۸۸٬۰۰۹
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ نهایة الاقدام فی علم الکلام را به نهایة الاقدام فی علم الکلام (کتاب) منتقل کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=معرفی اجمالی= | =معرفی اجمالی= | ||
نهایة الإقدام فی علم | نهایة الإقدام فی علم الکلام، تألیف ابوالفتح محمد بن عبدالكریم شهرستانى، كتابى کلامى در مورد بعضى از مسائل [[اصول دین]]؛ همچون [[توحید]] ، [[نبوت]] و [[عصمت]]، در قرن ششم، به زبان عربى نگاشته شده است. این کتاب، از جمله آثاری است كه بسیارى از اهل علم، حواشى آثارشان را از این كتاب أخذ كردهاند. | ||
=تعلیق و توثیق کتاب= | =تعلیق و توثیق کتاب= | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در ابواب بعدى این كتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست كه برایش بتوان تعریف حقیقى ذكر كرد، بلكه ضابطهاى براى تقسیم دارد كه آن را به ما یعلل و ما لایعلل تقسیم مىكند، و منظور از ما یعلل احكامى است كه براى معانى كه قائم به ذات هستند و ما لایعلل، صفاتى هستند كه احكام براى آن معانى واقع نمىشوند. | در ابواب بعدى این كتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست كه برایش بتوان تعریف حقیقى ذكر كرد، بلكه ضابطهاى براى تقسیم دارد كه آن را به ما یعلل و ما لایعلل تقسیم مىكند، و منظور از ما یعلل احكامى است كه براى معانى كه قائم به ذات هستند و ما لایعلل، صفاتى هستند كه احكام براى آن معانى واقع نمىشوند. | ||
از مباحث فلسفى چون معدوم و این كه آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر كسانى كه هیولا را بدون صورت وجود اثبات كردهاند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت | از مباحث فلسفى چون معدوم و این كه آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر كسانى كه هیولا را بدون صورت وجود اثبات كردهاند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت کلام انسانى و نطق نفسانى سخن به میان آمده است. چون نویسنده این كتاب از اهل تسنن مىباشد، طبق قاعده آنان از ادله عقلى و نقلى در مورد رؤیت خدا، بابى را آورده كه بیشتر اشاره به اثبات رؤیت روى داستان [[حضرت موسی|حضرت موسى(ع)]] است كه مىفرمود: "رب أرنى أنظر إلیك". | ||
از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شكر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مىگوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد كه آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمىكند و هیچ عاملى نمىتواند روى او تأثیر بگذارد. | از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شكر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مىگوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد كه آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمىكند و هیچ عاملى نمىتواند روى او تأثیر بگذارد. |