پرش به محتوا

عز بن عبدالسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
جز (جایگزینی متن - 'نمی شود' به 'نمی‌شود')
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۵۵: خط ۵۵:
=نسب=
=نسب=


اسمش به اتفاق تمامی منابع قابل اعتماد عبدالعزیز بن عبدالسلام بن أبی القاسم بن حسن بن محمد بن مُهَذَّب بوده است<ref>طبقات الشافعیة الكبرى، تاج الدین السبكی، هجر للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة الثانیة، 1413هـ، ج8 ص209</ref>.
اسمش به اتفاق تمامی منابع قابل اعتماد عبدالعزیز بن عبدالسلام بن أبی القاسم بن حسن بن محمد بن مُهَذَّب بوده است<ref>طبقات الشافعیة الکبرى، تاج الدین السبکی، هجر للطباعة والنشر والتوزیع، الطبعة الثانیة، 1413هـ، ج8 ص209</ref>.
نسبش نیزالسُّلَمی المغربی الدمشقی المصری الشافعی بود. او"السُّلَمی" بود زیرا به بنی سلیم، یکی از قبایل معروف مضر منتسب بود که بسیاری به آنها نسبت داده می شود.
نسبش نیزالسُّلَمی المغربی الدمشقی المصری الشافعی بود. او"السُّلَمی" بود زیرا به بنی سلیم، یکی از قبایل معروف مضر منتسب بود که بسیاری به آنها نسبت داده می شود.
مغربی؛ زیرا اصالت او به مغرب عربی بر می گردد. شاید یکی از اجداد او از مغرب آمده و در شام اقامت کرده است.
مغربی؛ زیرا اصالت او به مغرب عربی بر می گردد. شاید یکی از اجداد او از مغرب آمده و در شام اقامت کرده است.
خط ۹۴: خط ۹۴:
از شیخ امام شنیدم که می‌فرمود: شیخ عزالدین در آغاز بسیار فقیر بود و فقط در امر علم آموزی اشتغال داشت  و علت آن این بود که در الکلّاسة(گوشه درب شمالی ساختمان و مدرسه مسجد اموی در دمشق است)مى‌خوابید.  
از شیخ امام شنیدم که می‌فرمود: شیخ عزالدین در آغاز بسیار فقیر بود و فقط در امر علم آموزی اشتغال داشت  و علت آن این بود که در الکلّاسة(گوشه درب شمالی ساختمان و مدرسه مسجد اموی در دمشق است)مى‌خوابید.  
شبی در مسجد این ندا را شنید: «ای پسر عبدالسلام! دانش می خواهی یا تجارت؟» شیخ عزالدین فرمود: «علم; زیرا منجر به به ثروت می شود.»
شبی در مسجد این ندا را شنید: «ای پسر عبدالسلام! دانش می خواهی یا تجارت؟» شیخ عزالدین فرمود: «علم; زیرا منجر به به ثروت می شود.»
پس بامدادان «التنبیه» نوشته أبی إسحاق الشیرازی که از فقهای شافعی است را گرفت و در مدت کوتاهی حفظ کرد و به راه علم قدم نهاد، پس داناترین مردم زمان خود و از عابدترین خلق خدا بود<ref>طبقات الشافعیة الكبرى، ج8 ص212</ref>. "   
پس بامدادان «التنبیه» نوشته أبی إسحاق الشیرازی که از فقهای شافعی است را گرفت و در مدت کوتاهی حفظ کرد و به راه علم قدم نهاد، پس داناترین مردم زمان خود و از عابدترین خلق خدا بود<ref>طبقات الشافعیة الکبرى، ج8 ص212</ref>. "   


العز با همتی بلند به دنبال کسب علم بود. او برای جبران دوران کودکی که زمان هایی را از دست داده بود نزد علما رفت و در محافل آنان شرکت کرد و از علوم آنان استفاده نمود و در مطالعه و حفظ و فهم و درک سرآمد شد تا اینکه این کتاب "التنبیه" را حفظ کرد. علوم را در مدت کوتاهی پشت سر گذاشت.می گفت: سی سال نخوابیدنم تا اینکه ابواب احکام بر من باز شد.
العز با همتی بلند به دنبال کسب علم بود. او برای جبران دوران کودکی که زمان هایی را از دست داده بود نزد علما رفت و در محافل آنان شرکت کرد و از علوم آنان استفاده نمود و در مطالعه و حفظ و فهم و درک سرآمد شد تا اینکه این کتاب "التنبیه" را حفظ کرد. علوم را در مدت کوتاهی پشت سر گذاشت.می گفت: سی سال نخوابیدنم تا اینکه ابواب احکام بر من باز شد.
العز در تحصیل علوم شرعی و عربی را در هم آمیخت و تفسیر و علوم [[قرآن]]، [[فقه]] و مبانی آن، حدیث، ادبیات و تصوف، نحو و بلاغت را فرا گرفت. العز به تحصیل این علوم بسنده نکرد، بلکه در تألیف در آن ها سرآمد شد و به همین دلیل ابن عماد حنبلی می گوید: «در فقه و اصول و عربی سرآمد، بر امثال و همتایان خود بود <ref>مقدمة كتاب: تفسیر القرآن العظیم، العز بن عبدالسلام، ص95</ref>.
العز در تحصیل علوم شرعی و عربی را در هم آمیخت و تفسیر و علوم [[قرآن]]، [[فقه]] و مبانی آن، حدیث، ادبیات و تصوف، نحو و بلاغت را فرا گرفت. العز به تحصیل این علوم بسنده نکرد، بلکه در تألیف در آن ها سرآمد شد و به همین دلیل ابن عماد حنبلی می گوید: «در فقه و اصول و عربی سرآمد، بر امثال و همتایان خود بود <ref>مقدمة کتاب: تفسیر القرآن العظیم، العز بن عبدالسلام، ص95</ref>.


=عزیمت به بغداد=
=عزیمت به بغداد=
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
در اینجا سلطان گفت: ما از خداوند برای آنچه پیش آمد طلب مغفرت می کنیم.و تأخیر حق او را جبران کنیم و به خدا قسم او را ثروتمندترین عالمان قرار دهم».نزد شیخ فرستاد و از او دلجویی  و حلالیت کرد و از طرفین خواست که از سخن گفتن  در باب کلام خودداری کنند.و هیچ کس نباید در  این مورد  فتوایی صادر کند.
در اینجا سلطان گفت: ما از خداوند برای آنچه پیش آمد طلب مغفرت می کنیم.و تأخیر حق او را جبران کنیم و به خدا قسم او را ثروتمندترین عالمان قرار دهم».نزد شیخ فرستاد و از او دلجویی  و حلالیت کرد و از طرفین خواست که از سخن گفتن  در باب کلام خودداری کنند.و هیچ کس نباید در  این مورد  فتوایی صادر کند.


و چون ملک الکامل از سرزمین مصر رسید، و آنچه را که در دمشق اتفاق افتاد شنید، تصمیم گرفت با شیخ العز ملاقات کند و از او عذرخواهی کرد و دستور داد که آنچه در این مورد اتفاق افتاده را بنویسد تا بررسی شود. و شیخ به او گفت: «آیا برابر است با پسر اهل حق و باطل؟و اهل حق را از امر به معروف و نهی از منکر باز می دارد... راه این بود که اهل سنت حجت خود را انشاء کنند، و دین خدا را تجلی دهند...».موضوع برای سلطان مالک اشرف روشن شد و حیای خود را از شیخ اعلام کرد و گفت: ما در برابر ابن عبدالسلام اشتباه بزرگی کرده ایم<ref>طبقات الشافعیة الكبرى، ج8 ص218-241</ref>.
و چون ملک الکامل از سرزمین مصر رسید، و آنچه را که در دمشق اتفاق افتاد شنید، تصمیم گرفت با شیخ العز ملاقات کند و از او عذرخواهی کرد و دستور داد که آنچه در این مورد اتفاق افتاده را بنویسد تا بررسی شود. و شیخ به او گفت: «آیا برابر است با پسر اهل حق و باطل؟و اهل حق را از امر به معروف و نهی از منکر باز می دارد... راه این بود که اهل سنت حجت خود را انشاء کنند، و دین خدا را تجلی دهند...».موضوع برای سلطان مالک اشرف روشن شد و حیای خود را از شیخ اعلام کرد و گفت: ما در برابر ابن عبدالسلام اشتباه بزرگی کرده ایم<ref>طبقات الشافعیة الکبرى، ج8 ص218-241</ref>.
=موضع او در مورد اتحاد الصالح اسماعیل با صلیبیون=
=موضع او در مورد اتحاد الصالح اسماعیل با صلیبیون=


Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش