confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
بیشتر آثار ایشان به زبان عربی است و برخی از آنها به زبان های دیگر از جمله انگلیسی، فارسی و اردو ترجمه شده است. | بیشتر آثار ایشان به زبان عربی است و برخی از آنها به زبان های دیگر از جمله انگلیسی، فارسی و اردو ترجمه شده است. | ||
=نظام درسی حوزه نجف اشرف= | =زندگی نامه آیت الله آصفی از زبان خودش= | ||
==نظام درسی حوزه نجف اشرف== | |||
در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درس های دیگری را هم می خواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درس ها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملک الشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس می شد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقه مندی های من کتاب های ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیدهام. | در آن زمان طلاب در حاشیه دروس تخصصی، درس های دیگری را هم می خواندند که شامل علم فلک و علم عروض و قافیه و هندسه استدلالی مسطح و از این قبیل درس ها بود. بنده هم از همان زمان درمورد متون ادبیات عربی و فارسی بسیار کار کردم. در آن زمان ملک الشعرای بهار بسیاری از این متون را در کتاب سبک شناسی مورد بررسی قرار داده بود. این کتاب در دانشگاه به عنوان یکی از منابع در دوره دکتری تدریس می شد. بنده از همان زمان به مراحل مختلف تقدم و پیشرفت تکاملی نثر فارسی عنایت داشتم. یکی از علاقه مندی های من کتاب های ادبی است و در این زمینه منابع ادبیات عربی و فارسی را هم زیاد دیدهام. | ||
=ورود به تشکیلات حزب الدعوه= | ==ورود به تشکیلات حزب الدعوه== | ||
یک سال بعد از آمدن [[عبدالکریم قاسم]]، با دعوت مرحوم آیت الله سیدمرتضی عسگری وارد حزب الدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلامراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخن گوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیئت رهبری را آقایان [[نوری مالکی]] و دکتر حیدر باقی و آیت الله [[سیدکاظم حائری]] و عده ای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4سال تعویض می شدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا این که اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت می کنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم. | یک سال بعد از آمدن [[عبدالکریم قاسم]]، با دعوت مرحوم آیت الله سیدمرتضی عسگری وارد حزب الدعوه شدم و در تمامی مدتی نیز که در حزب بودم در کادر رهبری قرار داشتم و اصلامراحل مقدماتی را نگذراندم. بنده به مدت 15سال سخن گوی حزب بودم و بعد از آن اختلاف نظرهایی پیش آمد که از حزب بیرون آمدم. آن زمان هیئت رهبری را آقایان [[نوری مالکی]] و دکتر حیدر باقی و آیت الله [[سیدکاظم حائری]] و عده ای دیگر بر عهده داشتند که امروزه هم در خط مقدم تشکیلات حکومتی عراق هستند. این آقایان به مدت 4 سال در تشکیلات رهبری حزب بودند که بعد از هر 4سال تعویض می شدند، اما بنده همواره ثابت بودم تا این که اختلاف نظری با حزب الدعوه پیدا کردم و با دوستی و محبت از حزب جدا شدم. البته هنوز هم با این آقایان در ارتباط و دوستی هستم و گاهی با بنده هم مشورت می کنند و مشکلی در زمینه روابط شخصی با ایشان نداشته و ندارم. | ||
=دلایل حضور در ایران= | ==دلایل حضور در ایران== | ||
بنده در آن زمان فقط تابستان ها به ایران می آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما [[خداوند]] بنده را از گذرگاه های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به [[سوریه]] بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس [[آیت الله گلپایگانی]] و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره می کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، [[اجتهاد]] و [[تقلید]] را برای طلاب تدریس کردم. | بنده در آن زمان فقط تابستان ها به ایران می آمدم و همواره در نجف بودم. چهار سال بعد از روی کار آمدن حزب بعث، مورد تهدید حزب قرار گرفتم و در حدود 7 ماه زندگی مخفیانه داشتم. اما [[خداوند]] بنده را از گذرگاه های خطرناکی عبور داد و توانستم به کمک دوستان و مادرم با لباس مبدل به [[سوریه]] بروم و از آنجا هم به ایران رفتم. در آن دوره برای مدتی در حدود سه سال در ایران بودم و پای درس [[آیت الله گلپایگانی]] و میرزا هاشم آملی نشستم و در اواخر آن دوره خودم هم درس خارج فقه و اصول را می گفتم. سپس به کویت رفتم و مدت 7 سال را در آنجا بودم. در آن جا مسجدی را اداره می کردم و کارهای اجتماعی و فرهنگی داشتم و با دانشگاهیان در تماس بودم. پس از این دوره هفت ساله مجددا به ایران بازگشتم و کارهای علمی خود را شروع کردم و درس خارج فقه و اصول را ادامه دادم و ابواب مختلفی از فقه همچون اجاره، قضا، بیع، قواعد فقهی، [[اجتهاد]] و [[تقلید]] را برای طلاب تدریس کردم. | ||
=دیدگاه های سیاسی و مبارزاتی= | ==دیدگاه های سیاسی و مبارزاتی== | ||
یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثی ها و شرکت در مصاحبه ها و مناظره های رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث می پرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این که آیت الله [[سید محمدباقر]] حکیم به [[شهادت]] رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیت ها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیت ها این بود که درخصوص انتخابات و پیش آمدهایی که برای نظام عراق رخ می دهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که [[آمریکا]] هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمی شود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب می نوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولای دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم. | یکی از کارهای مهم بنده مبارزه با بعثی ها و شرکت در مصاحبه ها و مناظره های رادیو و تلویزیونی بود و از این طریق به اقدام علیه سران حزب بعث می پرداختم. بعد از سقوط رژیم هم چند مدتی ایران بودم تا این که آیت الله [[سید محمدباقر]] حکیم به [[شهادت]] رسید. پس از شهادت ایشان بار دیگر به عراق بازگشتم و فعالیت ها و اقدامات فرهنگی را آغاز کردم که در راستای فرهنگ سازی سیاسی بود. هدف از این فعالیت ها این بود که درخصوص انتخابات و پیش آمدهایی که برای نظام عراق رخ می دهد، مردم را نسبت به امور روشن کنم و به آنها بگویم که [[آمریکا]] هیچ وقت دوست هیچ ملتی نمی شود و همیشه در تاریخ دشمن مستضعفان بوده و خواهد بود. در این دوره هم کتاب می نوشتم و هم سخنرانی و تدریس خارج فقه و اصول را داشتم اما چون توانایی ادامه کار را نداشتم، تدریس را ترک کردم. زیرا معتقد بودم که کارهای اولای دیگری هست که مقدم بر تدریس هستند و باید به آنها مشغول شوم. | ||
==تأسیس مؤسسه خیریه امام باقر(ع)== | |||
بعد از بازگشت از کویت در قم موسسه خیریه امام باقر(ع) را تاسیس کردیم که وظیفه کمک رسانی به ایتام عراقی و زنان بیوه را بر عهده داشت. زیرا حدود 7 هزار و 500 خانواده عراقی در ایران بودند که در استان های مختلف ایران بودند و ما به آنها شهریه می دادیم و کمک می کردیم. زمانی هم که به عراق بازگشتیم باز هم این موسسه را در نجف تاسیس کردیم و الان هم حدود 7 هزار خانواده را در استان های مختلف عراق تحت پوشش این موسسه هستند. | |||
==آثار و تألیفات== | |||
یک دوره 14 جلدی تفسیر موضوعی [[قرآن]] دارم که تاکنون 4 بار چاپ شده و به زبان فارسی هم موجود است. هم چنین حدود 3 سال است که در کار چاپ کتب جیبی هستیم که تاکنون 130 شماره از این کتاب ها چاپ شده است. مولفات بنده درخصوص فقه و مسائل قرآنی و فرهنگ اسلامی است که به 170 الی 180 عنوان می رسد. | |||
=منابع= | =منابع= |