پرش به محتوا

نگرش‌های درست و نادرست به تقریب مذاهب (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۲: خط ۲:
=برجسته ترین ویژگیهای تقریب در گفتمان با خواستگاه کتاب و سنت=
=برجسته ترین ویژگیهای تقریب در گفتمان با خواستگاه کتاب و سنت=
==1. تعاون و همکاری==
==1. تعاون و همکاری==
ایجاد روح تعاون و همکاری در همه عرصه های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و معرفتی، مهمترین عامل برای بالا بردن ظرفیت تحمل و مدارای میان مسلمانان است. و فعال شدن تقریب در همه زمینه های ارتباطی می تواند جامع ترین و مشروع ترین در عین حال دقیق ترین روابط همه جانبه میان مذاهب اسلامی را پدید آورد. قرآن کریم در این جهت تاکید می نماید: «وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»؛ <ref>مائده: 2.</ref> و دشمنى با قومى كه شما را از مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نسازد كه از حد خويش تجاوز كنيد، و در نيكوكارى و پرهيز همكارى كنيد نه در گناه و تجاوز. و از خداى بترسيد كه او به سختى عقوبت مى كند.
ایجاد روح تعاون و همکاری در همه عرصه های اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و معرفتی، مهمترین عامل برای بالا بردن ظرفیت تحمل و مدارای میان مسلمانان است. و فعال شدن تقریب در همه زمینه های ارتباطی می تواند جامع ترین و مشروع ترین در عین حال دقیق ترین روابط همه جانبه میان مذاهب اسلامی را پدید آورد. قرآن کریم در این جهت تاکید می نماید: «وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ»؛ <ref>مائده: 2.</ref> و دشمنى با قومى كه شما را از مسجد الحرام بازداشتند وادارتان نسازد كه از حد خویش تجاوز كنید، و در نیكوكارى و پرهیز همكارى كنید نه در گناه و تجاوز. و از خداى بترسید كه او به سختى عقوبت مى كند.


با توجه به فقراتی از این آیه شریفه که در راستای تعامل با غیر مسلمانان وارد شده است، می توان برداشتهایی با همان محتوا و مفاهیم، بلکه با تاکید بیشتری را نسبت به مسلمانان به دست آورد؛ زیرا وقتی با غیر مسلمان اینگونه می بایستی رفتار کرد، با مسلمانان به طریق اولی باید همکاری کرد:
با توجه به فقراتی از این آیه شریفه که در راستای تعامل با غیر مسلمانان وارد شده است، می توان برداشتهایی با همان محتوا و مفاهیم، بلکه با تاکید بیشتری را نسبت به مسلمانان به دست آورد؛ زیرا وقتی با غیر مسلمان اینگونه می بایستی رفتار کرد، با مسلمانان به طریق اولی باید همکاری کرد:
(الف) نهی اکید قرآن از تجاوز از حدّ هنگام عکس العمل با غیر مسلمانان؛ (وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا).   
(الف) نهی اکید قرآن از تجاوز از حدّ هنگام عکس العمل با غیر مسلمانان؛ (وَلَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآَنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا).   
(ب) دستور به همکاری مسالمت آمیز در امور انسان دوستانه و خدا پسندانه با آنان؛ (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ).  
(ب) دستور به همکاری مسالمت آمیز در امور انسان دوستانه و خدا پسندانه با آنان؛ (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ).  
(ج) دستور به رعایت تقوا در هر برخوردی، و اینکه این دستورات احکام استحبابی نیست، بلکه متخلف هر چند یک مسلمان باشد عذاب خواهد شد؛ (وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ).
(ج) دستور به رعایت تقوا در هر برخوردی، و اینکه این دستورات احکام استحبابی نیست، بلکه متخلف هر چند یک مسلمان باشد عذاب خواهد شد؛ (وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ).
==2. حفظ موجودیت متقابل==
==2. حفظ موجودیت متقابل==
گفتمان وحدت بر اساس آموزه های دینی، در صدد الغاء و از بین بردن دیگر مذاهب نیست. کما اینکه این نگرش در صدد خلق مذهب جدید و یا اسلام بلا مذهب نیست؛ زیرا برای هر یک جایگاهی ویژه قائل است؛ و مذاهب را در حدّ مناسک و اعمال فردی عبادی نمی داند. ولی در عین حال تلاش می کند تا با تکیه بر مشترکات بسیار مانع از بزرگنمایی نقاط اندک مورد اختلاف شود.  
گفتمان وحدت بر اساس آموزه های دینی، در صدد الغاء و از بین بردن دیگر مذاهب نیست. کما اینکه این نگرش در صدد خلق مذهب جدید و یا اسلام بلا مذهب نیست؛ زیرا برای هر یک جایگاهی ویژه قائل است؛ و مذاهب را در حدّ مناسک و اعمال فردی عبادی نمی داند. ولی در عین حال تلاش می کند تا با تکیه بر مشترکات بسیار مانع از بزرگنمایی نقاط اندک مورد اختلاف شود.  
امام صادق (علیه السلام) در این راستا فرمودند:  
امام صادق (علیه السلام) در این راستا فرمودند:  


«رَحِمَ اللَّه عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِه؛ حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ واسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ. ثُمَّ قَالَ: واللَّه مَا النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَيْنَا مَئُونَةً مِنَ النَّاطِقِ عَلَيْنَا بِمَا نَكْرَه؛ فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً فَامْشُوا إِلَيْه ورُدُّوه عَنْهَا، فَإِنْ قَبِلَ مِنْكُمْ، وإِلَّا فَتَحَمَّلُوا عَلَيْه بِمَنْ يَثْقُلُ عَلَيْه ويَسْمَعُ مِنْه؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ يَطْلُبُ الْحَاجَةَ فَيَلْطُفُ فِيهَا حَتَّى تُقْضَى لَه فَالْطُفُوا فِي حَاجَتِي كَمَا تَلْطُفُونَ فِي حَوَائِجِكُمْ فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْكُمْ وإِلَّا فَادْفِنُوا كَلَامَه تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ ولَا تَقُولُوا إِنَّه يَقُولُ ويَقُولُ فَإِنَّ ذَلِكَ يُحْمَلُ عَلَيَّ وعَلَيْكُمْ أَمَا واللَّه لَوْ كُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لأَقْرَرْتُ أَنَّكُمْ أَصْحَابِي»؛ <ref>کافی: 2/223.</ref> خدا بیامرزد بنده ای را که دوستی مردم را به سوی خویش جلب می کند؛ با آنان به آنچه که دوست می دارند سخن بگویید، و از آنچه بدشان می آید سخن به میان نیاورید.  
«رَحِمَ اللَّه عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِه؛ حَدِّثُوهُمْ بِمَا یَعْرِفُونَ واسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا یُنْكِرُونَ. ثُمَّ قَالَ: واللَّه مَا النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَیْنَا مَئُونَةً مِنَ النَّاطِقِ عَلَیْنَا بِمَا نَكْرَه؛ فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً فَامْشُوا إِلَیْه ورُدُّوه عَنْهَا، فَإِنْ قَبِلَ مِنْكُمْ، وإِلَّا فَتَحَمَّلُوا عَلَیْه بِمَنْ یَثْقُلُ عَلَیْه ویَسْمَعُ مِنْه؛ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ یَطْلُبُ الْحَاجَةَ فَیَلْطُفُ فِیهَا حَتَّى تُقْضَى لَه فَالْطُفُوا فِی حَاجَتِی كَمَا تَلْطُفُونَ فِی حَوَائِجِكُمْ فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْكُمْ وإِلَّا فَادْفِنُوا كَلَامَه تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ ولَا تَقُولُوا إِنَّه یَقُولُ ویَقُولُ فَإِنَّ ذَلِكَ یُحْمَلُ عَلَیَّ وعَلَیْكُمْ أَمَا واللَّه لَوْ كُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لأَقْرَرْتُ أَنَّكُمْ أَصْحَابِی»؛ <ref>کافی: 2/223.</ref> خدا بیامرزد بنده ای را که دوستی مردم را به سوی خویش جلب می کند؛ با آنان به آنچه که دوست می دارند سخن بگویید، و از آنچه بدشان می آید سخن به میان نیاورید.  


سپس فرمود: به خدا قسم دوستان ما وقتی که با دیگران راجع به آنچه دوست نمی دارند وارد بحث می شوند، گویی به شدت علیه ما وارد جنگ شده اند. هرگاه دیدید یکی از دویتان ما دارد از اسرار ما چیزی را فاش می کند مانع شوید، و اگر نتوانستید از فردی بالاتر که می تواند او را منع کند کمک بگیرید. و همانطور که در انجام نیازهای خود با دقت و زیرکی عمل می کنید، در انجام نیازهای من هم اینگونه باشید. اگر آنانی که اسرار ما را فاش می کنند و شما منعشان می کنید سخن شما را نپذیرفتند، پس کلام او را همانجا در زمین دفن کنید و اشاعه ندهید، نگویید او چنین و چنان می گوید؛ زیرا این سخنان به اسم من تمام می شود. به خدا قسم اگر به آنچه گفتم عمل کنید شماها از اصحابم شمرده خواهید شد.
سپس فرمود: به خدا قسم دوستان ما وقتی که با دیگران راجع به آنچه دوست نمی دارند وارد بحث می شوند، گویی به شدت علیه ما وارد جنگ شده اند. هرگاه دیدید یکی از دویتان ما دارد از اسرار ما چیزی را فاش می کند مانع شوید، و اگر نتوانستید از فردی بالاتر که می تواند او را منع کند کمک بگیرید. و همانطور که در انجام نیازهای خود با دقت و زیرکی عمل می کنید، در انجام نیازهای من هم اینگونه باشید. اگر آنانی که اسرار ما را فاش می کنند و شما منعشان می کنید سخن شما را نپذیرفتند، پس کلام او را همانجا در زمین دفن کنید و اشاعه ندهید، نگویید او چنین و چنان می گوید؛ زیرا این سخنان به اسم من تمام می شود. به خدا قسم اگر به آنچه گفتم عمل کنید شماها از اصحابم شمرده خواهید شد.
خط ۱۹: خط ۱۹:


چند دیدگاه در اینکه مسلمان چه کسی است:
چند دیدگاه در اینکه مسلمان چه کسی است:
شیخ صدوق می گوید: «الإسلامُ هُوَ الإقرارُ بالشِّهادَتَينِ، وَهُوَ الَّذي يُحقَنُ بِهِ الدِّماءُ والأموالُ، وَمَن قالَ: »لا إله إلا اللهُ وَ محمدٌ رسولُ اللهِ»؛ فقد حُقِنَ مالُهُ وَدَمُهُ إلاَّ بِحَقَّيهِمَا». اسلام همان اقرار به شهادتین است، که به واسطه آن جان و مال شخص محترم شمرده می شود. هر کس که بگوید: (لا إله إلا الله و محمد رسول الله)؛ جان و مالش محفوظ است مگر در حالت قصاص؛ (هدایه: 55).
شیخ صدوق می گوید: «الإسلامُ هُوَ الإقرارُ بالشِّهادَتَینِ، وَهُوَ الَّذی یُحقَنُ بِهِ الدِّماءُ والأموالُ، وَمَن قالَ: »لا إله إلا اللهُ وَ محمدٌ رسولُ اللهِ»؛ فقد حُقِنَ مالُهُ وَدَمُهُ إلاَّ بِحَقَّیهِمَا». اسلام همان اقرار به شهادتین است، که به واسطه آن جان و مال شخص محترم شمرده می شود. هر کس که بگوید: (لا إله إلا الله و محمد رسول الله)؛ جان و مالش محفوظ است مگر در حالت قصاص؛ (هدایه: 55).






آیة الله خویی می گوید: «إذا أقرَّ وَلَدُ الكافِرِ بِالاسلامِ وَأجرى الشَّهادَتَينِ على لِسانِهِ فَلا مُحالَةَ يَحكُمُ بِطَهارَتِهِ وَإسلامِهِ لاطلاقِ ما دَلَّ على تَحَقُّقِ الاسلامِ بِالاقرارِ بِالشَّهادَتَينِ». وقتی که بچه کافر به اسلام اقرار کند، یعنی  شهادتین را بر زبان جاری کند حکم به طهارت و اسلام او می شود. (كتاب الطهارة، السيد الخوئي: 2/  شرح67).
آیة الله خویی می گوید: «إذا أقرَّ وَلَدُ الكافِرِ بِالاسلامِ وَأجرى الشَّهادَتَینِ على لِسانِهِ فَلا مُحالَةَ یَحكُمُ بِطَهارَتِهِ وَإسلامِهِ لاطلاقِ ما دَلَّ على تَحَقُّقِ الاسلامِ بِالاقرارِ بِالشَّهادَتَینِ». وقتی که بچه کافر به اسلام اقرار کند، یعنی  شهادتین را بر زبان جاری کند حکم به طهارت و اسلام او می شود. (كتاب الطهارة، السید الخوئی: 2/  شرح67).




