۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دانسته اند' به 'دانستهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'گفته اند' به 'گفتهاند') |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبااکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افرادزیادی با انگیزه های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنهادر مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عده ای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنی هاشم حسدمی ورزیدند، به خصوص علی (ع) به خاطرسابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسدآنان بود. از این رو پیامبر اکرم (ص) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (ع) بود و درمناسبت های مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد میکرد و بر جایگاه علی (ع) تاکید مینمود; ابن شهر آشوب ازعمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت میکردم، پیامبر (ص) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی وهر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است »;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابی وقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> بودیم و به علی بد میگفتیم، پیامبربا حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرامی آزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است ».<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref> | بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبااکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افرادزیادی با انگیزه های مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنهادر مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عده ای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنی هاشم حسدمی ورزیدند، به خصوص علی (ع) به خاطرسابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسدآنان بود. از این رو پیامبر اکرم (ص) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (ع) بود و درمناسبت های مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد میکرد و بر جایگاه علی (ع) تاکید مینمود; ابن شهر آشوب ازعمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت میکردم، پیامبر (ص) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی وهر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است »;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابی وقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله مسجد</ref> بودیم و به علی بد میگفتیم، پیامبربا حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرامی آزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است ».<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref> | ||
ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: عمران بن حصین و ابن عباس و بریده | ابن شهر آشوب از محدثان اهل سنت چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: عمران بن حصین و ابن عباس و بریده گفتهاند، که: «علی (ع) از میان غنائم جنگی،خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابی بلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیزرا بالا بردند و علی (ع) با آن قیمت کنیز راخرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبرایستاد و از علی (ع) شکایت کرد، پیامبرصورتش را از او برگرداند، از راست و چپ وپشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد،آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمودو صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده!چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی می فرماید:«ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا»؟!<ref>آیه 57 سوره احزاب</ref> مگر نمی دانی که علی از من است ومن از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده وهر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سخت ترین عذابش در آتش جهنم بیازارد!ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یاصاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یافرشته رحمها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابیطالب؟ گفتم:بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:جبرئیل به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطابرای او ننوشته اند; فرشته رحمها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه می خواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است.» <ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref> | ||
==علی (ع) میزان ایمان و نفاق== | ==علی (ع) میزان ایمان و نفاق== |