۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
او در اوایل دهه پنجاه در نبرد با انگلیسی ها در منطقه [[کانال سوئز]] شرکت کرد. او در مهر 1333 در جریان ترور [[جمال عبدالناصر]] در میدان المنشیه [[اسکندریه]] دستگیر شد و نزدیک به دو سال را در زندان گذراند و در فروردین 1335 آزاد شد. فعالیت تجاری خود را پس از آزادی از زندان آغاز کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده کشاورزی دانشگاه اسکندریه به پایان رساند. وی در آگوست 1960 تصمیم به مهاجرت از [[مصر]] گرفت و ابتدا به [[لیبی]] و سپس به [[اتریش]] رفت و در آنجا فعالیت تجاری او بین دو کشور گسترش یافت تا اینکه اواخر دهه شصت سلطان سیمان در منطقه مدیترانه نامیده شد. ایشان با وقوع انقلاب الفاتح در سپتامبر 1969 از لیبی فرار کرد و به [[یونان]] رفت و در آنجا با رئیس جمهور آن (پاپا بیبلوس) ملاقات کرد و سپس برای زندگی در [[ایتالیا]] (کامپیونا) که در داخل مرزهای سوئیس قرار دارد، نقل مکان کرد. هنوز در آنجا ساکن است. '''یوسف ندا''' تابعیت ایتالیا را دارد و تابعیت [[تونس]] را در دوران دوستش حبیب بورقیبا رئیس جمهور در دهه 1960 به دست آورد. | او در اوایل دهه پنجاه در نبرد با انگلیسی ها در منطقه [[کانال سوئز]] شرکت کرد. او در مهر 1333 در جریان ترور [[جمال عبدالناصر]] در میدان المنشیه [[اسکندریه]] دستگیر شد و نزدیک به دو سال را در زندان گذراند و در فروردین 1335 آزاد شد. فعالیت تجاری خود را پس از آزادی از زندان آغاز کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده کشاورزی دانشگاه اسکندریه به پایان رساند. وی در آگوست 1960 تصمیم به مهاجرت از [[مصر]] گرفت و ابتدا به [[لیبی]] و سپس به [[اتریش]] رفت و در آنجا فعالیت تجاری او بین دو کشور گسترش یافت تا اینکه اواخر دهه شصت سلطان سیمان در منطقه مدیترانه نامیده شد. ایشان با وقوع انقلاب الفاتح در سپتامبر 1969 از لیبی فرار کرد و به [[یونان]] رفت و در آنجا با رئیس جمهور آن (پاپا بیبلوس) ملاقات کرد و سپس برای زندگی در [[ایتالیا]] (کامپیونا) که در داخل مرزهای سوئیس قرار دارد، نقل مکان کرد. هنوز در آنجا ساکن است. '''یوسف ندا''' تابعیت ایتالیا را دارد و تابعیت [[تونس]] را در دوران دوستش حبیب بورقیبا رئیس جمهور در دهه 1960 به دست آورد. | ||
= | =پیوستن به جریان اخوان المسلمین= | ||
او در سال 1947 به [[اخوان المسلمین]] پیوست. نقش مهمی در اخوان المسلمین داشت، او روابط بین اخوان و انقلاب را تنظیم کرد، میان [[عربستان سعودی]] و [[یمن]]، عربستان سعودی و [[ایران]] میانجیگری کرد و تلاش فوقالعادهای برای حل بحران بین دولت [[الجزایر]] و جبهه نجات انجام داد. '''یوسف ندا''' نه تنها این نقشها را ایفا کرد، بلکه اسناد مهمی را نیز در اختیار [[یمن]] قرار داد تا علاوه بر دوستی با پادشاه ادریس السنوسی، پادشاه لیبی، اختلافش با اریتره بر سر جزایر