کحلانی از علمای اهل سنت نیز می گوید: «إنَّهُ يَكفِي فِي الايمَانِ الاقرارُ بِالشَّهادَتِينِ وَلا يَلزَمُ التّبرِيُ مِن سَائرِ الأديانِ». ایمان همان اقرار به شهادتین است، و تبری از سایر ادیان لازم نیست. (سبل السلام: 153).
کحلانی از علمای اهل سنت نیز می گوید: «إنَّهُ یَكفِی فِی الایمَانِ الاقرارُ بِالشَّهادَتِینِ وَلا یَلزَمُ التّبرِیُ مِن سَائرِ الأدیانِ». ایمان همان اقرار به شهادتین است، و تبری از سایر ادیان لازم نیست. (سبل السلام: 153).
چنانکه ابن عابدین و ابن نجیم مصری و حصفکی و بسیاری می گویند: «لايُفتى بِكُفرِ مُسلِمٍ أمكَنَ حَملُ كَلامِهِ عَلى مَحمِلٍ حَسَنٍ»؛ حاشیه رد المحتار: 4/ 414 و البحر الرائق: 5/210 و الدر المختار:4/ 414.حکم به کفر مسلمانی که بتوان کلام او را (که احتمال کفر از آن می رود) بر معنای نیکویی حمل کرد نمی شود.</ref>
چنانکه ابن عابدین و ابن نجیم مصری و حصفکی و بسیاری می گویند: «لایُفتى بِكُفرِ مُسلِمٍ أمكَنَ حَملُ كَلامِهِ عَلى مَحمِلٍ حَسَنٍ»؛ حاشیه رد المحتار: 4/ 414 و البحر الرائق: 5/210 و الدر المختار:4/ 414.حکم به کفر مسلمانی که بتوان کلام او را (که احتمال کفر از آن می رود) بر معنای نیکویی حمل کرد نمی شود.</ref>
==4. اصل اجتهاد==
==4. اصل اجتهاد==
این دیدگاه تنها راه پیوند مسلمانان با دستورات دینی و احکام شرعی در عصر حاضر را اجتهاد می داند؛ و بر اجتهاد به عنوان اصلی مهم برای فهم دین، پافشاری و تاکید دارد. و از آن بعنوان سرمایه ای بزرگ برای شکوفایی دینی و نشاط اسلامی یاد می کند. و نسبت به اجتهاد دیگر مذاهب نگاهی تسامحی دارد چنانکه رشید رضا در یک کلام طلایی می گوید: (نَتَعاوَنُ فِیمَا اِتَّفَقنَا فِيهِ وَيَعذِرُ بَعضُنا بَعضاً فِيمَا اِختَلَفنَا فِيهِ)؛ در آنچه که اتفاق داریم با هم همکاری می کنیم؛ و در اختلافیات همدیگر را معذور می داریم.  
این دیدگاه تنها راه پیوند مسلمانان با دستورات دینی و احکام شرعی در عصر حاضر را اجتهاد می داند؛ و بر اجتهاد به عنوان اصلی مهم برای فهم دین، پافشاری و تاکید دارد. و از آن بعنوان سرمایه ای بزرگ برای شکوفایی دینی و نشاط اسلامی یاد می کند. و نسبت به اجتهاد دیگر مذاهب نگاهی تسامحی دارد چنانکه رشید رضا در یک کلام طلایی می گوید: (نَتَعاوَنُ فِیمَا اِتَّفَقنَا فِیهِ وَیَعذِرُ بَعضُنا بَعضاً فِیمَا اِختَلَفنَا فِیهِ)؛ در آنچه که اتفاق داریم با هم همکاری می کنیم؛ و در اختلافیات همدیگر را معذور می داریم.  
<ref>اعانه المستفید بشرح کتاب التوحید: 2/135؛ زیاده الایمان و نقصه و حکم: 1/451؛ مساله التقریب بین اهل السنه: 2/228؛ منهج الاشاعره فی العقیده: 1/86. عده ای دیگر از بزرگان نیز همین نظر را دارند:
<ref>اعانه المستفید بشرح کتاب التوحید: 2/135؛ زیاده الایمان و نقصه و حکم: 1/451؛ مساله التقریب بین اهل السنه: 2/228؛ منهج الاشاعره فی العقیده: 1/86. عده ای دیگر از بزرگان نیز همین نظر را دارند:




