۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گروهها' به 'گروهها') |
جز (جایگزینی متن - 'گامها' به 'گام ها') |
||
خط ۱۸۵: | خط ۱۸۵: | ||
نقش مهمی که سنتهای عملی مسلمانان در انتقال سنت نبوی به نسلهای پسین در دو سده نخستین، یعنی پیش از شکلگیری مجامیع حدیثی ایفا کرده، حساسیت عالمان این دوره را نسبت به مسأله بدعت مضاعف ساخته است. | نقش مهمی که سنتهای عملی مسلمانان در انتقال سنت نبوی به نسلهای پسین در دو سده نخستین، یعنی پیش از شکلگیری مجامیع حدیثی ایفا کرده، حساسیت عالمان این دوره را نسبت به مسأله بدعت مضاعف ساخته است. | ||
از همین روست که این عالمان ضمن سخن گفتن از برگشتناپذیری بدعت، <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۸۰، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۱۶۷، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۹۳، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> دائماً بر عظیم بودن گناه بدعت و خطرات ناشی از آن تأکید ورزیدهاند. <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱۰، ص۱۵۱، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> | از همین روست که این عالمان ضمن سخن گفتن از برگشتناپذیری بدعت، <ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۸۰، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>عبدالله دارمی، سنن، ج۱، ص۱۶۷، دمشق، ۱۳۴۹ق.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۹۳، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> دائماً بر عظیم بودن گناه بدعت و خطرات ناشی از آن تأکید ورزیدهاند. <ref>عبدالرزاق صنعانی، المصنف، ج۱۰، ص۱۵۱، به کوشش حبیب الرحمان اعظمی، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref><ref>هبةالله لالکایی، اعتقاد اهل السنة، ج۱، ص۱۴۱، به کوشش احمدسعد حمدان، ریاض، ۱۴۰۲ق.</ref> | ||
گام های برداشته شده در جهت تدوین حدیث نبوی در طول سده ۲ق و کوششهای نظری کسانی چون محمد بن ادریس شافعی در اواخر همان قرن در جهت مضیق کردن دایره سنت به سنت نبوی و نامعتبر شمردن سنت صحابه و تابعین، حتی شیخین، موجب شد که از سده ۳ق/۹م به تدریج مسأله بدعت در حیطه اعمال دینی حساسیت پیشین خود را از دست بدهد. | |||
در واقع با شکلگیری دانش اصول و نظری شدن استدلالات فقهی، آنچه در برخورد با اخبار حاکی از سنت اهمیت داشت، گزینش خبر صحیحتر در بوته « تعادل و تراجیح » بود و اخبار غیرقابل قبول، به جای آنکه متضمن بدعت دانسته شوند، با نامگذاریهای فنی، «طرح» شده و کنار گذاشته میشدند. | در واقع با شکلگیری دانش اصول و نظری شدن استدلالات فقهی، آنچه در برخورد با اخبار حاکی از سنت اهمیت داشت، گزینش خبر صحیحتر در بوته « تعادل و تراجیح » بود و اخبار غیرقابل قبول، به جای آنکه متضمن بدعت دانسته شوند، با نامگذاریهای فنی، «طرح» شده و کنار گذاشته میشدند. | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۱: | ||
با توجه به کوتاهی دوره خلافت او، در اینکه عملاً وی تا چه اندازه در بازگرداندن سنن اصیل پیشین و محو بدعتها توفیق یافته است، نباید برداشتی مبالغهآمیز داشت. | با توجه به کوتاهی دوره خلافت او، در اینکه عملاً وی تا چه اندازه در بازگرداندن سنن اصیل پیشین و محو بدعتها توفیق یافته است، نباید برداشتی مبالغهآمیز داشت. | ||
به هر روی، گستره بدعتهای دینی در اشارات شعرای این عصر از جمله سرودههای جریر و فرزدق بازتاب یافته است <ref>جریر بن عطیه، دیوان، ج۱، ص۱۲۲، شرح یوسف عید، بیروت، ۱۹۹۱م.</ref><ref>فرزدق، دیوان، ج۲، ص۴۰۹، به کوشش مجید طراد، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م.</ref> و در اواخر عصر اموی دیده میشود که چگونه یزید بن ولید (حک ۱۲۶ق/۷۴۴م) از آفت بدعت و تغییر سنت شکوه کرده است. <ref>حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۳۶۵.</ref> | به هر روی، گستره بدعتهای دینی در اشارات شعرای این عصر از جمله سرودههای جریر و فرزدق بازتاب یافته است <ref>جریر بن عطیه، دیوان، ج۱، ص۱۲۲، شرح یوسف عید، بیروت، ۱۹۹۱م.</ref><ref>فرزدق، دیوان، ج۲، ص۴۰۹، به کوشش مجید طراد، بیروت، ۱۴۱۴ق/ ۱۹۹۴م.</ref> و در اواخر عصر اموی دیده میشود که چگونه یزید بن ولید (حک ۱۲۶ق/۷۴۴م) از آفت بدعت و تغییر سنت شکوه کرده است. <ref>حاجی خلیفه، کشف، ج۱، ص۳۶۵.</ref> | ||
در اوایل عصر عباسی، ابن مقفع در رسالهای که خطاب به منصور نوشته، حوزه تدبیر خلیفه را محدود کرده، و مداخله در «عزائم فرائض و حدود (را) که خداوند برای احدی در آنها مجالی برای تصرف نگذارده»، بر خلیفه ممنوع شمرده است <ref>عبدالله ابن مقفع، «رسالة فی الصحابة»، ج۱، ص۳۱۲، آثار، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.</ref> و این طلیعه | در اوایل عصر عباسی، ابن مقفع در رسالهای که خطاب به منصور نوشته، حوزه تدبیر خلیفه را محدود کرده، و مداخله در «عزائم فرائض و حدود (را) که خداوند برای احدی در آنها مجالی برای تصرف نگذارده»، بر خلیفه ممنوع شمرده است <ref>عبدالله ابن مقفع، «رسالة فی الصحابة»، ج۱، ص۳۱۲، آثار، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.</ref> و این طلیعه گام هایی بود که پس از او از سوی کسانی چون قاضی ابویوسف در جهت مشخص کردن حوزه تصرفات خلیفه در مسائل شرعی برداشته شد. <ref>جم، یعقوب ابویوسف، ج۱، ص۳-۶، الخراج، بیروت، ۱۳۹۹ق/۱۹۷۹م.</ref> | ||
اگرچه منابع اهل سنت ، از برخی بدعتهای دینی مأمون در اواخر سده ۲ق شکایاتی داشتند، <ref>ابن تغری بردی، النجوم، ج۲، ص۲۰۳.</ref> اما چنین مینماید که نقش خلیفه در ایجاد بدعتهای دینی بسیار مهار شده بود و به ادله گوناگون اجتماعی و سیاسی، خلفا خود نیز ترجیح میدادند تا به عنوان زنده دارنده سنت و مخالف بدعت شناخته شوند. | اگرچه منابع اهل سنت ، از برخی بدعتهای دینی مأمون در اواخر سده ۲ق شکایاتی داشتند، <ref>ابن تغری بردی، النجوم، ج۲، ص۲۰۳.</ref> اما چنین مینماید که نقش خلیفه در ایجاد بدعتهای دینی بسیار مهار شده بود و به ادله گوناگون اجتماعی و سیاسی، خلفا خود نیز ترجیح میدادند تا به عنوان زنده دارنده سنت و مخالف بدعت شناخته شوند. | ||
اما این بدان معنا نیست که در میان اقشار مردم نیز تمایلی به نهادن بدعت دیده نمیشد. در این باره باید به اشاراتى توجه کرد که در اشعار شاعران سدههای ۲ و ۳ق نقش بسته است و از آن میان بیتى از ابوالعتاهیه درخور یادکرد است، حاکى از آنکه فساد دین تا آن اندازه در میان مردم بالا گرفته که اگر فردی با دین صالح را بینند، او را بدعتگذار مىانگارند<ref>اسماعیل ابوالعتاهیه، دیوان، ج۱، ص۲۵۸، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.</ref> | اما این بدان معنا نیست که در میان اقشار مردم نیز تمایلی به نهادن بدعت دیده نمیشد. در این باره باید به اشاراتى توجه کرد که در اشعار شاعران سدههای ۲ و ۳ق نقش بسته است و از آن میان بیتى از ابوالعتاهیه درخور یادکرد است، حاکى از آنکه فساد دین تا آن اندازه در میان مردم بالا گرفته که اگر فردی با دین صالح را بینند، او را بدعتگذار مىانگارند<ref>اسماعیل ابوالعتاهیه، دیوان، ج۱، ص۲۵۸، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.</ref> |