پرش به محتوا

بررسی نظریه قرائات سبعه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'أبی بکر' به 'أبی‌بکر'
جز (جایگزینی متن - 'أبو بکر' به 'أبوبکر')
جز (جایگزینی متن - 'أبی بکر' به 'أبی‌بکر')
خط ۳۲۹: خط ۳۲۹:




ایه الله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان می کند .<ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 152 الخامس : ان فی إنکار جملة من أعلام المحققین على جملة من القراءات دلالة  واضحة على عدم تواترها ، إذ لو کانت متواترة لما صح هذا الانکار  فهذا ابن جریر الطبری أنکر قراءة ابن عامر ، وطعن فی کثیر من المواضع فی بعض القراءات المذکورة فی السبع ، وطعن بعضهم على قراءة حمزة ، وبعضهم على قراءة أبی عمرو ، وبعضهم على قراءة ابن کثیر  وأن کثیرا من العلماء أنکروا تواتر ما لا یظهر وجهه فی اللغة العربیة ، وحکموا بوقوع الخطأ فیه من بعض القراء وقد تقدم فی ترجمة حمزة إنکار قراءته من إمام الحنابلة أحمد ، ومن یزید بن هارون ، ومن ابن مهدی ومن أبی بکر بن عیاش ، ومن ابن درید ...</ref>
ایه الله خوئی در ادامه دلیل مذکور گفتار برخی از این اعلام را در مخالفت با تواتر قرائات سبعه بیان می کند .<ref>البیان فی تفسیر القرآن - السید الخوئی - ص 152 الخامس : ان فی إنکار جملة من أعلام المحققین على جملة من القراءات دلالة  واضحة على عدم تواترها ، إذ لو کانت متواترة لما صح هذا الانکار  فهذا ابن جریر الطبری أنکر قراءة ابن عامر ، وطعن فی کثیر من المواضع فی بعض القراءات المذکورة فی السبع ، وطعن بعضهم على قراءة حمزة ، وبعضهم على قراءة أبی عمرو ، وبعضهم على قراءة ابن کثیر  وأن کثیرا من العلماء أنکروا تواتر ما لا یظهر وجهه فی اللغة العربیة ، وحکموا بوقوع الخطأ فیه من بعض القراء وقد تقدم فی ترجمة حمزة إنکار قراءته من إمام الحنابلة أحمد ، ومن یزید بن هارون ، ومن ابن مهدی ومن أبی‌بکر بن عیاش ، ومن ابن درید ...</ref>




خط ۶۶۵: خط ۶۶۵:
سومین  نقد ایه الله خوئی به وجه چهارم  این است که :  
سومین  نقد ایه الله خوئی به وجه چهارم  این است که :  
هر گاه مراد قائلین به این وجه ان است که قرآن مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین انها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قرآن بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه انکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود..  و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود.<ref>همان ص 185-186 أن القائلین بهذا القول إن أرادوا أن القرآن اشتمل على لغات أخرى ،کانت لغة قریش خالیة منها ، فهذا المعنى خلاف التسهیل على الأمة ، الذی هوالحکمة فی نزول القرآن على سبعة أحرف ، على ما نطقت الروایات بذلک ، بل هو خلاف الواقع ، فإن لغة قریش هی المهیمنة على سائر لغات العرب ، وقدجمعت من هذه اللغات ما هو أفصحها ، ولذلک استحقت أن توزن بها العربیة ،وأن یرجع إلیها فی قواعدها .
هر گاه مراد قائلین به این وجه ان است که قرآن مشتمل بر لغات دیگری است که لغت قریش در بین انها نیست در اینصورت با فلسفه نزول قرآن بر سبعه احرف که تسهیل بر امت بود منافات خواهد داشت بعلاوه انکه با واقعیت امر نیز منافات دارد چون لغت قریش فصیحترین لغت در بین لغات عصر نزول بود..  و اگر مراد قائلین این است که سبعه احرف مشتمل بر لغات دیگر نیز می باشد لکن با لغت قریش هماهنگ نیست در اینصورت حصرش به هفت لغت بدون وجه خواهد بود.<ref>همان ص 185-186 أن القائلین بهذا القول إن أرادوا أن القرآن اشتمل على لغات أخرى ،کانت لغة قریش خالیة منها ، فهذا المعنى خلاف التسهیل على الأمة ، الذی هوالحکمة فی نزول القرآن على سبعة أحرف ، على ما نطقت الروایات بذلک ، بل هو خلاف الواقع ، فإن لغة قریش هی المهیمنة على سائر لغات العرب ، وقدجمعت من هذه اللغات ما هو أفصحها ، ولذلک استحقت أن توزن بها العربیة ،وأن یرجع إلیها فی قواعدها .
  وإن أرادوا أن القرآن مشتمل على لغات أخرى ، ولکنها تتحد مع لغة قریش ، فلا وجه للحصر بلغات سبع ، فإن فی القرآن ما یقرب من خمسین لغة . فعن أبی بکر الواسطی : فی القرآن من اللغات خمسون لغة ، وهی لغات قریش ، وهذیل ، وکنانة ، وخثعم ، والخزرج ، وأشعر ،ونمیر .</ref> .
  وإن أرادوا أن القرآن مشتمل على لغات أخرى ، ولکنها تتحد مع لغة قریش ، فلا وجه للحصر بلغات سبع ، فإن فی القرآن ما یقرب من خمسین لغة . فعن أبی‌بکر الواسطی : فی القرآن من اللغات خمسون لغة ، وهی لغات قریش ، وهذیل ، وکنانة ، وخثعم ، والخزرج ، وأشعر ،ونمیر .</ref> .




Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش