۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابو ' به 'ابو') |
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'میکند') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== | ||
اثریه معتقدند که هر امر شرعی و حکم دینی که مربوط به امت اسلامی است، به طور کامل در [[قرآن]] بیان و نیز در اخبار نبوی مبین و معین شده است. پس هر آن چه که در آیات و [[روایات]] بیان نشده است، نیازی نیست که آن را با قیاس نسبت به حکم دیگر ثابت کنیم و خود را به وسواس بیندازیم. پس هیچ حاجتی به چنین تکلیف و قیاسی نداریم که ریشه در تفکر شیطانی دارد زیرا اولین شخصی که قیاس را پایه گذاری کرد [[ابلیس]] بود که طوق لعنت در گردنش ماند. ابلیس چون خودش از جن بود و از آتش آفریده شده بود و جوهر آتش را نورانی و حقیقت مطلق و جرم خاک را کثیف و ظلمانى می دانست، مغرورانه می گفت که آتش بهتر از خاک است و موجودی که از آتش آفریده شده است، وظیفه ندارد که بر خاک سجده کند. وسواس شیطان و قیاسش بر او گران آمد و سبب اخراجش از نزد خداوند متعال شد و پر و بال ملک بودنش فرو ریخت و مسخ گشته و از آسمانی بودن زمینی شد. خداوند در باره ابلیس انواع امتحانات را انجام داد تا سر انجام درونش را رو کرد بدین جهت که در پی فهم رای خویش بود و از قیاس پیروی می کرد که اگر مطیع امر خداوند بود و فرمانش را اطاعت می کرد، از رحمت خداوند دور نمی شد. و این گونه است که می گوییم قرآن و خبر([[حدیث]]) بر ما کفایت | اثریه معتقدند که هر امر شرعی و حکم دینی که مربوط به امت اسلامی است، به طور کامل در [[قرآن]] بیان و نیز در اخبار نبوی مبین و معین شده است. پس هر آن چه که در آیات و [[روایات]] بیان نشده است، نیازی نیست که آن را با قیاس نسبت به حکم دیگر ثابت کنیم و خود را به وسواس بیندازیم. پس هیچ حاجتی به چنین تکلیف و قیاسی نداریم که ریشه در تفکر شیطانی دارد زیرا اولین شخصی که قیاس را پایه گذاری کرد [[ابلیس]] بود که طوق لعنت در گردنش ماند. ابلیس چون خودش از جن بود و از آتش آفریده شده بود و جوهر آتش را نورانی و حقیقت مطلق و جرم خاک را کثیف و ظلمانى می دانست، مغرورانه می گفت که آتش بهتر از خاک است و موجودی که از آتش آفریده شده است، وظیفه ندارد که بر خاک سجده کند. وسواس شیطان و قیاسش بر او گران آمد و سبب اخراجش از نزد خداوند متعال شد و پر و بال ملک بودنش فرو ریخت و مسخ گشته و از آسمانی بودن زمینی شد. خداوند در باره ابلیس انواع امتحانات را انجام داد تا سر انجام درونش را رو کرد بدین جهت که در پی فهم رای خویش بود و از قیاس پیروی می کرد که اگر مطیع امر خداوند بود و فرمانش را اطاعت می کرد، از رحمت خداوند دور نمی شد. و این گونه است که می گوییم قرآن و خبر([[حدیث]]) بر ما کفایت میکند زیرا در مسایل شرعی قیاس راه ندارد و هر حکمی که با قیاس اثبات شود، باطل خواهد بود. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 24 باویرایش و اصلاحات گسترده در عبارات | ||
</ref> | </ref> | ||