پرش به محتوا

عبدالله بن سبا: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۳۹: خط ۳۹:
بین صاحب نظران تاریخ، پیرامون اصل وجود یا عدم وجود شخصی به نام «عبدالله بن سبأ»، اختلاف دیدگاه های زیادی مشاهده می شود. با توجه به این مطلب، پس از تتبع و جست وجوی قابل توجه از منابع تاریخی [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تنها چیزی که در مورد زندگی نامه، محل تولد و پدر و مادر او یافت شد، مطالبی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان می کند که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.  
بین صاحب نظران تاریخ، پیرامون اصل وجود یا عدم وجود شخصی به نام «عبدالله بن سبأ»، اختلاف دیدگاه های زیادی مشاهده می شود. با توجه به این مطلب، پس از تتبع و جست وجوی قابل توجه از منابع تاریخی [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، تنها چیزی که در مورد زندگی نامه، محل تولد و پدر و مادر او یافت شد، مطالبی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان می کند که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد.  


طبری می گوید: «یزید فقعسى می گوید: عبد الله بن سبأ فردی یهودى از مردم [[صنعا]] ([[یمن]]) و مادرش کنیزى سیاه بود. وى به روزگار عثمان مسلمان شده بود. آن گاه در ولایات مسلمانان سفر کرده و قصد گمراه کردن آنها را داشت. او از [[حجاز]] آغاز کرد، آن گاه به [[بصره]] رفت، سپس به [[كوفه|کوفه]] و پس از آن به [[شام]] رهسپار شد، اما نزد کسی از مردم شام نتوانست منظور خویش را به انجام برساند. در نتیجه وى را از شام بیرون کردند. بعد از آن به سوى [[مصر]] رفت و در آن جا اقامت گزید …». <ref>طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
طبری می گوید: «یزید فقعسى می گوید: عبد الله بن سبأ فردی یهودى از مردم [[صنعا]] ([[یمن]]) و مادرش کنیزى سیاه بود. وى به روزگار عثمان مسلمان شده بود. آن گاه در ولایات مسلمانان سفر کرده و قصد گمراه کردن آنها را داشت. او از [[حجاز]] آغاز کرد، آن گاه به [[بصره]] رفت، سپس به [[كوفه|کوفه]] و پس از آن به [[شام]] رهسپار شد، اما نزد کسی از مردم شام نتوانست منظور خویش را به انجام برساند. در نتیجه وى را از شام بیرون کردند. بعد از آن به سوى [[مصر]] رفت و در آن جا اقامت گزید …». <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>


نکته قابل ذکر این است که با نگاهی به منابع و کتب تاریخی و رجالی مختلف از نویسندگان شیعه و اهل سنت دریافت می شود که هیچگونه گزارشی در مورد خانواده، همسر و فرزندان احتمالی او، همچنین تحصیل و تجارب، فرازهای زندگی و مرگ او در این کتاب ها ثبت نشده است.
نکته قابل ذکر این است که با نگاهی به منابع و کتب تاریخی و رجالی مختلف از نویسندگان شیعه و اهل سنت دریافت می شود که هیچگونه گزارشی در مورد خانواده، همسر و فرزندان احتمالی او، همچنین تحصیل و تجارب، فرازهای زندگی و مرگ او در این کتاب ها ثبت نشده است.
خط ۴۵: خط ۴۵:
=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=
=نسب و خاندان عبدالله بن سبأ=


درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی شود. <ref>. ر.ک: طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
درباره نسب و خاندان عبدالله بن سبأ تنها مطلب موجود نیز همان چیزی است که طبری در کتاب تاریخ خود بیان کرده است. وی درباره مادر او چنین گزارش می دهد که مادر عبدالله بن سبأ، کنیزى سیاه بود، ولی درباره پدر، اجداد و خاندان او مطلبی مشاهده نمی شود. <ref>. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>


=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=
=ویژگی ‌های شخصیتی عبدالله بن سبأ=
خط ۵۳: خط ۵۳:
=اخلاق و صفات عبدالله بن سبأ=
=اخلاق و صفات عبدالله بن سبأ=


