۸۷٬۷۷۵
ویرایش
(تغییرمسیر به صلح حدیبیه حذف شد) برچسبها: تغییرمسیر حذف شد ویرایشگر دیداری: به ویرایشگر منبع تغییر داده شده |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
بیعت رضوان یا بیعت تحتالشجره اسم پیمان مجدد یاران | بیعت رضوان یا بیعت تحتالشجره اسم پیمان مجدد یاران و اصحاب پیامبر ص است که قبل از [[صلح حدیبیه]] با ایشان بستند. | ||
== پیشینه ی ماجرا == | ==پیشینه ی ماجرا== | ||
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند: | به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند: | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
به درازا کشیدن ماجراى عثمان، همراه با رسیدن برخى اخبار نگران کننده درباره مهاجرانى که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیرى از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانى را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختى با مردم بیعت کردند، درختى که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز مى گزاردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دورهاى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مىدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان مى دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | به درازا کشیدن ماجراى عثمان، همراه با رسیدن برخى اخبار نگران کننده درباره مهاجرانى که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیرى از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانى را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختى با مردم بیعت کردند، درختى که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز مى گزاردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دورهاى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مىدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان مى دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | ||
== نام پیمان == | ==نام پیمان== | ||
عنوان رضوان از آیه اى که در این باره [[نازل]] شد، گرفته شده است. | عنوان رضوان از آیه اى که در این باره [[نازل]] شد، گرفته شده است. | ||
== موضوع پیمان == | ==موضوع پیمان== | ||
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصى بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستى بر اصل پایدارى و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت مى کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافى در نقل ها به چشم م ىخورد. عمدتاً دو چیز نقل شده: | این بیعت در ارتباط با شرایط خاصى بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستى بر اصل پایدارى و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت مى کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافى در نقل ها به چشم م ىخورد. عمدتاً دو چیز نقل شده: | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَى الْمُوْت». | تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَى الْمُوْت». | ||
== نتیجه == | ==نتیجه== | ||
پس از بیعت که رودرروى شمارى از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبد العزّى، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر براى بیعت با آن حضرت بودهاند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزى بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگى بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دورهاى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مىدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان مى دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | پس از بیعت که رودرروى شمارى از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبد العزّى، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر براى بیعت با آن حضرت بودهاند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزى بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگى بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دورهاى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مىدید بهطور دقیق محل درخت را به شما نشان مى دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref> | ||
[[رده: تاریخ اسلام]] | [[رده: تاریخ اسلام]] | ||
[[رده: اصطلاحات اسلامی]] | [[رده: اصطلاحات اسلامی]] | ||
<references /> |