confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عمر ال' به 'عمرال') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|- | |- | ||
|زادگاه | |زادگاه | ||
|بغداد • عراق | |[[بغداد]] • [[عراق]] | ||
|- | |- | ||
|ساتید | |ساتید | ||
|شیخ مفید • ابن نباته سعدی • سهل بن احمد دیباجی • ابن جندی بغدادی،... | |[[شیخ مفید]] • ابن نباته سعدی • سهل بن احمد دیباجی • ابن جندی بغدادی،... | ||
|- | |- | ||
|شاگردان | |شاگردان | ||
|شیخ طوسی • قاضی ابن البراج • ابوالفتح کراجکی • سلار بن عبدالعزیز دیلمی •... | |[[شیخ طوسی]] • قاضی ابن البراج • ابوالفتح کراجکی • سلار بن عبدالعزیز دیلمی •... | ||
|- | |- | ||
|آثار | |آثار | ||
|تنزیه • الأنبیاء الانتصار • الذریعه الی اصول الشریعه • الأمالی،... | |تنزیه • الأنبیاء الانتصار • الذریعه الی اصول الشریعه • الأمالی،... | ||
|- | |- | ||
|دین | |[[دین]] | ||
|اسلام | |[[اسلام]] | ||
|- | |- | ||
|محل دفن | |محل دفن | ||
|کربلا • عراق | |[[کربلا]] • [[عراق]] | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''سید مرتضی علم الهدی''' (۴۳۶-۳۵۵ ق)، [[فقیه]]، [[متکلم]]، ادیب برجسته [[شیعه]] در قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان [[شیخ مفید]] | '''سید مرتضی علم الهدی''' (۴۳۶-۳۵۵ ق)، [[فقیه]]، [[متکلم]]، ادیب برجسته [[شیعه]] در قرن چهارم و پنجم هجری و از شاگردان [[شیخ مفید]] است. وی نقیب [[شیعیان]] در زمان خود بود و از نظر منزلت علمی و اجتماعی در مرتبت والایی قرار داشت. [[شیخ طوسی]] از شاگردان اوست. | ||
=تولد و نسب سید مرتضی= | =تولد و نسب سید مرتضی= | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
پیشوای شیعه (شیخ مفید) شبی در خواب دید [[حضرت فاطمه زهرا]] دخت گرامی [[پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش [[امام حسن]] و [[امام حسین]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین</ref> (ع) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت : ((جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد. | پیشوای شیعه (شیخ مفید) شبی در خواب دید [[حضرت فاطمه زهرا]] دخت گرامی [[پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش [[امام حسن]] و [[امام حسین]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین</ref> (ع) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت : ((جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد. | ||
در کلاس درس مسئله ی خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست . | در کلاس درس مسئله ی خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست. | ||
مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شیخ ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. <ref>سید مرتضی | مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شیخ ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. <ref>سید مرتضی |