن او نیکوترین و برجستهترین روحیات اخلاقی جامعه نبوی، تبلور یافته، و اینگونه جامعه متمدن اسلامی شکل گرفته است. از اینرو قرآن پیامبر اسلام را دارای خلقی عظیم معرفی کرده <ref>(قلم(68): 4)</ref> ، و این خلق عظیم را از رحمت خداوند دانسته است. <ref>(آل عمران(3): 159)</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
قرآن کریم بر اساس همین مبنا، در چند جا به مباحث اقتصاد و تأمین نیازهای افراد جامعه اسلامی از دو زاویه پرداخته است. نخست سفارشاتی در باب معاملات کرده تا جامعه اسلامی از جانب اقتصاد متضرر نگردد، و سپس به جنبههای مادی انسان اشاره نموده تا فردی که در جامعه اسلامی حضور دارد با تأمین نیازهای مادیاش، با نشاط و عملکردی سازنده داشته باشد. | قرآن کریم بر اساس همین مبنا، در چند جا به مباحث اقتصاد و تأمین نیازهای افراد جامعه اسلامی از دو زاویه پرداخته است. نخست سفارشاتی در باب معاملات کرده تا جامعه اسلامی از جانب اقتصاد متضرر نگردد، و سپس به جنبههای مادی انسان اشاره نموده تا فردی که در جامعه اسلامی حضور دارد با تأمین نیازهای مادیاش، با نشاط و عملکردی سازنده داشته باشد. | ||
از زاویه نخست در طولانیترین آیه قرآن، اولاً وام دادن به نیازمندان و تولیدکنندگانی که موجب رونق اقتصاد در جامعه میگردند را تأیید کرده، و ثانیاً سفارشاتی در باره پرداخت وام بیان میکند: | از زاویه نخست در طولانیترین آیه قرآن، اولاً وام دادن به نیازمندان و تولیدکنندگانی که موجب رونق اقتصاد در جامعه میگردند را تأیید کرده، و ثانیاً سفارشاتی در باره پرداخت وام بیان میکند: | ||
«یا أیها الذین آمنوا إذا تداینتم بدین إلى أجل مسمى | «یا أیها الذین آمنوا إذا تداینتم بدین إلى أجل مسمى فاکتبوه ولیکتب بینکم کاتب بالعدل ...». <ref>(بقره(2): 282)</ref> | ||
در این آیه خداوند به ما میآموزد که تنظیم قراردادهای اقتصادی بر مبنای سفارشات یادشده در آیهی دِین، اختلافات را در جامعه کاهش داده، و به دنبال آن بخشی از مرافعات قضایی فروکش خواهد کرد. | در این آیه خداوند به ما میآموزد که تنظیم قراردادهای اقتصادی بر مبنای سفارشات یادشده در آیهی دِین، اختلافات را در جامعه کاهش داده، و به دنبال آن بخشی از مرافعات قضایی فروکش خواهد کرد. | ||
همچنین در باب معاملات و عقود اسلامی<ref>(مائده(5): 1)</ref> نظیر: رهن<ref>(بقره(2): 283)</ref> ، بیع<ref>(بقره(2): 275 ؛ نساء(4): 29 ؛ جمعه(62): 9)</ref> ، ربا<ref>(بقره(2): 275)</ref> ، نکاح<ref>(نساء(4): 24)</ref> و صلح<ref>(نساء(4): 128)</ref> ، که بیشترین کاربرد را در جامعه اسلامی دارند، احکام ویژهای جعل نموده است. | همچنین در باب معاملات و عقود اسلامی<ref>(مائده(5): 1)</ref> نظیر: رهن<ref>(بقره(2): 283)</ref> ، بیع<ref>(بقره(2): 275 ؛ نساء(4): 29 ؛ جمعه(62): 9)</ref> ، ربا<ref>(بقره(2): 275)</ref> ، نکاح<ref>(نساء(4): 24)</ref> و صلح<ref>(نساء(4): 128)</ref> ، که بیشترین کاربرد را در جامعه اسلامی دارند، احکام ویژهای جعل نموده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
البته این پیوند همانند مقدمه و ذیالمقدمه است یعنی معاش مقدمه برای معاد است و هدف نیست، و این مقدمه میتواند از نوع تأمین حیات جسمی<ref>(کلینی، 1363ش، ج6ص286)</ref> ، یا از نوع تأمین حیات فکری<ref>(فیض الاسلام، حکمت 319ص1238)</ref> ، یا از نوع تأمین حیات اعتقادی<ref>(همان، حکمت319ص1238)</ref> ، و یا از نوع تأمین حیات دینی<ref>(کلینی، 1363ش، ج5ص73)</ref> ، باشد. | البته این پیوند همانند مقدمه و ذیالمقدمه است یعنی معاش مقدمه برای معاد است و هدف نیست، و این مقدمه میتواند از نوع تأمین حیات جسمی<ref>(کلینی، 1363ش، ج6ص286)</ref> ، یا از نوع تأمین حیات فکری<ref>(فیض الاسلام، حکمت 319ص1238)</ref> ، یا از نوع تأمین حیات اعتقادی<ref>(همان، حکمت319ص1238)</ref> ، و یا از نوع تأمین حیات دینی<ref>(کلینی، 1363ش، ج5ص73)</ref> ، باشد. | ||
بنابراین باید توجه داشت آنجا که قرآن میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله إن کنتم إیاه تعبدون»<ref>(بقره(2): 172)</ref> منظورش لذت بردن از خوردن طعام نیست، بلکه توانیابی و کوشش در عرصههای زندگی و تکلیف است.<ref>(طبرسی، 1415ق، ج7ص82؛ مجلسی، 1403ق، ج49ص99)</ref> یعنی نگاه قرآن به هدفِ زندگی است نه خود زندگی؛ از اینرو همه تعبیرات قرآن در باره موضوع مورد بحث، با همین رویکرد است: | بنابراین باید توجه داشت آنجا که قرآن میفرماید: «یا أیها الذین آمنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله إن کنتم إیاه تعبدون»<ref>(بقره(2): 172)</ref> منظورش لذت بردن از خوردن طعام نیست، بلکه توانیابی و کوشش در عرصههای زندگی و تکلیف است.<ref>(طبرسی، 1415ق، ج7ص82؛ مجلسی، 1403ق، ج49ص99)</ref> یعنی نگاه قرآن به هدفِ زندگی است نه خود زندگی؛ از اینرو همه تعبیرات قرآن در باره موضوع مورد بحث، با همین رویکرد است: | ||
«وهو الذی سخر البحر | «وهو الذی سخر البحر لتأکلوا منه لحماً طریاً وتستخرجوا منه حلیةً تلبسونها وترى الفلک مواخر فیه ولتبتغوا من فضله ولعلکم تشکرون» <ref>(نحل(16): 14)</ref> | ||
«و أمددناهم بفاکهة و لحم مما یشتهون» <ref>(طور(52): 22)</ref> | «و أمددناهم بفاکهة و لحم مما یشتهون» <ref>(طور(52): 22)</ref> | ||
«کلوا واشربوا من رزق الله ولا تعثوا فی الارض مفسدین» <ref>(بقره(2): 60)</ref> | |||
از نگاه قرآن حتی پیامبران نیز وابسته به این نیاز مادی هستند، زیرا آنها از کالبدی که نیاز به غذا نداشته باشد، ساخته نشدهاند: | از نگاه قرآن حتی پیامبران نیز وابسته به این نیاز مادی هستند، زیرا آنها از کالبدی که نیاز به غذا نداشته باشد، ساخته نشدهاند: | ||
«وما جعلناهم جسداً لا | «وما جعلناهم جسداً لا یأکلون الطعام وما کانوا خالدین»<ref>(انبیاء(21): 8)</ref> | ||
===8. رسانه=== | ===8. رسانه=== | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
====الف. اصل دعوت==== | ====الف. اصل دعوت==== | ||
از نظر قرآن نخستین اصل در روابط بینالمللی، دعوت به سوی اسلام است، زیرا اسلام دین برگزیدهی خداوند است <ref>(آل عمران(3): 19)</ref> ، و در دعوت خویش، توحید را بر هر چیز مقدم نموده است: | از نظر قرآن نخستین اصل در روابط بینالمللی، دعوت به سوی اسلام است، زیرا اسلام دین برگزیدهی خداوند است <ref>(آل عمران(3): 19)</ref> ، و در دعوت خویش، توحید را بر هر چیز مقدم نموده است: | ||
«قل یا أهل | «قل یا أهل الکتاب تعالوا إلى کلمة سواء بیننا وبینکم ألا نعبد إلا الله ولا نشرک به شیئاً ولا یتخذ بعضنا بعضا أرباباً من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون» <ref>(آل عمران(3): 64)</ref> | ||
====ب. اصل نفی سبیل==== | ====ب. اصل نفی سبیل==== | ||
از نگاه قرآن در روابط خارجی، هر گونه ارتباط که دارای مبانی استکباری و موجب سلطه بر حکومت اسلامی گردد مردود است، زیرا قرآن در این باره فرموده است: | از نگاه قرآن در روابط خارجی، هر گونه ارتباط که دارای مبانی استکباری و موجب سلطه بر حکومت اسلامی گردد مردود است، زیرا قرآن در این باره فرموده است: | ||
«لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً». <ref>(نساء(4): 141)</ref> | «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً». <ref>(نساء(4): 141)</ref> | ||
بر اساس این آیه، روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان میبایست به گونهای تنظیم گردد که زمینه سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد. از نگاه قرآن، نه تنها رابطهای که موجب تسلط کفار میگردد ممنوع است، بلکه از دوستی و قرابت با کفار نیز باید پرهیز نمود، زیرا دوستی با کفار موجب سلطه آنان بر مسلمانان میگردد: | بر اساس این آیه، روابط خارجی اسلام با غیرمسلمانان میبایست به گونهای تنظیم گردد که زمینه سلطه و برتری کفار بر مسلمانان را فراهم نیاورد. از نگاه قرآن، نه تنها رابطهای که موجب تسلط کفار میگردد ممنوع است، بلکه از دوستی و قرابت با کفار نیز باید پرهیز نمود، زیرا دوستی با کفار موجب سلطه آنان بر مسلمانان میگردد: | ||
«یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانة من | «یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم لا یألونکم خبالا ودوا ما عنتم قد بدت البغضاء من أفواههم وما تخفی صدورهم أکبر قد بینا لکم الآیات إن کنتم تعقلون». <ref>(آل عمران(3): 118)</ref> | ||
====ج. اصل عزت اسلامی==== | ====ج. اصل عزت اسلامی==== | ||
بر اساس مبانی قرآنی، روابط با غیرمسلمانان نباید عزت مسلمانان و جامعه اسلامی را خدشهدار کند. زیرا اسلام و مسلمانان همواره میبایست در برتری قرار داشته باشند: «الإسلام یعلو و لا یعلی علیه». <ref>(قرطبی، 1405ق، ج9ص135؛ بخاری، 1401ق، ج2ص96)</ref> | بر اساس مبانی قرآنی، روابط با غیرمسلمانان نباید عزت مسلمانان و جامعه اسلامی را خدشهدار کند. زیرا اسلام و مسلمانان همواره میبایست در برتری قرار داشته باشند: «الإسلام یعلو و لا یعلی علیه». <ref>(قرطبی، 1405ق، ج9ص135؛ بخاری، 1401ق، ج2ص96)</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
«و جعل کلمة الذین کفروا السفلی و کلمة الله هی العلیا» <ref>(توبه(9): 40)</ref> | «و جعل کلمة الذین کفروا السفلی و کلمة الله هی العلیا» <ref>(توبه(9): 40)</ref> | ||
چنانکه در بعضی دیگر از آیات، ضمن اینکه مسلمانان را توصیه به عدم سستی در برابر کفار نموده، آنها را به شرط حفظ ایمان، از همه انسانها برتر معرفی کرده است: | چنانکه در بعضی دیگر از آیات، ضمن اینکه مسلمانان را توصیه به عدم سستی در برابر کفار نموده، آنها را به شرط حفظ ایمان، از همه انسانها برتر معرفی کرده است: | ||
«ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الاعلون إن | «ولا تهنوا ولا تحزنوا وأنتم الاعلون إن کنتم مؤمنین». <ref>(آل عمران(3): 139)</ref> | ||
====د. اصل التزام به پیمانهای بین المللی==== | ====د. اصل التزام به پیمانهای بین المللی==== | ||
التزام به پیمانهای بینالمللی از اصول قطعی در جامعه متمدن اسلامی است. در آیات قرآن اگرچه التزام و پایبندی به تعهدات، به شکل مطلق و عام بیان شده است، یعنی خصوص پیمانهای بینالمللی مورد تصریح قرار نگرفته است، اما تردیدی نیست که عمومیت آیات قرآن، شامل هر یک از پیمانهای جزیی و معاهدات بینالمللی می-گردد. زیرا هیچگاه نمیتوان دلالت آیاتی نظیر: «اوفوا بالعقود»<ref>(ماده(5): 1)</ref>، «ولا تنقضوا الأیمان بعد | التزام به پیمانهای بینالمللی از اصول قطعی در جامعه متمدن اسلامی است. در آیات قرآن اگرچه التزام و پایبندی به تعهدات، به شکل مطلق و عام بیان شده است، یعنی خصوص پیمانهای بینالمللی مورد تصریح قرار نگرفته است، اما تردیدی نیست که عمومیت آیات قرآن، شامل هر یک از پیمانهای جزیی و معاهدات بینالمللی می-گردد. زیرا هیچگاه نمیتوان دلالت آیاتی نظیر: «اوفوا بالعقود»<ref>(ماده(5): 1)</ref>، «ولا تنقضوا الأیمان بعد توکیدها»<ref>(نحل(16): 91)</ref>، «وأوفوا بالعهد إن العهد کان مسئولاً»<ref>(اسراء(17): 34)</ref>، را محدود به تعهدات جزیی و داخلی نمود. بنابراین جامعه متمدن اسلامی، زمانی تحقق مییابد که در آن، این اصول چهارگانه در مسائل بینالمللی، رعایت گردد. | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} |