۸۷٬۸۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از جمله اتهامات سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه امامیه رواداشته و میدارند این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین علیهم السلام را کافر می دانند – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – در این مقاله ادعای مذکور مورد نقد قرار گرفته و بطلان و دروغ بودن آن به اثبات رسیده است . | از جمله اتهامات سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه امامیه رواداشته و میدارند این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین علیهم السلام را کافر می دانند – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – در این مقاله ادعای مذکور مورد نقد قرار گرفته و بطلان و دروغ بودن آن به اثبات رسیده است . | ||
== چکیده | ==چکیده== | ||
از جمله اتهامات سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه رواداشته و میدارند این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین علیهم السلام را کافر دانسته – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – و معتقدند که امام عصر "عج" بعد از ظهور با آنان معامله کفار حربی خواهد داشت و همه را نابود خواهد کرد | از جمله اتهامات سنگینی که برخی گروههای افراطی اهل سنت و نیز برخی از کج اندیشان شیعه به فقیهان شیعه رواداشته و میدارند این است که فقیهان مذکور تمامی اهل سنت و منکرین امامت معصومین علیهم السلام را کافر دانسته – اعم از کفر کلامی یا کفر فقهی – و معتقدند که امام عصر "عج" بعد از ظهور با آنان معامله کفار حربی خواهد داشت و همه را نابود خواهد کرد | ||
خط ۳۲: | خط ۱۵: | ||
این مطلب در سراسر کلمات فقیهان شیعه قابل مشاهده بوده و همگی بر آن اذعان دارند حتی اخباریین افراطی شیعه نیز که احکام شدید و غلیظی را بر مخالفین و منکرین امامت معصومین مترتب نموده اند در موارد متعدد مستضعین فکری را از چنین احکامی مستثنی می دانند. | این مطلب در سراسر کلمات فقیهان شیعه قابل مشاهده بوده و همگی بر آن اذعان دارند حتی اخباریین افراطی شیعه نیز که احکام شدید و غلیظی را بر مخالفین و منکرین امامت معصومین مترتب نموده اند در موارد متعدد مستضعین فکری را از چنین احکامی مستثنی می دانند. | ||
==تبیین== | |||
== تبیین == | |||
اتهام تکفیر اهل تسنن و منکران امامت ائمه معصومین علیهم السلام از جانب فقیهان شیعه امری است که متاسفانه در کتابهای برخی گروههای افراطی اهل تسنن و نیز برخی کج اندیشان شیعه بصورتی گسترده منتشر گردیده است که در این مقاله یکی از آنان را مورد بررسی قرار می دهیم: | اتهام تکفیر اهل تسنن و منکران امامت ائمه معصومین علیهم السلام از جانب فقیهان شیعه امری است که متاسفانه در کتابهای برخی گروههای افراطی اهل تسنن و نیز برخی کج اندیشان شیعه بصورتی گسترده منتشر گردیده است که در این مقاله یکی از آنان را مورد بررسی قرار می دهیم: | ||
==بررسی بخشی از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟== | |||
== بررسی بخشی از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ == | |||
در کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی به نقل از صاحب حدائق(محدث بحرانی) آمده است : | در کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی به نقل از صاحب حدائق(محدث بحرانی) آمده است : | ||
خط ۴۷: | خط ۲۴: | ||
و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین فمنها ما رواه فی الکافی بسنده عن مولاناالباقرعلیه السلام قال ان الله عز و جل نصب علیا علیه السلام علما بینه و بین خلقه فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا و من جهله کان ضالا <ref>الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی ص 25-26 </ref> | و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین فمنها ما رواه فی الکافی بسنده عن مولاناالباقرعلیه السلام قال ان الله عز و جل نصب علیا علیه السلام علما بینه و بین خلقه فمن عرفه کان مومنا و من انکره کان کافرا و من جهله کان ضالا <ref>الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟ تالیف عبدالملک بن عبدالرحمان الشافعی ص 25-26 </ref> | ||
==نقد== | |||
== نقد | |||
اگر در همین متن فوق بنگریم بخوبی می بینیم عنوانی که صاحب حدائق به این قبیل روایات داده است عبارتست از : | اگر در همین متن فوق بنگریم بخوبی می بینیم عنوانی که صاحب حدائق به این قبیل روایات داده است عبارتست از : | ||
"و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین" | "و اما الاخبار الداله علی کفر المخالفین عداالمستضعفین" | ||
بسیار مایه شگفتی است که مولف کتاب الفکر التکفیری کلماتی به این وضوح را نادیده گرفته و تنها به قسمت نخست جمله توجه نموده است با اینکه مولف به صراحت می گوید حکم تکفیر شامل مستضعفین نخواهد بود . | بسیار مایه شگفتی است که مولف کتاب الفکر التکفیری کلماتی به این وضوح را نادیده گرفته و تنها به قسمت نخست جمله توجه نموده است با اینکه مولف به صراحت می گوید حکم تکفیر شامل مستضعفین نخواهد بود . | ||
ایشان در پاورقی صفحه مذکور بدون توجه به قید بکار رفته در کلام صاحب حدائق می گوید حکم مذکور شامل همه مخالفین خواهد بود : | ایشان در پاورقی صفحه مذکور بدون توجه به قید بکار رفته در کلام صاحب حدائق می گوید حکم مذکور شامل همه مخالفین خواهد بود : | ||
مقصودهم بمصطلح المخالفین هو کل من عدالشیعی الامامی من المسلمین و تحدیدا اهل السنه الذین یعتقدون بشرعیه خلافه الشیخین ابی بکر و عمر ....آنگاه به کلماتی از فقیهان شیعه در این زمینه استناد می کند | مقصودهم بمصطلح المخالفین هو کل من عدالشیعی الامامی من المسلمین و تحدیدا اهل السنه الذین یعتقدون بشرعیه خلافه الشیخین ابی بکر و عمر ....آنگاه به کلماتی از فقیهان شیعه در این زمینه استناد می کند | ||
== بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟== | ==بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟== | ||
ایشان از کتاب الحدائق الناضره محدث بحرانی سخنان علامه حلی را اینگونه نقل می کند: | ایشان از کتاب الحدائق الناضره محدث بحرانی سخنان علامه حلی را اینگونه نقل می کند: | ||
وقال العلامة | وقال العلامة فی شرحه- فص الیاقوت تالیف ابن نوبخت(انوار الملکوت فی شرح الیاقوت )- : أما دافعوا النص على أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) بالإمامة فقد ذهب أكثر أصحابنا إلى تكفیرهم لأن النص معلوم بالتواتر من دین محمد ( صلى الله علیه وآله ) فیكون ضروریا أی معلوما من دینه ضرورة فجاحده یكون كافرا كمن یجحد وجوب الصلاة وصوم شهر رمضان و اختار ذالک فی المنتهی فقال فی کتاب الزکاه فی بیان وصف المستحق بالایمان ما صورته : | ||
لان الامامه من ارکان الدین و اصوله و قد علم ثبوتها من النبی صلی الله علیه و آله ضروره و الجاحد لها لایکون مصدقا للرسول فی جمیع ما جاءبه فیکون کافرا – انتهی –<ref>رک به همان ص 306</ref> | لان الامامه من ارکان الدین و اصوله و قد علم ثبوتها من النبی صلی الله علیه و آله ضروره و الجاحد لها لایکون مصدقا للرسول فی جمیع ما جاءبه فیکون کافرا – انتهی –<ref>رک به همان ص 306</ref> | ||
==نقد== | |||
== نقد == | |||
نگاه اجمالی به گفتار ذکر شده از علامه در شرح کتاب فص الیاقوت نیز بیانگر آن است که ایشان حکم تکفیر را متوجه منکرین جاحد امامت می داند نه مطلق مخالفین | نگاه اجمالی به گفتار ذکر شده از علامه در شرح کتاب فص الیاقوت نیز بیانگر آن است که ایشان حکم تکفیر را متوجه منکرین جاحد امامت می داند نه مطلق مخالفین | ||
در متن منقول از کتاب المنتهی نیز که مولف کتاب الفکر التکفیری آنرا نقل می کند حکم کفر بر مخالفین جاحد بار شده است نه مطلق مخالفین | در متن منقول از کتاب المنتهی نیز که مولف کتاب الفکر التکفیری آنرا نقل می کند حکم کفر بر مخالفین جاحد بار شده است نه مطلق مخالفین | ||
عجیب این است که مولف کتاب مذکور هیچ اشاره ای به این قید واضح نمی کند . | عجیب این است که مولف کتاب مذکور هیچ اشاره ای به این قید واضح نمی کند . | ||
باید به ایشان گفت :آیا اخلاق و منش دینی و انسانی اقتضا نمی کند که در هنگام قضاوت نسبت به گفتار دیگران به همه قیودات کلماتشان توجه نموده و بر اساس "ضع امر اخیک علی احسنه" در حد امکان سخنان دیگران را به شکلی منطقی توجیه نمایئم؟ | باید به ایشان گفت :آیا اخلاق و منش دینی و انسانی اقتضا نمی کند که در هنگام قضاوت نسبت به گفتار دیگران به همه قیودات کلماتشان توجه نموده و بر اساس "ضع امر اخیک علی احسنه" در حد امکان سخنان دیگران را به شکلی منطقی توجیه نمایئم؟ | ||
خط ۹۴: | خط ۶۲: | ||
باید گفت متاسفانه در تمام مواردی که مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه به فقیهان شیعه چنین نسبتهائی را مید هد اشکال فوق الذکر جاری است چون از منظر همه فقیهان شیعه مستضعفین از اهل سنت از دائره حکم تکفیر استثنا گردیده و تنها کسانی که از روی عناد و جحد حقائق را انکار می کنند مورد تکفیر قرار گرفته اند که این امر حتی بر مبانی فقیهان اهل سنت نیز مقبول می باشد چون از منظر فقیهان اهل سنت نیز مستضعفین از شیعیان مستثنی از حکم تکفیر می باشند فتامل جیدا | باید گفت متاسفانه در تمام مواردی که مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه به فقیهان شیعه چنین نسبتهائی را مید هد اشکال فوق الذکر جاری است چون از منظر همه فقیهان شیعه مستضعفین از اهل سنت از دائره حکم تکفیر استثنا گردیده و تنها کسانی که از روی عناد و جحد حقائق را انکار می کنند مورد تکفیر قرار گرفته اند که این امر حتی بر مبانی فقیهان اهل سنت نیز مقبول می باشد چون از منظر فقیهان اهل سنت نیز مستضعفین از شیعیان مستثنی از حکم تکفیر می باشند فتامل جیدا | ||
== بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟== | ==بررسی بخشی دیگر از کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه حقیقه ام افتراء؟== | ||
مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه در قسمت آخر فصل اول کتابش عالمانی از شیعه را بصورتی اهانت آمیز نام برده و با استناد به کلماتشان ادعا می کند که همه آنان قائل به کفر اهل سنت هستند در حالی که اگر به متن کامل کلمات این فقیهان مراجع شود شواهد فراوانی بر کذب و ناصواب بودن این ادعا یافت می گردد. | مولف کتاب الفکر التکفیری عند الشیعه در قسمت آخر فصل اول کتابش عالمانی از شیعه را بصورتی اهانت آمیز نام برده و با استناد به کلماتشان ادعا می کند که همه آنان قائل به کفر اهل سنت هستند در حالی که اگر به متن کامل کلمات این فقیهان مراجع شود شواهد فراوانی بر کذب و ناصواب بودن این ادعا یافت می گردد. | ||
اینک قسمتی از بخش پایانی فصل اول کتاب الفکر التکفیری را مرور می کنیم : | اینک قسمتی از بخش پایانی فصل اول کتاب الفکر التکفیری را مرور می کنیم : | ||
و قال خاتمه محدثیهم المجلسی : والاخبار الوارده فی ذالک- ای فی کفر المخالفین- اکثر من ان یمکن جمعه فی باب او کتاب و قال : و الاحادیث الداله علی خلودهم فی النار متواتره او قریبه منها | و قال خاتمه محدثیهم المجلسی : والاخبار الوارده فی ذالک- ای فی کفر المخالفین- اکثر من ان یمکن جمعه فی باب او کتاب و قال : و الاحادیث الداله علی خلودهم فی النار متواتره او قریبه منها | ||
ایشان در ادامه گفتار صاحب جواهر را اینچینن بیان می کند : | ایشان در ادامه گفتار صاحب جواهر را اینچینن بیان می کند : | ||
و قال علامتهم محمد حسن النجفی : وعلی کل حال فمنشا هذاالقول – کفر المخالفین - من القائل به استفاضه النصوص و تواترها بکفر المخالفین | و قال علامتهم محمد حسن النجفی : وعلی کل حال فمنشا هذاالقول – کفر المخالفین - من القائل به استفاضه النصوص و تواترها بکفر المخالفین | ||
و قال شیخهم الاعظم الانصاری : و یدل علیه –کفرالمخالفین- اخبار متواتره نذکر بعضها تیمنا و تشریفا للکتاب ...الی ان عبر عن کثرتها بعد سردها (ص352) بقوله: الی غیر ذالک مما لایطیق مثلی الاحاطه بعشر معشاره!! بل ولاقطره من بحاره!! | و قال شیخهم الاعظم الانصاری : و یدل علیه –کفرالمخالفین- اخبار متواتره نذکر بعضها تیمنا و تشریفا للکتاب ...الی ان عبر عن کثرتها بعد سردها (ص352) بقوله: الی غیر ذالک مما لایطیق مثلی الاحاطه بعشر معشاره!! بل ولاقطره من بحاره!! | ||
خط ۱۱۶: | خط ۸۰: | ||
و قال آیتهم العظمی محسن الحکیم : و کیف کان فالاستدلال علی النجاسه – ای نجاسه المخالفین- و اخری بالنصوص المتجاوزه حد الاستفاضه بل قیل انها متواتره المتضمنه کفرهم | و قال آیتهم العظمی محسن الحکیم : و کیف کان فالاستدلال علی النجاسه – ای نجاسه المخالفین- و اخری بالنصوص المتجاوزه حد الاستفاضه بل قیل انها متواتره المتضمنه کفرهم | ||
ایشان آخرین فقیه شیعی را اینچنین مورد اتهام قرار می دهد : | ایشان آخرین فقیه شیعی را اینچنین مورد اتهام قرار می دهد : | ||
و قال الخمینی فقد تمسک لنجاستهم بامور منها :روایات مستفیضه دلت علی کفرهم کموثقه الفضیل بن الیسار عن ابی جعفر ع و نحوهما اخبار کثیره – انتهی – <ref>همان ص 29-31</ref> | و قال الخمینی فقد تمسک لنجاستهم بامور منها :روایات مستفیضه دلت علی کفرهم کموثقه الفضیل بن الیسار عن ابی جعفر ع و نحوهما اخبار کثیره – انتهی – <ref>همان ص 29-31</ref> | ||
==نقد کلی== | |||
== نقد کلی == | |||
باید گفت : متاسفانه در همه اینگونه موارد مولف کتاب الفکر التکفیری و امثال ایشان حتی برخی افراد کج اندیش از شیعیان نیز حکم تکفیر مخالفین از جانب فقیهان شیعه را بطور کلی متوجه همه اهل سنت می داند | باید گفت : متاسفانه در همه اینگونه موارد مولف کتاب الفکر التکفیری و امثال ایشان حتی برخی افراد کج اندیش از شیعیان نیز حکم تکفیر مخالفین از جانب فقیهان شیعه را بطور کلی متوجه همه اهل سنت می داند | ||
در حالی که این امر تهمتی بیش نیست و تقریبا تمام این فقیهان چنین اتهامی را با صراحت رد نموده اند چون همه انان مستضعفین فکری را – که از منظر این فقیهان اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت را تشکیل می دهند- از حکم مذکور استثنا نموده اند . | در حالی که این امر تهمتی بیش نیست و تقریبا تمام این فقیهان چنین اتهامی را با صراحت رد نموده اند چون همه انان مستضعفین فکری را – که از منظر این فقیهان اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت را تشکیل می دهند- از حکم مذکور استثنا نموده اند . | ||
در این مقاله بر آنیم که فارغ از اتهاماتی که به فقیهان شیعه در این زمینه از ناحیه افراد کج اندیش یا مغرض زده شده است به بررسی علمی این مساله پرداخته و آن را از منظر قران سنت و حکم عقل مورد بررسی قرار دهیم اما قبل از ان دیدگاه برخی از فقیهان را که مورد اتهام قرار گرفته اند را بیان نموده تا برهمگان روشن گردد که تکفیر مخالفین در شیعه شامل مستضعین فکری نمی گردد: | در این مقاله بر آنیم که فارغ از اتهاماتی که به فقیهان شیعه در این زمینه از ناحیه افراد کج اندیش یا مغرض زده شده است به بررسی علمی این مساله پرداخته و آن را از منظر قران سنت و حکم عقل مورد بررسی قرار دهیم اما قبل از ان دیدگاه برخی از فقیهان را که مورد اتهام قرار گرفته اند را بیان نموده تا برهمگان روشن گردد که تکفیر مخالفین در شیعه شامل مستضعین فکری نمی گردد: | ||
==کلمات برخی از فقیهان شیعه در مستثنی بودن مستضعفین از حکم تکفیر== | |||
== کلمات برخی از فقیهان شیعه در مستثنی بودن مستضعفین از حکم تکفیر == | ===شیخ صدوق=== | ||
=== شیخ صدوق === | |||
ایشان در کتاب الاعتقادات <ref>الاعتقادات ص 105</ref>می فرماید: | ایشان در کتاب الاعتقادات <ref>الاعتقادات ص 105</ref>می فرماید: | ||
واعتقادنا | واعتقادنا فیمن جحد إمامة أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب والأئمة من بعده - علیهم السلام - أنه بمنزلة من جحد نبوة جمیع الأنبیاء | ||
=== شیخ مفید === | ===شیخ مفید=== | ||
ایشان در کتاب اوائل المقالات تحت عنوان : "القول | ایشان در کتاب اوائل المقالات تحت عنوان : "القول فی تسمیة جاحدی الإمامة | ||
ومنكری ما أوجب الله تعالى للأئمة من فرض الطاعة" کسانی را که انکارشان نسبت به امامت از روی جحد باشد را مستحق خلود در جهنم می داند: | |||
واتفقت | واتفقت الإمامیة على أن من أنكر إمامة أحد الأئمة وجحد ما أوجبه الله تعالى من فرض الطاعة فهو كافر ضال مستحق للخلود فی النار <ref>اوائل المقالات شيخ مفيد ص 44</ref> | ||
===ابن ادریس=== | |||
=== ابن ادریس === | |||
ایشان در کتاب سرائر خواندن نماز میت بر مستضعفین فکری منکر امامت را واجب می داند : | ایشان در کتاب سرائر خواندن نماز میت بر مستضعفین فکری منکر امامت را واجب می داند : | ||
ولا تجب الصلاة إلا على | ولا تجب الصلاة إلا على المعتقدین للحق ، أو كان بحكمهم من أطفالهم ، الذین بلغوا ست سنین ، على ما قدمناه ، ومن المستضعفین ،<ref>السرائر ج 1ص 356</ref> | ||
===نراقی=== | |||
نراقی در مستند الشیعه ج 1ص 208 نیز ضمن بیان قول مشهور به طهارت منکران امامت می گوید حتی آنها که قائل به نجاست منکران امامت هستند مستضعفین را از این حکم استثنا می کنند: | نراقی در مستند الشیعه ج 1ص 208 نیز ضمن بیان قول مشهور به طهارت منکران امامت می گوید حتی آنها که قائل به نجاست منکران امامت هستند مستضعفین را از این حکم استثنا می کنند: | ||
وأما المخالفون لنا فی الإمامة ، فالحق المشهور : طهارتهم وعن السید القول بالنجاسة مطلقا وعن الحلی فی غیر المستضعفین منهم ، واختاره بعض مشایخ والدی | |||
وأما المخالفون لنا | |||
صاحب مدارک الاحکام | صاحب مدارک الاحکام | ||
در مدارک الاحکام نیز حکم به جواز پرداخت زکات به مستضعفین از مخالفین شده است : | در مدارک الاحکام نیز حکم به جواز پرداخت زکات به مستضعفین از مخالفین شده است : | ||
القسم | القسم الثانی : فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان ، فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیرالحق ومع عدم المؤمن یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف . <ref>مدارک الاحکام ج 4ص 237</ref> | ||
=== شهید ثانی === | ===شهید ثانی=== | ||
شهید ثانی در مسالک الافهام نیز صرف زکات برای منکرین امامت را در صورتی که مستضعف باشند جایز می داند: | شهید ثانی در مسالک الافهام نیز صرف زکات برای منکرین امامت را در صورتی که مستضعف باشند جایز می داند: | ||
القسم الثانی فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان . فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیر الحق . ومع عدم المؤمنین ، یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف <ref>مسالک الافهام ج 1ص 421</ref> | |||
القسم | ===محقق حلی=== | ||
=== محقق حلی === | |||
همین حکم در شرایع نیز ذکر گردیده است : | همین حکم در شرایع نیز ذکر گردیده است : | ||
القسم الثانی فی أوصاف المستحق الوصف الأول : الإیمان فلا یعطى كافرا ، ولا معتقدا لغیر الحق ، ومع عدم المؤمنین ، یجوز صرف الفطرة خاصة إلى المستضعف ،<ref>شرایع ج 1ص 123</ref> | |||
===علامه مجلسی=== | |||
=== علامه مجلسی === | |||
علامه مجلسی در بحار الانوار ببعد در زمینه استثنای مسعضعفین از مخالفین ضروری دین از تخلید در دوزخ : | علامه مجلسی در بحار الانوار ببعد در زمینه استثنای مسعضعفین از مخالفین ضروری دین از تخلید در دوزخ : | ||
| | ||
تذییل : اعلم أن الذی یقتضیه الجمع بین الآیات والاخبار أن الكافر المنكرلضروری من ضروریات دین الاسلام مخلد فی النار ، لا یخفف عنه العذاب إلا المستضعف الناقص فی عقله أو الذی لم یتم علیه الحجة ولم یقصر فی الفحص والنظر ، فإنه یحتمل أن یكون من المرجون لأمر الله كما سیأتی تحقیقه فی كتاب الایمان والكفر ،<ref>بحار الانوار علامه مجلسی ج8ص 363</ref> | |||
ایشان در زمینه حکم فرق غیر شیعه امامیه که منکر ضروری دین نیستند بین مستضعف و معاند تفصیل می دهد : | ایشان در زمینه حکم فرق غیر شیعه امامیه که منکر ضروری دین نیستند بین مستضعف و معاند تفصیل می دهد : | ||
وأما غیر الشیعة الإمامیة من المخالفین وسائر فرق الشیعة ممن لم ینكر شیئا من ضروریات دین الاسلام فهم فرقتان : إحداهما المتعصبون المعاندون منهم ممن قد تمت علیهم الحجة فهم فی النار خالدون ، والأخرى المستضعفون منهم وهم الضعفاء العقول مثل النساء العاجزات والبله وأمثالهم ومن لم یتم علیه الحجة ممن یموت فی زمان الفترة ، أو كان فی موضع لم یأت إلیه خبر الحجة فهم المرجون لا الله ، إما یعذبهم وإما یتوب علیهم ، فیرجى لهم النجاة من النار- <ref>همان ج 8ص 363</ref> - | |||
وأما | |||
تبیین کلام مجلسی ره | تبیین کلام مجلسی ره | ||
خط ۲۰۵: | خط ۱۴۸: | ||
در این کلام ایشان بخوبی تصریح می کند که غیر معاندین و غیر جاحدین که منکر ضروری دین نیستند تحت عنوان المرجون لامر الله قرار می گیرند پس امید نجاتشان وجود دارد. | در این کلام ایشان بخوبی تصریح می کند که غیر معاندین و غیر جاحدین که منکر ضروری دین نیستند تحت عنوان المرجون لامر الله قرار می گیرند پس امید نجاتشان وجود دارد. | ||
===علامه حلی در کشف المراد=== | |||
=== علامه حلی در کشف المراد === | |||
علامه حلی در کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد- تحقیق الاملی – نیز حکم کفر از منظر قائلین به آن را مختص معاندین و جاحدین از مخالفین امامت می داند : | علامه حلی در کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد- تحقیق الاملی – نیز حکم کفر از منظر قائلین به آن را مختص معاندین و جاحدین از مخالفین امامت می داند : | ||
ایشان در زمینه حکم کسانی که امامت امام علی را انکار می کنند می فرماید : | ایشان در زمینه حکم کسانی که امامت امام علی را انکار می کنند می فرماید : | ||
...وأما مخالفوه – امام علی - | ...وأما مخالفوه – امام علی - فی الإمامة فقد اختلف قول علمائنا فیهم ، فمنهم من حكم بكفرهم لأنهم دفعوا ما علم ثبوته من ضرورة وهو النص الجلی الدال على إمامته مع تواتره ، وذهب آخرون إلى أنهم فسقة وهو الأقوى <ref>کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد- تحقیق الاملی – ص 540</ref> | ||
=== ایه الله خوئی === | ===ایه الله خوئی=== | ||
ایشان نیز در مساله صلاه بر مستضعف تصریح می کند که اطلاقات باب صلاه شامل اینگونه افراد می شود : | ایشان نیز در مساله صلاه بر مستضعف تصریح می کند که اطلاقات باب صلاه شامل اینگونه افراد می شود : | ||
أما المستضعف - وهو الذی لا یعاند الاسلام والحق وإنما لم یلتزم به لقصور فیه بحیث لو بین له الحق لقبله ، وهذا یتفق كثیرا فی العجزة والنساء وعامة القاصرین فالصحیح أن الصلاة علیه إنما هی بخمس تكبیرات وذلك لاطلاق ما دل على أن صلاة المیت خمس تكبیرات ، ولا نعرف من یصرح بذلك من الأصحاب ولا من صرح بخلافه ، | |||
أما المستضعف - وهو | |||
ایشان حتی روایاتی را که برخی به واسطه آنها قائل به عدم جواز صلاه بر مستضعف شده اند سندا و دلاله تمام نمی داند : | ایشان حتی روایاتی را که برخی به واسطه آنها قائل به عدم جواز صلاه بر مستضعف شده اند سندا و دلاله تمام نمی داند : | ||
نعم قد یتوهم أن ما رواه إسماعیل بن سعد الأشعری عن أبی الحسن الرضا ( ع)قال : سألته عن الصلاة على المیت فقال : " أما المؤمن فخمس تكبیرات وأما المنافق فأربع ولا سلام فیها " ، یدل على أن التكبیرات الخمسة منحصرة بالصلاة على المؤمن ولما لم یكن المستضعف بمؤمن فلا تجب خمس تكبیرات فی الصلاة علیه .ویندفع بأن الروایة لا دلالة لها على ذلك لأن المؤمن فی الروایة مقابل المنافق لا مقابل المستضعف فكما أنه لیس بمؤمن كذلك لیس بمنافق فالروایة غیر شاملة لحكمه فتبقى الاطلاقات شاملة له من دون مزاحم على أنها ضعیفة السند...-انتهی- <ref>کتاب الطهاره ج 9 ص 88تا 96</ref> | |||
در زیارت جامعه نیز که از زیارات معتبر نزد شیعیان می باشد فقط منکران جحودی امامت معصومین کافر شمرده شده اند: | |||
در | |||
در این | در این زیارت آمده است : ومن جحدكم كافر | ||
بنابر این فقط جاحدان و معاندین هستند که در زمره کفار خواهند بود . | بنابر این فقط جاحدان و معاندین هستند که در زمره کفار خواهند بود . | ||
==ایراد آیت الله وحید خراسانی به صاحب جواهر كه ناصب شیعه را هم كافر می داند== | |||
ایشان می فرماید: جمع بین حب اهل بیت و بغض نسبت به شیعه دلیل بر ناصبی بودن فرد نیست همانند ذهبی كه هر چند با شیعه عداوت دارد اما در مناقب امام علی علیه السلام کتاب تدوین نموده است . <ref>رک به التکفیر فی ضوءالفکر الشیعی ص 76</ref> | |||
آیت الله وحید خراسانی در قسمتی دیگر از کتابشان می فرماید: | |||
اجماع | اجماع مسلمین بر كفر كسانی است كه عداوت با اهل بیت علیهم السلام دارند <ref>رک به همان ص 86</ref> | ||
بنابر این از منظر ایشان هم نمی توان حکم به تکفیر اهل سنت نمود چون اهل بیت از منظر اهل سنت واجب الاحترام بوده و عداوت با آنان مستوجب دوزخ خواهد بود . | بنابر این از منظر ایشان هم نمی توان حکم به تکفیر اهل سنت نمود چون اهل بیت از منظر اهل سنت واجب الاحترام بوده و عداوت با آنان مستوجب دوزخ خواهد بود . | ||
خط ۲۵۴: | خط ۱۸۶: | ||
ملاحظه در همه موارد ذکر شده بیانگر خطای فاحش همه کسانی است که عمدا یا از روی غفلت فقیهان شیعه را مورد اتهامی سنگین مبنی بر کفرهمه اهل سنت قرار داده اند در حالی که نسبت کفر تنها بر معاندین و جاحدین بوده و مستضعین فکری از مخالفین از ان استثنا شده اند. | ملاحظه در همه موارد ذکر شده بیانگر خطای فاحش همه کسانی است که عمدا یا از روی غفلت فقیهان شیعه را مورد اتهامی سنگین مبنی بر کفرهمه اهل سنت قرار داده اند در حالی که نسبت کفر تنها بر معاندین و جاحدین بوده و مستضعین فکری از مخالفین از ان استثنا شده اند. | ||
==بررسی گفتار برخی از کج اندیشان شیعه== | |||
== بررسی گفتار برخی از کج اندیشان شیعه == | |||
خط ۲۶۷: | خط ۱۹۸: | ||
بحسب الباطن و بحسب الحشر الأخروی و بحسب البعد الکلامی إتفقت کلمۀ علماء الشیعۀ علی کفرهم.» | بحسب الباطن و بحسب الحشر الأخروی و بحسب البعد الکلامی إتفقت کلمۀ علماء الشیعۀ علی کفرهم.» | ||
== نقد == | ==نقد== | ||
باید گفت : با توجه به گفتار فقیهان شیعه که برخی از آنها در متن مقاله ذکر گردید معلوم شد که اطلاق سخن و ادعای ایشان ناصواب است بجهت آنکه تمام فقهای شیعه، مستضعفین و قاصران را مشمول حکم تکفیر نمی دانند که با عنایت به استثنای ذکر شده – و توضیحاتی که در متن مقاله ذکر شد - تقریبا اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت از حکم مذکور خارج خواهند بود . | باید گفت : با توجه به گفتار فقیهان شیعه که برخی از آنها در متن مقاله ذکر گردید معلوم شد که اطلاق سخن و ادعای ایشان ناصواب است بجهت آنکه تمام فقهای شیعه، مستضعفین و قاصران را مشمول حکم تکفیر نمی دانند که با عنایت به استثنای ذکر شده – و توضیحاتی که در متن مقاله ذکر شد - تقریبا اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت از حکم مذکور خارج خواهند بود . | ||
==نتیجه== | |||
== نتیجه == | |||
1-نسبت دادن تکفیر مسلمانان غیر شیعه امامیه– اعم از اهل سنت و فرق دیگر شیعه آن هم بصورت مطلق و عموم- به فقیهان شیعه دروغ و اتهامی بیش نیست . | 1-نسبت دادن تکفیر مسلمانان غیر شیعه امامیه– اعم از اهل سنت و فرق دیگر شیعه آن هم بصورت مطلق و عموم- به فقیهان شیعه دروغ و اتهامی بیش نیست . | ||
