پرش به محتوا

محمد بن علی (جواد): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'می‌کرد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:
در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد(ع) ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:
در منابع، فضایل و مناقب متعددی برای حضرت جواد(ع) ذکر شده است. برتری آن حضرت در مناظرات و مباحث علمی با دانشمندان در کودکی از جمله آنهاست. برخی از کراماتی نیز که برای آن حضرت نقل شده عبارتند از:


[[قطب راوندی]] از محمد بن میمون نقل می‌کند: زمانی که امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق،خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌ ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی‌اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۱۴۳]
[[قطب راوندی]] از محمد بن میمون نقل می‌کند: زمانی که امام رضا هنوز به خراسان نرفته بود، سفری به مکه رفت و من نیز در خدمت آن حضرت بودم. چون خواستم برگردم، به آن حضرت گفتم: من می‌خواهم به مدینه بروم؛ کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی‌کرد و نامه‌ای نوشت. من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمانم نابینا شده بود. موفّق،خادم حضرت، امام جواد(ع) را آورد در حالی که در مهد جای داشت من نامه را به آن حضرت دادم. حضرت به موفق فرمود مهر از نامه بردار و کاغذ را باز کن. سپس فرمود‌ ای محمد احوال چشمت چگونه است؟ عرض کردم یابن رسول الله چشمم بیمار شده و بینائی‌اش از دست رفته. سپس حضرت دست به چشمان من کشید. از برکت دست آن حضرت چشمانم شفا یافت. پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.[۱۴۳]


همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۱۴۴]
همچنین نقل شده است که در سفر بازگشت جوادالأئمه(ع) از بغداد به مدینه، گروهی، او را تا بیرون شهر بدرقه کردند، هنگام مغرب امام جواد(ع) در حیاط مسجدی در کنار درخت سدری که تا آن زمان میوه نداده بود، وضو گرفت و نماز خواند. پس از نماز، مردم مشاهده کردند که آن درخت، میوه داده، پس تعجب کردند و از آن خوردند یافتند که شیرین و بدون دانه است. از شیخ مفید نقل کرده‌اند که سال‌ها بعد این درخت را دیده و از میوه آن خورده است.[۱۴۴]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش