۸۸٬۱۲۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
</div> | </div> | ||
'''محمد امین''' بن محمد مختار بن عبدالقادر بن محمد بن احمد، نوح بن محمد بن سیدی احمد بن مختار از فرزندان طالب اوبک است که وی نیز از فرزندان کریر بن موافی بن یعقوب بن جاکن ابر، جد قبیلهٔ معروف به جکنیان است که نسبشان به حِمیَر بر میگردد. | |||
محمد امین بن محمد | =زندگینامه= | ||
= زندگینامه= | |||
ایشان به سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۵ میلادی) در آبادیای به نام «تَنبَه» از توابع «کیفا» در [[موریتانی]] دیده به جهان گشود. | ایشان به سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۷ فوریهٔ ۱۹۰۵ میلادی) در آبادیای به نام «تَنبَه» از توابع «کیفا» در [[موریتانی]] دیده به جهان گشود. | ||
شیخ محمد امین یتیم بزرگ شد؛ پدر ایشان در حالی که وی هنوز کودک بود و جزء سیام [[قرآن]] را میخواند دیده از جهان فرو بست و وی در خانهٔ داییهایش که عموزادگان وی نیز بودند رشد یافت و مادر وی دختر عموی پدرش بود. خانهای که شیخ شنقیطی در آن رشد یافت از خانههای علم و فضل بود، جدای از فضای آن منطقه از «شَِنقیط» که مملو از علم و اهل علم و ادب و اهل ادب بود. | شیخ محمد امین یتیم بزرگ شد؛ پدر ایشان در حالی که وی هنوز کودک بود و جزء سیام [[قرآن]] را میخواند دیده از جهان فرو بست و وی در خانهٔ داییهایش که عموزادگان وی نیز بودند رشد یافت و مادر وی دختر عموی پدرش بود. خانهای که شیخ شنقیطی در آن رشد یافت از خانههای علم و فضل بود، جدای از فضای آن منطقه از «شَِنقیط» که مملو از علم و اهل علم و ادب و اهل ادب بود. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
ایشان پس از پایان ده سالگی حفظ [[قرآن کریم]] را نزد دایی خود عبدالله بن محمد مختار بن ابراهیم بن احمد نوح به پایان رساند.<br> | ایشان پس از پایان ده سالگی حفظ [[قرآن کریم]] را نزد دایی خود عبدالله بن محمد مختار بن ابراهیم بن احمد نوح به پایان رساند.<br> | ||
= طلب علم = | =طلب علم= | ||
پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فرا گرفت و سند آن را تا [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله وسلم به دست آورد، در حالی که تنها شانزده سال داشت. | پس از حفظ قرآن، رسم مصحف عثمانی را نزد پسر دایی خود سیدی محمد بن احمد بن محمد مختار آموخت، چنانکه تجوید را بر اساس قرائت نافع به روایت وَرش از طریق ابویعقوب ازرق، و قرائت قالون را به روایت ابونشیط فرا گرفت و سند آن را تا [[رسول خدا]] صلی الله علیه وآله وسلم به دست آورد، در حالی که تنها شانزده سال داشت. | ||
همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فرا گرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | همچنین در این اثنا به قرائت برخی از متون مختصر در فقه مذهب امام مالک مانند «رجز ابن عاشر» پرداخت و همینطور نزد همسر دایی خود ادبیات عرب را به همراه کتب اساسی نحو مانند اجرومیه به همراه برخی تمارین فرا گرفت. هچنین نزد ایشان انساب عرب و سیرهٔ نبوی و «نظم الغزوات» احمد بدوی شنقیطی که بالغ بر پانصد بیت است به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولفِ آن و نظم «عمود النسب» از همان نویسنده که هزاران بیت میباشد به همراه شرح آن توسط خواهرزادهٔ مولف که «القدر المتعلق بالعدنانیین» نام دارد را آموخت. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۴: | ||
وی همینطور علم منطق و آداب بحث و مناظره را از طریق مطالعه حاصل نمود. | وی همینطور علم منطق و آداب بحث و مناظره را از طریق مطالعه حاصل نمود. | ||
شیخ دربارهٔ آغاز طلب علم خود میگوید: «پس از آنکه قرآن را حفظ کردم و رَسم عثمانی را آموختم و از همقطاران خود پیشی گرفتم مادر و داییهایم اهمیت فراوانی به تعلیم من روا داشتند و عزم بر این نمودند که مرا برای تحصیل دیگر علوم و فنون بفرستند. مادرم دو شتر برای من آماده کرد که بر یکی کتابها و قلمهایم بود و بر دیگری خرجی و توشهٔ سفرم، و یک خدمتکار و چند گاو نیز به همراه من فرستاد و به سبب شادی و سروری که داشت و برای آنکه در طلب علم راغب شوم مَرکب مرا به بهترین وجه آماده ساخت و بهترین لباسها را برایم گذاشت. اینگونه بود که راه طلب علم و تحصیل دانش را در پی گرفتم». | شیخ دربارهٔ آغاز طلب علم خود میگوید: «پس از آنکه قرآن را حفظ کردم و رَسم عثمانی را آموختم و از همقطاران خود پیشی گرفتم مادر و داییهایم اهمیت فراوانی به تعلیم من روا داشتند و عزم بر این نمودند که مرا برای تحصیل دیگر علوم و فنون بفرستند. مادرم دو شتر برای من آماده کرد که بر یکی کتابها و قلمهایم بود و بر دیگری خرجی و توشهٔ سفرم، و یک خدمتکار و چند گاو نیز به همراه من فرستاد و به سبب شادی و سروری که داشت و برای آنکه در طلب علم راغب شوم مَرکب مرا به بهترین وجه آماده ساخت و بهترین لباسها را برایم گذاشت. اینگونه بود که راه طلب علم و تحصیل دانش را در پی گرفتم». | ||
= همت وی در طلب علم = | =همت وی در طلب علم= | ||
شیخ شنقیطی در طلب علم از همت والایی برخوردار بود و هیچ مسالهٔ علمی را بدون درک کامل و فراگیر رها نمیکرد حتی اگر وقت و تلاش بسیاری را از وی میگرفت. با هم خاطرهای از شیخ را مرور میکنیم که نشانگر این ویژگی ایشان است. وی میگوید: | شیخ شنقیطی در طلب علم از همت والایی برخوردار بود و هیچ مسالهٔ علمی را بدون درک کامل و فراگیر رها نمیکرد حتی اگر وقت و تلاش بسیاری را از وی میگرفت. با هم خاطرهای از شیخ را مرور میکنیم که نشانگر این ویژگی ایشان است. وی میگوید: | ||
«برای قرائت درسم نزد شیخم آمدم؛ او نیز طبق روش خود درس را شرح داد، اما شرح او چنانکه عادت داشتم مرا قانع نکرد و تشنگیِ علمیِ مرا برطرف نساخت. از نزد او برخواستم در حالی که هنوز احساس میکردم نیاز به از بین بردن ابهام دارم. ظهر بود؛ کتابها و مراجع را برداشتم و تا عصر به مطالعه پرداختم، اما نیازم برطرف نشد، برای همین تا مغرب ادامه دادم، اما باز هم کارم تمام نشد.<br> | «برای قرائت درسم نزد شیخم آمدم؛ او نیز طبق روش خود درس را شرح داد، اما شرح او چنانکه عادت داشتم مرا قانع نکرد و تشنگیِ علمیِ مرا برطرف نساخت. از نزد او برخواستم در حالی که هنوز احساس میکردم نیاز به از بین بردن ابهام دارم. ظهر بود؛ کتابها و مراجع را برداشتم و تا عصر به مطالعه پرداختم، اما نیازم برطرف نشد، برای همین تا مغرب ادامه دادم، اما باز هم کارم تمام نشد.<br> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۰: | ||