2-لازمه عدم تکفیر مسلمانان غیر شیعه آن است که کلیه احکام و حقوق اسلامی– نظیر محقون الدم و العرض و المال بودن- بر همه مسلمانان غیر شیعه جاری است. | 2-لازمه عدم تکفیر مسلمانان غیر شیعه آن است که کلیه احکام و حقوق اسلامی– نظیر محقون الدم و العرض و المال بودن- بر همه مسلمانان غیر شیعه جاری است. | ||
3- احکام مذکور علاوه بر همه مسلمانان - بر همه انسانهای غیر معاند که – که برخی از فلاسفه اسلامی - نام مسلمان فطری را برآنان نهاده اند- نیز جاری خواهد بود . و السلام | 3- احکام مذکور علاوه بر همه مسلمانان - بر همه انسانهای غیر معاند که – که برخی از فلاسفه اسلامی - نام مسلمان فطری را برآنان نهاده اند- نیز جاری خواهد بود . و السلام | ||
==خاتمه== | |||
==دیدگاه شهید مطهری نسبت به قاصران و مستضعفین فکری== | |||
== دیدگاه شهید مطهری نسبت به قاصران و مستضعفین فکری == | |||
ایشان در کتاب عدل الهی تحت عنوان قاصران و مستضعفان مباحث ارزشمندی را در زمینه اعمال غیر شیعه بیان نموده اند که درادامه بحث شایسته می بینیم که مطرح گردد | ایشان در کتاب عدل الهی تحت عنوان قاصران و مستضعفان مباحث ارزشمندی را در زمینه اعمال غیر شیعه بیان نموده اند که درادامه بحث شایسته می بینیم که مطرح گردد | ||
===خلاصه ای از دیدگاه شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به قاصران و مستضعفان=== | |||
=== خلاصه ای از دیدگاه شهید مطهری در کتاب عدل الهی نسبت به قاصران و مستضعفان | |||
خط ۲۹۷: | خط ۲۲۳: | ||
2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته اند از باب مرجون لامرالله مورد عفو قرار می گیرند | 2- بطور کلی کسانی که مستضف فکری هستند و در خود احساس نیاز به تحقیق نداشته اند از باب مرجون لامرالله مورد عفو قرار می گیرند | ||
3-بر اساس آیات قران ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می کند | 3-بر اساس آیات قران ایمان به خداوند و معاد وعمل صالح فرد را اهل نجات می کند | ||
خط ۳۰۳: | خط ۲۲۸: | ||
دیدگاه تفریطی ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قران و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به امامت می داند بنابر این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است | دیدگاه تفریطی ها این است که فقط اعمال شیعه مقبول و اعمال دیگران باطل است چون قران و روایات شرط قبولی عمل را نیت و اعتقاد به امامت می داند بنابر این منکرین خداوند یا منکرین امامت اعمالشان باطل است | ||
دیدگاه افراطی ها این است که از آنجا که انسانها و اعمالشان در پیشگاه الهی مساوی بوده اگر عملی خیر و حسن بود ثواب بر او مترتب خواهد شد اعم اینکه فاعلش معتقد باشد یا غیر معتقد سنی باشد یا شیعه معیار حسن و قبح عمل است | دیدگاه افراطی ها این است که از آنجا که انسانها و اعمالشان در پیشگاه الهی مساوی بوده اگر عملی خیر و حسن بود ثواب بر او مترتب خواهد شد اعم اینکه فاعلش معتقد باشد یا غیر معتقد سنی باشد یا شیعه معیار حسن و قبح عمل است | ||
خط ۳۱۳: | خط ۲۳۷: | ||
ایشان در اثبات نکته پنجم به روایاتی استناد می کند | ایشان در اثبات نکته پنجم به روایاتی استناد می کند | ||
===بیان تفصیلی شهید مطهری نسبت به قاصران و مستضعفان و منکرین امامت=== | |||
=== بیان تفصیلی شهید مطهری نسبت به قاصران و مستضعفان و منکرین امامت === | |||
ایشان تحت عنوان قاصران و مستضعفان نخست می گویند: | ایشان تحت عنوان قاصران و مستضعفان نخست می گویند: | ||
علماى اسلام، اصطلاحى دارند؛ مىگویند برخى از مردم «مستضعفین» و یا «مرجون لامر اللّه» مىباشند. «مستضعفین» یعنى بیچارگان و دستنارسان، «مرجون لامر اللّه» یعنى كسانى كه درباره آنها باید گفت كار اینها با خداست، خداوند خودش به نحوى كه حكمت و رحمتش ایجاب مىكند عمل خواهد كرد. هر دو اصطلاح از قرآن كریم اقتباس شده است. | |||
علماى اسلام، اصطلاحى دارند؛ | |||
در | ایشان با استناد به آیات 97، 98 و 99 در سورة النساء، | ||
الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ كُنْتُمْ؟ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ، قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها؟ فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً، إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا. فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً می فرماید : | |||
آنها | در آیه اول، جریان پرسش و پاسخ مأموران الهى با بعضى از مردم پس از مرگ آنها مطرح است. فرشتگان از آنها مىپرسند شما در دنیا در چه وضعى بسر مىبردید؟ | ||
آنها معتذر مىشوند كه ما مردمى بیچاره بودیم، دستمان به كسى و چیزى نمىرسید. | |||
فرشتگان مىگویند شما مستضعف نیستید، زیرا زمین خدا فراخ بود و شما مىتوانستید از آنجا مهاجرت كرده به نقطهاى بروید كه همه جور امكان در آنجا بود، پس شما مقصّرید و مستوجب عذاب. | |||
در | در آیه دوم وضع برخى مردم را ذكر مىكند كه واقعا مستضعفند، خواه مرد و یا زن و یا كودك. اینها كسانى هستند كه دستشان به جایى نمىرسد و راه به جایى نمىبرند. | ||
در آیه سوم نوید مىدهد و امیدوار مىكند به اینكه خداوند كریم گروه دوم را مورد عفو و مغفرت خود قرار مىدهد. | |||
ایشان در ادامه گفتار علامه طباطبائی را در تبیین آیات فوق اینچنین بیان می کند : | ایشان در ادامه گفتار علامه طباطبائی را در تبیین آیات فوق اینچنین بیان می کند : | ||
حضرت استادنا الاكرم علّامه طباطبائى روحى فداه، در تفسیر «المیزان» ذیل همین آیات مىفرمایند: | |||
حضرت استادنا الاكرم علّامه طباطبائى روحى فداه، در | «خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیّت از اقامه شعائر دین را ظلم شمرده است و عفو الهى شامل آن نمىشود، اما مستضعفین كه قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند استثناء شدهاند. | ||
«خداوند، جهل به امر | |||
استثناء به صورتى ذكر شده كه اختصاص ندارد به | استثناء به صورتى ذكر شده كه اختصاص ندارد به اینكه استضعاف به این صورت باشد؛ همان طورى كه ممكن است منشأ استضعاف، عدم امكان تغییر محیط باشد ممكن است این جهت باشد كه ذهن انسان متوجه حقیقت نشده باشد و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد». <ref>(الميزان، ج 5، ص 51)</ref> | ||
خط ۳۵۲: | خط ۲۷۰: | ||
روایات زیادى وارد شده كه مردمى كه به عللى قاصر ماندهاند مستضعف به شمار مىروند <ref>(رجوع شود به «الميزان» ج 5 ص 56- 61 «بحث روائى»).</ref> | |||
ایشان با استناد به آیه 106 از سوره توبه : | ایشان با استناد به آیه 106 از سوره توبه : | ||
وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا | وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ، وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَكِیمٌ. | ||
«گروه | «گروه دیگر كارشان احاله مىشود به امر خدا، یا آنها را معذّب مىكند و یا بر آنها مىبخشاید؛ خداوند دانا و حكیم است.» | ||
ایشان در ادامه مىفرماید: | |||
كلمه «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» از این آیه اقتباس شده است. | |||
در روایت آمده است كه امام باقر (ع) درباره این آیه فرمود: | |||
«همانا قومى بودند در صدر اسلام كه ابتدا مشرك بودند و مرتكب جنایاتى بزرگ شدند، حمزه و جعفر و امثال اینها را از مسلمین كشتند؛ اینها بعد مسلمان شدند، شرك را رها كردند و به توحید گراییدند؛ اما ایمان در قلب آنها راه نیافت كه در زمره مؤمنین قرار گیرند و استحقاق بهشت پیدا كنند و در عین حال از جحود و عناد هم كه موجب معذّب بودن آنها بود دست برداشته بودند؛ | |||
اینها نه مؤمن بودند و نه كافر و جاحد، اینها هستند مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ كه امرشان حواله به خداست». <ref>الميزان، ج 9، ص 406 نقل از كافى</ref> | |||
در حدیث دیگر آمده است كه «حمران بن اعین» گفت: | |||
از امام صادق (ع) درباره مستضعفین پرسش كردم، فرمود آنان نه در زمره مؤمنانند و نه در زمره كافران، آنها «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» مىباشند <ref>الميزان، ج 9، ص 407 نقل از تفسير عيّاشى</ref> هر چند از مفاد آیه «مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ» استفاده مىشود كه درباره آنها خوب است گفته شود كار اینها با خداست، ولى از لحن آیه مستضعفین اشارهاى به شمول عفو و مغفرت الهى استنباط مىشود. | |||
==برداشت کلی شهید مطهری از ایات و روایات وارد شده در معنا و حکم قاصرین و مستضعفین== | |||
آنچه مجموعاً استفاده مىشود این است كه مردمى كه به شكلى از شكلها قصور داشتهاند نه تقصیر، خداوند آنها را معذّب نمىسازد. | |||
آنچه مجموعاً استفاده مىشود | |||
خط ۳۸۵: | خط ۳۰۱: | ||
در «كافى» از حمزة بن | در «كافى» از حمزة بن الطیّار نقل مىكند كه امام صادق (ع) فرمود: | ||
«مردم شش دسته اند، و مآلًا سه دسته اند: فرقه | «مردم شش دسته اند، و مآلًا سه دسته اند: فرقه ایمان، فرقه كفر، فرقه گمراهى. | ||
این فرقه ها از وعد و وعید خدا درباره بهشت و جهنم پیدا مىشوند. (یعنى مردم بر حسب وضعشان در برابر این وعد و وعیدها به چند فرقه منقسم مىشوند.) | |||
آن شش فرقه عبارتند از: مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر اللّه، معترفان به گناه كه عمل صالح و ناصالح را مخلوط كردهاند، و اهل اعراف.» <ref>كافى، چاپ آخوندى، ج 2 كتاب الايمان و الكفر، باب اصناف الناس، ص 381)</ref> | آن شش فرقه عبارتند از: مؤمنان، كافران، مستضعفان، مرجون لامر اللّه، معترفان به گناه كه عمل صالح و ناصالح را مخلوط كردهاند، و اهل اعراف.» <ref>كافى، چاپ آخوندى، ج 2 كتاب الايمان و الكفر، باب اصناف الناس، ص 381)</ref> | ||
خط ۳۹۶: | خط ۳۱۲: | ||
ایشان در ادامه روایتی دیگر از زراره را که نسبت به حکم منکرین امامت است اینچنین نقل می کند: | ایشان در ادامه روایتی دیگر از زراره را که نسبت به حکم منکرین امامت است اینچنین نقل می کند: | ||
«با برادرم حمران- | «با برادرم حمران- یا برادر دیگرم بكیر- بر امام باقر (ع) وارد شدیم؛ من به امام گفتم: | ||
ما افراد را با شاقول اندازه | ما افراد را با شاقول اندازه مىگیریم، هر كس مانند ما شیعه باشد، خواه از اولاد على و خواه از غیر آنها، با او پیوند دوستى (به عنوان یك مسلمان و اهل نجات) برقرار مىكنیم و هر كس با عقیده ما مخالف باشد ما از او (به عنوان یك گمراه و اهل هلاك) تبرّى مىجوییم.» | ||
خط ۴۰۴: | خط ۳۲۰: | ||
«اى زرارة! سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ اگر آنچه تو | «اى زرارة! سخن خدا از سخن تو راستتر است؛ اگر آنچه تو مىگویى درست باشد، پس سخن خدا آنجا كه مىفرماید: إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ. وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا كجا رفت؟! پس المرجون لامر اللّه چه شد؟! آنها كه خدا درباره آنها مىفرماید: خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً (توبه/ 102) كجا رفتند؟! اصحاب الاعراف چه شدند؟! الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ (توبه/ 60) چه كسانى هستند و كجایند؟!» | ||
حمّاد در | حمّاد در روایت خود از زرارة درباره این ماجرا نقل مىكند كه گفت: | ||
«در | «در این هنگام كار من و امام به مباحثه كشید، فریاد هر دومان بلند شد كه هر كس در بیرون در خانه بود مىشنید». | ||
جمیل بن درّاج از زرارة در این ماجرا نقل مىكند كه امام فرمود: | |||
«اى زرارة! حقّ است بر خدا كه گمراهان (نه كافران و جاحدان) را به بهشت ببرد». | «اى زرارة! حقّ است بر خدا كه گمراهان (نه كافران و جاحدان) را به بهشت ببرد». | ||
ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى بن جعفر ( | ایشان در ادامه روایتی دیگر از امام موسى بن جعفر (علیه السلام) را بیان مىكند كه فرمود: | ||
«على (ع) بابى از ابواب | «على (ع) بابى از ابواب هدایت است؛ هر كه از این در داخل شود مؤمن است، و هر كه از آن خارج شود كافر است؛ و هر كس كه نه به این در داخل شود و نه از آن خارج گردد، در زمره طبقهاى است كه كارش واگذار به خداست مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ». | ||
امام در | امام در این حدیث، به طبقهاى تصریح مىكند كه نه در زمره اهل ایمان و تسلیم و اهل نجاتند، و نه در زمره اهل انكار و هلاك | ||
ایضاً در كافى از امام صادق (علیه السلام) نقل مىكند كه: | |||
لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم | لو انّ العباد اذا جهلوا وقفوا و لم یجحدوا، لم یكفروا | ||
«اگر مردم آنگاه كه نمىدانند، توقف كنند و در صدد انكار بر | «اگر مردم آنگاه كه نمىدانند، توقف كنند و در صدد انكار بر نیایند، كافر نمىشوند». | ||
شهید مطهری در تحلیل این روایات می فرماید: | شهید مطهری در تحلیل این روایات می فرماید: | ||
اگر كسى در | اگر كسى در روایاتى كه از ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده است كه بیشترین آنها در «كتاب الحجّة» كافى و «كتاب الایمان و الكفر» كافى گرد آمده است دقت كند مىیابد كه ائمه (علیهم السلام) تكیهشان بر این مطلب بوده كه هر چه بر سر انسان مىآید از آن است كه حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصّب و عناد بورزد، و یا لااقل در شرایطى باشد كه مىبایست تحقیق و جستجو كند و نكند؛ | ||
اما افرادى كه ذاتا و به واسطه قصور فهم و ادراك و یا به علل دیگر در شرایطى بسر مىبرند كه مصداق منكر و یا مقصّر در تحقیق و جستجو به شمار نمىروند، آنها در ردیف منكران و مخالفان نیستند، آنها از مستضعفین و مرجون لامر اللّه به شمار مىروند؛ و هم از روایات استفاده مىشود كه ائمه اطهار بسیارى از مردم را از این طبقه مىدانند. | |||
==روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می داند== | |||
== روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می داند == | |||
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند : | شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند : | ||
در «كافى» كتاب الحجة، برخى روایات نقل مى كند مبنى بر اینكه: | |||
كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة یجهد فیها نفسه و لا امام له من اللّه فسعیه غیر مقبول | |||
«هر كه خدا را با عبادتى اطاعت كند و خود را به رنج اندازد اما امامى كه خدا برایش معیّن كرده نداشته باشد عملش مردود است». | |||
و یا اینكه: | |||
لا یقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته | |||
لا | |||
«خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند | «خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند نمىپذیرد». | ||
ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان می کند: | ایشان بعد از روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان می کند: | ||
در | در عین حال در همان كتاب الحجة كافى از امام صادق (علیه السلام) نقل مىكند كه: | ||
من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم یعرفنا و لم ینكرنا كان ضالّا حتّى رجع الى الهدى الّذى افترض اللّه علیه من طاعتنا، فان یمت على ضلالته یفعل اللّه ما یشاء | |||
«هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نایافته» است تا بازگردد به راه هدایت، اگر به همین حال بمیرد از كسانى است كه كارش واگذار به خداست مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ». | |||
محمد بن مسلم مىگوید: | |||
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصیر وارد شد و پرسید: چه مىگویى درباره كسى كه در خدا شك كند؟ | |||
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو | |||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
- كافر است. | - كافر است. | ||
- چه | - چه مىگویى درباره كسى كه در رسول خدا شك كند؟ | ||
- كافر است. | - كافر است. | ||
در | در این وقت امام به سوى زرارة توجه كرد و فرمود: | ||
«همانا | «همانا چنین كسى آنگاه كافر است كه انكار كند و جحود بورزد». | ||
و هم در كافى نقل مىكند كه هاشم بن البرید (صاحب البرید) گفت: | |||
من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در یك جا گرد آمده بودیم؛ ابو الخطاب پرسید عقیده شما درباره كسى كه امر امامت را نشناسد چیست؟ من گفتم: به عقیده من كافر است. | |||
ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نیست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است. | |||
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده مىشود؟! خیر، غیر عارف اگر جاحد نباشد كافر نیست. به این ترتیب ما سه نفر سه عقیده مخالف داشتیم. | |||
موقع حج رسید، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (علیه السلام) رسیدم. | |||
جریان مباحثه سه نفرى را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. امام فرمود: | |||
هنگامى میان شما قضاوت مىكنم و به این سؤال پاسخ مىدهم كه آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعدهگاه من و شما سه نفر همین امشب در منى نزدیك جمره وسطى. | |||
شب كه شد سه نفرى رفتیم. امام در حالى كه بالشى را به سینه خود چسبانده بود سؤال را شروع كرد: | |||
- چه مىگویید درباره خدمتكاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آیا آنها به وحدانیّت خدا شهادت نمىدهند؟ | |||
من گفتم: چرا. | من گفتم: چرا. | ||
- | - آیا به رسالت پیغمبر گواهى نمىدهند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- آیا آنها مانند شما امامت و ولایت را مىشناسند؟ | |||
- | |||
- نه. | - نه. | ||
- پس تكلیف آنها به عقیده شما چیست؟ | |||
- عقیده من این است كه هر كس امام را نشناسد كافر است. | |||
- | - سبحان اللّه! آیا مردم كوچه و بازار را ندیدهاى، سقّاها را ندیدهاى؟ | ||
- | - چرا، دیده و مىبینم. | ||
- | - آیا اینها نماز نمىخوانند؟ روزه نمىگیرند؟ حج نمىكنند؟ به وحدانیّت خدا و رسالت پیغمبر شهادت نمىدهند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- خوب آیا اینها مانند شما امام را مىشناسند؟ | |||
- خوب | |||
- نه. | - نه. | ||
- پس وضع اینها چیست؟ | |||
- به عقیده من هر كه امام را نشناسد كافر است. | |||
- سبحان اللّه! آیا وضع كعبه و طواف این مردم را نمىبینى؟ هیچ نمىبینى كه اهل یمن چگونه به پرده هاى كعبه مى چسبند؟ | |||
- سبحان اللّه! | |||
- چرا. | - چرا. | ||
- | - آیا اینها به توحید و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آیا نماز نمىخوانند؟ روزه نمىگیرند؟ حج نمىكنند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- خوب | - خوب آیا اینها مانند شما امام را مىشناسند؟ | ||
- نه. | - نه. | ||
- عقیده شما درباره اینها چیست؟ | |||
- به عقیده من هر كه امام را نشناسد كافر است. | |||
- سبحان اللّه! این عقیده، عقیده خوارج است. | |||
امام آنگاه فرمود: حالا مایل هستید كه حقیقت را بگویم؟ | |||
- سبحان اللّه! | |||
امام آنگاه فرمود: حالا | |||
هاشم كه به قول مرحوم | هاشم كه به قول مرحوم فیض، مىدانست قضاوت امام بر ضدّ عقیده او است، گفت: | ||
نه. | نه. | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
بسیار بد است براى شما كه چیزى را كه از ما نشنیدهاید از پیش خود بگویید. | |||
هاشم بعدها به دیگران چنین گفت: | |||
گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأیید مىكند و مىخواهد ما را به سخن او برگرداند | |||
== نکته بسیار مهم == | ==نکته بسیار مهم== | ||
در روایت مذکور امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد امامت را اندیشه خوارج می داند | در روایت مذکور امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد امامت را اندیشه خوارج می داند | ||
در كافى پس از این حدیث، حدیث معروف مباحثه زرارة با امام باقر (علیه السلام) را در همین زمینه نقل مىكند كه مفصّل است. | |||
در كافى پس از | |||
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد: | شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد: | ||
در «كافى» آخر «كتاب | در «كافى» آخر «كتاب الایمان و الكفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ایمان، هیچ عملى زیان نمىرساند و با كفر، هیچ عملى سود نمىبخشد.» | ||
ولى روایاتى كه در ذیل این عنوان آمده این عنوان را تأیید نمىكند؛ از آن جمله این روایت است: | |||
یعقوب بن شعیب گفت: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: | |||
هل لاحد على ما عمل ثواب على اللّه موجب الّا المؤمنین؟ قال: لا | |||
هل لاحد على ما عمل ثواب على اللّه موجب الّا | |||
«آیا جز مؤمنین كسى دیگر هم هست كه پاداش دادن به او بر خداوند لازم باشد؟ | |||
امام فرمود: نه». | امام فرمود: نه». | ||
مقصود | مقصود این روایت این است كه خداوند تنها به مؤمنین وعده پاداش داده است و به موجب وعدهاى كه داده است البته لزوماً به وعده خود وفا مىكند، ولى در غیر مورد اهل ایمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا كند، و چون وعده نداده است پس با خود او است كه پاداش بدهد یا ندهد. | ||
امام با | امام با این بیان مىخواهد بفهماند كه غیر اهل ایمان از نظر اینكه خدا پاداش مىدهد یا نمىدهد در حكم مستضعفین و مرجون لامر اللّه مىباشند؛ باید گفت كار اینها با خداست كه پاداش بدهد یا ندهد. | ||
==بیانات پایانی شهید مطهری بعد از مباحث روایی== | |||
البته روایات مربوطه منحصر به آنچه ما در اینجا نقل كردیم نیست؛ روایات دیگر هم هست. استنباط ما از همه این روایات همین است كه گفتیم. اگر كسى جز این استنباط مىكند و نظر ما را تأیید نمىكند ممكن است نظر خود را مستدل بیان كند، شاید مورد استفاده ما نیز قرار گیرد. <ref>رک به : مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج1، ص: 327-320) | |||
البته | |||
</ref> | </ref> | ||
== دلیل عقلی و فلسفی بر معذوریت مستضعفین == | ==دلیل عقلی و فلسفی بر معذوریت مستضعفین== | ||
علاوه بر دلائل نقلی – اعم از آیات و روایات –در زمینه عدم کفر و نیز عدم استحقاق مستضعین فکری به دلائل عقلی نیز می توان استناد نمود . | علاوه بر دلائل نقلی – اعم از آیات و روایات –در زمینه عدم کفر و نیز عدم استحقاق مستضعین فکری به دلائل عقلی نیز می توان استناد نمود . | ||
در اینجا بیانات شهید مطهری را در این زمینه که در ادامه مباحث قرانی و روائی بیان نموده اند پی می گیریم : | در اینجا بیانات شهید مطهری را در این زمینه که در ادامه مباحث قرانی و روائی بیان نموده اند پی می گیریم : | ||
ایشان تحت عنوان : از زاویه دید حكماى اسلام مساله قاصران و مستضعفان را از این فلسفی نیز هم مورد بحث قرار داده و مدعی است که نتیجه بحث فلسفی در این مساله با نتایج بحث قرانی و روائی نیز منطبق است : | |||
فلاسفه اسلام، این مسأله را به شكلى دیگر بیان كردهاند اما نتیجهاى كه گرفتهاند مآلًا با آنچه ما از آیات و روایات استنباط كردیم منطبق است. | |||
فلاسفه اسلام، | |||
ایشان می گوید : | ایشان می گوید : | ||
بحث حكما بحث صغروى است نه كبروى. حكما دراین باره بحث نمىكنند كه ملاك عمل نیك و ملاك مقبولیّت عمل چیست؛ بحث آنها درباره انسان است، درباره این است كه عملا اكثریّت انسانها، به تفاوت و به طور نسبى نیكند، نیك مىمانند و نیك مىمیرند و نیك محشور مىگردند. | |||
بحث حكما بحث صغروى است نه كبروى. حكما | |||
حكما مى خواهند بگویند هر چند مردمى كه توفیق قبول دین اسلام مىیابند در اقلیتند ولى افرادى كه داراى اسلام فطرى مى باشند و با اسلام فطرى محشور مىگردند در اكثریّتند. | |||
به عقیده طرفداران این مشرب، اینكه در قرآن كریم آمده است كه انبیا از كسانى شفاعت مىكنند كه دین آنها را بپسندند، مقصود دین فطرى است نه دین اكتسابى كه از روى قصور به آن نرسیدهاند ولى عنادى هم با آن نورزیده اند. | |||
ایشان در این مساله نکات مهمی را از بوعلی سینا و صدر المتالهین نقل می کند: | ایشان در این مساله نکات مهمی را از بوعلی سینا و صدر المتالهین نقل می کند: | ||
بو على سینا مىگوید: | |||
«مردم همان طورى كه از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایى جسم به سه دسته تقسیم مىگردند: | |||
از لحاظ جسمى یك عده در كمال سلامت جسم و یا در كمال زیبایى اندامند، و یك عده در نهایت زشتى و یا بیمار تنى هستند. هر یك از این دو گروه در اقلیّتند. | |||
«مردم همان طورى كه از لحاظ سلامت جسم و | |||
از لحاظ جسمى | |||
گروهى كه | گروهى كه اكثریت را تشكیل مىدهند مردمى هستند كه از لحاظ سلامت و مرض، و همچنین از لحاظ زیبایى و زشتى متوسّطند، نه سلامتى و اعتدال مزاج مطلق دارند و نه مانند ناقصالخلقهها دچار نقص و بیمارى دائم مىباشند، نه زیباى زیبا هستند و نه زشت زشت. | ||
از لحاظ روحى و معنوى نیز مردم همین طورند، یك عده شیفته حقیقتند و یك عده دشمن سرسخت آن. گروه سوم متوسّطین و اكثریّت هستند كه نه مانند گروه اول شیفته و عاشق حقیقتند و نه مانند گروه دوم دشمن و خصم حقیقت. اینان مردمى هستند كه به حقیقت نرسیدهاند ولى اگر حقیقت به ایشان ارائه گردد از پذیرش آن سرباز نمىزنند». | |||
به عبارت دیگر از نظر اسلامى و با دید فقهى، آنها مسلمان نیستند ولى از لحاظ حقیقت، مسلم مىباشند، یعنى تسلیم حقیقتند و عناد با آن ندارند. | |||
بو على پس از این تقسیم مىگوید: | |||
به عبارت | |||
بو على پس از | |||
و استوسع رحمة اللّه. | و استوسع رحمة اللّه. | ||
«رحمت الهى را وسیع بدان و آن را در انحصار یك عده معدود مشمار». («اشارات» اواخر نمط هفتم.) | |||
صدر المتألّهین در مباحث خیر و شرّ «اسفار» از جمله اشكالات آنجا این مطلب را ذكر مىكند كه: | |||
صدر | |||
«چگونه مىگویید خیر بر شر غلبه دارد و حال آنكه وقتى كه به انسان كه اشرف كائنات است نظر مىافكنیم مىبینیم اكثر انسانها از لحاظ عمل گرفتار اعمال زشت، و از لحاظ اعتقاد دچار عقاید باطله و جهل مركّباند و اعمال زشت و اعتقادات باطله، امر معاد آنها را ضایع، و آنان را مستحق شقاوت مىگرداند. پس عاقبت نوع انسان كه ثمره و گل سرسبد هستى است شقاوت و بدبختى است». | |||
صدر المتألّهین در جواب این اشكال اشاره به سخن بو على مىكند و مىگوید: | |||
«مردم در آن جهان از نظر سلامت و سعادت مانند این جهان از نظر سلامتند. | |||
همان طورى كه در | همان طورى كه در این جهان سالم سالم و زیباى زیبا و همچنین بیمار بیمار و زشت زشت در اقلیتند، و اكثریّت با متوسّطان است كه سالم نسبى مىباشند؛ در آن جهان نیز كمّلین كه به تعبیر قرآن «السّابقون» مىباشند و همچنین اشقیا كه به تعبیر قرآن «اصحاب الشمال» مىباشند اندكند و غلبه با متوسطان است كه قرآن كریم آنها را «اصحاب الیمین» مىخواند.» | ||
صدر | صدر المتألّهین پس از این سخن چنین مىگوید: | ||
فلاهل الرّحمة و السّلامة غلبة فى | فلاهل الرّحمة و السّلامة غلبة فى النّشأتین. | ||
«پس در هر دو نشأه غلبه با اهل رحمت و سلامت است». | «پس در هر دو نشأه غلبه با اهل رحمت و سلامت است». | ||
خط ۶۹۳: | خط ۵۵۷: | ||
[[رده:تکفیر در شیعه]] | [[رده:تکفیر در شیعه]] | ||
<references /> |