۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'عبد ال' به 'عبدال') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==تاریخچه حجر الاسود== | ==تاریخچه حجر الاسود== | ||
این سنگ، تا زمان [[طوفان نوح]] برجای خود قرار داشت؛ ولی با آغاز طوفان، خداوند آن را بر کوه ابوقبیس به امانت گذاشت تا آنگاه که [[حضرت ابراهیم]](ع) خواست [[کعبه]] را بسازد و سنگی را به عنوان نشانِ آغاز [[طواف]] انتخاب کند، [[جبرئیل]]این سنگ را از کوه ابوقبیس نزد ابراهیم آورد و او آن را در جای خودش نصب کرد.<ref>الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص62</ref> <ref> اثاره الترغیب ، ج1، ص99.</ref> حجرالاسود به دلیل اهمیتی که دارد، در طول تاریخ بارها مورد تعرض قرار گرفته است، گزارشها از ربودن سنگ و پنهان کردن آن به دست «[[عمرو بن حارث بن مضاض جُرهمی]]» از سران [[قبیله جرهم]]،<ref> مرآه الحرمین، ج1، ص302.</ref>و نیز به دست سران [[قبیله ایاد]] در نزاع با مضریان <ref>الرحله الحجازیه، ص153.</ref>در دوره پیش از اسلام حکایت دارد.حجرالاسود به دست [[قرامطه]] [[بحرین]] در سال۳۱۷ ق نیز ربوده شد. در این سال که مقارن با حکومت [[المقتدر عباسی]] بود (حک:۲۹۵–۳۲۰)، [[قرامطه بحرین]] به رهبری [[ابوطاهر قرمطی]] در روز [[ترویه]] به [[مکه]] یورش بردند و ضمن کشتار حاجیان، حجرالاسود را در چهاردهم ذیحجه ربودند. ابوطاهر، در آغاز، حجرالاسود را به [[کوفه]] برد و بر یکی از ستونهای [[مسجد کوفه]] آویزان کرد و سپس آن را به هجر در [[بحرین]] برد.<ref> اثاره الترغیب ، ج1، ص122-123</ref>؛ <ref> الانس الجلیل ، ج1، ص409.</ref> سرانجام این سنگ در روز [[عید قربان]] سال ۳۳۹ق. پس از ۲۲ سال به دست [[سنبر بن حسن قرمطی]] به مکه بازگردانده شد و به دست وی در جای خودش قرار داده شد. سنگ بر اثر ضرباتی که بر آن وارد شده بود، آسیب دیده و برای حفظ آن نواری از نقره به دور آن قرار داده شد.<ref> التاریخ القویم ، ج3، ص285.</ref>آسیب دیدن و شکستن حجرالاسود در حوادث پرشمار، سبب شد تا برای حفظ قطعات آن، پس از نصب سنگ، حلقهای به دور قطر بیرونی آن کشیده شود. این حلقه که بارها تعویض گردیده غالباً از جنس نقره و گاه نیز از طلا <ref> تحصیل المرام ، ج1، ص191</ref>؛ <ref>التاریخ القویم، ج3، ص285-286</ref>.تهیه میشد. <ref> الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص135</ref>؛ <ref>میرزا | این سنگ، تا زمان [[طوفان نوح]] برجای خود قرار داشت؛ ولی با آغاز طوفان، خداوند آن را بر کوه ابوقبیس به امانت گذاشت تا آنگاه که [[حضرت ابراهیم]](ع) خواست [[کعبه]] را بسازد و سنگی را به عنوان نشانِ آغاز [[طواف]] انتخاب کند، [[جبرئیل]]این سنگ را از کوه ابوقبیس نزد ابراهیم آورد و او آن را در جای خودش نصب کرد.<ref>الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص62</ref> <ref> اثاره الترغیب ، ج1، ص99.</ref> حجرالاسود به دلیل اهمیتی که دارد، در طول تاریخ بارها مورد تعرض قرار گرفته است، گزارشها از ربودن سنگ و پنهان کردن آن به دست «[[عمرو بن حارث بن مضاض جُرهمی]]» از سران [[قبیله جرهم]]،<ref> مرآه الحرمین، ج1، ص302.</ref>و نیز به دست سران [[قبیله ایاد]] در نزاع با مضریان <ref>الرحله الحجازیه، ص153.</ref>در دوره پیش از اسلام حکایت دارد.حجرالاسود به دست [[قرامطه]] [[بحرین]] در سال۳۱۷ ق نیز ربوده شد. در این سال که مقارن با حکومت [[المقتدر عباسی]] بود (حک:۲۹۵–۳۲۰)، [[قرامطه بحرین]] به رهبری [[ابوطاهر قرمطی]] در روز [[ترویه]] به [[مکه]] یورش بردند و ضمن کشتار حاجیان، حجرالاسود را در چهاردهم ذیحجه ربودند. ابوطاهر، در آغاز، حجرالاسود را به [[کوفه]] برد و بر یکی از ستونهای [[مسجد کوفه]] آویزان کرد و سپس آن را به هجر در [[بحرین]] برد.<ref> اثاره الترغیب ، ج1، ص122-123</ref>؛ <ref> الانس الجلیل ، ج1، ص409.</ref> سرانجام این سنگ در روز [[عید قربان]] سال ۳۳۹ق. پس از ۲۲ سال به دست [[سنبر بن حسن قرمطی]] به مکه بازگردانده شد و به دست وی در جای خودش قرار داده شد. سنگ بر اثر ضرباتی که بر آن وارد شده بود، آسیب دیده و برای حفظ آن نواری از نقره به دور آن قرار داده شد.<ref> التاریخ القویم ، ج3، ص285.</ref>آسیب دیدن و شکستن حجرالاسود در حوادث پرشمار، سبب شد تا برای حفظ قطعات آن، پس از نصب سنگ، حلقهای به دور قطر بیرونی آن کشیده شود. این حلقه که بارها تعویض گردیده غالباً از جنس نقره و گاه نیز از طلا <ref> تحصیل المرام ، ج1، ص191</ref>؛ <ref>التاریخ القویم، ج3، ص285-286</ref>.تهیه میشد. <ref> الازرقی،اخبار مکه، ج1، ص135</ref>؛ <ref>میرزا عبدالرسول منشی، مراه الحرمین ، ج1، ص 264، 304.</ref> در سال۱۲۹۰ق، پوشش دیگری از نقره به وزن دو کیلو به دور حجرالاسود افزوده شد و سنگ را که در آن هنگام ۱۷ قطعه شده بود به هم پیوند داده و قسمت بیرونی آن را با پوششی از نقره خالص پوشانیده شد و از آن صفحه دایرهای به قطر 27 <ref>میرزا عبدالرسول منشی،مرآه الحرمین، ج1، ص264.</ref> و به نقلی ۳۷ سانتیمتر <ref> موسوعه العتبات المقدسه ، ج1، ص59.</ref>که بتوان با سر و صورت آن را لمس کرد و بوسید ساخته و کار گذاشته شد.<ref> راهنمای حرمین شریفین ، ج1، ص185.</ref> | ||
==ویژگی های ظاهری حجر الاسود== | ==ویژگی های ظاهری حجر الاسود== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. <ref> شیخ طوسی ، کتاب الخلاف ، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> <ref>شیخ طوسی، کتاب النهایه ، ص ۲۳۶</ref> <ref> شیخ محمد حسن نجفی ، جواهر الکلام ، ج ۱۹،ص 340</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه <ref> کتاب الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛</ref> | در منابع فقهی بیان شده است که بوسیدن و استلام حجرالاسود از مستحبات موکد است و حتی گفته شده است هنگام ازدحام اشاره به سوی آن کافی است. <ref> شیخ طوسی ، کتاب الخلاف ، ج ۲، ص ۳۲۰</ref> <ref>شیخ طوسی، کتاب النهایه ، ص ۲۳۶</ref> <ref> شیخ محمد حسن نجفی ، جواهر الکلام ، ج ۱۹،ص 340</ref> بیشتر مذاهب اسلامی شیعه <ref> کتاب الخلاف، ج ۲، ص ۳۲۵؛</ref> | ||
<ref> علامه حلّی، مختلف الشیعه ، ج ۴، ص ۲۲۱</ref> <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷</ref> و سنّی <ref> بیهقی احمد بن حسین بن علی ، السنن الکبری ، ج ۷، ص ۱۸۲</ref>؛ <ref> | <ref> علامه حلّی، مختلف الشیعه ، ج ۴، ص ۲۲۱</ref> <ref>جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷</ref> و سنّی <ref> بیهقی احمد بن حسین بن علی ، السنن الکبری ، ج ۷، ص ۱۸۲</ref>؛ <ref> عبدالرحمن الجزیری ، الفقه علی المذاهب الاربعه ، ج ۱، ص ۶۵۵.</ref> آغاز طواف از حجرالاسود را واجب میدانند و برخی نیز مستحب <ref>شیخ محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج ۱۹، ص ۲۸۷؛ الفقه الاسلامی ، ج ۳، ص ۲۲۱۴.</ref> مستحب است انسان برای رفتن به صفا از مقابل حجرالاسود بیرون برود و هنگامی که از کوه صفا بالا رفت، در برابر رکن مقابل حجرالاسود بایستد.<ref> شیخ حر عاملی ، وسائلالشیعه ، ج ۱۳، ص ۴۷۵</ref>؛ <ref> شیخ محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۴۱۳ و</ref> ۴۱۴؛ <ref> شیخ یوسف بحرانی ، الحدائق الناظره ، ج ۱۶، ص ۲۶۰</ref> همچنین مستحب است حاجی هنگامی که در طواف به حجرالاسود میرسد، دستان خود را بالا ببرد و خدا را حمد و سپاس بگوید و آنگاه بر پیامبر (ص) و خاندانش (ع)درود بفرستد.<ref>شیخ طوسی،النهایه، ص ۲۳۶</ref>؛ <ref> محمد حسن نجفی،جواهر الکلام، ج ۱۹، ص ۳۴۰</ref>. یا تکبیر بگوید. <ref> محمد بخاری ، صحیح البخاری ، ج ۲، ص ۱۹۸</ref>؛ <ref> ابن قدامه ، المغنی ، ج ۳، ص ۳۹۶</ref>؛ <ref> ا بو حامد غزالی ، احیاء علوم الدین ، ج ۱، ص ۶۷.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |