۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کردهاند') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
پس از هجرت [[پیامبر]] (ص) به [[مدینه]] و آماده شدن زمینۀ مناسب شریعت و پیدایش علل و عوامل تشریع، آیاتی در زمینۀ احکام الهی و فرایض دینی، بر آن حضرت نازل شد که نزدیک به یک سوم <ref>قرآن</ref> را تشکیل میدهند و این آیات، بیانگر اصول همۀ احکام اجتهادی و قوانین و قواعد کلی استنباط شرعی (اعم از عبادات، معاملات، سیاسیات، مسائل قضایی، حکومتی، روابط بین الملل، قوانین حقوقی، کیفری، مدنی، احوال شخصی و جز اینها) است. | پس از هجرت [[پیامبر]] (ص) به [[مدینه]] و آماده شدن زمینۀ مناسب شریعت و پیدایش علل و عوامل تشریع، آیاتی در زمینۀ احکام الهی و فرایض دینی، بر آن حضرت نازل شد که نزدیک به یک سوم <ref>قرآن</ref> را تشکیل میدهند و این آیات، بیانگر اصول همۀ احکام اجتهادی و قوانین و قواعد کلی استنباط شرعی (اعم از عبادات، معاملات، سیاسیات، مسائل قضایی، حکومتی، روابط بین الملل، قوانین حقوقی، کیفری، مدنی، احوال شخصی و جز اینها) است. | ||
بر این مبنا، این اصول و قواعد، از مبادی اجتهاد به شمار می روند و هر مجتهدی بر مبنای آنها میتواند مسائل فرعی، تازه و پدیده های جدید را به آن اصول پایه عودت داده و قواعد کلی آنها را بر مصادیق خارجی منطبق سازد. از این آیات که در آنها، احکام شرعی در همۀ ابعاد و زمینه های مختلف زندگی مادی و معنوی انسانها بیان شده، به «آیات الاحکام» تعبیر | بر این مبنا، این اصول و قواعد، از مبادی اجتهاد به شمار می روند و هر مجتهدی بر مبنای آنها میتواند مسائل فرعی، تازه و پدیده های جدید را به آن اصول پایه عودت داده و قواعد کلی آنها را بر مصادیق خارجی منطبق سازد. از این آیات که در آنها، احکام شرعی در همۀ ابعاد و زمینه های مختلف زندگی مادی و معنوی انسانها بیان شده، به «آیات الاحکام» تعبیر کردهاند.<ref>ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 42</ref> | ||
به این ترتیب مدینه را میتوان به عنوان نخستین پایگاه تشریع احکام و تشکیل حکومت اسلامی دانست که خود زمینه ساز دورۀ تمهید مبانی اجتهاد نیز به شمار میرود؛ با این توضیح که در این دوره با وجود و حضور بنیانگذار اسلام و تشریع کنندۀ احکام اسلامی، نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشته، زیرا: | به این ترتیب مدینه را میتوان به عنوان نخستین پایگاه تشریع احکام و تشکیل حکومت اسلامی دانست که خود زمینه ساز دورۀ تمهید مبانی اجتهاد نیز به شمار میرود؛ با این توضیح که در این دوره با وجود و حضور بنیانگذار اسلام و تشریع کنندۀ احکام اسلامی، نیاز چندانی به اجتهاد وجود نداشته، زیرا: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
اما مفهوم دوم آن، که عالمان اصولی اهل سنت به آن پایبند و معتقدند، عبارت است از: تلاش و کوشش مجتهد از راه رأی و تفکر شخصی برای شناخت احکام، در مواردی که دارای نصّ خاصّ از جانب شارع نیست. اجتهاد به مفهوم نخست آن، از نظر عالمان شیعه، تنها به عنوان «وسیله»ای برای شناخت احکام از راه منابع معتبر شرعی است؛ در حالی که اجتهاد به مفهوم دوم آن و در بینش علمای اصولی اهل سنت، خود عامل و منشأ تشریع حکم است که در کنار قرآن و سنت. | اما