پرش به محتوا

بیعت رضوان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(تغییرمسیر به صلح حدیبیه حذف شد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
بیعت رضوان یا بیعت تحت‌الشجره اسم پیمان مجدد یاران واصحاب پیامبر ص است که قبل از صلح حدیبیه با ایشان بستند.  
بیعت رضوان یا بیعت تحت‌الشجره اسم پیمان مجدد یاران و اصحاب پیامبر ص است که قبل از [[صلح حدیبیه]] با ایشان بستند.  


== پیشینه ی ماجرا ==
==پیشینه ی ماجرا==
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند:
به گفته [[واقدی]] مسلمانان در دو نوبت از مشرکان اسیر گرفتند:


خط ۱۰: خط ۱۰:
به درازا کشیدن ماجراى عثمان، همراه با رسیدن برخى اخبار نگران کننده درباره‌ مهاجرانى که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیرى از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانى را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده ‌اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختى با مردم بیعت کردند، درختى که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز مى گزاردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>
به درازا کشیدن ماجراى عثمان، همراه با رسیدن برخى اخبار نگران کننده درباره‌ مهاجرانى که به داخل شهر رفته بودند و اصرار قریش در جلوگیرى از ورود مسلمانان، ضرورت یک [[بیعت]] همگانى را فراهم کرد. این بیعت را <big>بیعت رضوان</big> و نیز <big>بیعت شجره</big> نامیده ‌اند. زیرا رسول خدا (ص) زیر درختى با مردم بیعت کردند، درختى که تا سالها حاجیان در کنار آن نماز مى گزاردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>


== نام پیمان ==
==نام پیمان==
عنوان رضوان از آیه ‌اى که در این باره [[نازل]] شد، گرفته شده است.  
عنوان رضوان از آیه ‌اى که در این باره [[نازل]] شد، گرفته شده است.  


== موضوع پیمان ==
==موضوع پیمان==
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصى بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستى بر اصل پایدارى و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت مى ‌کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافى در نقل ها به چشم م ى‌خورد. عمدتاً دو چیز نقل شده:
این بیعت در ارتباط با شرایط خاصى بود که در آن لحظه پیش آمده و بنابر این موضوع آن امر جهاد بود. مسلمانان بایستى بر اصل پایدارى و مقاومت و [[جهاد]] با رسول خدا(ص) بیعت مى ‌کردند. درباره مضمون آنچه بر سر آن بیعت شد، اختلافى در نقل ها به چشم م ى‌خورد. عمدتاً دو چیز نقل شده:


خط ۱۹: خط ۱۹:
تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَى الْمُوْت».
تا سرحد مرگ بایستند و بجنگند: «بایعَهُم عَلَى الْمُوْت».


== نتیجه ==
==نتیجه==
پس از بیعت که رودرروى شمارى از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبد العزّى، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر براى بیعت با آن حضرت بوده‌اند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزى بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگى بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>
پس از بیعت که رودرروى شمارى از مشرکان نیز صورت گرفت و آنان را به صلح تشویق کرد، حویطب بن عبد العزّى، و سهیل بن عمرو، و مکرز بن حفص پیش قریش برگشتند و به آنها خبر دادند که چگونه شاهد سرعت یاران پیامبر براى بیعت با آن حضرت بوده‌اند و اینکه چگونه تسلیم نظر رسول خدا بودند. خردمندان قریش گفتند، هیچ چیزى بهتر از آن نیست که با [[محمد]] مصالحه کنیم که امسال را برگردد و سال آینده مراجعت کند و سه روز اقامت کند، و قربانی هایش را بکشد و باز گردد، و در سرزمین ما اقامت کند، بدون اینکه به شهر درآید. همگى بر این کار اتفاق کردند. <ref>طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۹۹؛ زمانى که عمر این مسأله را شنید دستور داد تا آن درخت را قطع کنند؛ طبقات الکبرى، ج ۲، ص ۱۰۰؛ سبل الهدى والرشاد، ج ۵، ص ۸۴؛ جابربن عبد الله در دوره‌اى که چشم خود را از دست داده بود گفت: اگر چشمم مى‌دید به‌طور دقیق محل درخت را به شما نشان مى ‌دادم، سبل الهدى، ج ۵، ص ۱۲۲</ref>


[[رده: تاریخ اسلام]]
[[رده: تاریخ اسلام]]
[[رده: اصطلاحات اسلامی]]
[[رده: اصطلاحات اسلامی]]
<references />
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش