۸۷٬۷۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'می گفت' به 'میگفت') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=معرفی اجمالی مروان بن محمد= | =معرفی اجمالی مروان بن محمد= | ||
مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای [[بنی امیه]] بود. چون مربی او [[جعد بن درهم]] بود، او را مروان جعدی | مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای [[بنی امیه]] بود. چون مربی او [[جعد بن درهم]] بود، او را مروان جعدی میگفتند <ref>ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابوالقاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371، ج 14، ص 55</ref> و چون در جنگ ها بسیار شجاع، جنگجو و شکیبا بود به او حمار میگفتند <ref>محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج 2، ص 184</ref> و به قولی برای آن که عرب هر صد سال را حمار می نامد و چون سلطنت بنی امیه نزدیک صد سال شد مروان را حمار لقب دادند. <ref>یعقوبى، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، چاپ ششم، ج 2، ص 286</ref> | ||
مروان بن محمد کنیه اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام زباده <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 281</ref> بود. او مدت 5 سال و دو ماه خلافت کرد. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2، ص 238</ref> در شهر حرّان با او بیعت کردند و همه مردم [[شام]] به جز عده ای از بنی امیه با او بیعت کردند. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2،ص 236</ref> | مروان بن محمد کنیه اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام زباده <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 281</ref> بود. او مدت 5 سال و دو ماه خلافت کرد. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2، ص 238</ref> در شهر حرّان با او بیعت کردند و همه مردم [[شام]] به جز عده ای از بنی امیه با او بیعت کردند. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2،ص 236</ref> |