در مورد ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی عبدالله بن سبأ باید گفت: طبری در کتاب خود او را فردی فریب کار که دیگران؛ اعم از خواص و عوام را فریب داده و به خود جذب نموده معرفی می کند. همچنین او را شخصی شورشی که بر علیه [[خلیفه]] وقت (عثمان) قیام نموده و موجب قتل او شده، می داند. <ref>طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
در مورد ویژگی ها و خصوصیات اخلاقی عبدالله بن سبأ باید گفت: طبری در کتاب خود او را فردی فریب کار که دیگران؛ اعم از خواص و عوام را فریب داده و به خود جذب نموده معرفی می کند. همچنین او را شخصی شورشی که بر علیه [[خلیفه]] وقت (عثمان) قیام نموده و موجب قتل او شده، می داند. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
برخی دیگر وی را انسانی کذّاب، ملعون، غالی و افتراء زننده که در مورد [[امیرالمؤمنین (ع)]] غلوّ نموده و او را تا حدّ خدایی بالا برده است دانسته و می گویند: [[علی (ع)]] او را به دلیل همین غلوّ در آتش افکنده و سوزانید. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاريخ، ج 5، ص 125</ref> البته این مطلب در برخی از روایات شیعه نیز وارد شده است. <ref>كشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسى، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107 و 108</ref>
برخی دیگر وی را انسانی کذّاب، ملعون، غالی و افتراء زننده که در مورد [[امیرالمؤمنین (ع)]] غلوّ نموده و او را تا حدّ خدایی بالا برده است دانسته و می گویند: [[علی (ع)]] او را به دلیل همین غلوّ در آتش افکنده و سوزانید. <ref>مقدسى، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 125</ref> البته این مطلب در برخی از روایات شیعه نیز وارد شده است. <ref>كشى، محمد بن عمر، إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسى، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 107 و 108</ref>


=عبدالله بن سبأ در روایات شیعه=
=عبدالله بن سبأ در روایات شیعه=
خط ۶۴: خط ۶۴:
[[ابو حمزه ثمالى]] می گوید: [[امام زین العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اكرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>
[[ابو حمزه ثمالى]] می گوید: [[امام زین العابدین (ع)]] فرمود: «خدا لعنت کند کسى را که به ما [[دروغ]] ببندد. من وقتى به یاد عبداللَّه بن سبأ مى افتم، تمام موهاى بدنم راست مى شود. او ادعاى بس بزرگى کرد، خدا او را لعنت کند. [[علی (ع)]] بنده ‏اى صالح براى خدا و برادر [[پیامبر اكرم (ص)|پیامبر اکرم (ص)]] بود و به این مقام نرسید، مگر به واسطه فرمانبردارى از خدا و پیامبرش. [[پیامبر (ص)]] به واسطه فرمانبردارى از خدا به این مقام رسید». <ref>همان‏، ص 107 و 108</ref>


[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبد الملک، السيرة النبوية، تحقيق: السقا، مصطفى و الأبيارى، ابراهيم و شلبى، عبد الحفيظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>
[[امام صادق (ع)]] فرمود: ما خاندانى صدیق و راستگو هستیم، ولى از افتراء زنندگان در امان نیستیم. به واسطه دروغى که بر ما مى‏بندند، راستگویى ما در نظر مردم از بین می رود. پیامبر اکرم (ص) راستگوترین مردم و از تمام جهانیان صادق‏تر بود، ولى «مسیلمه» <ref>مسیلمة بن حبیب حنفی، معروف به مسیلمه کذاب از طایفه بنی حنیفه و از مردم یمامه و یکی از مدّعیان دروغین نبوت بود. در زمان حیات رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، در سال نهم هجرت، همراه بزرگان طایفه خود از یمامه به مدینه آمد و اظهار اسلام کرد؛ اما پس از بازگشت به وطن در اندیشه نبوت فرو رفت و مرتد شد. وی در همان زمان رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله)، ادعای نبوت خود را آشکار ساخت و طی نامه‌ ای به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نوشت که من در کار نبوت با تو شریک شدم. نیمی از زمین از آن ما است و نیمی از آن قریش. رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) نامه ای در پاسخ وی نوشت و هلاک وی را از خدا خواست. این نامه نگاری در سال یازدهم هجرت صورت گرفت که اندکی بعد، رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) دار فانی را وداع گفت. پس از رحلت رسول خدا (صلی‌ الله ‌علیه ‌و آله) زمینه بیشتری برای مسیلمه فراهم آمد تا جایی که توانست عده زیادی را در اطراف خویش فراهم آورد. او به تقلید از قرآن، کلماتی با نثر مسجع می ساخت و بر مردم عرضه می کرد. مسیلمه با سجاح دختر حارث تمیمی که او نیز ادعای نبوت کرده بود آشنا شد و با او ازدواج کرد و مهر او را بخشودگی نماز صبح و عشاء برای پیروانشان قرار داد! در سال دوازدهم هجرت سپاهی مجهز – که تعداد زیادی از بزرگان صحابه همچون عمار بن یاسر نیز در میان آنان بودند – به فرماندهی خالد بن ولید راهی یمامه شد و پس از جنگی سخت – که در تاریخ به «جنگ یمامه» مشهور است – سپاه مسیلمه را در هم کوبیدند و مسیلمه نیز کشته شد. ر.ک: ابن هشام‏، عبد الملک، السیرة النبویة، تحقیق: السقا، مصطفى و الأبیارى، ابراهیم و شلبى، عبد الحفیظ، ج 2، ص 576.</ref> بر او دروغ مى‏ بست. امیرالمؤمنین (ع) نیز راستگوترین افراد بعد از پیامبر اکرم (ص) بود. کسى که به او دروغ مى ‏بست و با دروغ خود در راستگوئى او خدشه وارد می کرد و افترا بر خدا مى ‏بست؛ عبداللَّه بن سبأ بود. <ref> إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 108‏</ref>


عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می کند که ایشان فرمود: «عبد اللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیر المؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و در باره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  
عبداللَّه بن سنان از پدر خود از [[امام باقر (ع)]] نقل می کند که ایشان فرمود: «عبد اللَّه بن سبأ مدعى نبوت بود و می گفت: امیرالمؤمنین (ع) خدا است (منزه است خدا از چنین گفتارى). وقتی این سخن به گوش امیر المؤمنین (ع) رسید، او را احضار فرمود و در باره اعتقادش سؤال کرد. او اعتراف نمود و گفت: تو همان خدائى و مدعى شد که به دلم چنین افتاده که تو خدائى و من پیامبر هستم.  


امیر المؤمنین (ع) فرمود: واى بر تو! [[شيطان|شیطان]] بر تو مسلط شده، از این عقیده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشیند، [[توبه]] کن. عبد اللَّه بن سبا امتناع ورزید. امام دستور فرمود او را زندانى کنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبد اللَّه توبه نکرد. آن گاه علی (ع) او را در آتش افکند و فرمود: شیطان او را فریب داده و در دل او چنین القا مى نمود». <ref>همان، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
امیر المؤمنین (ع) فرمود: واى بر تو! [[شیطان|شیطان]] بر تو مسلط شده، از این عقیده برگرد، مادرت به سوگ تو بنشیند، [[توبه]] کن. عبد اللَّه بن سبا امتناع ورزید. امام دستور فرمود او را زندانى کنند. سه روز پشت سرهم او را به توبه واداشت، اما عبد اللَّه توبه نکرد. آن گاه علی (ع) او را در آتش افکند و فرمود: شیطان او را فریب داده و در دل او چنین القا مى نمود». <ref>همان، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>


=عبدالله بن سبأ در روایات اهل سنت=
=عبدالله بن سبأ در روایات اهل سنت=


در تتبع و جست وجوی نسبتا مفصلی که از آثار و کتب اهل سنت به عمل آمد، معلوم شد آن چه را که آنها نسبت به شخصیت عبد الله بن سبأ معتقد هستند، تنها برخاسته از همان گفته طبری در [[کتاب تاریخ طبری]] <ref> طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref> است و هیچ گونه روایتی در این زمینه ذکر نکرده اند.
در تتبع و جست وجوی نسبتا مفصلی که از آثار و کتب اهل سنت به عمل آمد، معلوم شد آن چه را که آنها نسبت به شخصیت عبد الله بن سبأ معتقد هستند، تنها برخاسته از همان گفته طبری در [[کتاب تاریخ طبری]] <ref> طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref> است و هیچ گونه روایتی در این زمینه ذکر نکرده اند.


=عبدالله بن سبأ افسانه یا واقعیت=
=عبدالله بن سبأ افسانه یا واقعیت=
خط ۸۱: خط ۸۱:


*[[حسن ابراهیم حسن]] <ref>حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج 1، ص 358</ref> و
*[[حسن ابراهیم حسن]] <ref>حسن، ابراهیم حسن، تاریخ الإسلام السیاسی و الدینی و الثقافی و الاجتماعی، ج 1، ص 358</ref> و
*[[أحمد أمین]] مصری <ref>مصری، أحمد أمین، فجر الإسلام، ترجمه: خليلى، عباس، ص 269</ref> (از اهل سنت)
*[[أحمد أمین]] مصری <ref>مصری، أحمد أمین، فجر الإسلام، ترجمه: خلیلى، عباس، ص 269</ref> (از اهل سنت)


*[[علامه حلی]] <ref>حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 237</ref>
*[[علامه حلی]] <ref>حلى، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 237</ref>
*[[شیخ طوسى‏]] <ref>طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشيخ الطوسي‏، ص 75</ref> (از شیعه) را نام برد.
*[[شیخ طوسى‏]] <ref>طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ص 75</ref> (از شیعه) را نام برد.


ب. کسانی که در وجود خارجی عبد الله بن سبأ تشکیک کرده و با شک و تردید با این شخصیت و یا اعمالی که او انجام داده است، برخورد کرده اند. برخی از افراد این گروه عبارتند از:
ب. کسانی که در وجود خارجی عبد الله بن سبأ تشکیک کرده و با شک و تردید با این شخصیت و یا اعمالی که او انجام داده است، برخورد کرده اند. برخی از افراد این گروه عبارتند از:
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:
*[[هشام جعیط]] <ref> جعیّط، هشام، الفتنة (جدلیّة الدین و السیاسة فی الإسلام المبَکر)، ص 75</ref> (از اهل سنت)
*[[هشام جعیط]] <ref> جعیّط، هشام، الفتنة (جدلیّة الدین و السیاسة فی الإسلام المبَکر)، ص 75</ref> (از اهل سنت)
*[[سید مرتضی عسکری]] <ref>عبد الله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 1 – 427</ref>
*[[سید مرتضی عسکری]] <ref>عبد الله بن سبأ و أساطیر أخری، ج 1، ص 1 – 427</ref>
*[[سید محمد حسین طباطبایی]] <ref>طباطبايى، سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، ج 9، ص 260</ref> (از شیعه).
*[[سید محمد حسین طباطبایی]] <ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 9، ص 260</ref> (از شیعه).


=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=
=لیست اقدامات تاریخی عبدالله بن سبأ=
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
به صورت کلی اقدامات عبد الله بن سبأ را می توان در مواردی که در ذیل بیان می شود، خلاصه کرد:
به صورت کلی اقدامات عبد الله بن سبأ را می توان در مواردی که در ذیل بیان می شود، خلاصه کرد:


*مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*مخالفت با عثمان و پیشتازی در شوراندن مردم علیه او. <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*برانگیختن چهره ‌های شاخصی؛ همچون [[ابوذر]] و [[عمار]]، علیه عثمان و همراه ساختن آنها با خود. <ref>همان</ref>
*برانگیختن چهره ‌های شاخصی؛ همچون [[ابوذر]] و [[عمار]]، علیه عثمان و همراه ساختن آنها با خود. <ref>همان</ref>
*سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
*سفرهای طولانی به گوشه و کنار [[جهان اسلام]]. <ref> همان</ref>
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
*مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
*مطرح ساختن الوهیت و خدایی [[امام علی (ع)]]. <ref>إختیار معرفة الرجال (رجال كشی)، تلخیص و تهذیب: طوسی، محمد بن حسن، محقق و مصحح: مصطفوى، حسن، ص 106 و 107؛ طوسى‏، محمد بن حسن، رجال الشیخ الطوسی‏، ج 1، ص 75</ref>
*انکار [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
*انکار [[شهادت]] [[امیرالمؤمنین علی (ع)]]، ادعای زنده بودن او و اعلام بازگشت او به زمین.
*مطرح کردن اندیشه ‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن كثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، ديوان المبتدأ و الخبر … (تاريخ ابن خلدون)، تحقيق: شحادة، خليل، بيروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
*مطرح کردن اندیشه ‌های یهودیت در لوای اسلام. <ref> ابن كثیر، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 167؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر … (تاریخ ابن خلدون)، تحقیق: شحادة، خلیل، بیروت، ج 2، ص 587؛ طباطبایی، سید محمد حسین، مکتب تشیع، ص 198 – 200</ref>
*مطرح کردن مسئلۀ وصایت امیرالمؤمنین (ع). <ref>طبري، محمد بن جرير، تاريخ الأمم و الملوک، تحقيق: ابراهيم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*مطرح کردن مسئلۀ وصایت امیرالمؤمنین (ع). <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 340</ref>
*وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
*وضع کردن تعالیمی برای نابودی اسلام. <ref>همان</ref>
*ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>
*ایجاد تشکیلات سرّی برای گسترش آموزه ‌های خود. <ref>همان</ref>
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
شخصیت عبد الله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.
شخصیت عبد الله بن سبأ نیز -در صورتی که وجود خارجی او پذیرفته شود-، از این قاعده مستثنی نیست، اما این که او یاران و شاگردانی داشته یا نه، جای بحث است.


با توجه به ابهامات فراوانی که در مورد شخص عبدالله بن سبأ وجود دارد، تا آن جا که تحقیق شده است، هیچ خبری از نام یاران و شاگردان احتمالی او در دست نیست. البته برخی از مورخان که قائل به وجود او هستند، پیروان [[فرقه سبائیه]] و بعضی از [[صحابه]] پیامبر اکرم (ص) و یاران امیرالمؤمنین (ع) را جزو یاران و شاگردان او به حساب آورده اند؛ به عنوان مثال؛ افراد بزرگ و اصحاب برجسته ای؛ همچون، ابوذر، عمار، [[محمد بن ابی بکر]] و … از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقه سبائیه شمرده شده اند. <ref>طبرى آملى (كبير)، محمد بن جرير،‏ المسترشد في إمامة عليّ بن أبي طالب (عليه السلام‏)، محقق و مصحح: محمودى، احمد، ص 657‏؛ صدوق، محمد بن على‏، معاني الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ص 35</ref>
با توجه به ابهامات فراوانی که در مورد شخص عبدالله بن سبأ وجود دارد، تا آن جا که تحقیق شده است، هیچ خبری از نام یاران و شاگردان احتمالی او در دست نیست. البته برخی از مورخان که قائل به وجود او هستند، پیروان [[فرقه سبائیه]] و بعضی از [[صحابه]] پیامبر اکرم (ص) و یاران امیرالمؤمنین (ع) را جزو یاران و شاگردان او به حساب آورده اند؛ به عنوان مثال؛ افراد بزرگ و اصحاب برجسته ای؛ همچون، ابوذر، عمار، [[محمد بن ابی بکر]] و … از طرفداران ابن سبأ و از اعضای فرقه سبائیه شمرده شده اند. <ref>طبرى آملى (كبیر)، محمد بن جریر،‏ المسترشد فی إمامة علیّ بن أبی طالب (علیه السلام‏)، محقق و مصحح: محمودى، احمد، ص 657‏؛ صدوق، محمد بن على‏، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اكبر، ص 35</ref>


=میراث عبدالله بن سبأ=
=میراث عبدالله بن سبأ=


در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خيار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>
در اصطلاح [[فقه]]، به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى (مانند [[حقّ خیار|حقّ خیار]]، [[حقّ شفعه]] و حقّ [[قصاص]]) که شخص پس از مرگ خویش بر جاى مى‌گذارد «تَرَکه یا میراث» گفته مى‌شود. <ref> ر.ک: جمعى از پژوهشگران زیر نظر هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (ع)، محقق: محققان مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامى‌، ج 2، ص 453</ref>


ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیر المؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
ولی در این جا بحث از میراث معنوی به جا مانده از شخصیت مبهم عبدالله بن سبأ – چه در زمان حیاتش و چه بعد از مرگش – است. در این مورد باید به صورت اختصار گفت: براساس نظر کسانی که معتقد به وجود چنین شخصیتی هستند، میراث عبدالله بن سبأ، فتنه انگیزی، رواج دروغگویی، [[غلو]] (الوهیت حضرت علی علیه السلام) و ایجاد فرقه سبائیه است. برخی نیز با [[تهمت]] زدن به پیروان مذهب شیعه، این مذهب را از جمله میراث او می دانند. همچنین این گروه قائل شدن به [[رجعت]] پیامبر اسلام (ص) و خاتم الأوصیا بودن امیر المؤمنین (ع) را از میراث او و به وی نسبت می دهند. <ref>سایت اندیشه قم</ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۲۵۰

ویرایش