مفهوم دوم آن، که عالمان اصولی اهل سنت به آن پایبند و معتقدند، عبارت است از: تلاش و کوشش مجتهد از راه رأی و تفکر شخصی برای شناخت احکام، در مواردی که دارای نصّ خاصّ از جانب شارع نیست. اجتهاد به مفهوم نخست آن، از نظر عالمان شیعه، تنها به عنوان «وسیله»ای برای شناخت احکام از راه منابع معتبر شرعی است؛ در حالی که اجتهاد به مفهوم دوم آن و در بینش علمای اصولی اهل سنت، خود عامل و منشأ تشریع حکم است که در کنار قرآن و سنت. | ||
اجتهاد به معنای عام آن از همان روزهای نخستینی تشریع احکام توسط شارع مقدس وجود داشته، گرچه اثری از اصطلاحات خاصّی که دانشمندان اصولی بعدها در آن منظور | اجتهاد به معنای عام آن از همان روزهای نخستینی تشریع احکام توسط شارع مقدس وجود داشته، گرچه اثری از اصطلاحات خاصّی که دانشمندان اصولی بعدها در آن منظور کردهاند، در این نوع اجتهاد وجود نداشته است. در آن زمان به این دلیل که عالمان و قاریان با پیامبر (ص) ارتباط مستقیم داشته اند و در مقام استنباط، نیاز به علوم مقدماتی (مانند: علم حدیث، علم رجال، علم اصول و دیگر مبادی اجتهادی) نداشته اند و از سویی مسائل تازه و رویدادهای پیچیده ای هم وجود نداشته و از سوی دیگر، مسائلی نیز که دارای نصّی خاص نباشد، وجود نداشته است. | ||
همچنین نظریات متضاد، متناقض و متنافی در میان نبوده و از جانبی دیگر عالمان و قاریان، به بحثهای استدلالی و نظری به آن شکل که در دوره های بعدی متداول گردید، هم نیازی نداشتند. اجتهاد کردن، برای آنها از راه منابع کار چندان مشکلی نبوده است و تنها به ادراک و تامل اندکی در منابع نیازمند بودهاند.<ref>الاجتهاد اصوله و احکامه، بحرالعلوم، ص 39؛ ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 42 - 49</ref> | همچنین نظریات متضاد، متناقض و متنافی در میان نبوده و از جانبی دیگر عالمان و قاریان، به بحثهای استدلالی و نظری به آن شکل که در دوره های بعدی متداول گردید، هم نیازی نداشتند. اجتهاد کردن، برای آنها از راه منابع کار چندان مشکلی نبوده است و تنها به ادراک و تامل اندکی در منابع نیازمند بودهاند.<ref>الاجتهاد اصوله و احکامه، بحرالعلوم، ص 39؛ ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جناتی، ص 42 - 49</ref> | ||
در حالی که اجتهاد به معنای دوم و خاص آن، یعنی اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی، در دورۀ تشریع و صدر اسلام وجود نداشته و پس از رحلت رسول خدا (ص) پدید آمده است و اینکه برخی از علمای اهل سنت ادعا | در حالی که اجتهاد به معنای دوم و خاص آن، یعنی اجتهاد از راه رأی و تفکر شخصی، در دورۀ تشریع و صدر اسلام وجود نداشته و پس از رحلت رسول خدا (ص) پدید آمده است و اینکه برخی از علمای اهل سنت ادعا کردهاند که دین نوع از اجتهاد نیز در صدر اسلام و زمان حضور شارع مقدس و دورۀ تشریع وجود داشته و شخص پیامبر (ص) و یا بعضی از صحابۀ آن حضرت، به آن عمل کردهاند، ادعایی بدون دلیل و غیرصحیح است، زیرا روایات مورد استناد آنان، در نزد خود آنان از نظر سند ضعیف هستند و بر فرض قبول سند، معلوم نیست منظور از رأی همان مفهومیباشد که بعدها، از آن استنباط می گردید، از این گذشته، ممکن است این روایات به موارد خاصّی نظر داشته و تنها در آن موارد مجاز شمرده شوند.<ref>ادوار اجتهاد،ص 53 - 54</ref> | ||
=اجتهاد در دورۀ امامان (ع)= | =اجتهاد در دورۀ امامان (ع)= | ||
در جوامع حدیثی [[شیعه]]، احادیثی دیده میشود که راویان آنها مسائلی را در مورد عناصر مشترک اجتهاد، از امام صادق (ع) و دیگر امامان (ع) پرسیده و پاسخ آنها را دریافت داشته اند. این مطلب نمایانگر این است که آنان قواعد اصولی و اجتهادی را به گونۀ کامل بیان | در جوامع حدیثی [[شیعه]]، احادیثی دیده میشود که راویان آنها مسائلی را در مورد عناصر مشترک اجتهاد، از امام صادق (ع) و دیگر امامان (ع) پرسیده و پاسخ آنها را دریافت داشته اند. این مطلب نمایانگر این است که آنان قواعد اصولی و اجتهادی را به گونۀ کامل بیان کردهاند؛ به عنوان مثال امام صادق (ع) مکرراً میفرمود: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» و امام رضا (ع) فرموده است: «علینا ان نلقی الاصول و علیکم ان تتفرعوا» و امام صادق (ع) به ابان بن تغلب دستور داد که: «اجلس فی المسجد وافت للناس». با توجه به اینکه دوران حضور ائمه (ع) خود امتداد عصر پیامبر(ص) و ادامۀ عصر حاکمیت نصوص بر احکام شرعی است شیعیان به دلیل دسترسی به امامان خود، نیاز چندانی به اجتهاد احکام شرعی نداشته اند؛ با این حال، روایاتی که نقل شد و اخبار و احادیثی دیگر در تشویق و ترغیب، شیعیان به امر اجتهاد، از جانب پیشوایان معصوم (ع) صادر شده است.<ref>ادوار اجتهاد،ص 89 - 90</ref> | ||
گرچه در مقابل روایات و احادیثی نیز از ائمه (ع) وجود دارد که به مذمّت از اجتهاد پرداخته اند. جمع بین این احادیث به ظاهر متضاد با یکدیگر به این است که گفته شود: روایات و احادیث مشوّق و ترغیب کنندۀ به اجتهاد در کلام امامان (ع)، ناظر به مفهوم عام و اصطلاح اول اجتهاد است که از راه منابع معتبر شرعی انجام می پذیرد. | گرچه در مقابل روایات و احادیثی نیز از ائمه (ع) وجود دارد که به مذمّت از اجتهاد پرداخته اند. جمع بین این احادیث به ظاهر متضاد با یکدیگر به این است که گفته شود: روایات و احادیث مشوّق و ترغیب کنندۀ به اجتهاد در کلام امامان (ع)، ناظر به مفهوم عام و اصطلاح اول اجتهاد است که از راه منابع معتبر شرعی انجام می پذیرد. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
=اجتهاد از نظر اصطلاح= | =اجتهاد از نظر اصطلاح= | ||
علماى اصول براى اجتهاد معانى و تعاریف مختلفى ذکر | علماى اصول براى اجتهاد معانى و تعاریف مختلفى ذکر کردهاند که به بعضى از آنها اشاره مى شود: | ||
الف) هر گاه کسى در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمى شرعى تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت مى گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانى، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الى تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فى اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref> | الف) هر گاه کسى در تحصیل و به دست آوردن ظن به حکمى شرعى تمام توان و همه قدرت خویش را به کار گیرد، در این صورت مى گویند: او اجتهاد کرده و مجتهد است.<ref>کفایة الاصول، خراسانى، محمّد کاظم، ج 2، ص 422؛ ارشاد الفحول الى تحقیق علم الاصول، همان، ص 250؛ الإحکام فى اصول الأحکام، همان، ج 4، ص 396</ref> |