هانش را حل کند. در مقابل او، انقلاب فاتح سپتامبر به رهبری سرهنگ قذافی بود، ایشان نقشهای دیگری در [[تونس]]، [[عراق]]، [[ترکیه]]، کردستان، [[مالزی]] و [[اندونزی]] داشت. یوسف ندا یکی از اعضای مؤسسه پینمنزو، یکی از مؤسسات علمی سازمان ملل متحد بود و بسیاری از شخصیتهای بینالمللی متعلق به آن، سران سابق کشورها، سیاستمداران ارشد و مؤسسه در آوریل 1997 از وی تقدیر کرد و عضویت وی در این موسسه پس از تحقیقات با او مسدود شد.<br> | او در سال 1947 به [[اخوان المسلمین]] پیوست. نقش مهمی در اخوان المسلمین داشت، او روابط بین اخوان و انقلاب را تنظیم کرد، میان [[عربستان سعودی]] و [[یمن]]، عربستان سعودی و [[ایران]] میانجیگری کرد و تلاش فوقالعادهای برای حل بحران بین دولت [[الجزایر]] و جبهه نجات انجام داد. '''یوسف ندا''' نه تنها این نقشها را ایفا کرد، بلکه اسناد مهمی را نیز در اختیار [[یمن]] قرار داد تا علاوه بر دوستی با پادشاه ادریس السنوسی، پادشاه لیبی، اختلافش با اریتره بر سر جزایر هانش را حل کند. در مقابل او، انقلاب فاتح سپتامبر به رهبری سرهنگ قذافی بود، ایشان نقشهای دیگری در [[تونس]]، [[عراق]]، [[ترکیه]]، کردستان، [[مالزی]] و [[اندونزی]] داشت. یوسف ندا یکی از اعضای مؤسسه پینمنزو، یکی از مؤسسات علمی سازمان ملل متحد بود و بسیاری از شخصیتهای بینالمللی متعلق به آن، سران سابق کشورها، سیاستمداران ارشد و مؤسسه در آوریل 1997 از وی تقدیر کرد و عضویت وی در این موسسه پس از تحقیقات با او مسدود شد.<br> | ||
در آوریل 1997، در کنفرانسی که توسط مؤسسه بنمنزو با عنوان صلح و مدارا ترتیب داده شده بود، بین یوسف ندا و بوش پدر، رئیس جمهور ایالات متحده، مشاجره رخ داد و در میان حاضران، بوش پدر، | در آوریل 1997، در کنفرانسی که توسط مؤسسه بنمنزو با عنوان صلح و مدارا ترتیب داده شده بود، بین یوسف ندا و بوش پدر، رئیس جمهور ایالات متحده، مشاجره رخ داد و در میان حاضران، بوش پدر، پرز دیک و لیر، ([[گورباچف]]، [[کوفی عنان]] و اندرسون و دیگر شخصیتهای بزرگ آنجا بودند و جورج بوش پدر شروع به سخنرانی کرد و خطبه افتتاحیه را با گفتن این جمله آغاز کرد: "من و گورباچف به جنگ سرد پایان دادیم و به اتحاد [[جماهیر شوروی]] | ||
و قبل از آن پایان دادیم. اتحاد جماهیر شوروی دشمن بود و تا پایان اتحاد جماهیر شوروی باید از دشمن جستوجو کنیم، باید هر کجا که دشمن است، دشمن را جستجو کنیم.» این بنیادگرایی است. دشمن جنایت سازمانیافته است. دشمن دشمن است. .. دشمن...» و پس از پایان صحبت های بوش پدر، میکروفن برای یوسف ندا فرستاده شد و او به او گفت: «با احترام زیادی که برای رئیس جمهور داریم، فکر می کنم که اینجا هستیم تا در مورد صلح و صلح بشنویم و بشنویم. بردباری، اما می بینیم که تو برای جنگ به دشمن نگاه می کنی، دنبال جنگ هستی نه صلح. باید در حقیقت زندگی کنیم و باید در حقایق زندگی کنیم.» | |||