پرش به محتوا

مجلس اعلای شیعیان لبنان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۴: خط ۶۴:
«رَجَعَ الینا شرف‌الدین شابَّاً»؛ <ref>به نقل از آیت‌الله موحد ابطحی اصفهانی. </ref> «شرف‌الدین از دنیا نرفته است بلکه با نیروییی شاداب‌تر و با روح جوان‌تری به سوی ما بازگشته است.» سید موسی صدر با تلاش‌های پیگیر خود در مدت کوتاهی توانست زمینه‌های [[تقوا]] و تعهد را در میان جوانان جنوب لبنان به وجود آورد. آن‌ها را از مراکز فساد و تباهی و بی‌تفاوتی به مؤسسات سازندگی و پرتحرک علمی، صنعتی، فرهنگی و مذهبی سوق دهد، اکثرشان را با هویت گمشده خویش آشنا سازد و با [[اسلام]] و [[مذهب تشیع]] آشتیشان دهد.
«رَجَعَ الینا شرف‌الدین شابَّاً»؛ <ref>به نقل از آیت‌الله موحد ابطحی اصفهانی. </ref> «شرف‌الدین از دنیا نرفته است بلکه با نیروییی شاداب‌تر و با روح جوان‌تری به سوی ما بازگشته است.» سید موسی صدر با تلاش‌های پیگیر خود در مدت کوتاهی توانست زمینه‌های [[تقوا]] و تعهد را در میان جوانان جنوب لبنان به وجود آورد. آن‌ها را از مراکز فساد و تباهی و بی‌تفاوتی به مؤسسات سازندگی و پرتحرک علمی، صنعتی، فرهنگی و مذهبی سوق دهد، اکثرشان را با هویت گمشده خویش آشنا سازد و با [[اسلام]] و [[مذهب تشیع]] آشتیشان دهد.


=تدبیر تاریخی=


کم‌کم زمینه برای حرکت‌های حیاتی‌تر آماده می‌شد، او هیچ وقت به کارهای انجام گرفته هرچند مؤثر و مفید قانع نبود و همه آن‌ها را حرکت‌هایی مقطعی می‌پنداشت که تنها لبنان بیمار را برای یک عمل جراحی بزرگ آماده می‌کرد.
مردم شیعه لبنان که اکثریت جمعیت آن کشور را تشکیل می‌دادند، احتیاج به یک مرکز سازماندهی قانونی برای خود داشتند تا از حقوق طبیعی و شخصیت انسانی آنان به خوبی حراست نماید. در آن زمان همه پانزده طایفه موجود در لبنان گرچه در اقلیت بودند ولی برای خود مرکزیت و دستگاه رهبری داشتند و بدین‌وسیله از حقوق خویش دفاع می‌کردند. چنان که طایفه اهل تسنن دارای مجلسی به نام «دار الفتوی» بودند که رهبری آن را «شیخ حسن خالد» به عهده داشت و طایفه دروزی‌ها برای خود مرکز قانونی داشتند و رهبری به نام «شیخ العقل» از حقوق آنان پاسداری می‌کرد و یک نفر [[مسیحی]] به نام «خُریش» نیز امور [[مسیحیان مارونی]] را رهبری می‌کرد و همین‌طور طایفه‌های دیگر...
در این میان تنها شیعیان فاقد تشکیلات و مرکزیتی قانونی بودند و این باعث شده بود حتی از حقوق بسیار ناچیزی که بر اساس قانون طایفگی به آنان تعلق می‌گرفت محروم بمانند و حقشان همچنان پایمال بشود. <ref>شهید چمران، لبنان، ص۷۲</ref> سید موسی صدر برای گرفتن حقوق قانونی شیعیان ره‌سپار [[بیروت]] شد و مبارزه وسیعی را در این خصوص آغاز نمود. وی تمام نیروی خود را به کار گرفت تا یک مجلس قانونی برای شیعیان آن کشور تشکیل دهد. در حرکت نخست، موضوع را به طور جدی با شخصیت‌های بزرگ سیاسی محلی و مذهبی شیعه و غیر شیعه لبنان در میان گذاشت و هدف خود از تأسیس این مرکز را برای آنان توضیح داد. او در یکی از این نشست‌ها که در اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ برابر [[محرم الحرام]] ۱۳۸۶ با حضور شخصیت‌های مختلف مسلمان و مسیحی انجام گرفت طی سخنرانی مستدل و مبسوطی با عنوان «علل عقب ماندگی مسلمانان» ابتدا به علل فرعی اشاره کرد و سپس علت اصلی و منشاء عقب‌ ماندگی را با استناد به [[آیات قرآن]] و [[روایات]] [[اهل بیت]] و براهین عقلی، تنها در عدم تشکیلات منسجم و عدم تشکیل حکومت مقتدر قلمداد نمود.
آنگاه جهت احقاق حقوق، سازماندهی و اداره بهتری شیعیان لبنان، به تشکیل حداقل یک مرکز مستقل تاکید کرد. <ref>متن کامل این سخنرانی تاریخی را در کتاب‌های «الامام موسی الصدر، السیره و الفکر» عدنان فحص، ص۱۴۳ و «الامام موسی الصدر، الرجل، الموقف، القضیه»، ص۴۵۸، مطالعه کنید</ref> در این میان مخالفت‌ها و کارشکنی‌هایی از سوی دولت‌های عربی و برخی از شخصیت‌های داخلی آغاز گردید. ولی او هیچ وقت از پای ننشست و به تلاش‌های پیگیر خود ادامه داد. در مرحله دوم تصمیم گرفت موضوع را در سطح جهانی مطرح کند، از این رو، او روز دوشنبه ۲۷ [[ریبع‌الثانی]] ۱۳۸۶ق <ref> مطابق با ۲۴/۵/۱۳۴۵ (هـ ش)</ref> طی یک مصاحبه مطبوعاتی بزرگ در شهر بیروت، به مشکلات وگرفتاری‌های شیعیان در آن کشور اشاره کرد و به شکل علمی و تحقیقی و بر اساس آمار، محرومیت و مظلومیت آنان را در معرض افکار جهانی قرار داد و بر ضرورت تشکیل یک مجلس شیعی در لبنان تأکید فراوان نمود. <ref> مهدی پیشوایی، مکتب اسلام، سال بیست و پنجم، شماره هفتم، ص۵۷</ref>


=پانویس=
=پانویس=
confirmed، مدیران
۳۷٬۴۵۷

ویرایش