۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می شوند' به 'میشوند') |
جز (جایگزینی متن - 'بهطور' به 'بهطور') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ایشان ادامه میدهد: | ایشان ادامه میدهد: | ||
در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مىگردد....از نظر برخى فلسفههاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوهها و مظاهر جنبههاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد | در فلسفه غرب سالهاست که انسان از ارزش و اعتبار افتاده است. ...انسان از نظر غربى تا حدود یک ماشین تنزل کرده است، روح و اصالت آن مورد انکار واقع شده است. اعتقاد به علت غایى و هدف داشتن طبیعت یک عقیده ارتجاعى تلقى مىگردد....از نظر برخى فلسفههاى نیرومند غربى انسان ماشینى است که محرک او جز منافع اقتصادى نیست. دین و اخلاق و فلسفه و علم و ادبیات و هنر همه رو بناهایى هستند که زیربناى آنها طرز تولید و پخش و تقسیم ثروت است؛ همه اینها جلوهها و مظاهر جنبههاى اقتصادى زندگى انسان است. ... اگر بناست نیک و بد بهطور کلى مفاهیم نسبى باشند و الهامات فطرى و وجدانى سخن یاوه شمرده شود، اگر انسان جنساً بنده شهوات و میلهاى نفسانى خود باشد و جز در برابر زور سر تسلیم خم نکند، ....چگونه مىتوانیم از حیثیت و شرافت انسانى و حقوق غیر قابل سلب و شخصیت قابل احترام انسان دم بزنیم و آن را اساس و پایه همه فعالیتهاى خود قرار دهیم؟!<ref>مجموعه آثاراستادشهیدمطهرى، ج19، ص: 153-150</ref> | ||