ایشان هنگامی که اشکالی در فهم درس برایش پیش میآمد چنین میکرد! به اضافهٔ شببیداریهایی که برای پیگیری سخن شارحان کتابی که مشغول به مطالعهٔ آن بود تحمل میکرد تا آنکه به تمام اقوالی که در مورد یک مساله یا یک باب از علم گفته شده بود احاطه یابد. | ایشان هنگامی که اشکالی در فهم درس برایش پیش میآمد چنین میکرد! به اضافهٔ شببیداریهایی که برای پیگیری سخن شارحان کتابی که مشغول به مطالعهٔ آن بود تحمل میکرد تا آنکه به تمام اقوالی که در مورد یک مساله یا یک باب از علم گفته شده بود احاطه یابد. | ||
= وُسعت اطلاعات و علم شیخ = | =وُسعت اطلاعات و علم شیخ= | ||
خداوند متعال هوش بسیار و حافظهای نادر و همتی بلند به شیخ شنقیطی عطا کرده بود و وی همهٔ این موهبتها را در تحصیل علم و جمعآوری علوم و فنون مختلف از جمله عقیده و تفسیر و حدیث و اصول و لغت صرف مینمود. | خداوند متعال هوش بسیار و حافظهای نادر و همتی بلند به شیخ شنقیطی عطا کرده بود و وی همهٔ این موهبتها را در تحصیل علم و جمعآوری علوم و فنون مختلف از جمله عقیده و تفسیر و حدیث و اصول و لغت صرف مینمود. | ||
سخن وی در علم، توجه هر شنوندهای را به خود جلب مینمود تا آن جا که شنونده گمان میبرد او همهٔ عمرش را فقط صرف همین یک علم نموده و جز آن در علم دیگری مهارت ندارد! | سخن وی در علم، توجه هر شنوندهای را به خود جلب مینمود تا آن جا که شنونده گمان میبرد او همهٔ عمرش را فقط صرف همین یک علم نموده و جز آن در علم دیگری مهارت ندارد! | ||
خط ۵۶: | خط ۵۵: | ||
در پایان این مبحث باید یادآور شد که شیخ شنقیطی چنین رسوخ علمی در این باب را در اواخر زندگی خود حاصل ننموده است بلکه میتوان آن را در برخی از نوشتههای قدیمی وی، پیش از استقرار در سرزمین حرام نیز یافت، برای مثال ایشان در کتاب خود «رحلة الحج إلی بیت الله الحرام» (سفر حج به خانهٔ خدا) در پاسخ به سوالی که از وی دربارهٔ مذهب اهل سنت در صفات شده بود به همان روشی که در پایان زندگی خود مذهب سلف را تقریر مینمود، پاسخ میدهد. | در پایان این مبحث باید یادآور شد که شیخ شنقیطی چنین رسوخ علمی در این باب را در اواخر زندگی خود حاصل ننموده است بلکه میتوان آن را در برخی از نوشتههای قدیمی وی، پیش از استقرار در سرزمین حرام نیز یافت، برای مثال ایشان در کتاب خود «رحلة الحج إلی بیت الله الحرام» (سفر حج به خانهٔ خدا) در پاسخ به سوالی که از وی دربارهٔ مذهب اهل سنت در صفات شده بود به همان روشی که در پایان زندگی خود مذهب سلف را تقریر مینمود، پاسخ میدهد. | ||
== مسئولیتها و کارهایی که ایشان در سرزمین خود بر عهده داشتند == | ==مسئولیتها و کارهایی که ایشان در سرزمین خود بر عهده داشتند== | ||
شیخ شنقیطی تدریس و فتوا را در سرزمین خود عهدهدار بود و همینطور به قضاوت نیز شهره بود. روش وی در قضاوت چنین بود که دو طرف دعوا هر دو رغبت خود را در قضاوت شیخ و قبول هر رایی که از سوی وی صادر میشد مینوشتند و سپس مدعی دعوای خود را مینوشت و پاسخ مدعی علیه نیز در پایین دعوای مدعی نوشته میشد، سپس شیخ حکم خود را به همراه دعوای مدعی و پاسخ مدعی علیه به یکی از مشایخ یا حکام میفرستاد تا مورد تایید و اجرا قرار گیرد. | شیخ شنقیطی تدریس و فتوا را در سرزمین خود عهدهدار بود و همینطور به قضاوت نیز شهره بود. روش وی در قضاوت چنین بود که دو طرف دعوا هر دو رغبت خود را در قضاوت شیخ و قبول هر رایی که از سوی وی صادر میشد مینوشتند و سپس مدعی دعوای خود را مینوشت و پاسخ مدعی علیه نیز در پایین دعوای مدعی نوشته میشد، سپس شیخ حکم خود را به همراه دعوای مدعی و پاسخ مدعی علیه به یکی از مشایخ یا حکام میفرستاد تا مورد تایید و اجرا قرار گیرد. | ||
