۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مىدانست') |
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کردهاند') |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
اگر سیاستهای ظالمانه حکّام اموی و عباسی نبود، این جایگاه بلند همچنان استوارتر در دلهای مسلمانان باقی می ماند. تمام تلاش حاکمان جور برای خاموش کردن نور [[اهل بیت]] «علیهم السلام» و حذف فیزیکی آنها هم بدین سبب بوده که این جایگاه بلند علمی و معنوی را در نگاه امت اسلامی خدشه دار کرده و توجه مسلمانان را از اهل بیت و مرجعیتشان به سوی دیگران متوجه سازند.<ref>ر.ک: تسخیری، وحدت امت اسلامی بر پایه مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام، ص48</ref> | اگر سیاستهای ظالمانه حکّام اموی و عباسی نبود، این جایگاه بلند همچنان استوارتر در دلهای مسلمانان باقی می ماند. تمام تلاش حاکمان جور برای خاموش کردن نور [[اهل بیت]] «علیهم السلام» و حذف فیزیکی آنها هم بدین سبب بوده که این جایگاه بلند علمی و معنوی را در نگاه امت اسلامی خدشه دار کرده و توجه مسلمانان را از اهل بیت و مرجعیتشان به سوی دیگران متوجه سازند.<ref>ر.ک: تسخیری، وحدت امت اسلامی بر پایه مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام، ص48</ref> | ||
در عصر خلفا، با همه شرایط پیچیده ای که بر جامعه اسلامی حاکم بود، [[امام علی]] بن ابیطالب «علیه السلام» در بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی و احکام شرعی به عنوان مرجعی برای مشورت و حلّ مشکل از سوی مردم و خلفا قلمداد می شد و عبارات معروف خلیفه دوم که گفت: « لولا علی لهلک عمر»<ref>ینابیع المودة، ج2،ص172، این موضوع را بسیاری از کتابهای حدیث و تاریخ روایت | در عصر خلفا، با همه شرایط پیچیده ای که بر جامعه اسلامی حاکم بود، [[امام علی]] بن ابیطالب «علیه السلام» در بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی و احکام شرعی به عنوان مرجعی برای مشورت و حلّ مشکل از سوی مردم و خلفا قلمداد می شد و عبارات معروف خلیفه دوم که گفت: « لولا علی لهلک عمر»<ref>ینابیع المودة، ج2،ص172، این موضوع را بسیاری از کتابهای حدیث و تاریخ روایت کردهاند.</ref> یا « انت (یا علی) خیرهم فتوی» <ref>ابن سعد، الطبقات، ج2، ص339</ref> یا ارجاع همسران پیامبر به [[امام علی]] بن ابیطالب «علیه السلام» با این تعبیر که « إئت علیّاً فإنّه أعلم منّی»<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، ج3، ص14</ref> شاهد بر این مدعاست. | ||
در عصر خلفای اموی و عباسی نیز امامان اهل بیت «علیهم السلام» پیوسته محل رجوع عالمان و فقهاء در مسائل دینی بودهاند که تاریخ زندگانی آنان به روشنی گواه بر این مدعاست. شاعران بزرگ عرب در آن روزگار نیز همچون « [[فرزدق]]»، « [[ابونؤاس]]» و « ابوفراس حمدانی» که با سرودن قصایدی حاوی زیباترین عبارتها درباره جایگاه علمی و معنوی اهل بیت «علیهم السلام» ، از جهت گیری افکار عمومی نسبت به این جایگاه رفیع حکایت میکنند،<ref>ر.ک: تسخیری، وحدت امت اسلامی بر پایه مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام، ص56-53</ref> شاهد دیگری بر فضای فکری حاکم بر جامعه آن روزگار میباشد. | در عصر خلفای اموی و عباسی نیز امامان اهل بیت «علیهم السلام» پیوسته محل رجوع عالمان و فقهاء در مسائل دینی بودهاند که تاریخ زندگانی آنان به روشنی گواه بر این مدعاست. شاعران بزرگ عرب در آن روزگار نیز همچون « [[فرزدق]]»، « [[ابونؤاس]]» و « ابوفراس حمدانی» که با سرودن قصایدی حاوی زیباترین عبارتها درباره جایگاه علمی و معنوی اهل بیت «علیهم السلام» ، از جهت گیری افکار عمومی نسبت به این جایگاه رفیع حکایت میکنند،<ref>ر.ک: تسخیری، وحدت امت اسلامی بر پایه مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام، ص56-53</ref> شاهد دیگری بر فضای فکری حاکم بر جامعه آن روزگار میباشد. | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
بسیاری از ائمه مذاهب اسلامی و فقهای بزرگ به طور مستقیم یا با واسطه، نزد ائمه اهل بیت به ویژه [[امام صادق]] «علیه السلام» درس خوانده و شاگردی کرده بودند که این خود نشان از مرجعیت علمی آن بزرگواران دارد. | بسیاری از ائمه مذاهب اسلامی و فقهای بزرگ به طور مستقیم یا با واسطه، نزد ائمه اهل بیت به ویژه [[امام صادق]] «علیه السلام» درس خوانده و شاگردی کرده بودند که این خود نشان از مرجعیت علمی آن بزرگواران دارد. | ||
حافظ ابن عقده نام چهارهزار نفر از فقها و محدّثانی که از امام صادق« علیه السلام» روایت | حافظ ابن عقده نام چهارهزار نفر از فقها و محدّثانی که از امام صادق« علیه السلام» روایت کردهاند یا نزد او درس خوانده اند را ذکر کرده است که از جمله آنها میتوان از: «مالک بن انس أصبحی»، « أبوحنیفه نعمان بن ثابت»، « یحیی ابن سعید»، «سفیان ثوری»، « ابن جریح» نام برد. | ||
ذهبی در تذکرة الحفاظ از قول ابوحنیفه امام حنفیان نقل می کند که وی گفت:« ما رأیت أفقه من جعفربن محمد»؛ من کسی را فقیه تر از | ذهبی در تذکرة الحفاظ از قول ابوحنیفه امام حنفیان نقل می کند که وی گفت:« ما رأیت أفقه من جعفربن محمد»؛ من کسی را فقیه تر از |