۸۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
معنای اول : بازگشت ظهور کلام یا ظهور عمل به حقیقت و اصلش همانگونه که گفتار و افعال متشابه به محکمات بازگشت داده می شود . | معنای اول : بازگشت ظهور کلام یا ظهور عمل به حقیقت و اصلش همانگونه که گفتار و افعال متشابه به محکمات بازگشت داده می شود . | ||
معنای دوم : عبور از معنای ظاهری خاص به معنای عام و باطنی که مقصود اصلی می باشد. | معنای دوم : عبور از معنای ظاهری خاص به معنای عام و باطنی که مقصود اصلی می باشد. <ref>التاویل فی مختلف المذاهب و الاراء ص10 ...فالتاویل ارجاع لظاهر الکلام او العمل الی حیث حقیقته و اصله المراد منه کما فی باب المتشابهات من الافعال والاقوال و هناک مصطلح اخر للتاویل بمعنی ارجاع ظاهر التعبیر الذی یبدو خاصا حسب التنزیل الی مفهوم عام یکون هو المقصور الاصل من الکلام و قد اصطلحووا علیه بالبطن فی مقابله ظهر الایه ای المعنی العام الخابئ وراء ستار ظاهر اللفظ والذی انطوت علیه الایه فی فحواها العام فالتاویل فی باب المتشابهات هو توجیهها الی وجهها المقبول اما التاویل بمعنی البطن فی مقابله الظهر فهو الاخذ بمفهوم الایه العام بعداعفاء ملابساته الخاصه التی کانت تجعلها قید التاریخ و لتصبح الایه ذات رساله خالده عبرالدهور</ref> | ||
ایشان در ادامه تاویل را نوعی تفسیر دانسته ودر تاویل متشابه می نویسد : | ایشان در ادامه تاویل را نوعی تفسیر دانسته ودر تاویل متشابه می نویسد : | ||
تاویل در متشابهات عبارتست ا ز رفع ابهام از ایه و دفع اشکال از ان | تاویل در متشابهات عبارتست ا ز رفع ابهام از ایه و دفع اشکال از ان <ref>همان ص14 وعلیه فالتاویل فی باب المتشابهات نوع تفسیر یضم الی رفع الابهام عن وجه الایه، دفع الاشکال عنها ایضا لیکون رفعا و دفعا معا</ref> | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
ایشان بعد از بیان اقوال متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر معتقد است تفسیر به ایضاح لفظ بر می گردد در حالی که تاویل از جنس کلام نبوده بلکه به واقعیت و حقیقت خارجی شی برمی گردد | ایشان بعد از بیان اقوال متقدمین و متاخرین در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر معتقد است تفسیر به ایضاح لفظ بر می گردد در حالی که تاویل از جنس کلام نبوده بلکه به واقعیت و حقیقت خارجی شی برمی گردد <ref>وَتَفْسِيرُ كَلَامِهِ لَيْسَ هُوَ نَفْسَ مَا يُوجَدُ فِي الْخَارِجِ ؛ بَلْ هُوَ بَيَانُهُ وَشَرْحُهُ وَكَشْفُ مَعْنَاهُ . َ مجموعه الفتاوی ج 17ص -370 -364-فالتَّفْسِيرُ مِنْ جِنْسِ الْكَلَامِ : يُفَسَّرُ الْكَلَامُ بِكَلَامٍ يُوَضِّحُهُ .وَأَمَّا التَّأْوِيلُ فَهُوَ فِعْلُ الْمَأْمُورِ بِهِ وَتَرْكُ الْمَنْهِيِّ عَنْهُ لَيْسَ هُوَ مِنْ جِنْسِ الْكَلَامِ</ref> | ||
باید گفت دیدگاه مذکور نظیر دیدگاهی است که از سید محمد باقر حکیم نقل گردید . | باید گفت دیدگاه مذکور نظیر دیدگاهی است که از سید محمد باقر حکیم نقل گردید . | ||
ایشان در بخش دیگری از گفتارشان ضمن تقسیم کلام به دو نوع انشاء و اخبار، نسبت به معنای تاویل در انشائیات نظیر امر و نهی – جملات انشائیه – معتقد است که تاویل در این نوع از کلام بمعنای نفس انجام خارجی ماموره به یا نفس ترک خارجی ان- ترک منهی عنه - می باشد . | ایشان در بخش دیگری از گفتارشان ضمن تقسیم کلام به دو نوع انشاء و اخبار، نسبت به معنای تاویل در انشائیات نظیر امر و نهی – جملات انشائیه – معتقد است که تاویل در این نوع از کلام بمعنای نفس انجام خارجی ماموره به یا نفس ترک خارجی ان- ترک منهی عنه - می باشد . <ref>وَالْكَلَامُ نَوْعَانِ : إنْشَاءٌ وَإِخْبَارٌ .فَالْإِنْشَاءُ الْأَمْرُ وَالنَّهْيُ وَالْإِبَاحَةُ وَتَأْوِيلُ الْأَمْرِ وَالنَّهْيِ نَفْسُ فِعْلِ الْمَأْمُورِ وَنَفْسُ تَرْكِ الْمَحْظُورِ همان : كَمَا فِي الصَّحِيحِ { عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا قَالَتْ : كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي رُكُوعِهِ وَسُجُودِهِ سُبْحَانَك اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِك اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي يَتَأَوَّلُ الْقُرْآنَ } فَكَانَ هَذَا الْكَلَامُ تَأْوِيلَ قَوْلِهِ : { فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ</ref> | ||
ایشان در تبیین مفهوم تاویل در نوع دوم کلام - اخبارو جملات خبریه – می گوید : تاویل در جملات اخباری نظیر اخبارالهی از اسماء و صفات و نیز اخباراز وعده و وعیدهائی که به بندگانش می دهد ، می باشد . | ایشان در تبیین مفهوم تاویل در نوع دوم کلام - اخبارو جملات خبریه – می گوید : تاویل در جملات اخباری نظیر اخبارالهی از اسماء و صفات و نیز اخباراز وعده و وعیدهائی که به بندگانش می دهد ، می باشد . | ||
<ref>همان :وَالنَّوْعُ الثَّانِي : الْخَبَرُ كَإِخْبَارِ الرَّبِّ عَنْ نَفْسِهِ تَعَالَى بِأَسْمَائِهِ وَصِفَاتِهِ وَإِخْبَارِهِ عَمَّا ذِكْرِهِ لِعِبَادِهِ مِن الوَعْدِ وَالْوَعِيدِ وَهَذَا هُوَ التَّأْوِيلُ الْمَذْكُورُ فِي قَوْلِهِ : { وَلَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِكِتَابٍ فَصَّلْنَاهُ عَلَى عِلْمٍ هُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ } { هَلْ يَنْظُرُونَ إلَّا تَأْوِيلَهُ يَوْمَ يَأْتِي تَأْوِيلُهُ يَقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ } وَهَذَا كَقَوْلِهِمْ : { يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ }...</ref> | |||
ایشان در ادامه ضمن جمعبندی در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می نویسد : | ایشان در ادامه ضمن جمعبندی در معنای تاویل و فرق ان با تفسیر می نویسد : | ||
تفسیر ، احاطه علمی به موضوع و تاویل ، واقعیت اعمالی است که به انسانها وعده داده شده است نظیر اگاهی و احاطه علمی پیامبر ص به نزول ایات الهی که تاویل ان – تحقق نفس وعده و وعیدهای الهی – در گذشته ، حال یا اینده محقق می گردد . | تفسیر ، احاطه علمی به موضوع و تاویل ، واقعیت اعمالی است که به انسانها وعده داده شده است نظیر اگاهی و احاطه علمی پیامبر ص به نزول ایات الهی که تاویل ان – تحقق نفس وعده و وعیدهای الهی – در گذشته ، حال یا اینده محقق می گردد . <ref>همان : فَالتَّفْسِيرُ هُوَ الْإِحَاطَةُ بِعِلْمِهِ وَالتَّأْوِيلُ هُوَ نَفْسُ مَا وُعِدُوا بِهِ إذَا أَتَاهُمْ فَهُمْ كَذَّبُوا بِالْقُرْآنِ الَّذِي لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ ؛ وَقَدْ يُحِيطُ النَّاسُ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ فَالرَّسُولُ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُحِيطُ بِعِلْمِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَإِنْ كَانَ تَأْوِيلُهُ لَمْ يَأْتِ بَعْدُ وَفِي الْحَدِيثِ { عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا نَزَلَ قَوْلُهُ : { قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِكُمْ } الْآيَةُ : قَالَ : إنَّهَا كَائِنَةٌ وَلَمْ يَأْتِ تَأْوِيلُهَا بَعْدُ } ...</ref> | ||
ایشان در ادامه شواهدی نیز ازگفتار دیگران بر تایید مبنای خود - تاویل از سنخ کلام نیست بلکه از نوع حقیقت خارجی است - نقل می کند. | ایشان در ادامه شواهدی نیز ازگفتار دیگران بر تایید مبنای خود - تاویل از سنخ کلام نیست بلکه از نوع حقیقت خارجی است - نقل می کند. <ref>مجموعه الفتاوی ج 17ص -370 -364.....همان :وَمِنْهُ قَوْلُ كَثِيرٍ مِن السَّلَفِ فِي آيَاتٍ : هَذِهِ ذَهَبَ تَأْوِيلُهَا وَهَذِهِ لَمْ يَأْتِ تَأْوِيلُهَا مِثْلَ مَا رَوَى أَبُو الْأَشْهَبِ عَنْ الْحَسَنِ وَالرَّبِيعِ عَنْ أَبِي الْعَالِيَةِ أَنَّ هَذِهِ الْآيَةَ قُرِئَتْ عَلَى ابْنِ مَسْعُودٍ : { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ } الْآيَةُ فَقَالَ ابْنُ مَسْعُودٍ : لَيْسَ هَذَا بِزَمَانِهَا قُولُوهَا مَا قُبِلَتْ مِنْكُمْ فَإِذَا رُدَّتْ عَلَيْكُمْ فَعَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ قَالَ : إنَّ الْقُرْآنَ نَزَلَ حَيْثُ نَزَلَ فَمِنْهُ آيٌ قَدْ مَضَى تَأْوِيلُهُنَّ قَبْلَ أَنْ يَنْزِلْنَ وَمِنْهُ آيٌ وَقَعَ تَأْوِيلُهُنَّ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَمِنْهُ آيٌ وَقَعَ تَأْوِيلُهُنَّ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِيَسِيرِ وَمِنْهُ آيٌ يَقَعُ تَأْوِيلُهُنَّ بَعْدَ الْيَوْمِ وَمِنْهُ آيٌ يَقَعُ تَأْوِيلُهُنَّ فِي آخِرِ الزَّمَانِ وَمِنْهُ آيٌ يَقَعُ تَأْوِيلُهُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَا ذُكِرَ مِن الحِسَابِ وَالْجَنَّةِ وَالنَّارِ– انتهی -</ref> | ||
== تحلیل و بررسی | == تحلیل و بررسی و مقایسه دیدگاه علامه طباطبائی سید محمد باقر حکیم با ابن تیمیه == | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۹: | ||
ایشان ذیل ایه 7سوره ال عمران تاویل را مترادف تفسیر دانسته و معتقد است تاویل اخبار ، چیزی است که معنای لفظ به ان بر می گردد و بر این امر به ایاتی از قران استشهاد می کند . | ایشان ذیل ایه 7سوره ال عمران تاویل را مترادف تفسیر دانسته و معتقد است تاویل اخبار ، چیزی است که معنای لفظ به ان بر می گردد و بر این امر به ایاتی از قران استشهاد می کند . ref>تفسیر الکبیر ج 7ص188 فاعلم أن التأويل هو التفسير وأصله في اللغة المرجع والمصير ، من قولك آل الأمر إلى كذا إذا صار إليه ، وأولته تأويلاً إذا صيرته إليه ، هذا معنى التأويل في اللغة ، ثم يسمى التفسير تأويلاً ، قال تعالى : * ( سأنبئك بتأويل ما لم تستطع عليه صبراً ) * ( الكهف : 78 ) وقال تعالى : * ( وأحسن تأويلا ) * ( النساء : 59 ) وذلك أنه إخبار عما يرجع إليه اللفظ من المعنى ، </ref> | ||
== نتائج == | == نتائج == | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۳: | ||
3-شباهت بین دیدگاه علامه طباطبائی و ابن تیمیه در این است که هر دو تاویل را ازسنخ لفظ و معنا ندانسته بلکه انرا حقائق خارجی می دانند و افتراقشان در این است که از منظر علامه طباطبائی تاویل ایات حقائقی است که در نزد خداوند بوده و ارتباطی با معانی الفاظ ندارد در حالی که از منظر ابن تیمیه و برخی دیگر تاویل متعلق به واقعیات و معانی خارجی الفاظ می باشد . | 3-شباهت بین دیدگاه علامه طباطبائی و ابن تیمیه در این است که هر دو تاویل را ازسنخ لفظ و معنا ندانسته بلکه انرا حقائق خارجی می دانند | ||
و افتراقشان در این است که از منظر علامه طباطبائی تاویل ایات حقائقی است که در نزد خداوند بوده و ارتباطی با معانی الفاظ ندارد در حالی که از منظر ابن تیمیه و برخی دیگر تاویل متعلق به واقعیات و معانی خارجی الفاظ می باشد . | |||
4-از منظر مولف علوم القران ، تاویل در قران بمعنای تفسیر حقیقی معنا – در برابر تفسیر لفظ - بوده بگونه ای که رافع ابهام در معنای کلمه باشد. | |||
ایشان برخلاف علامه طباطبائی که تاویل را خارج از محدوده الفاظ و معانی می داند تاویل را مربوط به حقیقت معانی برخی از الفاظ می داند . | |||
5-تشابه بین دیدگاه مولف علوم القران و فخر رازی این است که هر دو تاویل را از سنخ معنای الفاظ و کلمات می دانند . | 5-تشابه بین دیدگاه مولف علوم القران و فخر رازی این است که هر دو تاویل را از سنخ معنای الفاظ و کلمات می دانند . | ||
== منابع == | == منابع == | ||
== [[پانویس]] == | == [[پانویس]] == | ||
[[رده: مقالات]] | [[رده: مقالات]] |
ویرایش