وی در همه چیز به جز مسائل مربوط به قتل و حدود حکم صادر میکرد زیرا مسائل مربوط به قتل دارای قضای خاص خود بود و حاکم فرانسوی موریتانی در مورد جرایم قتل پس از محاکمه و مرافعه و پس از تایید قضیه و پایان فرجامخواهی، حکم به قصاص مینمود و سپس این حکم برای تایید بر دو عالِم از علمای موریتانی عرضه میشد که به این دو عالم هیات متخصص در قتل گفته میشد و شیخ شنقیطی یکی از این دو عضو این هیات بود. | وی در همه چیز به جز مسائل مربوط به قتل و حدود حکم صادر میکرد زیرا مسائل مربوط به قتل دارای قضای خاص خود بود و حاکم فرانسوی موریتانی در مورد جرایم قتل پس از محاکمه و مرافعه و پس از تایید قضیه و پایان فرجامخواهی، حکم به قصاص مینمود و سپس این حکم برای تایید بر دو عالِم از علمای موریتانی عرضه میشد که به این دو عالم هیات متخصص در قتل گفته میشد و شیخ شنقیطی یکی از این دو عضو این هیات بود. | ||
شیخ شنقیطی از سرزمین خود خارج نشد مگر هنگامی که شهرت وی فراگیر شده بود و در میان عوام و خواص صاحب منزلت گردیده و یکی از شخصیتهای برتر سرزمین خود بود. | شیخ شنقیطی از سرزمین خود خارج نشد مگر هنگامی که شهرت وی فراگیر شده بود و در میان عوام و خواص صاحب منزلت گردیده و یکی از شخصیتهای برتر سرزمین خود بود. | ||
== سفر به حج و ماندگاری در مدینهٔ نبوی و تاثیر آن بر ایشان از ناحیهٔ علمی == | ==سفر به حج و ماندگاری در مدینهٔ نبوی و تاثیر آن بر ایشان از ناحیهٔ علمی== | ||
شنقیطی در تاریخ هفتم جمادی الثانی سال ۱۳۶۷ هجری قمری به قصد حجِ خانهٔ خدا از راه زمینی عازم سرزمین حرام گردید. نیت وی این بود که پس از حج به سرزمین خود باز گردد. این سفر، سفری پربار از فوائد و مباحثات علمی با ارزشی بود که نشان دهندهٔ رسوخ علمی شیخ است و هر که سفرنامهٔ شیخ با نام «الرحلة إلی بیت الله الحرام» را بخواند به این حقیقت اقرار میکند. | شنقیطی در تاریخ هفتم جمادی الثانی سال ۱۳۶۷ هجری قمری به قصد حجِ خانهٔ خدا از راه زمینی عازم سرزمین حرام گردید. نیت وی این بود که پس از حج به سرزمین خود باز گردد. این سفر، سفری پربار از فوائد و مباحثات علمی با ارزشی بود که نشان دهندهٔ رسوخ علمی شیخ است و هر که سفرنامهٔ شیخ با نام «الرحلة إلی بیت الله الحرام» را بخواند به این حقیقت اقرار میکند. | ||
پس از پایان مناسک حج ایشان به مدینه رفتند سپس قصد ماندگاری و استقرار در مدینه را نمودند. ایشان در این باره میگفت: «هیچ کاری بزرگتر از تفسیر کتاب خدا در مسجد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیست».<br> | پس از پایان مناسک حج ایشان به مدینه رفتند سپس قصد ماندگاری و استقرار در مدینه را نمودند. ایشان در این باره میگفت: «هیچ کاری بزرگتر از تفسیر کتاب خدا در مسجد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیست».<br> | ||
خط ۶۹: | خط ۶۸: | ||
تاثیر این عامل را میتوان به طور آشکار در کتاب وی «أضواء البَیان» در هنگام بررسی مسائل فقهی مشاهده کرد. | تاثیر این عامل را میتوان به طور آشکار در کتاب وی «أضواء البَیان» در هنگام بررسی مسائل فقهی مشاهده کرد. | ||
= وظایف و مسئولیتها = | =وظایف و مسئولیتها= | ||
۱- تفسیر قرآن کریم در مسجد نبوی: وی ـ چنانکه خود در یکی از دروسش میگوید ـ همهٔ تفسیر قرآن را در این دروس به پایان رساند سپس برای بار دیگر آن را آغاز کرد. اما بار دوم تفسیر ایشان به آخر نرسید و پیش از پایان سورهٔ توبه جان به جان آفرین تسلیم کرد. آنچه از نوارهای ضبط شده در این مجالس به جای مانده است بر روی کاغذ پیاده شده و تحت عنوان «العذب النمیر من مجالس الشنقیطی فی التفسیر» در پنج جلد به چاپ رسیده است. | ۱- تفسیر قرآن کریم در مسجد نبوی: وی ـ چنانکه خود در یکی از دروسش میگوید ـ همهٔ تفسیر قرآن را در این دروس به پایان رساند سپس برای بار دیگر آن را آغاز کرد. اما بار دوم تفسیر ایشان به آخر نرسید و پیش از پایان سورهٔ توبه جان به جان آفرین تسلیم کرد. آنچه از نوارهای ضبط شده در این مجالس به جای مانده است بر روی کاغذ پیاده شده و تحت عنوان «العذب النمیر من مجالس الشنقیطی فی التفسیر» در پنج جلد به چاپ رسیده است. | ||
۲- تدریس تفسیر در دارالعلوم در مدینهٔ نبوی از سال ۱۳۶۹ تا انتقال به ریاض در سال ۱۳۷۱ هجری قمری. | ۲- تدریس تفسیر در دارالعلوم در مدینهٔ نبوی از سال ۱۳۶۹ تا انتقال به ریاض در سال ۱۳۷۱ هجری قمری. | ||
خط ۸۲: | خط ۸۱: | ||
۸-شنقیطی یکی از اعضای مجلس موسسان «رابطة العالم اسلامی» بود. | ۸-شنقیطی یکی از اعضای مجلس موسسان «رابطة العالم اسلامی» بود. | ||
= زهد و وَرَع = | =زهد و وَرَع= | ||
عالِم حقیقی کسی است که علمش او را به خشیت الهی و مراقبت خداوندی و دوری از کارهای سفیهانه از جمله حرص بر دنیا و مشغول شدن به آن به حساب خداوند و آخرت، باز دارد. | عالِم حقیقی کسی است که علمش او را به خشیت الهی و مراقبت خداوندی و دوری از کارهای سفیهانه از جمله حرص بر دنیا و مشغول شدن به آن به حساب خداوند و آخرت، باز دارد. | ||
انسان هنگامی که از زهد و وَرَع شیخ آگاهی مییابد به شگفت میافتد، تا جایی که گمان میکند ایشان یکی از سلف صالح است که الگوی علم و عمل و زهد و وَرَعند. | انسان هنگامی که از زهد و وَرَع شیخ آگاهی مییابد به شگفت میافتد، تا جایی که گمان میکند ایشان یکی از سلف صالح است که الگوی علم و عمل و زهد و وَرَعند. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۶: | ||
شیخ شنقیطی در حالی وفات نمود که هیچ چیز از دنیا به جای نگذاشته بود. خداوند او را رحمت کند. | شیخ شنقیطی در حالی وفات نمود که هیچ چیز از دنیا به جای نگذاشته بود. خداوند او را رحمت کند. | ||
= تالیفات = | =تالیفات= | ||
شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | شنقیطی مجموعهای از نوشتهها را برای ما به یادگار گذاشته است که از نظر زمانی به سه بخش تقسیم میشوند: | ||
بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | بخش اول: کتابهایی که در سرزمین خود ـ موریتانی ـ تالیف کردهاند: | ||
* | |||
* رجزی در فروع مذهب امام مالک که متعلق به عقدهای بیع و رهن بود و به هزاران بیت بالغ میشد. | *منظومهای در انساب عرب به نام «خالص الجمان فی ذکر أنساب بنی عدنان» که آن را پیش از بلوغ نوشته بود، اما آن را دفن کرد و از بین برد. وی کار خود را چنین توجیه میکرد که آن را تنها به نیت جلو زدن از دیگر همدورهایهای خود نوشته بود. | ||
* | *رجزی در فروع مذهب امام مالک که متعلق به عقدهای بیع و رهن بود و به هزاران بیت بالغ میشد. | ||
* | *الفیهای در منطق. | ||
*منظومهای در فرائض (میراث). | |||
بخش دوم: نوشتههایی که در راه حج و در مسیر آمدن به سرزمین حرمین تالیف کرده بود: | بخش دوم: نوشتههایی که در راه حج و در مسیر آمدن به سرزمین حرمین تالیف کرده بود: | ||
* | |||
* | *شرحی در منطق بر سُلَّم اخضری. | ||
*«الرحلة إلى بیت الله الحرام» که ده سال پس از وفات وی به چاپ رسید. | |||
بخش سوم: کتابها و نوشتههایی است که شیخ پس از استقرار در سرزمین حرمین تالیف نمود: | بخش سوم: کتابها و نوشتههایی است که شیخ پس از استقرار در سرزمین حرمین تالیف نمود: | ||
* | |||
* | *«منع جواز المَجاز فی المنزَّل للتعبد والإعجاز» در عدم جواز وارد شدن مجاز در قرآن کریم. | ||
* | *«دفع إیهام الاضطراب عن آیات الکتاب» شیخ این کتاب را ظرف پانزده روز که مدت تعطیلات امتحانات بود در سال ۱۳۷۳ هجری قمری تالیف نمود. | ||
*«مذکرة أصول الفقه علی روضة الناظر» وی این کتاب را بر دانشجویان دانشکدهٔ شریعت که در سال ۱۳۷۴هجری قمری افتتاح شد در سالهای آغازین تدریس در این دانشکده املا نمود. این کتاب تا سال ۱۳۹۱هجری قمری به چاپ نرسید. | |||
<br> | <br> | ||
* | *«آداب البحث والمناظرة» که بخش نخست آن در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸و بخش دوم در تاریخ ۲۸/ ۳/ ۱۳۸۸هجری قمری به پایان رسید. | ||
* | *«أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن» که بزرگترین کتاب ایشان است و در آن تا سورهٔ قد سمع (جزء ۲۸) به تفسیر قرآن با قرآن پرداخته است. این کتاب چاپ شده و متداول است. | ||
* | *«بیان الناسخ والمنسوخ فی آی الذکر الکریم» که در پایان أضواء البیان به همراه آن به چاپ رسیده است. این کتاب رسالهای است کوچک در چهار و نیم صفحه که در آن به شرح ابیات دهگانهای که سیوطی در کتاب خود «الإتقان فی علوم القرآن» دربارهٔ آیات منسوخ آورده است، پرداخته است. | ||
* | *شرحی بر «مراقی السعود» وی این کتاب را بر یکی از شاگردانش که شیخ احمد بن محمد امین شنقیطی است املا کرده است که در تاریخ ۲۲/ ۷/ ۱۳۷۵هجری قمری به پایان رسیده است. وی همهٔ مراقی را شرح داده بود اما یک بخش از منظومهٔ مراقی که نزدیک به ۱۶۴بیت است تدوین نشده است. | ||
* این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقی السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | *این کتاب با نام «نثر الورود علی مراقی السعود» چاپ شده است که این نام از سوی محقق این اثر است زیرا شیخ نامی بر آن نگذاشته بود. | ||
* شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | *شیخ شنقیطی همچنین دارای فتاوا و پاسخهایی است که بر پرسشهایی که از وی میشد داده است از جمله: | ||
* | *فتوایی در تعلیل به حکمت در پاسخ شیخ عبدالله بن منیع. | ||
* | *نقطه نظری دربارهٔ حکم سعی در سقف محل سعی میان صفا و مروه. | ||
* | *رسالهای در حکم نماز در هواپیما که رسالهای است کوچک در شش صفحه و آن را به سال ۱۳۸۵هجری قمری نگاشته است. | ||
* | *نامهای در پاسخ سوال یکی از امرای سرزمین شنقیط که پرسیده بود: آیا جهان از برکت پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ آفریده شده و روزی داده میشود یا به اسباب دیگر؟ این پاسخ در شش صفحه واقع شده است. | ||
* | *نامهای در پاسخ به سه سوال شیخ محمد أمین بن شیخ محمد خضر؛ این سوالها از این قرار است: | ||
الف: جایگاه عقل در کجای بدن انسان است؟ | الف: جایگاه عقل در کجای بدن انسان است؟ | ||
ب: آیا لفظ «مشرکین» اهل کتاب را نیز شامل میشود؟ | ب: آیا لفظ «مشرکین» اهل کتاب را نیز شامل میشود؟ | ||
ج: آیا وارد شدن به مساجدی جز مسجدالحرام، برای شخص کافر جایز است؟ این پرسش در ۱۱ صفحه پاسخ داده شده است. | ج: آیا وارد شدن به مساجدی جز مسجدالحرام، برای شخص کافر جایز است؟ این پرسش در ۱۱ صفحه پاسخ داده شده است. | ||
همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | همچنین از شیخ شنقیطی سخنرانیهای علمی بسیاری به جای مانده است که برخی از آنها به چاپ رسیده است، از جمله: | ||
* | |||
* | *«منهج التشریع الإسلامی وحکمته» این سخنرانی در سال ۱۳۸۴هجری قمری ایراد شده است. | ||
* | *«المُثُل العلیا». | ||
* | *«المصالح المرسلة» که به سال ۱۳۹۰هجری قمری ایراد شده است. | ||
* | *«الإسلام دینٌ کامل» که شرحی است بر این سخن خداوند متعال: {الیومَ أکْمَلتُ لَکُم دینَکُم…}. این سخنرانی در سال ۱۳۷۸ هجری قمری در مسجد النبی و در حضور محمد پنجم، پادشاه مراکش، ایراد شده است. | ||
* | *«منهج ودراسات لآیات الأسماء والصفات» این سخنرانی در دانشگاه اسلامی مدینهٔ منوره به تاریخ ۱۳/ ۹/ ۱۳۸۲هجری قمری ایراد شده است. | ||
= دوری ایشان از فتوا در اواخر حیات= | *سخنرانی دربارهٔ شبههٔ بردهداری، که به جای وی توسط شاگرد ایشان، شیخ عطیة سالم در موسم فرهنگی در دانشگاه اسلامی مدینه ایراد شد. این سخنرانی همچنان دستنوشته است. | ||
=دوری ایشان از فتوا در اواخر حیات= | |||
در پایان زندگی، علامه شنقیطی به شدت از فتوا دوری میکرد مگر آنکه کسی وی را به پاسخ مجبور میساخت، و اگر مجبور به پاسخ میشد، میگفت: «من چیزی بار گردن خود نمیکنم، علما چنین و چنان میگویند».<br> | در پایان زندگی، علامه شنقیطی به شدت از فتوا دوری میکرد مگر آنکه کسی وی را به پاسخ مجبور میساخت، و اگر مجبور به پاسخ میشد، میگفت: «من چیزی بار گردن خود نمیکنم، علما چنین و چنان میگویند».<br> | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۸: | ||
پنهان نیست که این کار ـ یعنی دوری گزیدن از فتوا ـ همان حال سلف صالح است که در این باره سخنان بسیاری از آنان منقول است که اینجا مجال پرداختن به آن نیست. | پنهان نیست که این کار ـ یعنی دوری گزیدن از فتوا ـ همان حال سلف صالح است که در این باره سخنان بسیاری از آنان منقول است که اینجا مجال پرداختن به آن نیست. | ||
== بازگشت وی به حق در صورت آشکار شدن آن برای ایشان == | ==بازگشت وی به حق در صورت آشکار شدن آن برای ایشان== | ||
