پرش به محتوا

ابن مسره جبلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
خط ۱۸: خط ۱۸:
=زندگی=
=زندگی=


أبو عبدالله محمد بن عبدالله بن مسرة بن نجیح در7 شوال 269 هـ متولد شد<ref>ابن الفرضی 1966، صفحة 39 و40</ref>. پدرش به شغل تجارت اشتغال داشت. او به [[بصره]] و [[مکه]] برای تجارت و زیارت عازم شد. تحت تاثیر آرائ معتزله بود. محمد علوم دینی و فلسفه رو نزد پدرش آموخت. او علاوه بر پدر نزد ابن وضاح و محمد بن عبدالسلام الخشنی نیز تلمذ نمود. پدرش در سال 286 هجری قمری وفات یافت و پسرش با اندیشه های معتزله عجین شده بود. ابن مسره در به قرطبه بازگشت و مریدان گرد او جمع شدند. بزودی سخنانی در مورد ماهیت تعالیم او منتشر شد و گفته شد: او به شاگردانش بدعت اعتزالی را می آموزد و همچنین گفته شد که نظراتی را منتشر می کند که [[وحدت]] وجود را تبلیغ می نماید. که فقیه مالکی خالد بن احمد حباب مالکی را بر آن داشت تا علیه او  و در پاسخ به او کتابی نوشت و حتی ابن مسره را به بدعت متهم کرد.او مجبور شد قرطبه را در عهد الأمیر عبدالله بن محمد ترک کند او به همراه دو شاگردش یعنی ابن المدینی وابن صقیل در مکه بر أبی سعید بن الأعرابی وارد شدند. ابن مسره در این سفر با اهل جدل، کلام و [[معتزله]] ملاقات کرد.
أبو عبدالله محمد بن عبدالله بن مسرة بن نجیح در7 شوال 269 هـ متولد شد<ref>ابن الفرضی 1966، صفحة 39 و40</ref>. پدرش به شغل تجارت اشتغال داشت. او به [[بصره]] و [[مکه]] برای تجارت و زیارت عازم شد. تحت تاثیر آرائ معتزله بود. محمد علوم دینی و فلسفه رو نزد پدرش آموخت. او علاوه بر پدر نزد ابن وضاح و محمد بن عبدالسلام الخشنی نیز تلمذ نمود. پدرش در سال 286 هجری قمری وفات یافت و پسرش با اندیشه های معتزله عجین شده بود. ابن مسره در به قرطبه بازگشت و مریدان گرد او جمع شدند. بزودی سخنانی در مورد ماهیت تعالیم او منتشر شد و گفته شد: او به شاگردانش بدعت اعتزالی را می آموزد و همچنین گفته شد که نظراتی را منتشر می‌کند که [[وحدت]] وجود را تبلیغ می نماید. که فقیه مالکی خالد بن احمد حباب مالکی را بر آن داشت تا علیه او  و در پاسخ به او کتابی نوشت و حتی ابن مسره را به بدعت متهم کرد.او مجبور شد قرطبه را در عهد الأمیر عبدالله بن محمد ترک کند او به همراه دو شاگردش یعنی ابن المدینی وابن صقیل در مکه بر أبی سعید بن الأعرابی وارد شدند. ابن مسره در این سفر با اهل جدل، کلام و [[معتزله]] ملاقات کرد.


پس از آن ابن مسره به قرطبه بازگشت و به دوران بازنشستگی خود پایبند بود و زهد و تقوای خود را نشان داد. از برجسته ترین شاگردان او می توان به حی بن عبدالملک، خلیل بن عبدالملک قرطبی، ابن الموری، احمد بن فرج بن منتیل بن قیس و دیگران اشاره کرد. منسوب به ابن مسره است که قضا و قدر را رد می کند و می گوید: سعادت بهشت ​​و جهنم مربوط به جسم نیست، بلکه مربوط به روح است و وحدت وجود را می گیرد و قولش به وقوع علم خدا را می گیرد. و توانایی و دوگانگی علم الهی در دو سطح است: یکی علم به قوا که علم غیب است و دیگری گواهی علم. و گفتار او که تاج و تخت جهان را اداره می کند، زیرا خداوند بزرگتر از آن است که با انجام کاری توصیف شود، که این عقیده ای است که با نظر ارسطو موافق است که خدا هیچ عمل و اندازه ای را هدایت نمی کند.
پس از آن ابن مسره به قرطبه بازگشت و به دوران بازنشستگی خود پایبند بود و زهد و تقوای خود را نشان داد. از برجسته ترین شاگردان او می توان به حی بن عبدالملک، خلیل بن عبدالملک قرطبی، ابن الموری، احمد بن فرج بن منتیل بن قیس و دیگران اشاره کرد. منسوب به ابن مسره است که قضا و قدر را رد می‌کند و می گوید: سعادت بهشت ​​و جهنم مربوط به جسم نیست، بلکه مربوط به روح است و وحدت وجود را می گیرد و قولش به وقوع علم خدا را می گیرد. و توانایی و دوگانگی علم الهی در دو سطح است: یکی علم به قوا که علم غیب است و دیگری گواهی علم. و گفتار او که تاج و تخت جهان را اداره می‌کند، زیرا خداوند بزرگتر از آن است که با انجام کاری توصیف شود، که این عقیده ای است که با نظر ارسطو موافق است که خدا هیچ عمل و اندازه ای را هدایت نمی‌کند.


ابن‌فرضی می‌گوید که ابن مسرا «می‌گفت ممکن است و تفسیر را در بسیاری از قرآن تحریف می‌کند. و او زبانی داشت که می توانست با آن سخن بسازد و کلمات را استتار کند و معانی را پنهان کند.» چنانکه الحمیدی درباره او می‌گوید: «وی دارای روش فصاحت و بررسی نشانه‌های مبهم تصوف و تألیف در معانی است و مقالاتی به او نسبت داده شده است که از آنها به خدا پناه می‌بریم»<ref>الزرکلی ج6 2002، صفحة 223</ref>. ابوسعید بن العربی و احمد بن محمد بن سالم التستری از مردم مشرق و احمد بن خالد الحباب از مردم اندلس به نظرات او پاسخ دادند. اطرافیانش به دو فرقه تقسیم شدند، فرقه ای که در زهد و علم به مقام رهبری رسیدند و فرقه ای که به او بدعت می گفتند.
ابن‌فرضی می‌گوید که ابن مسرا «می‌گفت ممکن است و تفسیر را در بسیاری از قرآن تحریف می‌کند. و او زبانی داشت که می توانست با آن سخن بسازد و کلمات را استتار کند و معانی را پنهان کند.» چنانکه الحمیدی درباره او می‌گوید: «وی دارای روش فصاحت و بررسی نشانه‌های مبهم تصوف و تألیف در معانی است و مقالاتی به او نسبت داده شده است که از آنها به خدا پناه می‌بریم»<ref>الزرکلی ج6 2002، صفحة 223</ref>. ابوسعید بن العربی و احمد بن محمد بن سالم التستری از مردم مشرق و احمد بن خالد الحباب از مردم اندلس به نظرات او پاسخ دادند. اطرافیانش به دو فرقه تقسیم شدند، فرقه ای که در زهد و علم به مقام رهبری رسیدند و فرقه ای که به او بدعت می گفتند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش