۸۸٬۱۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابو القاسم' به 'ابوالقاسم') |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=برخورد شایسته عمربن عبدالعزیز با علویان= | =برخورد شایسته عمربن عبدالعزیز با علویان= | ||
عمر بن عبدالعزیز که تلاش میکرد با همه گروهها و دستهبندیها برخورد شایستهای داشته باشد، سعی کرد علویان و [[شیعیان]] را نیز از خود راضی نگه دارد. او به این منظور دستور داد کسی حق ندارد [[حضرت علی(ع)]] <ref>ر.ک:مقاله حضرت علی(ع)</ref> را لعن کند. <ref> یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 268 و ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه | عمر بن عبدالعزیز که تلاش میکرد با همه گروهها و دستهبندیها برخورد شایستهای داشته باشد، سعی کرد علویان و [[شیعیان]] را نیز از خود راضی نگه دارد. او به این منظور دستور داد کسی حق ندارد [[حضرت علی(ع)]] <ref>ر.ک:مقاله حضرت علی(ع)</ref> را لعن کند. <ref> یعقوبی، پیشین، ج 2، ص 268 و ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371، ج 13، ص 242</ref> پیش از این حضرت علی(ع) بر روی منابر لعن میشد و این رسم ناپسند و نفرتانگیزی بود که معاویه آن را باب کرده بو د. <ref>امینی، سید عبدالحسین؛ الغدیر، ترجمه جمعی از مترجمان، تهران، بنیاد بعثت، بی تا، ج 3، ص 180</ref> | ||
عمر بن عبدالعزیز علت محبت خود را به على(ع) این گونه نقل میکند: من در مدینه مشغول تحصیل علم بودم. همیشه ملازم عبیدالله بن عبدالله بن عتبة بن مسعود بودم. او چیزى درباره من (و لعن على) شنیده بود. روزى من نزد او رفتم او را در حال نماز دیدم. او نماز خود را طول داد و من به انتظار نشستم که او از نماز فراغت یابد. چون نماز او پایان یافت رو به من کرد و گفت: | عمر بن عبدالعزیز علت محبت خود را به على(ع) این گونه نقل میکند: من در مدینه مشغول تحصیل علم بودم. همیشه ملازم عبیدالله بن عبدالله بن عتبة بن مسعود بودم. او چیزى درباره من (و لعن على) شنیده بود. روزى من نزد او رفتم او را در حال نماز دیدم. او نماز خود را طول داد و من به انتظار نشستم که او از نماز فراغت یابد. چون نماز او پایان یافت رو به من کرد و گفت: |