۶٬۷۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
درگیری مسلحانه آغاز شد و جریان اسلامی به استثنای برخی جریانهای سلفی، در یک اردوگاه مشترک علیه ژنرال «خلیفه حفتر» قرار گرفت و در 16 می 2014 دست به عملیات «[[الکرامة]]» زد. پس از آغاز مذاکرات «الصخیرات» در 5 مارس 2015 گفتمان سیاسی کاملا خود را در این مذاکرات نشان میدهد. جماعت اخوانالمسلمین تبصره هایی هرچند اندک بر این توافقنامه اعمال کرد. جریان محافظهکار موسوم به انقلابی نیز تبصرههایی فقهی بر این توافقنامه افزود. نمایندگی این جریان را مفتی «شیخ الصادق الغریانی» و برخی از مشایخ و دانشجویان در «طرابلس» بر عهده داشتند؛ ولی آنگونه که نشست احزاب در الجزایر در مارس 2015 نشان میدهد، علیرغم این تبصرهها شخصیتهای برجسته سیاسی مانند «[[عبدالحکیم بلحاج]]» از حزب «الوطن» و «[[محمد صوان]]» از حزب «العدالة و البناء» نیز از کسانی بودند که در این مذاکرات شرکت داشته و به حمایت از آن پرداختند. | درگیری مسلحانه آغاز شد و جریان اسلامی به استثنای برخی جریانهای سلفی، در یک اردوگاه مشترک علیه ژنرال «خلیفه حفتر» قرار گرفت و در 16 می 2014 دست به عملیات «[[الکرامة]]» زد. پس از آغاز مذاکرات «الصخیرات» در 5 مارس 2015 گفتمان سیاسی کاملا خود را در این مذاکرات نشان میدهد. جماعت اخوانالمسلمین تبصره هایی هرچند اندک بر این توافقنامه اعمال کرد. جریان محافظهکار موسوم به انقلابی نیز تبصرههایی فقهی بر این توافقنامه افزود. نمایندگی این جریان را مفتی «شیخ الصادق الغریانی» و برخی از مشایخ و دانشجویان در «طرابلس» بر عهده داشتند؛ ولی آنگونه که نشست احزاب در الجزایر در مارس 2015 نشان میدهد، علیرغم این تبصرهها شخصیتهای برجسته سیاسی مانند «[[عبدالحکیم بلحاج]]» از حزب «الوطن» و «[[محمد صوان]]» از حزب «العدالة و البناء» نیز از کسانی بودند که در این مذاکرات شرکت داشته و به حمایت از آن پرداختند. | ||
این جریانها از طریق رهبری که در نبود نهادهای حامی گسترش مشارکت مردم قوت میگیرد، نقش رهبران تاریخی لیبی را ایفا کرد و جامعه برای این جنبش، جز تماشاچی یا بازیچه های بیش نبود. لذا فاصله میان این جریانها و جامعه لیبی بهویژه در تصور مرحله انتقالی و شناخت پایه های فکری و فرهنگی زیاد بود. این امر از قدرت قبیله برای بازگرداندن عرصه به نقطه صفر حکایت دارد و هر بار که سرکردگان نظامی و قبیله های منافع خود را در این کار دیدند، بدان دست زدند. | این جریانها از طریق رهبری که در نبود نهادهای حامی گسترش مشارکت مردم قوت میگیرد، نقش رهبران تاریخی لیبی را ایفا کرد و جامعه برای این جنبش، جز تماشاچی یا بازیچه های بیش نبود. لذا فاصله میان این جریانها و جامعه لیبی بهویژه در تصور مرحله انتقالی و شناخت پایه های فکری و فرهنگی زیاد بود. این امر از قدرت قبیله برای بازگرداندن عرصه به نقطه صفر حکایت دارد و هر بار که سرکردگان نظامی و قبیله های منافع خود را در این کار دیدند، بدان دست زدند. | ||
=== گروههای سلفی === | |||
سلفی گری در لیبی، پدیده جدیدي نیست. همزمان با بروز و ظهور جریانهای اسلامی در لیبی در دهه هشتاد، جریان سلفی بهویژه در منطقه غرب حضور داشت. این جریان محافظه کار ميکوشد تا کتابها و جزوات ارسال شده از عربستان سعودی را کپیبرداری کند و با دولت قذافی مخالفتی نداشت. دستگاههای امنیتی در ابتدای دهه هشتاد و نود میان این گروهها تفاوتی نمينهاد؛ ولی پس از تجربه و پختگی لازم در برخورد با جنبشهای اسلامی تلاش کردند تا از این جنبش ها برای ضربه زدن به گروههایی که با دولت دشمني می ورزند و می توانند برای آن خطرساز باشند (از جمله جماعت اسلامی مبارز و برخی جریانهای تکفیری) سوء استفاده کنند. | |||
جریان سلفی مشارکت گستردهاي در انقلاب نداشت و چهبسا با انقلاب (دستکم در ابتدای آن) مخالف بود. آنها در جریان انقلاب در برخی اعمال خیريه شرکت داشتند و سیطره خود بر برخی مساجد در «طرابلس» و «البیضاء» را ادامه دادند. این جریان معمولا در لیبی در صحنه سیاسی نقش برجستهای نداشت و همیشه از طریق تریبون خطبه های نماز جمعه یا دیگر تریبون ها درصدد ضربه زدن به اخوانالمسلمین بود. پاسخ پرسشهاي سلفیون از عربستان میآمد و آنان در این زمینه به دارالإفتاء و علمای دینی لیبی مراجعه نمیکردند. | |||
نقش سیاسی جریان سلفی، همزمان با جریانی موسوم به «جریان المدخلی» ظهور و بروز یافت؛ به گونهاي که با عنوان گردان «التوحید» در نبرد «بنغازی» شرکت داشت. امکانات برای این گردان فراهم شده بود و رادیو «ایمان» که سراسر منطقه شرق را پوشش میداد، در اختیار آنان قرار داشت. برخی از اهالی شهرهای شرقی این جریان را به شکنجه و ترور برخی از فعالان سیاسی بهویژه اعضای جماعت اخوانالمسلمین متهم میکنند. | |||
این روش که جریان سلفی را وادار ساخت به فعالیتهای سیاسی بپردازد و دست به سلاح ببرد، نشان میدهد که به حاشیه راندن جامعه، شکست دولت و درک نشدن مفهوم جنبش و نهادهای اجتماعی، همگان را به سمت خشونت و افراطگرایی سوق میدهد. | |||
منابع | منابع | ||
<references /> | <references /> |