پرش به محتوا

نقش عقل در استنباط احکام الهی از دیدگاه اخباریین و اصولیین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند'
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شده‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند')
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
وفیه:‌اولا این سخن در قطع طریقی معقول نیست چون منجر به تناقض می گردد.
وفیه:‌اولا این سخن در قطع طریقی معقول نیست چون منجر به تناقض می گردد.


ثانیا اگراعتبار چنین قطعی ساقط شود همین سخن در قطع حاصل شده از مقدمات شرعیه نیز جاری می گردد چون آنها نیز در معرض ابتلا به اشتباه و غلط مثل قطع عقلی – قطع حاصل شده از دلیل عقلی –می‌باشند در حالی که هیچیک  از علماء، ‌قطع حاصل شده از مقدمات شرعیه را نفی نمی کنند بلکه انرا صحیح می دانند.
ثانیا اگراعتبار چنین قطعی ساقط شود همین سخن در قطع حاصل شده از مقدمات شرعیه نیز جاری می گردد چون آنها نیز در معرض ابتلا به اشتباه و غلط مثل قطع عقلی – قطع حاصل شده از دلیل عقلی –می‌باشند در حالی که هیچیک  از علماء، ‌قطع حاصل شده از مقدمات شرعیه را نفی نمی کنند بلکه انرا صحیح می‌دانند.


ب- اگر مرادتان این است که خوض در مسائل عقلیه برای استنباط احکام شرعی جایز نیست چون اشتباه در آنها زیاد است – برای تحصیل حکم شرعی از این راه نرو اما اگر قطع از این کانال حاصل شد حجت است –  
ب- اگر مرادتان این است که خوض در مسائل عقلیه برای استنباط احکام شرعی جایز نیست چون اشتباه در آنها زیاد است – برای تحصیل حکم شرعی از این راه نرو اما اگر قطع از این کانال حاصل شد حجت است –  
خط ۴۸۶: خط ۴۸۶:
1-اشکال مبنائی:‌ این سخن شما که تنجز و فعلیت احکام الهی مشروط و مقید به این است که ان حکم از کانال اخبار و روایات رسیده باشد سخن درستی نیست چون وقتی از ناحیه عقل قطع به حکم شرعی پیدا شدو قاطع بنحو صددر صد دریافت که شارع راضی به ترک این عمل نیست در اینصورت حکم بر او فعلیت دارد و هیچگاه احتمال متوقف بودن این حکم قطعی عقلی را به تبلیغ ان از ناحیه ائمه علیهم السلام رانمی دهد. قطع به حکم شرعی معنایش این است که من واقع حکم الهی را می بینم و از اینرو حجیت ذاتی ان است و مخالفت با ان جائز نیست.       
1-اشکال مبنائی:‌ این سخن شما که تنجز و فعلیت احکام الهی مشروط و مقید به این است که ان حکم از کانال اخبار و روایات رسیده باشد سخن درستی نیست چون وقتی از ناحیه عقل قطع به حکم شرعی پیدا شدو قاطع بنحو صددر صد دریافت که شارع راضی به ترک این عمل نیست در اینصورت حکم بر او فعلیت دارد و هیچگاه احتمال متوقف بودن این حکم قطعی عقلی را به تبلیغ ان از ناحیه ائمه علیهم السلام رانمی دهد. قطع به حکم شرعی معنایش این است که من واقع حکم الهی را می بینم و از اینرو حجیت ذاتی ان است و مخالفت با ان جائز نیست.       
   
   
2- مفاد روایاتی که وساطت ائمه را در فعلیت احکام شرط می دانند ان نیست که شما فهمیده اید بلکه مفاد آنها این است که در استنباط و تحصیل حکم شرعی به عقل ناقص خودتان متکی نباشید بلکه از ائمه هم استفاده کنید. یعنی این روایات استبداد عقلی در تحصیل حکم شرعی را نفی می کند چون در زمان صدور این روایات برخی به قیاس واستحسانات رجوع نموده و از ائمه کمک نمی گرفتند این روایات چنین طریقه ای رانفی می کند.   
2- مفاد روایاتی که وساطت ائمه را در فعلیت احکام شرط می‌دانند ان نیست که شما فهمیده اید بلکه مفاد آنها این است که در استنباط و تحصیل حکم شرعی به عقل ناقص خودتان متکی نباشید بلکه از ائمه هم استفاده کنید. یعنی این روایات استبداد عقلی در تحصیل حکم شرعی را نفی می کند چون در زمان صدور این روایات برخی به قیاس واستحسانات رجوع نموده و از ائمه کمک نمی گرفتند این روایات چنین طریقه ای رانفی می کند.   
   
   
3-اساسا ممکن نیست حکم عقل قطعی با دلیل نقلی تعارض داشته باشد عقل قطعی همان را می گویدکه نقل می گوید و معنا ندارد اینهمه روایات در مذمت عقل ناظر به چنین مواردی می باشد پس شایسته نیست اینهمه روایات را حمل به موارد بسیار نادری کنیم که در آنجا بین حکم عقل قطعی و نقلی تعارض باشد.     
3-اساسا ممکن نیست حکم عقل قطعی با دلیل نقلی تعارض داشته باشد عقل قطعی همان را می گویدکه نقل می گوید و معنا ندارد اینهمه روایات در مذمت عقل ناظر به چنین مواردی می باشد پس شایسته نیست اینهمه روایات را حمل به موارد بسیار نادری کنیم که در آنجا بین حکم عقل قطعی و نقلی تعارض باشد.     
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش