۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
{{پانویس رنگی}} | {{پانویس رنگی}} | ||
'''أبو عبد الله محمد بن مسرّة الجبلی''' (269 هـ - 319 هـ) متفكر ، [[صوفی]] و فیلسوف اندلسی. | '''أبو عبد الله محمد بن مسرّة الجبلی''' (269 هـ - 319 هـ) متفكر ، [[صوفی]] و فیلسوف اندلسی بود. | ||
</div> | </div> | ||
=زندگی= | =زندگی= | ||
أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن مسرة بن نجیح در7 شوال 269 هـ متولد شد<ref>ابن الفرضی 1966، صفحة 39 و40</ref>.پدرش به شغل تجارت اشتغال داشت او به [[بصره]] و [[مکه]] برای تجارت و زیارت عازم شد. تحت تاثیر آرائ معتزله بود. محمد علوم دینی و فلسفه رو نزد پدرش آموخت.او علاوه بر پدر نزد ابن وضاح | أبو عبد الله محمد بن عبد الله بن مسرة بن نجیح در7 شوال 269 هـ متولد شد<ref>ابن الفرضی 1966، صفحة 39 و40</ref>. پدرش به شغل تجارت اشتغال داشت. او به [[بصره]] و [[مکه]] برای تجارت و زیارت عازم شد. تحت تاثیر آرائ معتزله بود. محمد علوم دینی و فلسفه رو نزد پدرش آموخت. او علاوه بر پدر نزد ابن وضاح و محمد بن عبد السلام الخشنی نیز تلمذ نمود. پدرش در سال 286 هجری قمری وفات یافت و پسرش با اندیشه های معتزله عجین شده بود. ابن مسره در به قرطبه بازگشت و مریدان گرد او جمع شدند. بزودی سخنانی در مورد ماهیت تعالیم او منتشر شد و گفته شد: او به شاگردانش بدعت اعتزالی را می آموزد و همچنین گفته شد که نظراتی را منتشر می کند که [[وحدت]] وجود را تبلیغ می نماید. که فقیه مالکی خالد بن احمد حباب مالکی را بر آن داشت تا علیه او و در پاسخ به او کتابی نوشت و حتی ابن مسره را به بدعت متهم کرد.او مجبور شد قرطبه را در عهد الأمیر عبد الله بن محمد ترک کند او به همراه دو شاگردش یعنی ابن المدینی وابن صقیل در مکه بر أبی سعید بن الأعرابی وارد شدند. ابن مسره در این سفر با اهل جدل، كلام و [[معتزله]] ملاقات کرد. | ||
پس از | پس از آن ابن مسره به قرطبه بازگشت و به دوران بازنشستگی خود پایبند بود و زهد و تقوای خود را نشان داد. از برجسته ترین شاگردان او می توان به حی بن عبدالملک، خلیل بن عبدالملک قرطبی، ابن الموری، احمد بن فرج بن منتیل بن قیس و دیگران اشاره کرد. منسوب به ابن مسره است که قضا و قدر را رد می کند و می گوید: سعادت بهشت و جهنم مربوط به جسم نیست، بلکه مربوط به روح است و وحدت وجود را می گیرد و قولش به وقوع علم خدا را می گیرد. و توانایی و دوگانگی علم الهی در دو سطح است: یکی علم به قوا که علم غیب است و دیگری گواهی علم. و گفتار او که تاج و تخت جهان را اداره می کند، زیرا خداوند بزرگتر از آن است که با انجام کاری توصیف شود، که این عقیده ای است که با نظر ارسطو موافق است که خدا هیچ عمل و اندازه ای را هدایت نمی کند. | ||
ابنفرضی میگوید که ابن مسرا «میگفت ممکن است و تفسیر را در بسیاری از قرآن تحریف میکند. و او زبانی داشت که می توانست با آن سخن بسازد و کلمات را استتار کند و معانی را پنهان کند.» چنانکه الحمیدی درباره او میگوید: «وی دارای روش فصاحت و بررسی نشانههای مبهم تصوف و تألیف در معانی است و مقالاتی به او نسبت داده شده است که از آنها به خدا پناه میبریم»<ref>الزركلی ج6 2002، صفحة 223</ref>. ابوسعید بن العربی و احمد بن محمد بن سالم التستری از مردم مشرق و احمد بن خالد الحباب از مردم اندلس به نظرات او پاسخ دادند. اطرافیانش به دو فرقه تقسیم شدند، فرقه ای که در زهد و علم به مقام رهبری رسیدند و فرقه ای که به او بدعت می گفتند. | ابنفرضی میگوید که ابن مسرا «میگفت ممکن است و تفسیر را در بسیاری از قرآن تحریف میکند. و او زبانی داشت که می توانست با آن سخن بسازد و کلمات را استتار کند و معانی را پنهان کند.» چنانکه الحمیدی درباره او میگوید: «وی دارای روش فصاحت و بررسی نشانههای مبهم تصوف و تألیف در معانی است و مقالاتی به او نسبت داده شده است که از آنها به خدا پناه میبریم»<ref>الزركلی ج6 2002، صفحة 223</ref>. ابوسعید بن العربی و احمد بن محمد بن سالم التستری از مردم مشرق و احمد بن خالد الحباب از مردم اندلس به نظرات او پاسخ دادند. اطرافیانش به دو فرقه تقسیم شدند، فرقه ای که در زهد و علم به مقام رهبری رسیدند و فرقه ای که به او بدعت می گفتند. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
ابن مسره در اول شوال 319 هجری قمری از دنیا رفت. آراء و عقاید او پس از مرگش باقی ماند و رواج یافت تا اینکه در نهم ذی الحجه سال 340 هجری قمری کتابی از خلیفه عبد الرحمن الناصر لدین الله <ref>عنان 1997، صفحة 432-433</ref>در جهت منع این عقیده و تعقیب طرفداران آن به چاپ رسید<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A9#cite_note-7 ابن مسرة]</ref>. | ابن مسره در اول شوال 319 هجری قمری از دنیا رفت. آراء و عقاید او پس از مرگش باقی ماند و رواج یافت تا اینکه در نهم ذی الحجه سال 340 هجری قمری کتابی از خلیفه عبد الرحمن الناصر لدین الله <ref>عنان 1997، صفحة 432-433</ref>در جهت منع این عقیده و تعقیب طرفداران آن به چاپ رسید<ref>[https://ar.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B1%D8%A9#cite_note-7 ابن مسرة]</ref>. | ||
=پانویس= | =پانویس= |