۸۷٬۷۸۴
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مى آید' به 'مىآید') |
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شدهاند') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
* امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخن خود به بیان نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و محتواى قرائت و کیفیت رکوع ایشان پرداخته و افزودند: | * امام صادق(علیه السلام) در ادامه سخن خود به بیان نماز پیامبر(صلى الله علیه وآله) و محتواى قرائت و کیفیت رکوع ایشان پرداخته و افزودند: | ||
خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) وحى کرد که براى خداوندگارت سجده کن. ایشان به سجده افتاد. خداوند وحى کرد که بنشین اى محمد! ایشان نشستند. هنگامى که سر از سجده نخستین برداشت، خداوند بر او تجلى کرد و ایشان از پیش خود به سجده افتاد، نه آن که خداوند ایشان را امر کرده باشد، و این سجده دوم به عنوان فضل الهى و سنت پیامبر جارى (و مقرر) شد.<ref> احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق | خداوند به پیامبر(صلى الله علیه وآله) وحى کرد که براى خداوندگارت سجده کن. ایشان به سجده افتاد. خداوند وحى کرد که بنشین اى محمد! ایشان نشستند. هنگامى که سر از سجده نخستین برداشت، خداوند بر او تجلى کرد و ایشان از پیش خود به سجده افتاد، نه آن که خداوند ایشان را امر کرده باشد، و این سجده دوم به عنوان فضل الهى و سنت پیامبر جارى (و مقرر) شد.<ref> احمد برقى، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنى نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شدهاند، اگر چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابى العلاء نیز عبارت هایى وجود دارد که آیت اللّه خویى از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده اند. براى توضیح بیش تر به ترتیب ر.ک: ابوالقاسم خویى، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.</ref> | ||
برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانسته اند. | برخى روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونى را به حادثه معراج مرتبط دانسته اند. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
با فرض اجماعى بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نکته دیگرى نیز به دست مىآید و آن، معهود بودن نماز براى مخاطبان قرآن است که گزارش بازداشتن از نماز و فرمان به سجده را (به عنوان یکى از اجزاى نماز<ref>از جمله پایانى سوره که مى فرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم مى شود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهى ابوجهل با فرمان به یکى از بارزترین اجزاى آن، یعنى سجده صورت گرفته است.</ref> در این سوره) براى آنان قابل فهم مى سازد. | با فرض اجماعى بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نکته دیگرى نیز به دست مىآید و آن، معهود بودن نماز براى مخاطبان قرآن است که گزارش بازداشتن از نماز و فرمان به سجده را (به عنوان یکى از اجزاى نماز<ref>از جمله پایانى سوره که مى فرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم مى شود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهى ابوجهل با فرمان به یکى از بارزترین اجزاى آن، یعنى سجده صورت گرفته است.</ref> در این سوره) براى آنان قابل فهم مى سازد. | ||
* دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتداى بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره هاى قرآن بوده و به یقین سال ها پیش از معراج نازل | * دو آیه دیگر در سوره مزمّل<ref>اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنى است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره هاى نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالى از اشکال است.</ref> و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتداى بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره هاى قرآن بوده و به یقین سال ها پیش از معراج نازل شدهاند. کمترین فاصله زمانى بیان شده در روایات براى دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.<ref>براى مطالعه بیشتر ر.ک: محمد هادى یوسفى غروى، موسوعة التاریخ الاسلامى، ج1، ص533 ـ 534.</ref> | ||
توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانى در فتح البارى ده قول شمرده که نخستین آن ها معراج را مربوط به دوره زمانى پیش از بعثت مى داند و نه قول دیگر از کسانى است که تاریخِ معراج را سال ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندى روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت مى داند.<ref>قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref> | توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانى در فتح البارى ده قول شمرده که نخستین آن ها معراج را مربوط به دوره زمانى پیش از بعثت مى داند و نه قول دیگر از کسانى است که تاریخِ معراج را سال ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مدینه.<ref> احمد بن حجر عسقلانى، فتح البارى، ج7، ص 154.</ref> قطب راوندى روایتى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت مى داند.<ref>قطب الدین راوندى، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.</ref> |