۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'قران' به 'قرآن') |
جز (جایگزینی متن - 'می کردند' به 'میکردند') |
||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
ابوالاعلی معتقد است وقتی تاریخ ملت های پیشین را در قرآن می خوانیم درمی یابیم که هیچ یک از امت های پیشین، منکر وجود خداوند نبوده اند. از [[قوم نوح]] تا [[ابراهیم]]، از [[عاد]] تا [[ثمود]]، از مردم مدین تا مردم جزیره العرب، همه و همه به وجود خداوند متعال اعتقاد داشته اند. سپس به طور تفصیل مسائل اختلافی انبیا با امت های خویش را ذکر می کند و روشن می سازد که موضوع اختلاف بین انبیا و مخالفان شان، نه اثبات وجود خدا، بلکه مسئلهء مهم یکتاپرستی بوده است. | ابوالاعلی معتقد است وقتی تاریخ ملت های پیشین را در قرآن می خوانیم درمی یابیم که هیچ یک از امت های پیشین، منکر وجود خداوند نبوده اند. از [[قوم نوح]] تا [[ابراهیم]]، از [[عاد]] تا [[ثمود]]، از مردم مدین تا مردم جزیره العرب، همه و همه به وجود خداوند متعال اعتقاد داشته اند. سپس به طور تفصیل مسائل اختلافی انبیا با امت های خویش را ذکر می کند و روشن می سازد که موضوع اختلاف بین انبیا و مخالفان شان، نه اثبات وجود خدا، بلکه مسئلهء مهم یکتاپرستی بوده است. | ||
به نظر مودودی از آیات کلام اللّه معلوم می شود [[مشرکان]] و پرستندگان خدایان متعدد که با پیامبران مخالف و دشمن بودند، روی هم رفته وجود خداوند را انکار | به نظر مودودی از آیات کلام اللّه معلوم می شود [[مشرکان]] و پرستندگان خدایان متعدد که با پیامبران مخالف و دشمن بودند، روی هم رفته وجود خداوند را انکار نمیکردند؛ بلکه همگی این نکته را قبول داشتند که خدایی وجود دارد که خالق آسمان ها و زمین و همه چیز است؛ اما آنها در مرحله توحید ربوبی و عبادی با انبیا اختلاف داشتند؛ ازاین رو در باور ابوالاعلی مدار تبلیغ پیامبران و محور درگیری آنان با دشمنان، «[[توحید]] در ذات»یا «توحید در خالقیت» نبوده؛ بلکه نقطهء ثقل تبلیغات انبیای الهی حول محور«توحید ربوبی» بوده است. | ||
وی معتقد است مشرکان «اللّه»را قبول داشتند؛ اما چون به [[شرک]] ربوبی آلوده بودند، در واقع شرک آنها با انکار الوهیت فرق آن چنانی نداشت؛ زیرا اعتقاد به خدایی که آسمان و زمین و انسان را آفریده باشد، ولی با انسان کاری نداشته باشد و در تدبیر و ادارهء امور جهان، هیچ کاره باشد، انسان را در برابر خدا مسئول نمی سازد؛ همان گونه که منکران و ملحدان نیز، خود را در برابر خدا مسئول نمی دانستند؛ بنابراین عملا با نظریهء الحادی که لازمه اش استقلال انسان است و هرگونه مسئولیت و عاقبت اندیشی را رد می کند، یکسان است و در آخر به تجاوز، دیکتاتورمنشی و وحشی گری می انجامد. | وی معتقد است مشرکان «اللّه»را قبول داشتند؛ اما چون به [[شرک]] ربوبی آلوده بودند، در واقع شرک آنها با انکار الوهیت فرق آن چنانی نداشت؛ زیرا اعتقاد به خدایی که آسمان و زمین و انسان را آفریده باشد، ولی با انسان کاری نداشته باشد و در تدبیر و ادارهء امور جهان، هیچ کاره باشد، انسان را در برابر خدا مسئول نمی سازد؛ همان گونه که منکران و ملحدان نیز، خود را در برابر خدا مسئول نمی دانستند؛ بنابراین عملا با نظریهء الحادی که لازمه اش استقلال انسان است و هرگونه مسئولیت و عاقبت اندیشی را رد می کند، یکسان است و در آخر به تجاوز، دیکتاتورمنشی و وحشی گری می انجامد. |