۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'دانسته اند' به 'دانستهاند') |
جز (جایگزینی متن - 'می داشت' به 'میداشت') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
=دلیل احترام امام صادق(ع)به مالک ابن انس= | =دلیل احترام امام صادق(ع)به مالک ابن انس= | ||
مالک بن انس پیشوای فرقهی مالکیه نقل میکند که نزد [[امام صادق(ع)]] رفتم. حضرتشان یک بالشت به من داد، مرا | مالک بن انس پیشوای فرقهی مالکیه نقل میکند که نزد [[امام صادق(ع)]] رفتم. حضرتشان یک بالشت به من داد، مرا گرامیداشت و فرمود: ای مالک! من تو را دوست میدارم! | ||
من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق(ع) میپردازد: ایشان کسی بود که یا [[روزه]] میگرفت و یا [[نماز]] اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان(ع) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از [[پیامبر(ص)]] سخنی روایت میکرد، گاهی رنگ رخسارش سبز و گاه زرد میشد، به گونهای که در دگرگونی رنگ چهرهاش ناشناس میشد. سالی همراه با آنحضرت به زیارت [[خانه خدا]] رفتم. وقتی ایشان خواست «تلبیه» بگوید، گویی گلویش میگرفت و سپس میفرمود: چگونه به خود اجازه دهم و «لبیک اللهم لبیک» بگویم در حالی که میترسم که خداوند بفرماید «لا لبیک و لا سعدیک»! <ref>شیخ صدوق، امالی، ص 169، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق</ref> | من نیز از ابراز علاقهی امام خوشحال شدم و خداوند را سپاس گفتم. سپس مالک در ادامهی این روایت به بیان فضائل امام صادق(ع) میپردازد: ایشان کسی بود که یا [[روزه]] میگرفت و یا [[نماز]] اقامه میکرد و یا ذکر خدا میگفت. او از برترین بندگان و زاهدان برگزیده بود که از خداوند پروا داشت. ایشان(ع) بسیار حدیث میگفت و خوشبیان و تأثیرگذار بود. وقتی از [[پیامبر(ص)]] سخنی روایت میکرد، گاهی رنگ رخسارش سبز و گاه زرد میشد، به گونهای که در دگرگونی رنگ چهرهاش ناشناس میشد. سالی همراه با آنحضرت به زیارت [[خانه خدا]] رفتم. وقتی ایشان خواست «تلبیه» بگوید، گویی گلویش میگرفت و سپس میفرمود: چگونه به خود اجازه دهم و «لبیک اللهم لبیک» بگویم در حالی که میترسم که خداوند بفرماید «لا لبیک و لا سعدیک»! <ref>شیخ صدوق، امالی، ص 169، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق</ref> |