(1) علامة محمد تقی قمی: «محاولة جادة لتعزيز الروابط بين أتباع هذه المذاهب من خلال تفهّم الإختلاف الواردة بينها ونزع آثاره السلبية وليس إزالة أصل الإختلاف من البين»؛ تلاش جدی برای استحکام روابط میان پیروان مذاهب از طریق شناسایی اختلافات ما بین آن ها و جلوگیری از آثار منفی آن، البته نه به این معنا که بخواهند اصل اختلافات را ریشه کن نمایند. (قصة التقریب: 15).
(1) علامة محمد تقی قمی: «محاولة جادة لتعزیز الروابط بین أتباع هذه المذاهب من خلال تفهّم الإختلاف الواردة بینها ونزع آثاره السلبیة ولیس إزالة أصل الإختلاف من البین»؛ تلاش جدی برای استحکام روابط میان پیروان مذاهب از طریق شناسایی اختلافات ما بین آن ها و جلوگیری از آثار منفی آن، البته نه به این معنا که بخواهند اصل اختلافات را ریشه کن نمایند. (قصة التقریب: 15).




(2) شیخ علاء الدين زعتري: « التقريب يعني أن يتحد المسلمون علی أصول الإسلام وأن يعذّر بعضهم بعضاً في أفهامهم ما دامت تحتمل ذلک وهو دعوة إلی التعاون علی البرّ والتقوی لإصلاح المسلمين »؛  تقریب یعنی: اتحاد پیدا کردن مسلمانان بر اصول اسلام، و اینکه در موارد اختلافی عذر همدیگر را بپذیرند. و این حقیقت با دعوت به همکاری در کارهای نیک و خداپسندانه به هدف اصلاح امور مسلمانان صورت می گیرد. (رسالة التقریب، ش: 49).
(2) شیخ علاء الدین زعتری: « التقریب یعنی أن یتحد المسلمون علی أصول الإسلام وأن یعذّر بعضهم بعضاً فی أفهامهم ما دامت تحتمل ذلک وهو دعوة إلی التعاون علی البرّ والتقوی لإصلاح المسلمین »؛  تقریب یعنی: اتحاد پیدا کردن مسلمانان بر اصول اسلام، و اینکه در موارد اختلافی عذر همدیگر را بپذیرند. و این حقیقت با دعوت به همکاری در کارهای نیک و خداپسندانه به هدف اصلاح امور مسلمانان صورت می گیرد. (رسالة التقریب، ش: 49).




(3) آية الله سبحاني: «إنّما المراد من التقريب، هو التقريب بين القادة للمذاهب وبالتالي بين القادة وأتباعهم وذلک من خلال رسم الخطوط العريضة المشترکة التي تجمع المذاهب الإسلامية في مجالي العقيدة والشريعة وأنّه لو کان هناک خلاف فيهما فهو بالنسبة إلی الأمور المتفق عليها قليل جداً»؛  تقريب یعنی ایجاد نزدیکی میان رهبران مذاهب و به دنبال آن میان پیروان آنهاست. و این مهم با حرکت بر اساس مشترکات عقیدتی و اسلامی رخ می دهد، زیرا اختلافات میان آن ها در قبال اشتراکات بسیار ناچیز است. (مقدمه کتاب خصائص الوحي المبين).
(3) آیة الله سبحانی: «إنّما المراد من التقریب، هو التقریب بین القادة للمذاهب وبالتالی بین القادة وأتباعهم وذلک من خلال رسم الخطوط العریضة المشترکة التی تجمع المذاهب الإسلامیة فی مجالی العقیدة والشریعة وأنّه لو کان هناک خلاف فیهما فهو بالنسبة إلی الأمور المتفق علیها قلیل جداً»؛  تقریب یعنی ایجاد نزدیکی میان رهبران مذاهب و به دنبال آن میان پیروان آنهاست. و این مهم با حرکت بر اساس مشترکات عقیدتی و اسلامی رخ می دهد، زیرا اختلافات میان آن ها در قبال اشتراکات بسیار ناچیز است. (مقدمه کتاب خصائص الوحی المبین).




خط ۴۸: خط ۴۸:
=تقریب در نگرش غیر دینی=
=تقریب در نگرش غیر دینی=
==1. نگرش پلورالیستی==
==1. نگرش پلورالیستی==
مقصود از آن محترم شمردن هر قرائت از اسلام است، در نتیجه تلاش می شود تا میان قرائت های مختلف وفاق و یا لاأقل تسامح برقرار گردد. در این نگاه تقریب میان مذاهب يعنی هضم و تحمل نمودن یکدیگر.
مقصود از آن محترم شمردن هر قرائت از اسلام است، در نتیجه تلاش می شود تا میان قرائت های مختلف وفاق و یا لاأقل تسامح برقرار گردد. در این نگاه تقریب میان مذاهب یعنی هضم و تحمل نمودن یکدیگر.
نقد: در این نگرش رسیدن به حق امری نسبی است، یعنی حق بودن هیچکدام معلوم نیست؛ و هر کس هر چه را حق دانست همان درست است؛ تعدد گرایی به این معنی از نگاه اسلام مردود است. پس تقریب با مدل پلورالیستی نیز قابل قبول نیست.  
نقد: در این نگرش رسیدن به حق امری نسبی است، یعنی حق بودن هیچکدام معلوم نیست؛ و هر کس هر چه را حق دانست همان درست است؛ تعدد گرایی به این معنی از نگاه اسلام مردود است. پس تقریب با مدل پلورالیستی نیز قابل قبول نیست.  
<ref>پلورال (plural) بمعناي جمع و كثرت است. و پلورالیسم (pluralism) يعني كثرت گرايي. گرايش پلوراليستي در قبال گرايش مونيستي (monoistic) وحدت گرایی است.   
<ref>پلورال (plural) بمعنای جمع و كثرت است. و پلورالیسم (pluralism) یعنی كثرت گرایی. گرایش پلورالیستی در قبال گرایش مونیستی (monoistic) وحدت گرایی است.   


زادگاه اين واژه مغرب زمين است. در گذشته هر كس در كليسا چند منصب داشت يا كسي كه معتقد بود در كليسا مي توان چند منصب داشت پلوراليست خوانده مي شد. اما امروزه در عرصه فرهنگي پلوراليست به كسي گفته مي شود كه در يك عرصه فكري خاص اعم از سياسي، مذهبي، هنري و يا غير آن صحت همه روش هاي موجود را بپذيرد. اين گرايش نقطه مقابل اعتقاد به انحصارگرايي (exclusivism) است؛ يعني اعتقاد به اينكه تنها يك روش يا يك مكتب بر حق است و ساير روش ها و مكاتب نادرست مي باشند.
زادگاه این واژه مغرب زمین است. در گذشته هر كس در كلیسا چند منصب داشت یا كسی كه معتقد بود در كلیسا می توان چند منصب داشت پلورالیست خوانده می شد. اما امروزه در عرصه فرهنگی پلورالیست به كسی گفته می شود كه در یك عرصه فكری خاص اعم از سیاسی، مذهبی، هنری و یا غیر آن صحت همه روش های موجود را بپذیرد. این گرایش نقطه مقابل اعتقاد به انحصارگرایی (exclusivism) است؛ یعنی اعتقاد به اینكه تنها یك روش یا یك مكتب بر حق است و سایر روش ها و مكاتب نادرست می باشند.
پلوراليسم در عرصه هاي گوناگوني مطرح مي شود و در هر كدام از اين زمينه ها گاه فقط به معناي پذيرش كثرت در مقام عمل است، به اين معنا كه با يكديگر همزيستي مسالمت آميز داشته باشند و به نظر يكديگر احترام بگذراند و اجازه اظهار نظر و رأي بدهند که اين پلوراليسم عملي است.   
پلورالیسم در عرصه های گوناگونی مطرح می شود و در هر كدام از این زمینه ها گاه فقط به معنای پذیرش كثرت در مقام عمل است، به این معنا كه با یكدیگر همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند و به نظر یكدیگر احترام بگذراند و اجازه اظهار نظر و رأی بدهند که این پلورالیسم عملی است.   




گاهي نيز به معناي پلوراليسم نظري و علمي هر دو به كار مي رود، به اين معنا كه قائل به صحت همه انظار مختلف در عرصه سياست يا فرهنگ يا اقتصاد يا دين بشويم، يا قائل شويم كه همه انظار بخشي از حقيقت را در بردارند و چنان نيست كه يكي حق محض و ديگري نادرست باشد. مبناي پلوراليسم عملي همزيستي مسالمت آميز است؛ لذا توصيه ميكنند كه كثرت هاي موجود در جامعه به جاي تنازع و اصطكاك با يكديگر، نيروهاي خود را صرف خودسازي دروني نمايند و بايكديگر به صورت مسالمت آميز زندگي كنند. اين سخن به اين معنا نيست كه همه گروهها يكديگر را حق بدانند، بلكه بايد وجود كثرت را بعنوان يك واقعيت بپذيرند. اما اين منافاتي ندارد با آنكه هر گروهي خود را بر حق بداند و ديگران را بر باطل. در بعد نظري مقتضاي پلوراليسم اين است كه انسان نبايد سخت گير و مطلق گرا باشد و روي يك فكر خاص تعصّب بورزد و آن را صد در صد صحيح و حق بداند. در حقيقت بازگشت آن به نوعي شك گرايي در بُعد معرفت شناسي است.  
گاهی نیز به معنای پلورالیسم نظری و علمی هر دو به كار می رود، به این معنا كه قائل به صحت همه انظار مختلف در عرصه سیاست یا فرهنگ یا اقتصاد یا دین بشویم، یا قائل شویم كه همه انظار بخشی از حقیقت را در بردارند و چنان نیست كه یكی حق محض و دیگری نادرست باشد. مبنای پلورالیسم عملی همزیستی مسالمت آمیز است؛ لذا توصیه میكنند كه كثرت های موجود در جامعه به جای تنازع و اصطكاك با یكدیگر، نیروهای خود را صرف خودسازی درونی نمایند و بایكدیگر به صورت مسالمت آمیز زندگی كنند. این سخن به این معنا نیست كه همه گروهها یكدیگر را حق بدانند، بلكه باید وجود كثرت را بعنوان یك واقعیت بپذیرند. اما این منافاتی ندارد با آنكه هر گروهی خود را بر حق بداند و دیگران را بر باطل. در بعد نظری مقتضای پلورالیسم این است كه انسان نباید سخت گیر و مطلق گرا باشد و روی یك فكر خاص تعصّب بورزد و آن را صد در صد صحیح و حق بداند. در حقیقت بازگشت آن به نوعی شك گرایی در بُعد معرفت شناسی است.  




پلوراليسم ديني: و اما پلوراليسم ديني نیز گاهي در بُعد نظري مطرح مي شود و گاهي در بُعد عملي. منظور از پلوراليسم ديني در بُعد عملي يعني احترام به عقيده طرف مقابل و هر مذهب و ديني كه بدان معتقد است، و زندگي مسالمت آميز در كنار يكديگر، بدون ایجاد هرگونه مزاحمت اجتماعي براي ديگري. مثلاً در مورد مذهب كاتوليك يا مذهب پروتستان برخي مي گويند يكي از دو مذهب بايد حاكم باشد و لذا بايد با ديگري مبارزه كرد تا از بين برود.   
پلورالیسم دینی: و اما پلورالیسم دینی نیز گاهی در بُعد نظری مطرح می شود و گاهی در بُعد عملی. منظور از پلورالیسم دینی در بُعد عملی یعنی احترام به عقیده طرف مقابل و هر مذهب و دینی كه بدان معتقد است، و زندگی مسالمت آمیز در كنار یكدیگر، بدون ایجاد هرگونه مزاحمت اجتماعی برای دیگری. مثلاً در مورد مذهب كاتولیك یا مذهب پروتستان برخی می گویند یكی از دو مذهب باید حاكم باشد و لذا باید با دیگری مبارزه كرد تا از بین برود.   




اما براساس پلوراليسم ديني بايد اين دو مذهب، اگر چه از حيث نظري هر كدام ديگري را باطل مي داند، در عمل با يكديگر برادرانه زندگي كنند. و امّا پلوراليسم ديني در بُعد نظري به معناي حقانيت في الجمله همه اديان و مذاهب است که به سه نوع متفاوت طرح شده است:
اما براساس پلورالیسم دینی باید این دو مذهب، اگر چه از حیث نظری هر كدام دیگری را باطل می داند، در عمل با یكدیگر برادرانه زندگی كنند. و امّا پلورالیسم دینی در بُعد نظری به معنای حقانیت فی الجمله همه ادیان و مذاهب است که به سه نوع متفاوت طرح شده است:
(1) هيچ ديني باطل محض و يا حقّ مطلق نيست، بلكه هر ديني داراي آموزه هاي صحيح و آموزه هاي نادرست است. پلورالیسم دینی به معنای مدارا و همزیستی مسالمت‌ آمیز برای جلوگیری از جنگ‌ها و تخاصمات است. به عبارت دیگر، کثرت‌ها به عنوان واقعیت‌های اجتماعی پذیرفته شوند و مصلحت جامعه، این نیست که به جان هم بیفتند بلکه باید همزیستی داشته باشند نه اینکه با هم یکی شوند. در قلمرو ادیان و مذاهب هم، دو فرقه، در عین حال که گرایش‌های خاص و متفاوت از هم دارند، به هم احترام می‌گذارند و عملاً با یکدیگر درگیر نمی‌شوند در عین حال که هر کسی نظر خودش را صحیح و نظریه بقیه را نادرست می‌داند اما در عمل، برادرانه زندگی می‌کنند.   
(1) هیچ دینی باطل محض و یا حقّ مطلق نیست، بلكه هر دینی دارای آموزه های صحیح و آموزه های نادرست است. پلورالیسم دینی به معنای مدارا و همزیستی مسالمت‌ آمیز برای جلوگیری از جنگ‌ها و تخاصمات است. به عبارت دیگر، کثرت‌ها به عنوان واقعیت‌های اجتماعی پذیرفته شوند و مصلحت جامعه، این نیست که به جان هم بیفتند بلکه باید همزیستی داشته باشند نه اینکه با هم یکی شوند. در قلمرو ادیان و مذاهب هم، دو فرقه، در عین حال که گرایش‌های خاص و متفاوت از هم دارند، به هم احترام می‌گذارند و عملاً با یکدیگر درگیر نمی‌شوند در عین حال که هر کسی نظر خودش را صحیح و نظریه بقیه را نادرست می‌داند اما در عمل، برادرانه زندگی می‌کنند.   


برخی تسامح (Tolerance) را غیر از پلورالیسم می‌دانند و می‌گویند در تسامح، انسان آزادی و حقوق دیگران را محترم می‌شمارد اگرچه معتقد باشد که همه حقیقت پیش‌خود اوست.
برخی تسامح (Tolerance) را غیر از پلورالیسم می‌دانند و می‌گویند در تسامح، انسان آزادی و حقوق دیگران را محترم می‌شمارد اگرچه معتقد باشد که همه حقیقت پیش‌خود اوست.




(2) حقيقت از نگاه عقل نمی تواند یکی بیشتر باشد، و هر يك از اديان راهي به سوي آن حق واحد است.
(2) حقیقت از نگاه عقل نمی تواند یکی بیشتر باشد، و هر یك از ادیان راهی به سوی آن حق واحد است.
(3) قضاياي ديني از قبيل گزاره هاي غيرحسي اند؛ و اين گزاره ها يا اصولا بي معنا هستند؛ و يا اگر هم معنايي داشته باشند قابل اثبات نيستند. لذا همه در يك رديف اند و هر فردي هر ديني را بپسندد مي تواند آن را اختيار كند. پلورالیسم دینی در دهه‌های اخیر با کار (جان‌هیک) در جهان مسیحی بالا گرفت. وی می‌دید که بسیاری از غیر مسیحیها تحت تأثیر ادیان دیگر، انسان‌هایی پاک و بی‌آزار بار آمده‌اند، بنابراین گفت: پس نگوئیم که مسیح خداست و فقط به ‌وسیله او می‌توان به بهشت رسید! چرا که در این صورت پس عمل خیر بقیه چه می‌شود؟   
(3) قضایای دینی از قبیل گزاره های غیرحسی اند؛ و این گزاره ها یا اصولا بی معنا هستند؛ و یا اگر هم معنایی داشته باشند قابل اثبات نیستند. لذا همه در یك ردیف اند و هر فردی هر دینی را بپسندد می تواند آن را اختیار كند. پلورالیسم دینی در دهه‌های اخیر با کار (جان‌هیک) در جهان مسیحی بالا گرفت. وی می‌دید که بسیاری از غیر مسیحیها تحت تأثیر ادیان دیگر، انسان‌هایی پاک و بی‌آزار بار آمده‌اند، بنابراین گفت: پس نگوئیم که مسیح خداست و فقط به ‌وسیله او می‌توان به بهشت رسید! چرا که در این صورت پس عمل خیر بقیه چه می‌شود؟   




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش