۸۷٬۷۸۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می رسد' به 'میرسد') |
جز (جایگزینی متن - 'سال ها' به 'سالها') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتاب های بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی شکل گیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی، در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه های علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | در تبریز به مدت دو سال ماند و آن گاه در سال ۱۳۶۵ق (۱۳۲۵ش) به شهر [[قم]] آمد و به تدریس فلسفه و تفسیر و تألیف کتاب های بسیار نفیس و گرانقدر پرداخت. علامه طباطبایی، در سال ۱۳۶۴/ ۱۳۲۵ ق، به قم بازگشت <ref>خضیر جعفر، تفسیر القرآن بالقرآن عند العلامة الطباطبائی، ص ۱۶</ref> و تفسیر خود را در دهه سی، آغاز کرد، و جلد اول و دوم المیزان، در سال ۱۳۳۵، نشر یافته، ولی شکل گیری تفسیر در دهه چهل تحقق یافته است. در نهایت این شخصیت عالی مقام و بی نظیر پس از دورانی طولانی از نقاهت و بیماری، در شب هیجدهم [[محرم الحرام]] ۱۴۰۲قمری / ۱۳۶۰ خورشیدی، در سن هشتاد و یک سالگی در قم از دنیا رفت و مرگ ایشان مصیبتی بزرگ و جبران ناپذیر برای [[جهان اسلام]] و [[حوزه های علمیه]] بود و مراسم تشیع جنازه باشکوهی در شهر قم برگزار و در کنار مرقد [[حضرت معصومه]] دفن شد و در شهرهای دیگر برای بزرگداشت وی مجالسی برگزار گردید. | ||
موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی | موقعیت بازگشت طباطبایی از شهر تبریز به لحاظ شناخت بستر گرایش این مفسر به مباحث عقلی و اجتماعی و شناخت شخصیت این مفسر قابل تأمل است؛ زیرا در این اوان یعنی سالهای بیست و پنج چنین بود که پس از تحمل سختی ها و مشکلات معیشتی و ناامنی به شهر قم آمد. گروه ها و جریانات فکری ایران پس از تحمل ستم ها و فشارهای [[رضاخان]] از یک آزادی نسبتا قابل ملاحظه ای برخوردار گردیدند و نشریات گوناگونی منتشر می ساختند. در این زمان هجمه به اسلام و فعالیت گسترده جریان های غیر مذهبی در [[کشورهای اسلامی]] به ویژه کشور ایران گسترش یافته است. جریان های مذهبی بسیار ضعیف و انتشار کتاب های مذهبی اندک و قابل مقایسه با نوشته ای دیگر نبود. طباطبایی در این عصر شاهد فعالیت های جریان اندیشه های مادی گرایی و تلاش حزب توده و طرح آرای تقی ارانی در میان جوانان است. بستر مشکلات اقتصادی و عقب ماندگی [[مسلمانان]] در جهان و [[ایران]] زمینه ای برای حمله به اسلام و تعالیم آن شده است. [[حزب توده]]، تنها به ابعاد اقتصادی و سیاسی مسلمانان را به چالش نکشانده بود، بلکه با مباحثی بی سابقه به ادعایش مبنی بر این که فلسفه ای علمی است، فلسفه ای را رویاروی دانشمندان مسلمان قرار داد که در گذشته با آن روبرو نبودند. فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک. به عنوان نمونه تقی ارانی بنیان گذار نشریه دنیا و از سران حزب توده، از کسانی است که در نوشته های خود از تضاد علم و فلسفه با [[دین]] سخن می گوید: «یا باید تابع حکمت الهی شد و وجود خدا را قبول کرد و منکر جمیع علوم و وجود صناعات و اختراعات شد و یا باید اینها را قبول کرد و پشت پا به حکمت الهی زد». | ||
این هجمه زمینه جنبشی در حوزه معرفت دینی شد، فرهنگ نوشتاری جامعه دینی گسترده و غنی و ادبیات و زبان آن دگرگون شد. گروهی به تألیف آثاری در رد نظریات فلسفی مانند [[کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم]] شدند و برخی در جهت اثبات این که اسلام با علم در تضاد نیست، و در این مفاهیم دینی تحریف و بدفهمی انجام شده است، کتاب هایی به نگارش درآودند. | این هجمه زمینه جنبشی در حوزه معرفت دینی شد، فرهنگ نوشتاری جامعه دینی گسترده و غنی و ادبیات و زبان آن دگرگون شد. گروهی به تألیف آثاری در رد نظریات فلسفی مانند [[کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم]] شدند و برخی در جهت اثبات این که اسلام با علم در تضاد نیست، و در این مفاهیم دینی تحریف و بدفهمی انجام شده است، کتاب هایی به نگارش درآودند. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
«اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده و در آیاتش دقت کنید خواهید دید، شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده است، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است ... [[خداوند]] در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست [[ایمان]] آورند، و یا راهی را کورکورانه بپیمایند ... حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل، ملاک های آن را درک نمی کند، علت آورده است » <ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۵، ص۲۵۵، از چاپ بیروت، ۵، ص۴۱۵، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، چاپ قم، جامعه مدرسین.</ref> | «اگر کتاب الهی را تفحص کامل کرده و در آیاتش دقت کنید خواهید دید، شاید بیش از سیصد آیه هست که مردم را به تفکر، تذکر و تعقل دعوت کرده است، و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی آموخته است ... [[خداوند]] در قرآن حتی در یک آیه بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به خدا و یا هر چیزی که از جانب اوست [[ایمان]] آورند، و یا راهی را کورکورانه بپیمایند ... حتی برای قوانین و احکامی که برای بندگان خود وضع کرده و عقل بشری به تفصیل، ملاک های آن را درک نمی کند، علت آورده است » <ref>علامه طباطبایی، المیزان، ۵، ص۲۵۵، از چاپ بیروت، ۵، ص۴۱۵، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، چاپ قم، جامعه مدرسین.</ref> | ||
نکته دیگر کاوش های عقلی و عقل گرایی های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبه های مختلف را بررسی می کند. این موضوع حتی در تحلیل های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر | نکته دیگر کاوش های عقلی و عقل گرایی های او است. علامه با عقل و برهان به سراغ مسائل و شبهات میرود و موشکافانه جنبه های مختلف را بررسی می کند. این موضوع حتی در تحلیل های تاریخی و حدیثی او مشهود است. تأملات عقلی این فرزانه در تحلیل و تفسیر قضایای اسلامی، اعم از مسائل فلسفی، اجتماعی و اخلاقی نیاز به بیان ندارد. کمتر مسالهای است که از چشم تیزبین، ذهن نقاد و عقل وقاد وی دور مانده و مورد ارزیابی دقیق قرار نگرفته باشد. <ref>عقل گرایی و موشکافی های دقیق تنها مورد تعجب دانشمندان شیعه قرار نگرفته است، بلکه از نظر قرآن پژوهانی چون دکتر «فهد الرومی» از علمای «سلفی مذهبه کشور عربستان در کتاب «اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشره»، ج ۱، ص ۲۴۹، مورد ستایش قرار گرفته است. تفصیل این گفتار را نیز میتوانید در کتاب: «المفسرون حیاتهم و منهجهم»، ذیل بحث از تفسیر المیزان، ملاحظه کنید</ref> | ||
در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش گیری؛ این شبهه را مطرح می کند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. | در تفسیر بارها دیده میشود که گویی از تعارض آیه ای با آیه دیگر پاسخ میدهد. شهدای از تناقض را مطرح و به آن جواب میدهد. به عنوان نمونه در آیه: «إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِی وَإِثْمِکَ فَتَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ». <ref> سوره مائده، آیه۲۹</ref> که از زبان [[هابیل]] نقل میکند که می خواهم که تو با اقدام به قتل، [[گناه]] من و گناه خود را بر دوش گیری؛ این شبهه را مطرح می کند که به دوش کشیدن گناه دیگران هم با عقل ناسازگار است، هم با آیه: «أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى» <ref>سوره نجم، آیه ۲۸</ref> هیچ باربرداری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد. |