۲۱٬۸۹۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:محمد امین شنقیطی.jpg|جایگزین= محمد امین شنقیطی|بندانگشتی|محمد امین شنقیطی]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:محمد امین شنقیطی.jpg|جایگزین= محمد امین شنقیطی|بندانگشتی|محمد امین شنقیطی]] | ||
خط ۴۹: | خط ۲۴: | ||
= زندگینامه= | = زندگینامه= | ||
ایشان به سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۵ میلادی) در آبادیای به نام «تَنبَه» از توابع «کیفا» در [[موریتانی]] دیده به جهان گشود. | ایشان به سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۵ میلادی) در آبادیای به نام «تَنبَه» از توابع «کیفا» در [[موریتانی]] دیده به جهان گشود. | ||
شیخ محمد امین یتیم بزرگ شد؛ پدر ایشان در حالی که وی هنوز کودک بود و جزء سیام قرآن را میخواند دیده از جهان فرو بست و وی در خانهٔ داییهایش که عموزادگان وی نیز بودند رشد یافت | شیخ محمد امین یتیم بزرگ شد؛ پدر ایشان در حالی که وی هنوز کودک بود و جزء سیام [[قرآن]] را میخواند دیده از جهان فرو بست و وی در خانهٔ داییهایش که عموزادگان وی نیز بودند رشد یافت و مادر وی دختر عموی پدرش بود. خانهای که شیخ شنقیطی در آن رشد یافت از خانههای علم و فضل بود، جدای از فضای آن منطقه از «شَِنقیط» که مملو از علم و اهل علم و ادب و اهل ادب بود. | ||
پدرش میزان قابل توجهی از ثروت و دام برای وی به ارث گذاشت و جز او فرزندی نداشت. | پدرش میزان قابل توجهی از ثروت و دام برای وی به ارث گذاشت و جز او فرزندی نداشت. | ||
ایشان دربارهٔ دوران کودکی خود میگوید: «من به بازی بیش از درس تمایل داشتم تا آنکه حروف هجا را حفظ کردم و آموزگار شروع به آموزش حروف با حرکات به من نمود (ب، فتحه با، ب، کسره بی، ب ضمه بو) و به این ترتیب… به | ایشان دربارهٔ دوران کودکی خود میگوید: «من به بازی بیش از درس تمایل داشتم تا آنکه حروف هجا را حفظ کردم و آموزگار شروع به آموزش حروف با حرکات به من نمود (ب، فتحه با، ب، کسره بی، ب ضمه بو) و به این ترتیب… به آنها گفتم: همهٔ حروف همینطور هستند؟ گفتند: بله. گفتم: پس کافی است من میتوانم همهٔ حروف را به همین صورت ادا کنم. گفتند: بخوان. من هم سه یا چهار حرف را به همین صورت تا آخر خواندم. دانستند که من قاعدهٔ حرکات را فهمیدهام و به همین اندازه کفایت کردند و مرا رها کردند. از آن پس خواندن برایم دوستداشتنی شد». | ||
ایشان پس از پایان ده سالگی حفظ [[قرآن کریم]] را نزد دایی خود عبدالله بن محمد مختار بن ابراهیم بن احمد نوح به پایان رساند.<br> | ایشان پس از پایان ده سالگی حفظ [[قرآن کریم]] را نزد دایی خود عبدالله بن محمد مختار بن ابراهیم بن احمد نوح به پایان رساند.<br> | ||
خط ۵۷: | خط ۳۲: | ||
پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فرا گرفت و سند آن را تا [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله وسلم به دست آورد، در حالی که تنها شانزده سال داشت. | پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فرا گرفت و سند آن را تا [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله وسلم به دست آورد، در حالی که تنها شانزده سال داشت. | ||
همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فرا گرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فرا گرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | ||
وی همهٔ این علوم را در خانهٔ داییهای خود فراگرفت! و از دیگران نیز فقه مالکی را از مختصر خلیل و نحو را از الفیهٔ ابن مالک و دیگر کتب، و صرف و اصول و | وی همهٔ این علوم را در خانهٔ داییهای خود فراگرفت! و از دیگران نیز فقه [[مالکی]] را از [[مختصر خلیل]] و نحو را از [[الفیهٔ ابن مالک]] و دیگر کتب، و [[صرف]] و [[اصول]] و [[بلاغت]] و کمی [[حدیث]] و [[تفسیر]] آموخت. | ||
وی همینطور علم منطق و آداب بحث و مناظره را از طریق مطالعه حاصل نمود. | وی همینطور علم منطق و آداب بحث و مناظره را از طریق مطالعه حاصل نمود. | ||
شیخ دربارهٔ آغاز طلب علم خود میگوید: «پس از آنکه قرآن را حفظ کردم و رَسم عثمانی را آموختم و از همقطاران خود پیشی گرفتم مادر و داییهایم اهمیت فراوانی به تعلیم من روا داشتند و عزم بر این نمودند که مرا برای تحصیل دیگر علوم و فنون بفرستند. مادرم دو شتر برای من آماده کرد که بر یکی کتابها و قلمهایم بود و بر دیگری خرجی و توشهٔ سفرم، و یک خدمتکار و چند گاو نیز به همراه من فرستاد و به سبب شادی و سروری که داشت و برای آنکه در طلب علم راغب شوم مَرکب مرا به بهترین وجه آماده ساخت و بهترین لباسها را برایم گذاشت. اینگونه بود که راه طلب علم و تحصیل دانش را در پی گرفتم». | شیخ دربارهٔ آغاز طلب علم خود میگوید: «پس از آنکه قرآن را حفظ کردم و رَسم عثمانی را آموختم و از همقطاران خود پیشی گرفتم مادر و داییهایم اهمیت فراوانی به تعلیم من روا داشتند و عزم بر این نمودند که مرا برای تحصیل دیگر علوم و فنون بفرستند. مادرم دو شتر برای من آماده کرد که بر یکی کتابها و قلمهایم بود و بر دیگری خرجی و توشهٔ سفرم، و یک خدمتکار و چند گاو نیز به همراه من فرستاد و به سبب شادی و سروری که داشت و برای آنکه در طلب علم راغب شوم مَرکب مرا به بهترین وجه آماده ساخت و بهترین لباسها را برایم گذاشت. اینگونه بود که راه طلب علم و تحصیل دانش را در پی گرفتم». | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۰۰: | ||
شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | ||
بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | ||
* منظومهای در انساب عرب به نام «خالص الجمان في ذکر أنساب بني عدنان» که آن را پیش از بلوغ نوشته بود، اما آن را دفن کرد و از بین برد. وی کار خود را چنین توجیه میکرد که آن را تنها به نیت جلو زدن از دیگر همدورهایهای خود نوشته بود. | |||
* رجزی در فروع مذهب امام مالک که متعلق به عقدهای بیع و رهن بود و به هزاران بیت بالغ میشد. | |||
* الفیهای در منطق. | |||
* منظومهای در فرائض (میراث). | |||
بخش دوم: نوشتههایی که در راه حج و در مسیر آمدن به سرزمین حرمین تالیف کرده بود: | بخش دوم: نوشتههایی که در راه حج و در مسیر آمدن به سرزمین حرمین تالیف کرده بود: | ||
* شرحی در منطق بر سُلَّم اخضری. | |||
* «الرحلة إلى بيت الله الحرام» که ده سال پس از وفات وی به چاپ رسید. | |||
بخش سوم: کتابها و نوشتههایی است که شیخ پس از استقرار در سرزمین حرمین تالیف نمود: | بخش سوم: کتابها و نوشتههایی است که شیخ پس از استقرار در سرزمین حرمین تالیف نمود: | ||
* «منع جواز المَجاز في المنزَّل للتعبد والإعجاز» در عدم جواز وارد شدن مجاز در قرآن کریم. | |||
* «دفع إيهام الاضطراب عن آيات الکتاب» شیخ این کتاب را ظرف پانزده روز که مدت تعطیلات امتحانات بود در سال ۱۳۷۳ هجری قمری تالیف نمود. | |||
* «مذکرة أصول الفقه علی روضة الناظر» وی این کتاب را بر دانشجویان دانشکدهٔ شریعت که در سال ۱۳۷۴هجری قمری افتتاح شد در سالهای آغازین تدریس در این دانشکده املا نمود. این کتاب تا سال ۱۳۹۱هجری قمری به چاپ نرسید. | |||
<br> | |||
* «آداب البحث والمناظرة» که بخش نخست آن در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸و بخش دوم در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸هجری قمری به پایان رسید. | |||
* «أضواء البيان في إيضاح القرآن بالقرآن» که بزرگترین کتاب ایشان است و در آن تا سورهٔ قد سمع (جزء ۲۸) به تفسیر قرآن با قرآن پرداخته است. این کتاب چاپ شده و متداول است. | |||
* «بيان الناسخ والمنسوخ في آي الذکر الکريم» که در پایان أضواء البيان به همراه آن به چاپ رسیده است. این کتاب رسالهای است کوچک در چهار و نیم صفحه که در آن به شرح ابیات دهگانهای که سیوطی در کتاب خود «الإتقان في علوم القرآن» دربارهٔ آیات منسوخ آورده است، پرداخته است. | |||
* شرحی بر «مراقي السعود» وی این کتاب را بر یکی از شاگردانش که شیخ احمد بن محمد امین شنقیطی است املا کرده است که در تاریخ ۲۲/ ۷/ ۱۳۷۵هجری قمری به پایان رسیده است. وی همهٔ مراقی را شرح داده بود اما یک بخش از منظومهٔ مراقی که نزدیک به ۱۶۴بیت است تدوین نشده است. | |||
این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقي السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | * این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقي السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | ||
شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | * شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | ||
* فتوایی در تعلیل به حکمت در پاسخ شیخ عبدالله بن منیع. | |||
* نقطه نظری دربارهٔ حکم سعی در سقف محل سعی میان صفا و مروه. | |||
* رسالهای در حکم نماز در هواپیما که رسالهای است کوچک در شش صفحه و آن را به سال ۱۳۸۵هجری قمری نگاشته است. | |||
* نامهای در پاسخ سوال یکی از امرای سرزمین شنقیط که پرسیده بود: آیا جهان از برکت پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آفریده شده و روزی داده میشود یا به اسباب دیگر؟ این پاسخ در شش صفحه واقع شده است. | |||
* نامهای در پاسخ به سه سوال شیخ محمد أمین بن شیخ محمد خضر؛ این سوالها از این قرار است: | |||
الف: جایگاه عقل در کجای بدن انسان است؟ | الف: جایگاه عقل در کجای بدن انسان است؟ | ||
ب: آیا لفظ «مشرکین» اهل کتاب را نیز شامل میشود؟ | ب: آیا لفظ «مشرکین» اهل کتاب را نیز شامل میشود؟ | ||
ج: آیا وارد شدن به مساجدی جز مسجدالحرام، برای شخص کافر جایز است؟ این پرسش در ۱۱ صفحه پاسخ داده شده است. | ج: آیا وارد شدن به مساجدی جز مسجدالحرام، برای شخص کافر جایز است؟ این پرسش در ۱۱ صفحه پاسخ داده شده است. | ||
همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | ||
* «منهج التشريع الإسلامي وحکمته» این سخنرانی در سال ۱۳۸۴هجری قمری ایراد شده است. | |||
* «المُثُل العلیا». | |||
* «المصالح المرسلة» که به سال ۱۳۹۰هجری قمری ایراد شده است. | |||
* «الإسلام دينٌ کامل» که شرحی است بر این سخن خداوند متعال: {اليومَ أکْمَلتُ لَکُم دينَکُم…}. این سخنرانی در سال ۱۳۷۸ هجری قمری در مسجد النبی و در حضور محمد پنجم، پادشاه مراکش، ایراد شده است. | |||
* «منهج ودراسات لآيات الأسماء والصفات» این سخنرانی در دانشگاه اسلامی مدینهٔ منوره به تاریخ ۱۳/ ۹/ ۱۳۸۲هجری قمری ایراد شده است. | |||
* سخنرانی دربارهٔ شبههٔ بردهداری، که به جای وی توسط شاگرد ایشان، شیخ عطیة سالم در موسم فرهنگی در دانشگاه اسلامی مدینه ایراد شد. این سخنرانی همچنان دستنوشته است. | |||
= دوری ایشان از فتوا در اواخر حیات= | |||
در پایان زندگی، علامه شنقیطی به شدت از فتوا دوری میکرد مگر آنکه کسی وی را به پاسخ مجبور میساخت، و اگر مجبور به پاسخ میشد، میگفت: «من چیزی بار گردن خود نمیکنم، علما چنین و چنان میگویند».<br> | در پایان زندگی، علامه شنقیطی به شدت از فتوا دوری میکرد مگر آنکه کسی وی را به پاسخ مجبور میساخت، و اگر مجبور به پاسخ میشد، میگفت: «من چیزی بار گردن خود نمیکنم، علما چنین و چنان میگویند».<br> | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۴۶: | ||
همچنین از جملهٔ اینها برخی از مسائلند که پیشتر در شرح «مراقي السعود» آن را تقریر مینمود، سپس در «أضواء البيان» از آن برگشته و به مخالفت با آن پرداخت». | همچنین از جملهٔ اینها برخی از مسائلند که پیشتر در شرح «مراقي السعود» آن را تقریر مینمود، سپس در «أضواء البيان» از آن برگشته و به مخالفت با آن پرداخت». | ||
= وفات = | = وفات = | ||
شیخ در هنگام چاشت روز پنجشنبه هفدهم ذی الحجهٔ سال ۱۳۹۳هجری قمری (۱۰ژانویه ۱۹۷۴) در خانهٔ خود در | شیخ در هنگام چاشت روز پنجشنبه هفدهم ذی الحجهٔ سال ۱۳۹۳هجری قمری (۱۰ژانویه ۱۹۷۴) در خانهٔ خود در [[مکه مکرمه]] دیده از جهان فرو بست. شیخ عبدالعزیز بن باز پس از برگزاری نماز ظهر همان روز بر وی نماز گزارد و در مقبرهٔ مَعلاة در ریع الحَجون به خاک سپرده شد. | ||
خداوند وی را قرین رحمت واسع خود قرار دهد. آمین. | خداوند وی را قرین رحمت واسع خود قرار دهد. آمین. | ||
خالد بن عثمان الثبت ـ ترجمه: عبدالله .م | خالد بن عثمان الثبت ـ ترجمه: عبدالله .م |