شیخ (رحمه الله) از کسانی نبود که از اعلان بازگشت به حق در صورت آشکار شدن آن، بدشان میآید، حتی اگر آن سخنی که از آن برگشته بود منتشر شده بود و برای سالیان طولانی به دفاع از آن پرداخته بود. این مورد را میتوان به وضوح هنگام سخن ایشان دربارهٔ آیه پنجم سورهٔ توبه دربارهٔ نبرد در ماههای حرام یافت، آنجا که میگوید: «نظر ما بر این ـ یعنی نسخ تحریم نبرد در ماهها حرام ـ بود و زمان بسیاری از این قول دفاع میکردیم و درست بودن آن را تقریر مینمودیم. اما پس از آن بر ما چنین آشکار گردید که قول صحیحتر و نزدیکترین آنان به صواب، این است که تحریم ماههای حرام همچنان باقی است و نسخ نشده است».<br> | شیخ (رحمه الله) از کسانی نبود که از اعلان بازگشت به حق در صورت آشکار شدن آن، بدشان میآید، حتی اگر آن سخنی که از آن برگشته بود منتشر شده بود و برای سالیان طولانی به دفاع از آن پرداخته بود. این مورد را میتوان به وضوح هنگام سخن ایشان دربارهٔ آیه پنجم سورهٔ توبه دربارهٔ نبرد در ماههای حرام یافت، آنجا که میگوید: «نظر ما بر این ـ یعنی نسخ تحریم نبرد در ماهها حرام ـ بود و زمان بسیاری از این قول دفاع میکردیم و درست بودن آن را تقریر مینمودیم. اما پس از آن بر ما چنین آشکار گردید که قول صحیحتر و نزدیکترین آنان به صواب، این است که تحریم ماههای حرام همچنان باقی است و نسخ نشده است».<br> | ||
و هنگام تفسیر آیهٔ ۳۴همین سوره میگوید: «دیروز گفتیم که آنچه برای ما آشکار است و از آن دفاع میکنیم این است که تحریم ماههای حرام نسخ شده است، اما آنچه پس از آن بر ما آشکار شد و اکنون به طور قطع بر آن هستیم، این است که تحریم آن تاکنون باقی است…» | و هنگام تفسیر آیهٔ ۳۴همین سوره میگوید: «دیروز گفتیم که آنچه برای ما آشکار است و از آن دفاع میکنیم این است که تحریم ماههای حرام نسخ شده است، اما آنچه پس از آن بر ما آشکار شد و اکنون به طور قطع بر آن هستیم، این است که تحریم آن تاکنون باقی است…» | ||
همچنین از جملهٔ اینها برخی از مسائلند که پیشتر در شرح «مراقی السعود» آن را تقریر مینمود، سپس در «أضواء البیان» از آن برگشته و به مخالفت با آن پرداخت». | همچنین از جملهٔ اینها برخی از مسائلند که پیشتر در شرح «مراقی السعود» آن را تقریر مینمود، سپس در «أضواء البیان» از آن برگشته و به مخالفت با آن پرداخت». | ||
= وفات = | =وفات= | ||
شیخ در هنگام چاشت روز پنجشنبه هفدهم ذی الحجهٔ سال ۱۳۹۳هجری قمری (۱۰ژانویه ۱۹۷۴) در خانهٔ خود در [[مکه مکرمه]] دیده از جهان فرو بست. شیخ عبدالعزیز بن باز پس از برگزاری نماز ظهر همان روز بر وی نماز گزارد و در مقبرهٔ مَعلاة در ریع الحَجون به خاک سپرده شد. | شیخ در هنگام چاشت روز پنجشنبه هفدهم ذی الحجهٔ سال ۱۳۹۳هجری قمری (۱۰ژانویه ۱۹۷۴) در خانهٔ خود در [[مکه مکرمه]] دیده از جهان فرو بست. شیخ عبدالعزیز بن باز پس از برگزاری نماز ظهر همان روز بر وی نماز گزارد و در مقبرهٔ مَعلاة در ریع الحَجون به خاک سپرده شد. | ||
خداوند وی را قرین رحمت واسع خود قرار دهد. آمین. | خداوند وی را قرین رحمت واسع خود قرار دهد. آمین. | ||
خالد بن عثمان الثبت ـ ترجمه: عبدالله .م | خالد بن عثمان الثبت ـ ترجمه: عبدالله .م | ||
= منابع = | =منابع= | ||
ـ زندگینامهٔ شیخ توسط شاگرد ایشان عطیة سالم، منتشر شده در پایان «أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن» | ـ زندگینامهٔ شیخ توسط شاگرد ایشان عطیة سالم، منتشر شده در پایان «أضواء البیان فی إیضاح القرآن بالقرآن» | ||
ـ «علماء و مفکرون عرفتهم» اثر محمد المجذوب (۱/ ۱۷۱). | ـ «علماء و مفکرون عرفتهم» اثر محمد المجذوب (۱/ ۱۷۱). |