پرش به محتوا

توبه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان'
جز (جایگزینی متن - 'می‌ فرماید' به 'می‌فرماید')
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'می‌توان')
خط ۳۲: خط ۳۲:
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان،‌ اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!
توبه را از یک لحاظ به دو قسم تقسیم کرده اند: یک دسته از گناهان، کوچک و کم شعاعند و صرفا با استغفار و پشیمانی قلبی، جبران می شود، اما دسته دیگری از گناهان، هم بزرگ و ویران کننده هستند و هم اثر وضعی دارند. این دسته، اضافه بر پشیمانی قلبی و استغفار با زبان،‌ اقدام عملی و جبران مافات و ترمیم خرابیهای بوجود آمده را نیز می طلبد!


در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:
در تقسیم بندی دیگر، گناهانی را که ممکن است انسان مرتکب شود می‌توان به سه دسته تقسیم تقسیم کرد:


1. ستم به خویشتن ( حق النفس ) یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.
1. ستم به خویشتن ( حق النفس ) یعنی انسان از این ناحیه به جان، مال و حیثیت خویش صدمه زده و موجب عدم پیشرفت یا فقر و عقب افتادگی و گرفتاری خود شده است. در این گونه موارد، گرچه گنهکار در حق خود ظلم کرده، ولی چون معمولا پای شخص دیگر و حق دیگری در بین نیست، با استغفار و جبران خطاها و ضررها، آسانتر می‌توان از آنها توبه کرد و راه خیر و صلاح و سعادت دنیوی و اخروی را در پیش گرفت.


2. اطاعت نکردن از اوامر الهی ( حق الله ) فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد. نمازها وروزه های قضا شده از این نمونه است .
2. اطاعت نکردن از اوامر الهی ( حق الله ) فطرت پاک و سالمی که خداوند در نهاد انسان قرار داده، اعضاء و جوارح و نعمتهای فراوان مادی و معنوی، پانزده میلیارد سلولی که در مغز اوست و سرانجام «ارسال رسل و انزال کتب» همه برای پویایی و سعادت اوست، اما با تأسف آدمی بر اثر تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی، همه این نعمتها را نادیده انگاشته و راه تمرد و عصیان را در پیش می گیرد! اما راه کاری که برای این دسته گناهان وجود دارد این که: اگر شرک و کفر صورت گرفته، باید «توحید» و یکتاپرستی را جایگزین آن نمود، و اگر در احکام و فروع دین کوتاهی و تعلل شده, باید به تکمیل و جبران آنچه از دست رفته اقدام کرد. نمازها وروزه های قضا شده از این نمونه است .
خط ۴۳: خط ۴۳:
احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:
احکام و مسائل مربوط به حق الناس دو قسم است:


الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت هاى دیگر خداى ناکرده مالى از کسى تلف یا غصب کرده و یا کلاه بردارى و دزدى انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمی شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید.
الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) ب . امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). الف . امور مالى (مانند بدهى، مظالم، خمس، زکات و...) اگر حق الناس از امور مالی است، مثلاً در معاملات و یا معاشرت هاى دیگر خداى ناکرده مالى از کسى تلف یا غصب کرده و یا کلاه بردارى و دزدى انجام داده باید مثل آن را اگر مثلی است و قیمت آن را اگر قیمتی است به صاحبانش برگرداند و می‌تواند به واسطه شخص دیگر و یا پست یا در حساب جاری آنها واریز کند و یا رضایت آنها را به نحوی کسب کند و اگر از امور اخلاقی است مثلا با تهمت یا غیبت آبروی کسی را برده باید توبه کند و تحصیل رضایت او لازم نیست. اگر صاحب مال و حق مالی را نمی شناسیم و یا اگر از دنیا رفته، بازماندگان آنها را نمی شناسیم و به ورثه او دسترسی نداریم باید با اجازه از مرجع تقلید از طرف او به فقیر صدقه دهیم. البته لازم نیست مبلغ سنگینی را یک دفعه صدقه بدهید؛ بلکه متناسب با وضع مالیتان به تدریج از طرف صاحب حق صدقه بدهید.


ب. امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.
ب. امور غیرمالى (مانند غیبت، تهمت، هتک حرمت و...). در حقوق مردم که غیر مالی است مانند غیبت کردن اگر کسب حلالیت ملازم فساد و ناراحتی بیشتر غیبت شده است و امکان پذیر نیست, طلب بخشش از خداوند و انجام خیرات از طرف او کافی است و لازم نیست حتما کسب حلالیت صورت گیرد.
خط ۷۰: خط ۷۰:
خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد
خداوند تمامی گناهان انسان را در صورت توبه می بخشد، اما لازم است توجه شود که توبه تنها استغفار یا پشیمانی از گذشته و حتی تصمیم به ترک در آینده نیست، بلکه علاوه بر همه اینها باید شخص گنهکار در مقام جبران برآید و فسادی را که مرتکب شده جبران نماید. این صحیح نیست که مثلا در جلوی دیگران فردی را به دروغ و حیله متهم کنیم و بعد در خانه خلوت استغفار نماید. پس باید حقوقی از خداوند مثل نماز و روزه و عبادات و تکالیفی را که ضایع و ترک کرده و نیز حقوقی از مردم را که تباه ساخته جبران نماید و آنها را تدارک کند و حقوق مردم را به آنها برگرداند و در صورت امکان و دسترسی از آنها رضایت و حلالیت بخواهد


همچنین می توان گفت: توبه در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:
همچنین می‌توان گفت: توبه در اصطلاح اخلاقی رجوع از معصیت به اطاعت است؛ یعنى، انسان تبه کار از معصیت و ترک واجب و انجام محرمات الهی دست بردارد. ولی در یک مرحله بالاتر توبه به معناى پرهیز از «ترک مستحب و مکروه» است یعنى، اگر بعضى از امور مستحب (مانند نماز شب و صدقه اول ماه) را ترک کرده باشد، از آن توبه کند. پس توبه افراد عامى به این است که واجب و مستحب را بشناسند و انجام بدهند و حرام و مکروه را بشناسند و انجام ندهند. نسبت به گذشته جداً پشیمان باشند و آن را جبران کنند و نسبت به آینده هم عزم قطعى بر ترک خلاف داشته باشند. البته ترسیم و جبران گذشته کار آسانى نیست؛ بلکه حقوق فراوانى دارد که باید همه آنها جبران شود؛ از جمله:


1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
1. حق الله؛ آنچه از واجبات و وظایف الهى بر عهده دارد، اعاده نماید.
خط ۷۹: خط ۷۹:


=ارکان توبه=
=ارکان توبه=
در لغت به معناى رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)،  
در لغت به معناى رجوع است و حقیقت توبه همان پشیمانی و ندامت از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک گناه در آینده است و اگر گناه گذشته کاری بوده که قابل جبران است باید در صدد جبران برآید و به این ترتیب ارکان توبه را می‌توان در چهار چیز خلاصه کرد: 1. ندامت، 2. تصمیم بر ترک در آینده، 3. جبران گذشته، 4. استغفار و طلب بخشش و مغفرت از خداوند. خداوند همه مؤمنان را دستور به توبه مى دهد: «و توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون لعلّکم تُفلِحون؛ اى مؤمنان همگى به سوى خدا رجوع کنید تا رستگار شوید»«توبه» کمیت و کیفیتى دارد، کمیت توبه آن است که قرآن کریم به همه مؤمنان دستور آن را مى دهد: «توبوا الى الله جمیعاً ایّها المؤمنون» (همان، آیه 31.) و کیفیتش هم عبارت از «نَصوح»؛ یعنى، خالص بودن است که در این زمینه قرآن مى فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا توبوا الى الله توبةً نصوحاً» (تحریم آیه(66)،  


اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش هاى گذشته بخشوده مى شود و انسان توبه کننده به منزله بى گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)
اگر توبه همه جانبه صورت گرفت و انسان از همه گناهان و خلاف ها توبه کند و خالص شود، آن گاه لغزش هاى گذشته بخشوده مى شود و انسان توبه کننده به منزله بى گناه است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «التائب من الذّنب کَمن لاذَنب له» (مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 6، ص 21.)
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش