۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مىدانند' به 'میدانند') |
جز (جایگزینی متن - 'امیر المؤمنین ' به ' امیرالمؤمنین ') |
||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
بهترین دلیل [بر اینکه در زمان امام صادق علیه السلام علوم عقلى نیز نضج گرفت] این است که در تمام کتب حدیث اهل تسنن: صحیح بخارى، صحیح مسلم، جامع ترمذى، سنن ابى داوود و صحیح نَسائى، جز مسائل فرعى چیز دیگرى نیست: احکام وضو این است، احکام نماز این است، احکام روزه این است، احکام حج این است، احکام جهاد این است؛ و یا سیره است، مثلًا پیغمبر در فلان سفر اینطور عمل کردند. | بهترین دلیل [بر اینکه در زمان امام صادق علیه السلام علوم عقلى نیز نضج گرفت] این است که در تمام کتب حدیث اهل تسنن: صحیح بخارى، صحیح مسلم، جامع ترمذى، سنن ابى داوود و صحیح نَسائى، جز مسائل فرعى چیز دیگرى نیست: احکام وضو این است، احکام نماز این است، احکام روزه این است، احکام حج این است، احکام جهاد این است؛ و یا سیره است، مثلًا پیغمبر در فلان سفر اینطور عمل کردند. | ||
ولى شما به کتابهاى حدیث شیعه که وارد مىشوید مىبینید اولین مبحث و اولین کتابش «کتاب العقل و الجهل» است. اصلًا اینجور مسائل در کتب اهل تسنن مطرح نبوده. البته نمىخواهم بگویم منشأ همه اینها امام صادق بود؛ ریشه اش | ولى شما به کتابهاى حدیث شیعه که وارد مىشوید مىبینید اولین مبحث و اولین کتابش «کتاب العقل و الجهل» است. اصلًا اینجور مسائل در کتب اهل تسنن مطرح نبوده. البته نمىخواهم بگویم منشأ همه اینها امام صادق بود؛ ریشه اش امیرالمؤمنین است و ریشه ریشه اش خود پیغمبر است، ولى اینها این مسیر را ادامه دادند. | ||
امام صادق بود که چون در زمان خودش این فرصت را پیدا کرد مواریث اجداد خودش را حفظ کرد و بر آن مواریث افزود. بعد از «کتاب العقل و الجهل» وارد «کتاب التوحید» مىشویم. | امام صادق بود که چون در زمان خودش این فرصت را پیدا کرد مواریث اجداد خودش را حفظ کرد و بر آن مواریث افزود. بعد از «کتاب العقل و الجهل» وارد «کتاب التوحید» مىشویم. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
و به معنى سخن علمى محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است- گمشده مؤمن است. خیلى تعبیر عالىاى است: «گمشده». اگر انسان چیزى داشته باشد که مال خودش باشد و آن را گم کرده باشد چگونه هرجا مىرود دنبالش مىگردد؟! اگر شما یک انگشتر قیمتى داشته باشید که مورد علاقهتان باشد و گم شده باشد، هرجا که احتمال مىدهید مىروید و تمام حواستان به این است که گوشه و کنار را نگاه کنید ببینید آیا مىتوانید گمشدهتان را پیدا کنید. | و به معنى سخن علمى محکم، پابرجا، صحیح، معتبر و حرف درست است- گمشده مؤمن است. خیلى تعبیر عالىاى است: «گمشده». اگر انسان چیزى داشته باشد که مال خودش باشد و آن را گم کرده باشد چگونه هرجا مىرود دنبالش مىگردد؟! اگر شما یک انگشتر قیمتى داشته باشید که مورد علاقهتان باشد و گم شده باشد، هرجا که احتمال مىدهید مىروید و تمام حواستان به این است که گوشه و کنار را نگاه کنید ببینید آیا مىتوانید گمشدهتان را پیدا کنید. | ||
از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامى یکى همین است: حکمت گمشده مؤمن است، هرجا که پیدایش کند مىگیرد و لو از دست یک مشرک؛ یعنى تو اگر مالت را، گمشدهات را در دست یک مشرک ببینى آیا مىگویى من کارى به آن ندارم، یا مىگویى این مال من است؟ | از بهترین و افتخارآمیزترین تعبیرات اسلامى یکى همین است: حکمت گمشده مؤمن است، هرجا که پیدایش کند مىگیرد و لو از دست یک مشرک؛ یعنى تو اگر مالت را، گمشدهات را در دست یک مشرک ببینى آیا مىگویى من کارى به آن ندارم، یا مىگویى این مال من است؟ امیرالمؤمنین مىفرماید: مؤمن علم را در دست مشرک عاریتى مىبیند و خودش را مالک اصلى، و مىگوید او شایسته آن نیست، آن که شایسته آن است من هستم. | ||
برخى مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب مىکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحى و یهودى و مجوسى و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولى این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. | برخى مسأله تسامح و تساهل نسبت به اهل کتاب را به حساب خلفا گذاشته اند که «سعه صدر خلفا ایجاب مىکرد که در دربار آنها مسلمان و مسیحى و یهودى و مجوسى و غیره با همدیگر بجوشند و از یکدیگر استفاده کنند» ولى این سعه صدر خلفا نبود، دستور خود پیغمبر بود. |