۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت ؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت(ع)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ابراهیم نه تنها در شجاعت و شهامت ؛ بلکه در سخاوت و جوانمردی و [[ایمان]] و [[اخلاق]] و محبت به [[اهل بیت(ع)]] نیز برترین مردم [[عراق]] بود. <ref>اعیان الشیعه، پیشین، ص200</ref> | ||
علامه [[سید محسن امین]] نیز او را در کتابش [[اعیان الشیعه]] چنین می ستاید: « ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان [[عصمت]] و طهارت؛ همان گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه چنین پدری باشد .» <ref>اعیان الشیعه، پیشین،ج2، ص200</ref> | علامه [[سید محسن امین]] نیز او را در کتابش [[اعیان الشیعه]] چنین می ستاید: « ابراهیم مردی شجاع، سلحشور، با شهامت، صف شکن و رئیس بود، او دارای طبعی عالی و همتی بلند و طرفدار حق بود و دارای طبع شعر و زبانی فصیح و هوادار و دوستدار خاندان [[عصمت]] و طهارت؛ همان گونه که پدرش مالک اشتر نیز دارای چنین صفات و امتیازات عالی بود و حق هم همین است که چنین فرزندی مجسمه چنین پدری باشد.» <ref>اعیان الشیعه، پیشین،ج2، ص200</ref> | ||
=ابراهیم بن اشتر و همراهی او با مختار= | =ابراهیم بن اشتر و همراهی او با مختار= | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
=بارزترین عرصه ظهور ابراهیم= | =بارزترین عرصه ظهور ابراهیم= | ||
[[جنگ نهر خازر]] بارزترین عرصه ظهور و بروز قابلیت های فرماندهی این فرمانده شجاع بود. در این جنگ سپاه بیست هزار نفری [[عراق]] بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری [[شام]] به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] فائق آمد و [[ابن زیاد]] نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد . <ref>الکامل، پیشین، ص261 و تاریخ الطبری، پیشین، ص86</ref> | [[جنگ نهر خازر]] بارزترین عرصه ظهور و بروز قابلیت های فرماندهی این فرمانده شجاع بود. در این جنگ سپاه بیست هزار نفری [[عراق]] بر لشکر هشتاد و سه هزار نفری [[شام]] به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] فائق آمد و [[ابن زیاد]] نیز در نبردی تن به تن با ابراهیم کشته شد. <ref>الکامل، پیشین، ص261 و تاریخ الطبری، پیشین، ص86</ref> | ||
ابراهیم بعد از اتمام کار از [[موصل]] به نصیبین رفت و کارگزاران خود را به نواحی مختلف جزیره فرستاد و آنجا را فتح کرد . <ref>انساب الاشراف، پیشین، ص447 و تاریخ الطبری، پیشین، ص92 و اخبار الطوال، پیشین، ص296 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> | ابراهیم بعد از اتمام کار از [[موصل]] به نصیبین رفت و کارگزاران خود را به نواحی مختلف جزیره فرستاد و آنجا را فتح کرد. <ref>انساب الاشراف، پیشین، ص447 و تاریخ الطبری، پیشین، ص92 و اخبار الطوال، پیشین، ص296 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> | ||
=عاقبت ابراهیم اشتر نخعی= | =عاقبت ابراهیم اشتر نخعی= | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامه های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه اش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کناره گیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | در اواخر قیام مختار دشمن میان مختار وابراهیم اختلاف افکند. این حیله دشمن موجب شد که میان ابراهیم و مختار جدایی وفاصله ایجاد شده و گویا ابراهیم در ادامه کار از نهضت مختار کناره گرفته بود، از این رو در پی حادثه حمله مصعب بن زبیر در پیوستن به مختار تعلل و سستی ورزید و حتی گفته شده به نامه های مکرر و پشت سر هم مختار پس از شکست اولیه اش از قوای مصعب توجهی نکرده نزد او باز نگشت. همین کناره گیری او از مختار باعث شده بود که بعد از شهادت مختار مصعب بن زبیر از یک سو و [[عبدالملک مروان]] از سوی دیگر در او طمع ببندند تا ابراهیم را که مردی پر نفوذ و مدیر بود را با خود همراه سازند. | ||
از این رو مصعب نامه ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او می سپارد. نامه ی مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان [[خلیفه اموی]] [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامه ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد . سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین می دانند بعید به نظر می رسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح نهج البلاغه، پیشین، ص81</ref> کشته شد <ref> انساب الاشراف، پیشین، ج7، ص91 و الکامل، پیشین، ج4، ص326 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> و نزدیک [[سامراء]] به خاک سپرده شد. <ref>زرکلی، خیرالدین؛ 1986، ج1، ص58</ref> | از این رو مصعب نامه ای به ابراهیم نوشته به او وعده داد که در صورتی که حکومت ابن زبیر را بپذیرد امارت مناطق شمالی عراق را به او می سپارد. نامه ی مشابهی نیز از سوی عبدالملک مروان [[خلیفه اموی]] [[شام]] به دست ابراهیم رسید. ابراهیم با یاران و مشاورانش در این باب به مشورت پرداخت و سرانجام تصمیم گرفت با مصعب بن زبیر همراه شود. پس نامه ای به مصعب نوشت و با گروهی از یاران خود از موصل یا نصیبین - مقر حکومت خود - حرکت کرد و به کوفه آمد و با مصعب ملاقات کرد. سرانجام ابراهیم در سال 72 هجری در پی شکست لشکر عراق از سپاهیان عبدالملک مروان که برای تصرف عراق به جنگ [[مصعب بن عمیر]] فرستاده شده بودند در 13 جمادی الاولی در سن چهل سالگی <ref>البته این سن با توجه به روایت منقری و ابن ابی الحدید که او را با وجود سن کمش، یکی از حاضرین در جنگ صفین می دانند بعید به نظر می رسد. وقعة صفین، پیشین، ص441 و شرح نهج البلاغه، پیشین، ص81</ref> کشته شد <ref> انساب الاشراف، پیشین، ج7، ص91 و الکامل، پیشین، ج4، ص326 و تجارب الامم، پیشین، ص236</ref> و نزدیک [[سامراء]] به خاک سپرده شد. <ref>زرکلی، خیرالدین؛ 1986، ج1، ص58</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |