۸۷٬۹۰۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
=القاب سید مرتضی= | =القاب سید مرتضی= | ||
سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد. از آنجا که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> میگویند. همچنین او به <big>علمالهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[امام علی]]<ref>ر.ک :مقاله امام علی</ref>(ع) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref> از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big> است که به دستور بهاءالدوله بویهای به او داده شد. <ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref> او را همچنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خواندهاند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref> | سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد. از آنجا که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> میگویند. همچنین او به <big>علمالهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[امام علی]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی</ref>(ع) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref> از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big> است که به دستور بهاءالدوله بویهای به او داده شد. <ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref> او را همچنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خواندهاند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد. <ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref> | ||
=تحصیلات سید مرتضی= | =تحصیلات سید مرتضی= | ||
پیشوای شیعه (شیخ مفید) شبی در خواب دید [[حضرت فاطمه زهرا]] دخت گرامی [[پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش [[امام حسن]] و [[امام حسین]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین</ref> (ع) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت : ((جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد. | پیشوای شیعه (شیخ مفید) شبی در خواب دید [[حضرت فاطمه زهرا]] دخت گرامی [[پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش [[امام حسن]] و [[امام حسین]]<ref>ر.ک:مقاله امام حسین</ref> (ع) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت: ((جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم فقه و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که مسجد<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> براثا واقع در محله شیعه نشین بغداد بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد. | ||
در کلاس درس مسئله ی خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست. | در کلاس درس مسئله ی خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست. | ||
مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت : جناب شیخ ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. <ref>سید مرتضی | مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت: جناب شیخ ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤ ال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیشبرد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و معارف اسلامی را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند. <ref>سید مرتضی | ||
https://hawzah.net › Mostabser › View | https://hawzah.net › Mostabser › View | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
برخی از تالیفات ارزشمند سید مرتضی شامل موارد زیر است:<br> | برخی از تالیفات ارزشمند سید مرتضی شامل موارد زیر است:<br> | ||
کتاب [[الانتصار]] در [[فقه]]<ref>ر.ک :مقاله فقه</ref> و کتاب [[الذریعة]] در [[اصول]]، کتاب [[الشافی]]، کتاب [[جمل العلم والعمل]]، کتاب [[تنزیه الأنبیاء(ع)]]، [[امالی]]، کتاب [[الغرر والفوائد]]، کتاب [[المنقع]]، کتاب [[[[مسائل الناصریات (کتاب)|مسائل الناصریات]]]].<br> | کتاب [[الانتصار]] در [[فقه]]<ref>ر.ک:مقاله فقه</ref> و کتاب [[الذریعة]] در [[اصول]]، کتاب [[الشافی]]، کتاب [[جمل العلم والعمل]]، کتاب [[تنزیه الأنبیاء(ع)]]، [[امالی]]، کتاب [[الغرر والفوائد]]، کتاب [[المنقع]]، کتاب [[[[مسائل الناصریات (کتاب)|مسائل الناصریات]]]].<br> | ||
=وفات سید مرتضی= | =وفات سید مرتضی= |