پرش به محتوا

مشاهیر تصوف: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مى‌دانست'
جز (جایگزینی متن - 'شده اند' به 'شده‌اند')
جز (جایگزینی متن - 'می دانست' به 'مى‌دانست')
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
به گفتۀ ابن‌ عربی، این دیوانگان شیفتگانِ دلباخته‌اند که حق ناگهان بر دلهاشان تجلی کرده، و بر اثر آن تجلی، عقل‌هاشان زایل شده است. عقل‌های آنان نزد حق محبوس است، و اینان از شهود حق متنعم، در حضرت او معتکف، و در جمالِ او منزه‌اند.
به گفتۀ ابن‌ عربی، این دیوانگان شیفتگانِ دلباخته‌اند که حق ناگهان بر دلهاشان تجلی کرده، و بر اثر آن تجلی، عقل‌هاشان زایل شده است. عقل‌های آنان نزد حق محبوس است، و اینان از شهود حق متنعم، در حضرت او معتکف، و در جمالِ او منزه‌اند.
آنان عاقلانِ بی‌عقل‌اند، و در ظاهر به دیوانگان، یعنی کسانی که از تدبیر عقل‌هاشان عاجزند، شهرت دارند و به همین سبب «عقلاء مجانین» خوانده شده‌اند.<ref>ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۴۷-۲۵۰، بیروت، دارصادر.</ref>
آنان عاقلانِ بی‌عقل‌اند، و در ظاهر به دیوانگان، یعنی کسانی که از تدبیر عقل‌هاشان عاجزند، شهرت دارند و به همین سبب «عقلاء مجانین» خوانده شده‌اند.<ref>ابن عربی، محیی‌الدین، الفتوحات المکیة، ج۱، ص۲۴۷-۲۵۰، بیروت، دارصادر.</ref>
تاریخ دقیق پیدایش ترکیب عقلاء مجانین در فرهنگ اسلامی دانسته نیست، اما می‌دانیم که پیشینۀ کاربرد این ترکیب به حدود سدۀ ۳ق می‌رسد.
تاریخ دقیق پیدایش ترکیب عقلاء مجانین در فرهنگ اسلامى‌دانسته نیست، اما می‌دانیم که پیشینۀ کاربرد این ترکیب به حدود سدۀ ۳ق می‌رسد.
ابوبشر دولابی (د ۳۱۰ق) کتابی با عنوانِ عقلاء مجانین داشته است<ref>ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۴۰۸، فهرسة، به کوشش فرانسیس کودرا، مادرید، ۱۸۹۳م.</ref> و کسانی چون جاحظ (د ۲۵۵ق)، ابن ابی الدنیا، احمد بن لقمان و ابوعلی سهل بن علی بغدادی نیز در آثار خود به این موضوع اشاره کرده‌اند.<ref>نیشابوری، ابوالقاسم، ج۱، ص۲۴-۲۵، عقلاءالمجانین، قاهره، ۱۹۸۹م. - جاحظ، عمرو، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۸، البیان ‌و التبیین، به‌کوشش فوزی عطوی، بیروت، الشرکة اللبنانیة للکتاب. - جاحظ، عمرو، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۹‌، البیان ‌و التبیین، به‌کوشش فوزی عطوی، بیروت، الشرکة اللبنانیة للکتاب.</ref>
ابوبشر دولابی (د ۳۱۰ق) کتابی با عنوانِ عقلاء مجانین داشته است<ref>ابن خیر اشبیلی، محمد، ج۱، ص۴۰۸، فهرسة، به کوشش فرانسیس کودرا، مادرید، ۱۸۹۳م.</ref> و کسانی چون جاحظ (د ۲۵۵ق)، ابن ابی الدنیا، احمد بن لقمان و ابوعلی سهل بن علی بغدادی نیز در آثار خود به این موضوع اشاره کرده‌اند.<ref>نیشابوری، ابوالقاسم، ج۱، ص۲۴-۲۵، عقلاءالمجانین، قاهره، ۱۹۸۹م. - جاحظ، عمرو، ج۱، ص۱۳۴-۱۳۸، البیان ‌و التبیین، به‌کوشش فوزی عطوی، بیروت، الشرکة اللبنانیة للکتاب. - جاحظ، عمرو، ج۱، ص۳۲۵-۳۲۹‌، البیان ‌و التبیین، به‌کوشش فوزی عطوی، بیروت، الشرکة اللبنانیة للکتاب.</ref>
اما مهم‌ترین و مشهورترین اثر در این‌باره، کتاب عقلاء المجانینِ ابوالقاسم نیشابوری (د ۴۰۶ق) است و پس از او، بسیاری از بزرگانِ علم و عرفان، از جمله ابن ‌جوزی، عطار، ابن‌ عربی و ابن‌ خلدون، به این موضوع پرداختند.<ref> ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳، صفةالصفوة، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۹-۱۳۹۲ق. - ابن جوزی، عبدالرحمان، صفةالصفوة، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۳، جم، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۹-۱۳۹۲ق. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۳، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۷۲، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۹۸-۹۹، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۸، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، منطق الطیر، به کوشش صادق گوهرین، تهران، ۱۳۴۸ش. - ابن خلدون، عبدالرحمان، ج۱، ص۵۳۵-۵۳۷، مقدمة، به کوشش عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.</ref>
اما مهم‌ترین و مشهورترین اثر در این‌باره، کتاب عقلاء المجانینِ ابوالقاسم نیشابوری (د ۴۰۶ق) است و پس از او، بسیاری از بزرگانِ علم و عرفان، از جمله ابن ‌جوزی، عطار، ابن‌ عربی و ابن‌ خلدون، به این موضوع پرداختند.<ref> ابن جوزی، عبدالرحمان، ج۲، ص۱۱۲-۱۱۳، صفةالصفوة، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۹-۱۳۹۲ق. - ابن جوزی، عبدالرحمان، صفةالصفوة، ج۲، ص۲۸۸-۲۹۳، جم، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۹-۱۳۹۲ق. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۴۳، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۷۲، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۹۸-۹۹، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۴۶-۱۴۸، الاهی نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، ۱۹۴۰م. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۶، منطق الطیر، به کوشش صادق گوهرین، تهران، ۱۳۴۸ش. - ابن خلدون، عبدالرحمان، ج۱، ص۵۳۵-۵۳۷، مقدمة، به کوشش عبدالواحد وافی، قاهره، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.</ref>
خط ۲۱۲: خط ۲۱۲:
در این دوره، دو صوفی بلندآوازه، یعنی ابوالحسن خرقانی (د ۴۲۵ق) و ابوسعید ابوالخیر (د ۴۴۰ق) پا به عرصۀ هستی نهادند که به‌رغم رابطۀ نزدیک و ارادتشان به یکدیگر، دارای دو مشرب کاملاً متفاوت بودند.
در این دوره، دو صوفی بلندآوازه، یعنی ابوالحسن خرقانی (د ۴۲۵ق) و ابوسعید ابوالخیر (د ۴۴۰ق) پا به عرصۀ هستی نهادند که به‌رغم رابطۀ نزدیک و ارادتشان به یکدیگر، دارای دو مشرب کاملاً متفاوت بودند.
ابوالحسن خرقانی از عارفانِ اهل هیبت، و مردی امّی و درس ناخوانده بود، اما در عصر خود ــ و شایـد در همـۀ دوره‌های بعد ــ جای‌گاهی رفیع داشت.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۶۶۱-۶۶۸، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۸۰۰ بب‌ ‌، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.</ref>
ابوالحسن خرقانی از عارفانِ اهل هیبت، و مردی امّی و درس ناخوانده بود، اما در عصر خود ــ و شایـد در همـۀ دوره‌های بعد ــ جای‌گاهی رفیع داشت.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۶۶۱-۶۶۸، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۸۰۰ بب‌ ‌، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش.</ref>
با آن‌که برخی او را از شاگردان ابوالعباس قصاب آملی شمرده‌اند، اما او خود کسی را شیخ خویش نخواند و از این‌رو، برخی سلوک او را به طریق باطنی و «اویسی»، و با استمداد از روحانیت بایزید بسطامی دانسته‌اند.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۸۰۰ بب‌، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۲۹۲، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۰۳، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - میبدی، احمد، ج۲، ص۵۶۳، کشف الاسرار و عدةالابرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref>
با آن‌که برخی او را از شاگردان ابوالعباس قصاب آملی شمرده‌اند، اما او خود کسی را شیخ خویش نخواند و از این‌رو، برخی سلوک او را به طریق باطنی و «اویسی»، و با استمداد از روحانیت بایزید بسطامى‌دانسته‌اند.<ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۸۰۰ بب‌، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۲۹۲، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۰۳، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. - میبدی، احمد، ج۲، ص۵۶۳، کشف الاسرار و عدةالابرار، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۵۷ش.</ref>
اما ابوسعید‌ ابوالخیر، از عالمان دینی زمان خود و عارفی اهل وجد، انس و فراست بود و بر خلاف شیوۀ معمول زمان خود، بر منبر به جای تفسیر و ذکر اخبار، شعر و دو بیتی می‌خواند و بیش از همه، بر وجد و سماع تأکید می‌کرد و بی‌محابا از عشق الاهی سخن می‌گفت و معتقد بود که عشق شبکه‌ای از شبکه‌های حق است که در آن، بنده از همه چیز خود جدا و به حق وابسته می‌شود.<ref>محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۸۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش. - محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۸، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش. - محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.</ref>
اما ابوسعید‌ ابوالخیر، از عالمان دینی زمان خود و عارفی اهل وجد، انس و فراست بود و بر خلاف شیوۀ معمول زمان خود، بر منبر به جای تفسیر و ذکر اخبار، شعر و دو بیتی می‌خواند و بیش از همه، بر وجد و سماع تأکید می‌کرد و بی‌محابا از عشق الاهی سخن می‌گفت و معتقد بود که عشق شبکه‌ای از شبکه‌های حق است که در آن، بنده از همه چیز خود جدا و به حق وابسته می‌شود.<ref>محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۸۵، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش. - محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۲۲۶-۲۲۸، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش. - محمد بن منور، اسرارالتوحید، ج۱، ص۳۱۰، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، ۱۳۶۶ش.</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش